نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه آموزش و اشتغال زنان دانشگاه مازندران
چکیده
کلیدواژهها
تأثیرپذذریری مکتذذب ادبذذی سوررئالیسذذم از دسذذتاوردهای مکتذذب
روانتحلیلگری زیگموند فروید با تأکید بر «ضمیر ناخوداگاه»
سلیمان یحیی زاده جلودار6
یکی از بهترین نمونههای تعامل میان دستآوردهای متفواوت در دانشهوای بشوری و تأثیر بر دیگر عرصههای معرفت ،نظریهی روانکاوی فروید و توأثیر آن بور روانشناسوی جدید و همچنین هنرمنودان سوررئالیسوت اسوت .در آثوار منتشور شوده در ایوران در خصوص مکتب ادبی سوررئالیسم، مبح ضمیر ناخودآگاه بیشتر از منظر هنرمنودان و ادبا بح و بررسی شده است. در این پژوهش سعی بر آن است، بیشتر تمرکوز و تأمّّول بر علم روانکاوی و روانتحلیلگری باشد. در این پژوهش همچنین سعی محقا بور آن است تا بر نقش، و تأثیرگذاری یافتههای فروید و سایر پیروانش بور حووزهی ادبیّّوات و هنر تأکید گردد. این پژوهش، به روش کیفی و تحلیل محتوا از نوع میانرشتهای است که وجههی همت آن تمرکز و تأکید شالودهای بر وجه روانکاوی و روانشناختی اسوت .لذا تلاش شده است، با تأکید بر مناب روانکاوی و روانشناسی بور روی موضووع امیوال واپسرانده و اعماق ضمیر پنهان و تفکر ناخودآگاه و نقش آن در مکتب ادبی و هنوری سوررئالیسم بررسی و تحلیل انجام پذیرد. مهمترین دستاورد این جسوتار ،تأثیرپوذیری گستردهی سوررئالیستها از مفاهیمی چون: تداعی آزاد معانی، تعبیر رؤیا، ناخودآگواه ،خوات مصنوعی و نگارش، لغزشهای ل وی، واپسرانوی و خلوا آثوار هنوری و ادبوی از مجرای بیبخودانگی عاطفی و ذوهی است.
واژههای کلیدی: مکتب روانکاوی، مکتب سوررئالیسم، ضمیر ناخودآگاه، تداعی آزاد ،لغزشهای ل ی
3ک مقدّّمه
روانتحلیلگری8 و یا درمان بر اساس روانکاوی، یک روش گفتمانی دهیا اسوت که هدف آن کشف افکار و احساسات ناخودآگاهی است که در اعمواق وجوودی
6- استادیار گروه آموزش و اشتغال زنان دانشگاه مازندران
ys_yahyazadeh@yahoo.com
2 -Psychoanalysis
673
بیمار، دفن شده است که اغلب آنها ناشوی از تجربیوات و احساسوات سورکوتشودهی دوران گذشوته، بهخصووص دوران کوودکی اسوت. روانکواوی رویکورد و تکنیکی خاص است که به روانکاو کمک میکند توا از طریوا آن بوه کواوش در ذهن بیمار ب ردازد )پاسویر و همکواران6 8006(. روانکواوی نووعی درموان بور اساس نظریههای فروید است. فروید عقیده داشت، تمام ترسها و آرزوهوای موا ریشه در اعمال و افکار سرکوتشودهی دوران گذشوته ،در ذهون ناخوداگواه موا وجود دارند. او در نظریهاش، سه عنصر نهاد، خود و فراخوود را مطورح کورد. از نظر او نهاد8 بر اساس اصل لذت عمل میکند و شامل غرایز و رفتارهوایی اسوت که از بدو تولّّود در انسوان وجوود دارد و از ناخودآگواه او سرچشومه مویگیورد. فراخود9 نیز بر اساس اخلّّاق، وجدان و تمایلات آرمانگرایانه، لذّتهوای نهواد را سرکوت میکند. خود4 نیز میان این دو، تعادل ایجاد مویکنود توا رفتوار هابول هبولی از فرد بروز داده شود )سانتروک7، 8006(. سورانجام فرویود بوا روشووی علموی در راه درک و چگوونگی پیودایش معلولهای پیچیده، مانند لغزشهوای کلامی و رفتاری، تداعی آزاد، شوخیهوای گذشوتهی انسوان، کوودکی، علایووا، میول و هیجانها، رؤیاها، ضمیرپنهان ،امیال واپوسرانده، تورس، عشوا، نفورت و سوایر ویژگیهوای روانوی، کشفیات ارزندهای در ذهن ناخودآگاه دست یافوت. او ذهون ناخودآگواه را حقیقوت ذهون انسوان و روانکوواوی را کواوش در روان ناخودآگاه دانست )آل احمد، 6955: 665(. فروید به عنووان یوک پژوهشگور و دانشومند در حووزهی روانشناسوی، نظریوهی شخصویت خوود را بور مبنوای مشاهدهی بالینی بیمارانش بنوا نهواد. فرویود در خلوال یوک رشووته جلسووات روانکاوی طولانی، آنچوه را بیموارانش دربوارهی احساسوات و تجربیوات گذشوته
5- Santrok
■610
واهعی و خیالی خود به او گفتند به طور خلّّاق تعبیور کورد. روش او بوا تحقیواآزمایشگاهی دهیا عناصر تجربووهی هوشوویار یووا رفتووار، کاملواً فورق داشوت)شولتز و شولتز ،6934: 660(.
