نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
2 دانشیار دانشگاه آزاد تهران، واحد علوم و تحقیقات، گروه زبان و ادبیات فارسی
چکیده
کلیدواژهها
31■ پژوهشنامهی مکتبهای ادبی، سال دوم، شمارهی چهارم تابستان 6935
رمانتیسیسم، رئالیسم و سمبولیسم در شعر منوچهر آتشی
کطیور زیرکساز6
اسماعیل آذر8 فرهاد طهماسبی49 عبدالحسین فرزاد74
خیزش مشروطهخواهی در ایران، حاصل تحوّّل جهانبینی در سایهی برخورد با فرهنگ و ادم مغرم زمین بودهاست. در دوران پسامشروطه، رشد روزنامهنگاری و ترجمهی آثار اروپایی، گسترههای نوینی را برابر ادیبان گشود. استقبال مجلّات از ترجمه که در دورهی پهلوی اول و دوم، شور فزایندهای گرفتهبود، سیر مدرنیته را شتام بخشید. مکاتب ادبی غرم، زاییدهی دوران روشنگری و تحوّّل هستیشناسی آن سامان بوده، امّّا آشنایی ایرانیان با دگرگونیهای نوین نه از پشتوانههای فلسفی و زمینههای اجتماعی آن بهرهمند بود و نه ترتیب و توالی زمانی آن دیار را با خود داشتم لذا با آن انسجام و تمامیت در شعر معاصر ما تجلّّی نیافته است. مجموعه اشعار نیما که تلفیقی از نگرشهای گوناگون است، شاهدی بر این ادعاست.
منوچهر آتشی، شاعر نسل دوم نیمایی، در سه حوزه از شعر، ترجمه و نقد ادبی فعّّالیّّت داشت.
پژوهش حاضر با شیوهی توصیفی- تحلیلی در پی آن است که این آمیختگی را در شعر آتشی بررسی کند. یافتههای پژوهش بیانکنندهی آن است که در شعر وی از همان آغاز تلفیقی از مکاتب ادبی دیده میشودم بدین معنا که برخی شاخصههای رمانتیسیسم را در شعر غنایی، عناصر اهلیمی )بومی و شهری( را در شعر رئالیستی و گرایشهایی از سمبولیسم اجتماعی را نیز در سرودههای اعتراضی خود، بازتام داده است. با این حال، از دورهی دوم شعر وی، بسامد مضامین رمانتیکی در نگرههایش فزونی مییابد.
واژههای کلیدی: رمانتیسیسم، رئالیسم، سمبولیسم، شعر معاصر، منوچهر آتشی.
1ـ دانشجوی دکتری زبان و ادبیّّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.
kativarziraksaz@gmail.com
2ـ دانشیار گروه زبان و ادبیّّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علووم و تحقیقوات، تهوران، ایوران )نویسوندهی مسؤول(
drazar.ir@gmail.com
9و دانشیار گروه زبان و ادبیّّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اسلامشهر، ایران
farhad.tahmasbi@yahoo.com
4و دانشیار، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی abdolhosein.farzad@gmail.com رمانتیسیسم رئالیسم و سمبولیسم در شعر منوچهر آتشی ■ 35
3ک مقدّّمه
تحوّّل در شعر معاصر فارسی، همگام با مشروطهخواهی و در مواجهه بوا بیونش علممحوری )scientism( و انسوانمحوری )humanism( مغورم زموین ر دادهاست. در دوران مشروطه و پسامشروطه، شعر با انعکاس مشکلات جامعه به مثابهی ابزاری فرهنگی در خدمت مفاهیم اجتماعی و انتقوادی هورار گرفوت و« به نوعی واه نگاری )رئالیسم( نزدیک میشود. تیپ )نمونه( آفرینی به شویوهی رئالیستی در شعر این دوره سرآغاز تازهای است برای ادبیّّات رئالیسوتی ایوران» )آجودانی ،6957: 658(. که البتّّه با طنز نیز هموراه بودهاسوت. افوزون بوراین ،نخستین بارهههای سمبولیسم را نیز در همین دوره و در سورودهی دهخودا در رثای میرزا جهانگیرخان میتوان دید.
همچنوین رئالیسوم سوسیالیسوتی کوه بوین سوالهای6904-6830 در شوعر کارگری رشد و نمود یافتهبود، در دورهی رضاخان کمرنوگ شود و نشوریاتی از جمله بهار، نوبهار و وفا«با فراهم کردن زمینه برای به چالش کشیدن سنّّتهای فرتوت و بدعتهای افراطی، تمهید ذهنی خوانندگان برای تولّد شعر آزاد، آشنا کردن ایرانیان با نقد نو در مقیاس جهانی از طریا ترجمهی نقدها و سورودهها و آشنا کردن ایرانیان با مکاتوب ادبوی جهوان» )زرهوانی ،6934: 689(. فضوای ادبی را تحت تأثیر هرار دادند .«افسانهی نیما» )6906(که «تقریبواً مانیفیسوت شعرای رمانتیک این دوره است» )شفیعی کدکنی ،6973: 74(. و« ای شوب»، تحت تحت تأثیر رمانتیکهای فرانسوی نظیر لاموارتین و موسوه سوروده شود .
افزون براین « هقنوس» )6961( نیز شکلی از سمبولیسم را نمایش داد.
با آغازپهلوی دوّّم ،تحوّّلی عظیم در پهنهی سیاست و فرهنگ مشاهده میشود .در سالهای 98-80 ضمن رشد فزاینودهی نشوریات بوا گرایشهوای گونواگون مواجهیم که ترجمهی شعرهای فرنگی بخشی از سنّّت ژورنالیسوتی آن بوود. از سویی شعر تغزلی به پیشگامی تولّلی در امتداد رمانتیسیسم دورهی هبل ظهور
35■ پژوهشنامهی مکتبهای ادبی، سال دوم، شمارهی چهارم تابستان 6935
مییابد و از دیگر سو«آرمانهای سیاسی و اجتماعی از طریوا نهضوت جهوانی چپ و گسترش سوسیالیسم شورؤیایی )sovietic( ذهن شواعران را بوه خوود جلب میکند» )عابدی ،6931: 417(.
پس از کودتوای سوال 98 مرثیوهخوانی اجتمواعی و انودوهگرایی روا مییابود .
«نهایت این نوع شعر، شعر بنبست، شعر خاطرهپرداز، شوعر فاختوههای عقویم است» )مختاری ،6955: 57(. همچنین ،رمانتیسیسم در دو شاخهی فوردی و اجتماعی به حیات خود ادامه داده، تکامل مییابد.«اولی غیرسیاسوی، عاشوقانه ،برکنار از دغدغههای اجتماعی و اندیشههای انقلابی است و دوموی بوه فعّاّلیوت اجتماعی، مبارزه، سیاست، عشوا بوه آزادی، انقلوام و اهوداف انقلوابی اصوالت میدهد» )زرهانی ،6934: 863(. در این دوره بوا توجوه بوه شورایا سیاسوی-اجتماعی، گرایش به ابهام و به تب آن سمبولیسم اجتماعی نیز روا مییابد.
از سال 40 به بعود بوا افوول شوعر رمانتیوک و حضوور برجسوتهی سمبولیسوم اجتماعی مواجه میشویم .«یکی از خصایصی که با نیما شروع میشود، صوبغه-ی اهلیمی است که در دورهی هبل، بیش و کوم بوود ،امّّوا در ایون دوره بیشوتر میشود» )شفیعیکدکنی ،6973: 53(. در این دهه، نوسان بین سنّّت و تجوددّ شدّّت مییابد و شعر نوگرا مقبول میگوردد. شوعر متعهود مارکسیسوتی و نیوز مذهبی گسترش یافته و سمبولیسم در آن صوریا میشوود. شوعر چریکوی بوا واهعهی سیاهکل و در پرتو ترجمههای شعر مقاومت همراه با ستایش ههرمانوان مبارز و مظاهر مقاومت جان میگیرد.
در دههی 70 شعر انتقادی )رئالیستی( حاصل سیاسیشدن نخبگوان اسوت. بوا انقلام 6975 امید به هیوام ملّّتهوا کوه از مؤلفّوههای رئالیسوتی اسوت، هووّّت بیشتری یافت و با شکست حکومت سوسیالیسوتی شووروی، رئالیسوم کمرنوگ میشود. دههی شصت «دههی امید به ایدئولوژی دینی یا دستکم تعریفهای ایدئولوژیک از دین، دههی چیرگی سنّّت بر تجدد، دههی خاکسوترهای تلواش
رمانتیسیسم رئالیسم و سمبولیسم در شعر منوچهر آتشی ■ 33
محتاطانه برای جایگزینی ادبیّاّت به جای مبارزه، شعر به جای شعار، کلموه بوه جای سیاست» )عابدی ،6955: 857(. شعر سیاسی-اجتماعی در محاق میرود و جنگ تحمیلی با جلوههای رمانتیسیسم و نیز رئالیسم به تصوویر در میآیود که هم دینی بود و هم صبغهای ملّیّ داشت. پس از انقلام، رمزگویی سیاسی به فاشگویی فردی بدل گردید .«از دههی 6910 به صورتی تدریجی و از دهوهی 6950 به شکلی وسی ، تأثیر اجتماعی شوعر کاسوتی گرفوت و توأثیر فرهنگوی شعر هم به حدّاهل خود رسید» )هموان: 851(. شوعر دهوهی هفتواد بوه انکوار رسید«نفی گذشته ،حتّیّ گذشتهی نزدیک و ایون شواید یکوی از طبیعیتورین واکنشها در برابر چیرگی فکر ایدئولوژیک بود» )همان: 651(.