فروید در مقام یک روانکاو در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در حوزهی روان، درست مانند فرایندهای جسمی، هیچ رویدادی اتفاهی نیست )یعنی بدون علّّت روی نمیدهد(، این بدان معناست که هر رفتار آدمی معلول یا تحت تأثیر عوامل طبیعی گوناگون است. فروید با کتات تعبیر رؤیاها )6300( برای اثبات جبر حاکم بر رخدادهای روانی از مجموعهی غنی مشاهدات خود بهره گرفته بود. برخی روانشناسان تا آن زمان اصل ع ّلّیت باوری روانی را شناخته بودند ولی آن را فق در رفتار آگاهانه و عمدی میدیدندم فروید این اصل را به هر رخداد روانی به ظاهر کم اهمیت نسبت میداد و اعتقاد داشت که بررسی علّّت و معلول پدیدههای روانی ظاهراً بیمعنا، که علم تا آن زمان آنها را نادیده گرفته بود به شناخت عمیاتر حیات باطنی انسانها میانجامد )بکولا، 6955:
881-887(. این کشف علمی فروید، علوم مختلف را از جامعهشناسی، فلسفه ،زبانشناسی، سیاست، پزشکی، هنر و ادبیّّات را تحت تأثیر هراردادم مکتب سوررئالیسم نیز یکی از عرصههایی است که در حوزهی هنر و ادبیّّات مستقیماً از یافتههای فروید بهره برده است .این تأثیر از این منظر بود که مکتب سوررئالیسم سعی کرد از جنبههای مثبتِّ تفکّر ضمیر ناخودآگاه استفاده کند نه بر جنبههای درمانی مربوط به ناهنجاریها و بیماریهای مربوط به اختلالات شخصیت. این شیوهی استفاده، آنها را به کاربردهای عملی در زندگی در زمینهی خلّّاهیت، هنر و نگارش خودکار و زیباییشناختی فرامیخواند )لینگز ،8065: 816(. البته خود فروید اولین کسی بود که اصول علم روانکاوی را در
616
هنر و نگارش بهکار میگرفت و حتّیّ در ابتدا برای موضوع کارش، زندگی و کارلئوناردو داوینچی را انتخات کرد )بلوم6، 8006(.
در پژوهش حاضر تلاش خواهد شد علم روانکاوی و روانتحلیلگری و تأثیر آن بر مکتب ادبی سوررئالیسم مورد بررسی هرار گیرد. در این پژوهش همچنین تلاش خواهد شد تا بر نقش و تأثیرگذاری یافتههای فروید و سایر پیروانش بر حوزهی ادبیّّات و هنر و نگارش خودکار تأکید شود. در مقالهی پیش رو، ضمن توجه به مباح هنری و ادبی ،تأکید بر مباح روانکاوی و روانشناسی استم ازاینرو تلاش میشود با تأکید بر مناب مهم روانکاوی و روانشناسی بر روی موضوع امیال واپسرانده به اعماق ضمیر پنهان و تفکر ناخودآگاه و نقش آن در مکتب ادبی و هنری سوررئالیسم، تحلیل و بررسی صورت پذیرد. این پژوهش ،به روش کیفی و تحلیل محتوی از نوع میانرشتهای است که وجههی همّت آن تمرکز و تأکید شالودهای بر وجهی روانکاوی و روانشناختی است.
0-ضمیر ناخودآگاه0
شاید بتوان گفت، که مهمترین دستاورد فروید این بود، تشوخیص دهود چگونوه نیروهوای ناهوشویار، بور رفتوار انسوانها توأثیر میگذارنود. او از راه مشواهدهی بیمارانش به وجود ناهوشیار پی برد. وی معتقود بوود ناهوشویار، مخوزن افکوار ،خاطرات و امیالی است که کاملاً زیر سطا آگاهی هوشیار هرار دارد، ولوی توأثیر زیادی بر رفتار فرد میگذارد )سید محمدی، 6939(. در نظریهی روانکاوی اکثر اعمال انسان تحت تأثیر فرآیندهای ناهوشیار )ناخودآگاه( هرار دارند. این رویکرد علاوه بر روانشناسی، بر علوم اجتماعی و حتّّوی علووم انسوانی، هنرهوای زیبوا و نگارشهای خاص تأثیر زیوادی گذاشوته اسوت )اتکینسوون و هیلگوارد، 6937:
845(. یک پژوهشگر نظریهی روانکاوی اظهار داشت: این روزها در مورد اینکوه
■618
بیشتر عملکردهای )روانشناختی( بودون انتخوات هوشویار صوورت میگیورد وبرخی از رفتارهای ما برخلاف میل هوشیار روی میدهند، اتفّاق نظر وجوود دارد)کوورون و پووروین6، 8065: 815(. اکنووون بووه نظوور میرسوود کووه ناهوشوویار ،هوشمندانهتر از آن است که ابتدا تصوّّر میشدم چنانکوه هوادر اسوت اطلاعوات کلوامی و دیوداری و هنوری پیچیوده را پوردازش و حتّوی رویودادهای آینوده را پیشبینی و )برای آنها برنامه ریزی( کنود. بوه نظور میرسود ناهوشویار صورفاً مخزن سایاها و تکانهها نیست، و در حل مسأله، فرضیهآزمایی، و خلّّاهیوت نیوز نقش دارد )پورنشتاین و ماسیلینگ8، 6335: xx(. ایون عقیوده کوه نیروهوای ناهوشیار میتوانند بر فکر و رفتار هوشیار تأثیر بگذارند، کاملاً ثابت شوده اسوت )شوولتز و شوولتز، 6934: 668(. در واهو عناصور ناخودآگواه توسو نیروهوای فوقالعاده خودآگاه به عقب رانده و طرد شدهاند و با غلبه بر نیروهوای خودآگواه است که عناصر ناخودآگاه هوم مویتواننود وارد هسومت خودآگواه ذهون شووند )موللی 6959: 65(. تفکّّر ناخودآگواه بوه صوورت مسوتقیم هابول درک نیسوت ،فرآیند تفکّّر ناهوشیار، یک ظرفیت بسیار بوزرلتوری از بخوش تفکّّور خودآگواه دارد، این توانایی به تفکّّر ناخودآگاه اجازه میدهد تا بوه صوورت غیرمسوتقیم و مبدّل بروز کند )دیجکستریوس9 و همکاران ،8001: 36(.
6-تداعی آزاد4-ابداع روان کاوی
مبنای تداعی آزاد بر این اصل استوار است که فرد، هر چه را که به ذهنش میرسد بر زبان آورد. بیماران باید، بدون نگرانی در بارهی دردناک، خجالتآور ،یا غیر منطقی بودن افکارشان حرف بزنند، به افکارشان اجازه داده میشود تا از موضوعی به موضوع دیگر بروند، بدون آن که خودسانسوری داشته باشند. هدف
619
از تداعی آزاد کاهش مقاومت دفاعی است. بهگونهای که افکار و احساساتناهوشیار بتوانند ظاهر شوند. هدف روانکاوی این است که تعارضات )احساسات و انگیزههای واپسرانده شده( وارد هوشیاری شوند تا به شیوهی منطقیتر و واه بینانهتر بتوان با آنها برخورد کرد )اتکینسون و هیلگارد ،6937: 434(. فروید برای اینکه به بیمار کمک کند تا مواد سرکوت شده را به یاد آورد از درمانجو میخواست بر رویدادهای گذشته تمرکز کند. بیمار باید به نوعی خیالپردازی با صدای بلند میپرداخت و هر چه به ذهنش میرسید، بیان میکرد )شولتز و شولتز ،6934: 601(. در این روش روانشناس به درمانجو میگوید هر چه را که به ذهنش میرسد بلافاصله بگوید ،حتّّی اگر در نظرش بی معنی، تمسخر آمیز، پیش پاافتاده، بیاهمیت، و یا خجالت آور باشد. فروید به دهّت به تداعیهای کلامی گوش میداد و موضوعات آشکار و نهان را که در اثر آنها تکرار میشد کشف میکرد. به عقیدهی وی، این موضوعات نشان دهندهی امیدها و ترسهای ناهوشیار فرد بودند. در این شیوه روانکاو بهعنوان یکی از روشهایی که به چالشهای رفتاری افراد پی میبرد استفاده میکرد. در این روش آزمودنی به صورت ناخودگاه اطلاعات نات و اصیل را در اختیار روانکاو هرار میدهد.
4-وا پس رانی3
در واپسرانی، امیال یا خاطرات بسیار دردناک یا ترسناک، به حوزهی خودآگاه ،ممنوعالورود میشوند. خاطراتی که خجالت، عذات وجدان یا سرزنش خود فرد را موجب میشوند، معمولاً به درون ناخودآگاه واپسرانده میشوند )اتکینسون و هیلگارد ،6937: 874(. واپسرانی واژهای است که فروید نخست اعمالی را که منت به "هیستری" و "روان نژندی" میشد ،بهکار برد. در مطالعوهی هیستری فروید با این پدیده روبهرو شد که برخی از بیماران او خاطراتی را به یاد
1 -Repression
■614
نمیآورندم هر چند که اگر به خاطرشان میآمد، کاملاً واضا بود، اطلاعاتی کهبیمار آرزو داشت آنها را فراموش کند. بنابر این عمل "نیتمندانوه6" که آن رااز تفکوّر آگاهانوهاش واپسزده، «من شده8» و «سرکوت9» میشدم چون جوهر واپسرانی به سادگی در کار طردکردن و چیزی را بیرون از آگاهی نگهداشتن است. فروید همیشه اصرار داشوت کوه چیزهوای واپسرانده، نه تنها از نابودی میگریزند و در ناخودآگاه نگاهداری میشوند، بلکه گرایشی به بازپدیدارشدن دارند. بازپدیدآمدن در نتیجهی سازش بین اندیشههای "واپسزده " است و به صورت مبدل در رؤیا و ....پدیدارمیشوند )صنعتی، 6954: 83(.
0-واپس روی و ضمیر ناخودآگاه
فروید معتقد بود که خاطرات فراموش شده از بین نمیروند بلکه در اختیار شخص هستند و آماده برای ظهور و بازگویی مجددّندم ولی نیرویی وجود دارد که از این امر جلوگیری میکند و نمیگذارد خاطرات ضمیرناآگاه به خودآگاه وارد شوند و آنها را در همان جا ابقا میکند. از نگاه روانکاوی فروید، برای درمان بیماران روانی، نیاز به این خاطرات و تصاویر ناخودآگاه است. بر اساس این نظریه در درون انسان امیال و آرزوهای متفاوت و گاه متضادّی هستند که به صورتی آگاهانه یا ناآگاهانه مدام در ستیز و تضاد هستند. بهخصوص در مورد امیال و آرزوهایی که با معیارهای اخلاهی شخص و یا به طور کلی، جامعه، در تقابل هستند. در این حالت، معمول ًاً این میل متفاوت و غریزهی سرکش است که در مقابل امیال دیگر که از رویکردهای اخلاهی جامعه نیز نیرو میگیرد، و در مواجهه با آنها شکست خورده، به مرور وارد هسمت ضمیر ناخودآگاه میشود .البته اگر این نزاع درونی امتداد داشته و مدّت زمانی طولانی ادامه داشته باشد ،آرامش و تعادل روانی فرد را برهم میزند و باع روانپریشی میشود و گاه نیز
617
به صورت فیزیکی و فل شدن در هسمتهایی از بدن ظاهر میگردد که همانبیماری هیستری است )فروید ،6976: 53-55(.
فروید پس از تجارت و تحقیقات بسیار پی برد که در مغز هسمتهای فّعّالی وجود دارد که برای یک محقّا دست یافتن به آن به سادگی امکانپذیر نیست .
حتّّی خود شخص که تحقیا بر روی او صورت میگیرد از وجود این بخشها آگاه نیست و این هسمتها مجهول و مخفی هستند. فروید این هسمتهای فعّاّل را تشریا و توصیف نمود و آنها را هسمت ناخودآگاه ذهن نامید. فروید با شیوههای خوات مصنوعی، به وجود "ضمیر ناخودآگاه" پی برد. در این روش ،بیمار در محیطی آرام و آسوده دراز میکشید و روانکاو از او سؤالاتی میپرسید و بیمار آزادانه و بات میل خود هر طور میخواست جوات میداد. فروید از طریا این «دادهها» به نهاد بیمار راه مییافت و آن را میشناخت. او حّتّی در این روش، نیروهایی را شناساییکرد که از تبدیل ناخودآگاه به خودآگاه جلوگیری میکنند. او اغلب به معمّاهای این روش از طریا خودکاوی پاسو میداد. از نظر فروید از دیگر نشانههای وجود ضمیر ناخودآگاه در ذهن انسان "فراموشی" و س س به خاطر آوردن مفاهیم، نامها، مکانها و... است. امری که اکنون فراموش شده به هسمت ناخودآگاه وارد شده است و یادآوری آن نیز انتقال همان امر از ناخودآگاه به خودآگاه است )زیگموند فروید ،6976: 666-667(. فروید روان انسان را به تودهی یو شناور در آت تشبیه میکند که هسمت بزرلتر آن در درون آت و از آگاهی و شناخت ما پنهان است و هسمت ناچیزی از آن )خودآگاه( هابل مشاهده است. روان ناآگاه شامل عواطف، امیال و اغراضی است که فرد از دیگران و بالاتر از آن، از خود میپوشاند. این هسمت ،یعنی هسمت ناخودآگاه روان به مراتب از هسمت خودآگاه وسی تر و حتّّی فعّّالتر استم اگرچه نسبت به فّعّالیتهای آن آگاهی نداشته باشیم. برای شناخت اعماق وجود انسان و شناخت واهعی روان او ناگزیر از شناسایی همین
■611
هسمت ناخودآگاه روان هستیم )داونز ،6958: 849(. نظریهی روانکاوی از چنددهه تعامل فروید با بیمارانش در جریان روانکاوی به وجود آمد. در این روشدرمانکننده تلاش میکند تا شخصیت و رفتار فرد را با تمرکز بر تجربیات دوران گذشتهی زندگی، به ویژه امیال و تمایلات سرکوفته، ناهوشیار را کشف کند و به دلایل واهعی آنها پی ببرد.