3-3-بیان مسأله
مکتبهای اروپایی، بور بسوتری از اندیشوههای فلسوفی و هموراه بوا زمینوهای اجتماعی در ادبیّّات آن سامان ظهور یافتم امّّا آنچه در ادم معاصر فارسی، بوه ویژه با ترجمهی آثار مغرم زمین، متجلّّی شد، فقا در ساخت ادبوی و بیبهوره از زمینههای فکری-فلسفی و اجتماعی بوده و انسجام لوازم را نداشوت. لوذا در شعر شاعران معاصر میتوان تلفیقی از دو یا سوه گورایش را همزموان ملاحظوه کرد.
منوچهر آتشی )6954-6968( از شاعران معاصری اسوت کوه در سوه حووزهی شعر، ترجمه و نقد فعّّالیوت داشتهاسوت. تحصویلات دانشوگاهی وی در زبوان و ادبیّّات انگلیسی بود.«نویسندگانی که با مکتبهای ادبوی اروپوا آشونا هسوتند ،ممکن است از همهی مکتبها و جنبشهای ادبی پیش از خود توأثیر پذیرفتوه باشند» )تسلیمی ،6931: 653(. تسلا وی بر زبان انگلیسی، شتام فزاینودهی اندیشههای نو در سایهی ترجمههای ادبی گسترده در دهوهی 80 و 90 و نیوز مهاجرت به شهر، عوامل اساسی در تحووّّل نگرههوای او بودنود .مختواری شوعر آتشی را به سه دوره تقسیم میکند:«دورهی سورودن «آهنگوی دیگور» و «آواز
■600
خاک»م دورهی برز که حاصل آن «دیدار در فلا» است و دورهی رشد و بلوغ
و پختگی، که در آن «وصف گل سوری»، «گندم و گیلاس»، «زیبواتر از شوکل هودیم جهوان» را منتشور کورد» )مختواری ،6955: 65(. البتوه توا زموان ایون دورهبنودی اتفواق آخور، حادثوهی باموداد و خلوی و خوزر هنووز چواپ نشوده بودهاست. آغازین آفرینشهای ادبی او از انتهوای دهوهی سوی توا نیموهی دوم دههی چهل را دربرمیگیرد و متأثّر از شرایا سیاسی، اجتماعی زمانه است که در آن«گرایش اجتماعی او )به صورت آشوکار( و گورایش سیاسوی )بوه صوورت محدود و اشارهوار( در شعرهایش دیده میشود» )عابدی ،6955: 447(. به هور حال، شعر او سیاستزده نیست. در هموین دورهی نخسوت، اشوعار عاشوقانه و غنایی او، روایتهایی از من فردی اوست و به رنگ رمانتیسیسم ظاهر میشود.
«دوران تثبیت شعری او با دورهی بومیگرایی اختصاصی و ناگزیر اوست که در زبانی حماسی که گاه تغزلی نیز میشود، متبلور است» )مختاری ،6955: 65(.
ویژگی بارز دورهی دوم یا دورهی برز «گذر از شعر اهلیمی-حماسی به غنایی-شهری» )زرهوانی ،6934: 954( اسوت .دورهی سووم حیوات هنوری او پوس از هریب دو دهه فترت با «وصف گل سوری»، «گندم و گیلاس»، «زیباتر از شکل هدیم جهان» و «چوه تلوو اسوت ایون سویب» رهوم میخوورد .«دورهی تغوزل طبیعتگرا با درونمایههای عام اجتماعی-انسانی» )هموان(. بنوابراین میتووان گفت که در سرودههای منوچهر آتشی ترکیبی از مکاتوب ادبوی وجوود دارد، از اینرو، پژوهش حاضر، تجربههای شعری منوچهر آتشوی را از نگواه مؤلفّوههای رمانتیسیسم، رئالیسم و سمبولیسم بررسی میکند.
3-0-پرسشهای پژوهش
اساسیترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از:
-کدام یک از ویژگیها و مؤلفههای مکتبهای ادبی اروپوایی در شوعر منووچهر آتشی نمود پیدا کرده است؟
606
- شرایا اجتماعی- سیاسوی ایوران در تحووّّل نگورش و شویوهی کواربرد ایون مکتبها در شعر منوچهر آتشی چه تأثیری داشتهاست؟
3-6-پیشینهی پژوهش
علیرغم اینکه پژوهشهای پراکندهای پیرامون شعر آتشوی انجوام شدهاسوت، هیچکدام از این آثار بوه طوور خواص بوه بررسوی سویر مکتوب رمانتیسیسوم، رئالیسم و سمبولیسم در شوعر او ن رداختهانود. آثواری کوه دربواهی جنبوههای مختلف شعر آتشی نوشتهشده است عبارتند از:
■608
تحلیل کردهاند. این مؤلفهها عبارتند از زمان پریشی، آیرونی، نقود خردگرایوی، انکار غایتمداری تاریو، به چالش کشیدن حقایا تاریخی .
چنانکه مشاهده میشودم در هیچ یک از این پژوهشهوا، هموهی آفرینشهوای شعری آتشی و نفوذ و دگردیسی هر سه مکتب )با هم( ارزیابی نشوده اسوت. از آنجا که آتشی به عنوان یکی از شاعران معاصر، در مواجهه بوا چنودین مکتوب فکری هرار گرفته، بنابر هیجانات، عواطف و نگرشهایی که بور او غالوب آموده، نوساناتی در آفرینشهای هنری وی به وجود آوردهاست. بدین سان اطلاق یوک نوع تفکر نام بر جهانبینی و متعاهباً آثار وی، دشوار و گاه نواممکن مینمایود.
در این پژوهش میکوشویم توا بوا در نظور گورفتن اصوول و هواعود برجسوتهی مکتبهای موردنظر )رمانتیسیسم، رئالیسم، سمبولیسم( به بررسی شعر آتشی پرداخته، با تحلیل محتوایی ،تأثیرپذیری وی را از این مکتبها ارزیابی کنیم.
0-تجزیه و تحلیل؛ رمانتیسیسم در شعر آتشی
رمانتیسیسم، نهضتی فلسفی و ادبی است که حوزههای گونواگون هنوری را در بر میگیرد و با دورهی احساساتگرایی آغاز میشود. بورای ایون مکتوب ادبوی ،صفات مختلفی تعریوف شدهاسوت: «جوذّام، از خودگذشوته، پرشوور، آراسوته، غیرواهعی، واه بینانه، نامعقول، مادهگرایانوه، عبو، ههرمانانوه، اسورارآمیز و پور احساس، عمیا و غمگین، برجسته، محافظهکارانه، انقلابی، مطنطن، رنگارنگ و شگفتانگیز، مربوط به شمال اروپا، منظم و صوورتگرایانه، بیشوکل و آشوفته، احساساتی، وهمآلود و خیالاتی، احمقانه» )فورسوت ،6937: 68(. ایون صوفات،
609
بیانگر وجوه متعدد این مکتب است. در یک تعریوف کلّّوی«رمانتیسوم، گورایش عمدی به تخیّّل، ذهنیّّت و تجربهی شخصی در برابر خرد تقلیدی، واهعیتهای سوطحی و عینوی و نیوز ضودیت بوا اشورافیت و سورمایهداری در زموان خوود بودهاست» )تسلیمی ،6931: 669(. امّّا رمانتیسم در ادبیّّوات معاصور ایوران در مقایسه با خاستگاه اروپایی آن بسویار متفواوت اسوتم چورا کوه کشوور ایوران، هیچگاه همهی شرایا سیاسی، اهتصادی، فرهنگی و اجتماعی که موجب ظهور رمانتیسیسم گردید، تجربه نکرد. از دیگر سو، این مکتب ادبی، زموانی ادبیّّوات ایران را تحت تأثیر هرار داد که از مدّّتها پیش جای خوود را بوه مکتوب ادبوی دیگری دادهبود. افزون براین، رمانتیسیسم در اروپا، بر جنبههای مختلفی اعوم از ادبیّّات، معماری، نقاشی، جامعهشناسی، موسیقی و... سیطره افکنوده بوود در حالی که در ایران، ادبیّّات تنها گسترهی رمانتیسیسم بود. بنابراین، تفاوتهای برجستهای در میان مکتب رمانتیسیسم ایرانی و اروپوایی وجوود دارد، بوا ایون حال در پارهای از موارد، شباهتهایی میان آنها وجود دارد. از میان مؤلفّههای متعددّ رمانتیسیسم به تخیّّل و احساس، غوم و انودوه، عشوا، مرلاندیشوی و طبیعتگرایی در شعر آتشی میپردازیم.