3-لغزشهای لپی3
به آن دسته از رفتارها و گفتارهایی گفته میشود که بهطور ناخواسته از آدمی سر میزنند و باع آشکار شدن نیّتها و خواستههای درونی شخص میشوند و هر نوع اشتباهی شامل فراموشی نامها، اشتباههای لفظی، لغزشهای زبانی نوشتاری و به طور کلی طیف وسیعی از اشتباهها را شامل میشود. فروید معتقد است که در پس هرکدام از این اشتباهها مفهومی نهفته است و یا دست کم بیشتر این اشتباهها بیان کنندهی مفهومی غیرهابل اشتباه هستند که در ضمیر ناخودآگاه گوینده وجود دارند و هرار بوده که مخفی بمانند .آنها میتوانند در یک اثر عالی از هنر و نگارش اتفاق بیفتد، آنها اشتباه نیستندم امّّا جزئیات دهیا از همهی مفاهیم زیباشناختی هنرمند است )ماهون8 8000: 6(.
«حقیقت امر این است که اشتباه ل ی معنایی را در بر دارد که بهنظر میرسد در موارد خاصّی بدیهی و غیر هابل اشتباه است. به کرّات ا ّتّفاق افتاده است که یک نویسندهی خّلّاق یک لغزش زبانی یا برخی اشتباهات ل ی دیگر را به عنوان یک وسیله برای خلا یک اثر تخیّّلی بهکار گرفته است. این حقیقت امر باید به تنهایی به ما بباوراند که او اشتباهات ل ی را در نظر داشته استم در واه او با سنجش و ملاحظه دست به خلا اثر زده است. چنین رویدادی به این علّّت نیست که نویسنده دچار یک لغزش هلم تصادفی شده است و اجازهی استفاده
615
از آن را به وسیلهی یکی از شخصیتهای داستانش، همچون یک لغزشزبانی ،داده است. او بر آن است که توجّه ما را به چیزی، به واسطهی کمکگیری از لغزشزبانی، جلب نماید و ما میتوانیم آنچه که منظور وی بوده، جویا شویم» )فروید، 8069: 41-47(. دیدگاه روانتحلیلگری معتقد بود که در پی هر جمله یا کلمه گفتاری که انسان اشتباهاً بیان میکند، مفهومی نهفته است و یا دست کم بیشتر این اشتباهات، بیان کنندهی مفهومی غیرهابل اشتباه هستند که در ضمیر ناخودآگاه گوینده وجود دارند و هرار بوده که مخفی بمانند .بنابراین، این اشتباهات، واهعهای تصادفی نیستند، بلکه بیانهایی اصیل و واهعی هستند که فرد سعی در مخفی کردن آنها دارد.
1-تحلیل رؤیا
فروید معتقد بود رؤیاها، بهصورت نمادی، امیال، ترسها و تعارضات سرکوت شده را نشان میدهند. این احساسات به هدری شدید سرکوت شدهاندکه فق هنگام خوات، به صورت تغییر شکل یافته، به سطا میآیند. امیال و آرزوهای سرکوفته و واپسزدهی انسان و نیز خاطرات و تصاویر فراموش گشتهی او در حالت خوات به شکلی دیگر خود را وانمود میکنند. در زمان بیداری، آن نیروی مقاومی که مان ورود محتویات ناخودآگاه به خودآگاه میشود، این بازداری بسیار نیرومند استم ولی موه خوات، تنها میتواند روکشی بر روی آن تصاویر کشیده و به آنها اجازه دهد به شکلی تغییرشکل یافته وارد خودآگاه شوند )شولتز و شولتز ،6934: 668-669(. به عبارتی روشنتر "در بزرلسالان نیز همچون کودکان، افکار پنهانی رؤیا، همان آرزویی است که در زمانهای گذشته برآورده نشده است" )فروید ،6976: 668(. رؤیاها چهرههایی تغییر شکل یافته یا درهم از همان آرزوها و تصاویر واپسزده است و هسمت اعظم رؤیاها مربوط به تجربیات و تأثّراتی است که در دوران کودکی داشتهایم )شولتز و شولتز ،
.)669 :6934
■615
8-رؤیا و ضمیر ناخودآگاه
فروید میگوید که همان سازوکارهای ناخودآگاهی که در شکلگیری رؤیا نقشدارند، در کار هنری نویسنده و شاعر نیز عمل میکنند. دو سال پس از انتشار "نویسندهی آفریننده و رؤیای روز" در سال6360 فروید رسالهی خود را دربارهی لئوناردوداوینچی نوشت. اثری که از راه خاطرهی رؤیایی که هنرمند در کودکی دیده بود )پرندهای چند بار دم خود را به دهان لئوناردو فرو میبرد( به رازهایی در آثار او میپردازدم اگر سرهای زیبای کودکان را باز تولید چهرهی کودکی نقاش بدانیم، زن متبّسّ م هم کسی جز مادر او، کاترینا، نخواهد بود و گمان ما تقویت میشود که این لبخند اسرارآمیز به مادر او تعّلّا داشته است و حال این لبخند گم گشته را با اشتیاق بسیار در بانویی فلورانسی باز یافته است. حضور دو مادر و همجنسخواهی. این نوشتهی فروید جدا از اشتباه در کرکس انگاشتن آن پرنده(که نتیجهی برگردان آلمانی نادهیقی بود که از متن لئوناردو در اختیار فروید هرار داشت(، و در نتیجه، استنتا هایی در مورد "تک جنسی بودن کرکس"، باز در بررسی جایگاه و نقش ناخودآگاهی هنرمند در آثاری که میآفریند، کاری درخشان و کلاسیک محسوت میشود. فروید پس از شرح سرچشمهی اثر هنری در ناخودآگاه هنرمند و توضیا همانندی اثر با رؤیای روز، اعتراف میکند که هادر به روشن کردن نکتهی مهمی نیست ،نکتهای که از مرز روانکاوی و روانشناسی خار میشود و در منطا زیبایی شناسی نات هابل فهم است. به نظر فروید، هنوز به درستی معلوم نیست که نویسنده چگونه رؤیای روز خود را در پیکر اثر هنری به ما ارائه میکند؟ چگونه است که کار او در ما تأثیری چنین ژرف میگذارد، و لذتی هنری و زیباییشناسانه را موجب میشود؟ این همان هنر آفرینندهگی اوست )احمدی، 6957: 978-975(. به طور کلی فروید معتقد است که رؤیا، بیان کنندهی یک راهنما به سمت ناخودآگاه استم زیرا امیال نهفته در رؤیاها به صورت آزادانه
613
بیان میشوند. معمول ًاً انسانها محتوای آشکار رؤیا را به یاد میآورندم ولیمحتوای پنهان معمول ًاً نهفته میماند و با کمک یک متخصص هابل تفسیر است.