0-3-تخیّّل و احساس
یکی از بنیانهای اصلی رمانتیسیسوم «تخیّّول» اسوتم آنجوایی کوه سویطرهی آدمی را بر جهان واهعی هموار میکنود و او را از رنو حیوات رهانوده، بوه درک هستی نائل میکند. کانت میگفت: «جهانی را تجربه میکنیم که بخشوی از آن آفریدهی ذهن خود ماست» )هارلند، 6955: 665(. اهمیّّت این اصول از مکتوب رمانتیک، به اندازهای است که رمانتیکها«اعتقواد داشوتند کوه شواعر بودنشوان صرفاً به دلیل تخیّّل است» )باوره ،6951: 71(. این مسأله را نیوز نبایود از نظور دور داشت که«احساسات رمانتیک گاهی فردی و عاشقانه و گواهی اجتمواعی و آرمانگرایانه است» )تسلیمی ،6931: 683(. در این نگاه ،شاعر، وهوای طبیعوی
■604
مثل بارش باران، آواز گنجشکها، کوهستانها و یا احساساتی چوون غوم فوراق ،جدایی از یار، دلتنگی و… را با تخیّّل ظریف شاعرانه بیان میکند.
در جستجوی اصول رمانتیسیسم در شعر آتشی، عنصر خیال، برجسوته اسوت .وی نیز با تخیّّل نیرومند، سخن را از گفتار معمول فراتر میبرد و در این راسوتا از عناصر طبیعت وام میگیرد. شعر «احساس» از دفتور شوعر «آهنوگ دیگور» شاهدی بر این مدعّاست:
از درخت انبوه و تنهای سکوتم پرندهای پرید/ و پندار پرندگان دیگر در آن لانوه یافت/ شاید پرندهی دیگر؟/ و شاید پرندههای دیگر ؟/ پس من هنوز زنودهام؟/ و هلبم از وحشتی گوارا فشرده شد )آتشی، 6951، 6: 603(.
آتشی بوا تکیوه بور تخیّّول خوویش بوه پدیودههای پیراموون جوان و شخصویت میبخشد. این رویکرد از مؤلفههای شواخص مکتوب رمانتیسیسوم اسوتم زیورا شاعر به کمک خیالورزی به دنیای ناشناختههای پای میگذارد و بوه افاهوای نو دست پیدا میکند که تنها به واسطهی تخیّّل امکان دارد. تصویرهای«درخت انبوه و تنهای سکوت»، «پندار پرندگان» و «وحشتی گوارا» نمونههایی از تخیّّل و احساس آتشی در این شعر بود.
افزون براین، سرودههای«رحیل»، «جام من»، «شوکار نوی»، «خاکسوتر»، «مورا صداکن»، «بزم» و . . . سرشار از تخیّّل و احساس شاعر است.
0-0-غم و اندوه
غم و اندوه، از دیگر اصول مکتب ادبی رمانتیسیسم است. «ریشوههای گورایش به اندوه و افسردگی را در فرهنگ هرون وسطی باید جستجو کورد. ]همچنوین[ پارهای مسائل اجتماعی مانند نظریهی بدبینانهی «موالتوس» )6511 - 6594( دربارهی آیندهی جهان، جنگهای سه ساله و برخی بیماریهای واگیرکشنده و اخبار مرل و میر فراوان ناشی از آن، در ایون امور موؤثّّر بووده اسوت. «انودوه و افسردگی و توجّّه به گورستان و مرل، ابتدا در شعر آغاز شد، و آن چنان فراگیر
607
و شاخص بود که این نوع اشعار را به نوام مکتوب گورسوتان نامیدنود.... انودوه و افسردگی آن اشعار و دیگر نوشتههای دورهی پیش رمانتیسیسم را بایود شوکل اولّیّّهی آن چیزی دانست که در دورهی بعود بوه یکوی از شاخصوههای اساسوی رمانتیسم تبدیل میشود» )جعفوری، 6955: 59-57(. در ادم معاصور فارسوی نیز، متأثر از شرایا سیاسی و اجتماعی دوران پس از مشروطه و کودتای بیست و هشت مرداد، سرودههایی خلا شد که آکنده از اندوه بودند. «توللی پورچم دار این جریان شعری است و اغلب شعرای آن روزگار تحت تأثیر شوعر و اندیشوهی او هرار میگیرند. مجموعهی اشعار توللی از«رها» گرفته تا «بازگشوت» اغلوب از جهت محتوا در حکم غمنامهای است آکنده از اندوه، وحشوت مورل، ناامیودی، خستگی و ناکامی» )خاک ور و اکرمی، 6953: 891(.