3-سوررئالیسم
ظهور سوررئالیسم مصادف بود با دورهای که نظریات زیگموند فرویود، در بوارهی "ضمیر ناخودآگاه"، "تعبیور رؤیوا" و "واپسرانوی" تفکّّور کنجکواو را بوه خوود مشغول داشته بود. سورئالیسم یک جنبش و مکتوب ادبوی و هنوری اسوت کوه توس شاعر و منتقد فرانسه، آندره برتون تأسیس شد. برتون خود ایون اندیشوه را از تحقیقات فروید الهام گرفتوه و پایوهی مکتوب جدیود خوود را بور فعّّالیوت "ضمیر ناخودآگاه" بنا نهاد. وی آثار سوررئالیستی خود را در یک بیانیه در سال
6384 در پاریس منتشر کرد. در این جنبش ،تفکّّر غیر منطقی بهتورین حالوت درک و بازنمایی واهعیّات ذهنی است. سوررئالیسم بر نقوش ضومیرناخودآگاه در فعّّالیتهای خلّّاهانه تأکید میکند و بخش ضمیرناخودآگاه ذهون را بوه شویوهی منظمّ و جدّیتری به کار میگیرد. این جنوبش، در زمینوهی نقاشوی، مجسومه سازی و ادبیّّات، و بر توهّّم و بیانوات بوه ظواهر غیرمنطقوی، نوشوتن خودکوار و تداعی آزاد تأکید داشت )سابتین و چاندرا6، 8006: 861(. از نظر برتوون یگانوه هدف هنر، همانا آشکارکردن امور غیر عقلانی، حیرتانگیز و خیالی است. چنین است که برتون اصل تداعی آزاد فروید را به کار میبندد. بیتردید بخوش اعظوم اندیشههای سوررئالیسوتها در "نگوارش خودکوار" و چیونش تصواویر در هنور مودیون اندشوههای فرویود اسوت )لومواس8،8000: 8(. در فرهنوگ آکسوفورد سوررئالیسم این گونه تعریف شده استم "یک جنبش و سبک هنوری در اوایول هرن بیستم است که در جهت فهم ظرفیت بالقوّهی ذهن، و جسوتجو در ضومیر ناخودآگاه ذهن است که به صورت نگارش خودکار و چینش تصاویر نامعقول در
■650
کنار هم، و پی بردن به عما رؤیاهای افراد است. ایون جنوبش در سوال 6384توس مأموریت آندرهبرتون و با داشتن محتوای سیاسیِّ هوی شروع بهکار کورد.
این جنبش از نمادگرایی و دادائیسم گسوترش یافوت و بوه شودّت تحوت توأثیر اندیشههای زیگموند فروید هرار داشت. افرادی که در این زمینه شاخص بودند و کارکردند و در هنرهای تجسّمی، برجستهترین آنهوا آندرهماسوون، جوین آرپ ،جوآن میرو، رنه مگریت، سالوادور دالی، ماکس ارنست، مانری و لوئیس بونوئول بودند" چند شیوهی عملی پیشونهاد میکننود کوه سوادهترین آنهوا "نوشوتن خودکار" است. یعنی نویسنده پس از آنکه خود را بوه رؤیوا سو رد هور چوه بوه ذهنش رسید باید بیتأمّّل یادداشت کند. اولین جمله خود به خود میآید و بوه دنبال آن جملات دیگر... )فرهنگ آکسفورد ،8065: 6960(. آندرهبرتون تعریف خود را از سوررئالیسم اینگونه ابراز میدارد:«خودکاری روانی مح ، که شخص به یاری آن هصد ابراز کارکرد واهعی فکر به طور شوفاهی یوا کتبوی یوا بوه هور طریا دیگرداشته باشدم به فرمان فکر، در غیات هرگونه عنصر بازدارندهی ناشی از عقل و فارغ از هرگونه دلبستگی زیبایی شناسانه و اخلواهی» )برتوون نقول از هربرترید ،6914: 688(. سوررئالیسم، یک مفهوم روانشناختی مدرن است کوه بر یک حالت رؤیایی که حالت نیمه هوشیار دارد مبتنی است .این حالت گواهی واهعیتر از حالت خودآگاه جلوه میکند )سوینگ6، 8066: 88-86(. در نهایوت سوررئالیسم همانطور که برتون میگوید، به معنی چیزی خوار از واهعیوت یوا برتر از واهعیت نیست، بلکه بیشتر به معنی گورایش بوه عموا و هسومت پنهوان واهعیوت اسوت )آل احمود ،6955: 31(. پیودایش سوررئالیسوم کشوف یکوی از جنبههای اصلی وجود انسان بود که دروازهی جدیودی را بوه روی اکتشوافات او در عالم ذهن و ماده باز کرد. سوررئالیسم را باید "هدم گذاشوتن افکوار انسوانی" در حیطهای جدید از هستی و به عبارتی دیگر کسب آزادی متفاوتی دانست که
1 -Singh
656
تا حال تجربه نکرده است .بدین ترتیب میتوان گفت سوررئالیسم در هنر همانفرآیندی است که علم به اختراع میانجامدم زیرا که اختراع نوعی آفریدن اسوتو بهراستی که کار حقیقی هنر اختراع است )آل احمد، 6955: 31-35(.
سوررئالیسم متّکی است بر باور به واهعیت متعالی شکلهایی از تداعی که تاکنون مورد غفلت هرارگرفته، و مبتنی است بر هدرت مطلا رؤیا، و بازیهای بیطرفانهی فکر )بکولا، 6955: 961-965(. آندرهبرتون و لوییآراگون از سرمداران سوررئالیسم تحت تأثیر تئوری فروید هرار گرفتند و سراسر هنر خود را مملو از الهامات ذهن ناخودآگاه ساختند. گرچه هبل از سوررئالیستها، نقش ذهن ناخودآگاه و تخیل و تصاویر رؤیاگونه در آثار هنری دیده میشودم امّّا سورئالیستها، با شیوهای مشخص و آگاهانه، هنر خود را با تصاویر ناخودآگاه درآمیختند و به بیانی تخیّلی دست پیدا کردند که موجب خلا تصاویری بدی و بیسابقه در دنیای هنر گردید. در واه آنان میکوشیدند تا از برخورد عوامل ناخودآگاه و خودآگاه، شناخت تازهای بهوجود آورند که به درک تازه از واهعیت انجامد. بدون شک اندیشههای خودکاری سوررئالیستهای گروه بروتونیان و ازجمله ماسونز6 از اندیشههای فروید ناشی میشود )پولینگ8، 8005(. ضمیر ناخودآگاه فروید تأثیر زیادی بر سوررئالیسم داشت و این تأثیر از این منظر بود که مکتب سوررئالیسم سعی کرد از جنبههای مثبت تفکّّر ناخودآگاه استفاده کند نه بر جنبههای درمانی مربوط به ناهنجاریها و بیماریهای مربوط به اختلالهای شخصیت. این شیوهی استفاده، آنان را به کاربردهای عملی در زندگی در زمینهی خلّّاهیت، هنر و نگارش خودبهخودی بهکار گرفته میشد )لینگز ،8065: 816(. سوررئالیسم بر این اصل استوار است که مناب پنهانی در ذهن بشر وجود دارد و به این علّّت هم است که آنان اّدّ عا میکنند در میرا فرهنگی گذشته هویتهای کشف نشدهای باهی مانده است. جنبههای هابل
■658
تأمّّل، که باید بهصورت موشکافانه به وسیلهی علم روانکاوی مورد تحلیل هرارگیرد )سید حسینی، 6975: 488(.
نگارش خودکار و ضمیر ناخودآگاه در طی سالهای اولیهی تأسیس سوررئالیستها از جمله سالوادور دالی نیز به کار گرفته شد و حّتّی کارهای اصلی دالی نیز از نوشتهها و اندیشههای ضمیر ناخودآگاه فروید ناشی میشود )لوماس6، 8000: 98(. در هسمتهایی از بیانیهی اول سوررئالیستها که در سال 6384 منتشر شده است میخوانیم: «یگانه کلمهای که هنوز مرا به هیجان میآورد کلمهی آزادی است» )سید حسینی ،6956: 367-364(. در نگاه اول انسان مدرن که آزادی اندیشه برایش مسئله شده بود ،امّّا از اوایل هرن بیستم که انسانشناسی از شناخت تن فراتر رفته و روان را نیز به مثابهی پهنایی بیکران و سرشار از امکانات و مسائل گوناگون، مورد شناسایی هرار داد ،مسألهی آزادی نیز رنگ جدیدی به خود گرفت و شکلی دیگر از آزادی به نام آزادی ذهن )نهمغز( و روان نیز متجلّّیشد. نکتهی اساسی در مکتب سوررئالیسم این است که این رشته در اصل ازسوی پزشکان پایهریزی و گسترده شده است. آندرهبرتون بنیانگذار این مکتب که خود روانپزشک بوده است نظریات مربوط به "ضمیر ناخودآگاه" را از فروید، روانشناس و روانتحلیلگر گرفته بود و به عبارتی، فروید به عنوان مبدأ و پدر معنوی مکتب سوررئالیسم شمرده میشود.
35-ضمیر ناخودآگاه و سوررئالیسم
ضمیر ناخودآگاه انسان محل و منب بزرل ذخیرهی تصاویری روشن و ناروشن است. تصاویری که در فضای تاریک ناخودآگاه به صورت مستقل و یا در هم ریخته ذخیره شدهاند. هنرمند سوررئال با روشنایی انداختن در این انبار بزرل گاهی اوهات مصالحی از آن بیرون میکشد که برای خودش نیز ناشناخته و غیر
1 -Lomas
659
هابل یادآوری و شناسایی است. این تصاویر ممکن است حاصل تجربیات خودشخص و یا دیگران باشد. تصاویر حاصل از تجربیات خود شخص نیز ممکن است حاصل تجربیات عملی شخص در زندگی باشدم یعنی کارهایی که شخص انجام داده است یا شخص با هدرت تفکّّر و تخیّّل خویش در برههای از زندگی، افکار و تصوّّراتی ساخته که اکنون آنها را فراموش کرده است. نوع دیگر این تصاویر مربوط به تجربیات دیگران است که در ضمیر ناخودآگاه شخص ذخیره شده است. تجربیات عملی افراد دیگر که شخص شاهد آن بودهم یعنی تصاویری که حاصل بینایی شخص است یا تصاویری که ساختهی خود شخص است و بر اساس تجربیات دیگران به وجود آمده است، مثل شنیدن خاطرات و شرح حال دیگران و یا مطالعهی آثار نویسندگان، که حاصل افکار خود را بر روی کاغذ آوردهاند و شخص با مطالعهی آنها، تصاویری در ذهن خود خلا میکند که به مرور ظاهراً این تصاویر را فراموش میکند ولی در هسمت ضمیر ناخودآگاه ذخیره میشود. اگر سوررئالیسم تداعی آزاد معانی و تصاویر است و هنرمند سوررئال با حالتی شبیه خوات یا هدرت تخیّّل هادر است که به آن مفاهیم و تصاویر انباشته شدهی ضمیر ناآگاه دست یابد، طبیعت ًاً هنرمند سوررئالی که در جوام بستهتری زندگی کرده و خطوط هرمز در آن پررنگترین حضور را داشته است به سرمایهی هنری غنیتری دسترسی دارد که اغلب در جامعه، خود شخص هادر و یا مجاز به عیان کردن آنها نیست )صنعتی، 6938: 8(. به طور کلی مفاهیم ضمیرناخودآگاه، از دیدگاه سوررئالیسم در زمینههای هنر و اسطوره ،حّتّی فراتر رفته، زمینههای فرهنگی، دینی، اجتماعی و... را در یک ملت در بر میگیرد و باع ایجاد علایا و تصوّّرات مشترک یا نزدیک به هم در بین مردم در یک جامعه میشود که برآیند آن نیز نزدیکی ویژگیهای روانی افراد جامعه به یکدیگر میشود.
■654
33- روش تداعی آزاد فروید و سوررئالیسم
نکتهی مهم دیگری که مورد اهبال سوررئالیستها هرار گرفت و سورئالیستها بسیار از آن بهره بردند روش فروید در درمان برخی بیماریهای روانی بود. فروید در روانکاوی به نوعی بیان آزادانه و بدون سانسور تکیه میکرد. بدین ترتیب که بیمار هر آنچه را که به ذهنش خطور میکرد به زبان میآورد این روش درمانی "تداعی آزاد" نام داشت که بیمار بدون خوات مصنوعی و بدون کنترل ذهن هوشیار هر چه را که به ذهنش میرسید بیان میکرد: فروید با گوش کردن به تداعی آزاد میتوانست تصویری از آنچه که به صورت ناخودآگاه در ذهن بیمار میگذشت، ترسیم کند و فرآیندهای روانی ناخودآگاه را بررسی کند )برنر ،6945: 67(. سوررئالیسم برای ره گشودن به مخزن تصویرهای محفوظ در ناخودآگاه، شماری اسلوت و روشهای مختلفی داشته، که اینها ابزارهایی برای کشف امکانات بالقوّهی انسان به شمار میرفتندم حالتهای رؤیازدگی، وهم، مستی و از خود بی خودی، و خوات مصنوعی و نگارش، همگی ابزار سرازیر کردن سیلی از تصویرهای ناخودآگاهند که به درون تفسیر آگاهانه و منطقی از واهعیت یورش میبرندکه تحت اجبارحالتهای درونی هنرمند، این تصویرها با واهعیت اضطرات انگیزشان به طور مشخص بیان میشود )پاکباز ،6956: 758(. ضمیر ناخودآگاه منشأ و منبعی بسیار نیرومند برای خلّّاهیتهای هنری است. در آفرینش به سبک سوررئالیسم، هنرمند گاه به شیوههایی همچون جریان سّیّ ال ذهن ،تخیّّل یا با استفاده از خواتها و کابوسهای خویش اثری هنری میآفریند که برای خود هنرمند هم مایهی شگفتی است ولی در عین حال هابل شناسایی دهیا و تحلیل و تفسیر نیست ،
657
یا اثر هنریاش دارای لایههایی است که برای خود هنرمند نیز تا حال هابل شناسایی نبود.
30-نتیجهگیری
پرداختن به هنر، از گذشتههای دور یکی از دغدغههای اصلی انسان بوده است .
این بخش مهم زندگی انسان، یعنی هنر، به تناسب تغییرات همه جانبهی زندگی بشر دچار تغییراتی گشته که ما این تغییرات و اشکال گوناگون آن را به نام سبکهای مختلف هنری میشناسیم. سوررئالیسم یکی از این سبکها است که در پی خلّّاهیتها و تلاش فروید و مکتب روانکاوی بهوجود آمد، و در این راستا به نتای زیر دست یافت: نخست اینکه این مکتب هنری )سوررئالیسم( از دل آرا و تحقیقات علمی سربرآورده است. روان انسان که سرچشمهی خلّّاهیت او در عرصههای هنری است در پی این نظریات روانشناسانه، جلوهای از لایههای پنهان آن آشکار گشت که مورد توجه هنرمندان هرار گرفت و مقدّّمهی تشکیل یک مکتب هنری به نام سوررئالیسم شد. دومین ویژگی برجستهی این مکتب هنری گستردگی ذاتی آن و در نتیجه تأثیرگذاری مستقیم آن بر بخشهای دیگر زندگی انسان اعم از سیاست، فرهنگ و ادت، علوم اجتماعی و ...شاخههای مختلف است. روان انسان و بهخصوص هسمت ناخودآگاه آن درگیر تمام جلوههای زندگی انسان است. سومین ویژگی که از تأثیر روانکاوی نشأت گرفته، به نوعی بیان آزاد )تداعی آزاد( و بدون سانسور تکیه دارد که در تداعی آزاد و بهرهگیری از اندیشههای کلامی آشکار و نهان، نوشتاری و غیرنوشتاری و چینش تصاویری که به نظر ناهمگون میآید به شیوهی خّلّاهانه در کنار هم، به صورت ناخودآگاه در ذهن میگذرد به وجود میآید و منشأ جذابیتهای هنری خاص است. در این شیوه نیز سوررءالیسم روشهای خاص خود را دارد از جمله
■651
تخیّّل، وهم، مستی و از خودبهخودی، خوات مصنوعی و نگارش، همگی ابزار سرازیر کردن سیلی از تصویرهای ناخودآگاهند که تحت اجبارحالتهای درونی هنرمند است .این تصویرها با حالتهای اضطرات انگیزشان به طور مشخص بیان میشود. چهارم تمرکز بر اشتباهات ل ی و کلامی و رفتارهای بیان کننده که گاهی اوهات خود فرد میتواند به صورت خودکاوی به بعضی از زمینههای خاص در خود و دیگران پی ببرد. این تفکّّرات میتواند در یک زمینهی خاص و خلا یک اثر متعالی در هنر و نگارش اتّفاق و حتّّی به کرّات ا ّتّفاق بیفتد که نویسندهی خلّّاق، یک لغزش زبانی و یا حتّّی برخی اشتباهات ل ی دیگر، را به عنوان یک وسیله برای، خلا یک اثر تخیّّلی به کار گیرد. ویژگی پنجم، ساز و کار ناخودآگاهی که در شکلگیری رؤیا نقش دارند. در کار هنری نویسنده و شاعر نیز عمل میکنند مثل ًاً اینکه خاطرهی رؤیایی که هنرمند در دوران گذشته داشته، میتواند در کارهای نوشتن و خلا تصاویر بدی و بی سابقه در دنیای هنر انجامد .فروید پس از شرح سرچشمهی اثر هنری در ناخودآگاه هنرمند و توضیا همانندی اثر با رؤیای روز، اعتراف میکند که هادر به روشن کردن نکتهی مهمی نیست، نکتهای که از مرز روانکاوی و روانشناسی خار میشود و در منطا زیباییشناسی نات هابل فهم است. به نظر فروید، هنوز به درستی معلوم نیست که نویسنده چگونه رؤیای روز خود را در پیکر اثر هنری به ما ارائه میکند و چگونه است که کار او در ما تأثیری چنین ژرف میگذارد و لذّتی هنری و زیباییشناسانه را موجب میشود. این امر نه تنها به گسترش و زایش هرچه بیشتر آثار هنری میانجامد، بلکه باع آشکار شدن جلوههایی پنهان از آثار گذشتهگان نیز میشود. در نهایت میتوان گفت، وابستگی غیرهابل انکاری در ارتباط میان سوررئالیسم ،روانشناسی و روانکاوی فروید وجود دارد، تا جاییکه میتوان ادّعا کرد اگر نبود
655
دستاوردهای علمی-تحلیلی فروید و شاگردانش، تحقّا مکتب سوررئالیسم با همهی زوایا، ویژگی و مراتبش متولدّ نمیشد.
■655
منابع و مآخذ:
-آل احمد، مصطفی )6955( سوررآلیسم انگارهی زیباییشناسی هنری، چاپ اول ،تهران:
انتشارات نشانه .
-احمدی، بابک )6957( حقیقت و زیبای، چاپ دوم، تهران: نشر مرکز.
-اتکینسون و هیلگارد )6937( زمینهی روانشناسی، جلد دوم، ویراست شانزدهم، مترجم مهدی گنجی ،تهران: نشرساوالان.
-ایگلتون، تری )6959( پیش درآمدی بر نظریهی ادبی، ترجمهی عباس مخبر، چاپ سوم ،تهران: نشر مرکز.
-بکولا، ساندرو،(6955( هنرمدرن، ترجمهی رویین پاکبواز، چواپ اول، تهران: انتشوارات فرهنوگ معاصور.
-برتون، آندره نقل از هربرترید )6914( تاریو مختصر نقاشی، ترجمهی احمد کریمی حکاک ،تهران: پاپیروس، 688.
-پاکباز، رویین )6956( در جستجوی زبان نو، چاپ سوم، تهران: انتشارات نگاه.
-صنعتی، محمد )6938( تحلیلهای روانشناختی در هنر و ادّبّیّّات، چاپ دوم ،تهران: نشر مرکز.
-فروید، زیگموند )6976( روانشناسی، ترجمهی مهدی افشار، چاپ اول ،تهران: مؤسسهی مطبوعاتی کاویان .
-فروید، زیگموند )6358( اشتباهاتل ی، گزیدهای از مجموعه سخنرانیهایی در بارهی روان تحلیلگری، ترجمهی حسین آرزومندی6959، تهران: انتشارات بهجت.
-داونز، رابرت بینگهام )6958( کتاتهایی که دنیا را تغییر دادند، گروهی از مترجمان، چاپ سوم ،تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
-سید حسینی، رضا )6956( مکتب های ادبی، جلد دوم، چاپ دوازدهم ،تهران: انتشارات نگاه .
-شولتز، دوان: شولتز، سیدنی آلن )6934( نظریههای شخصیت، ویراست دهم، ترجمهی یحیی سیدمحمدی.
-معین، محمد )6957( فرهنگ فارسی، چاپ نهم ،تهران: امیرکبیر.
-موللی، کرامت )6959( مبانی روان کاوی فروید- لکان، چاپ اول، تهران: نی.
-وین، ویتن )6939( روانشناسی عمومی، ویراست پنجم. ترجمه یحیی سیدمحمدی ،تهران:
روان.
-هانت، مورتوون )6950( تاریخچهی روانشناسوی از آغواز توا اموروز، ترجموهی مهودی هراچوه داغوی، چاپ اول ،تهران: نشر پیکان.
653
-Blom, H. P. (2001) Psychoanalysis and Art, Freud and Leonardo. August, Research article. Journal of the American Psychoanalytic Association. https:doi. Org/10.1177.
-Cervone, D & Pervin, L. A. . (2018) Personality: Theory and Research 9th Edition November 7
-Dijksterhuis, A., Bos, M.W., Nordgren, L.F., Van Baaren, R.B. (2006). On making the right choice: The deliberation-without-attention effect. Science, 311, 1005-1007.
-Lomas, David. (2000). The haunted self: Surrealism, Psychoanalysis and Subjectivity. London: Yale University Press.
-Lingis A. (2017). This Immense Fascination with the Unconscious: Psychoanalysis and Surrealism. Springer. https://link.springer.com/chapter/10.1007/978-3-319-55518-8_15.
-Mahon, E. J. (2000). Parapraxes in the Plays of William Shakespeare, in The Psychoanalytic study of the child 55 (1):335-70· February, DOI:
10.1080/00797308.2000.11822529.
-Oxford Advanced Learners Dictionary New for 2017.
-passer, M. W. & Smith, R. E. (2001). International Edition Psychology, Frontiers and Applications. McGraw-Hill Higher Education.
-Poling, Clark V. (2008). “Automatism and the fragmented self.” In Andre Masson and the surrealist self, by Clarke V Poling. New Haven: Yale University Press.
-Pornstein, R. F. & Masling, J. M. (1998). Introduction: The psychoanalytic unconscious Empirical Perspectives on the Psychoanalytic Unconscious. American Psychological Association.
-Santrock, J. W. (2001). Psychology, The science of mind and behavior. Third Edition, Wm, c. Brown publishers.
-Sebastian, A.J. & Chandra, N.D.R.)2001) Literary Terms in Poetry ed. (Delhi : Authorspress, 216.
-Singh S. K. (2011).Surrealist Movement Greener Journal of Art and Humanities. Vol. 1 (1), pp. 021-022, December.