درد و غم در شعر آتشی، صبغهای فردی دارد و بیانگر عواطف شخصوی اوسوتم درد تنهایی، دلتنگی و اندوه برای موهعیتهای گذشته، درد عشوا و... در شوعر «فراهی8» از مجموعه اشعار«گندم و گیلاس» دلتنگی و اندوه شاعر از وضوعیتی که در آن هرار دارد، به روشنی هابل درک است:
س یده که سر بزند/ نخستین روزِّ روزهای بیتو/ آغاز میشود/ آفتام /سرگشته و پرسان/ تا مرا کنار کدام سنگ/تنها بیابد/ به تماشای سوسنی نوزاد/ به نخستین درهی سرگشتگیهایم. س یده که سر بزند/ نخستین روزِّ روزهای بیمورا/ آغواز خواهی کرد:/ مثل گل سور تنهوایی/ آه خوواهی کشوید/ بوه پروانوهها خوواهی اندیشید/ و به شاخهی سدری/ که سایه نینداختوه بور آسوتانت )آتشوی ،6951، 6: 770، 776(.
نکتهی هابل ذکر در سرودههای آتشوی، حضوور مضومون غوم و انودوه در تموام دفترهای شعری اوست. از اینرو، نباید این مؤلفهی رمانتیکی را بوه یوک دورهی زمانی خاصی محدود کرد. این امر نشان میدهد که یأس و دلمردگی همواره در زندگی آتشی وجود داشتهاست. سرودههای «درد شهر»، «آهنگ دیگر»، «سویر
■601
حسرت»، «مرغ آتش»، «دشوت انتظوار» و... نمونوههای دیگوری از ایون دسوت هستند که غم و اندوه شاعر در آن بازتام یافتهاست.
0-6-عشق
یکی از اساسیترین اصول مکتب رمانتیسیسم، عشا و عشاورزی است. عشا، راوی حضور هاط و فراگیر انسان در پهنهی حیوات اسوت و نموودی از تووان و عظمت آدمی. «شاعر، صخرهی دفاع از طبیعت بشری است. مؤید و حامی است، که به هر کجا میرود، پیوسوتگی و عشوا را بوا خوود میبورد» )دیچوز، 6913:
619(. شاعر رمانتیک با تکیه بر ناخودآگاه، نوشداروی عشا را برای مواجهوه بوا جهان آشفتهی پیرامون خود کارساز میداند. طبیعوت و مظواهر هسوتی، عشوا رؤیایی را در او بر میانگیزد و جذبههای جنس مخوالف او را سرمسوت میکنود.
هر چند که در این هلمرو نیز تسخیر واهعیت با معیار رؤیا و افسانه امکوان پوذیر است .«بسیاری از عاشقانههای هرون هجدهم و نوزدهم بوه رهبوری رمانتیکهوا مشحون از هطعههای ادبی افلاطونی در وصف و سوتایش زیبوایی معشووهههایی است که شخصیت آنان نامعلوم و ناشناخته است. در واه آنچه کوه رمانتیکهوا را به وجد میآورد، زیبایی آسمانی معشوق بود و الهام بخوش بسویاری از آنهوا در ستایش از محبوم، چشمها و نگاه آسمانی او بوده است» )مختواری ،6955:
87(. امّّا آتشی از ذکر نام معشوق در سورودههایش امتنواع میورزیود. ایون امور میتوانود زاییودهی تربیوت ایلیواتی و سونّّتی او باشود. حجوم هابول تووجّهی از سرودههای آتشی نیز به عشا اختصاص دارد. شوعر «پاداشهوا» از مجموعوهی «دیدار در فلا» نمونهای از این دست است:
در نیمروز عاطفه/ خورشید در شقیقهی راستت/ و هلب آفتابی من در شوقیقهی چ ت میکوفت/ و اهتزاز نقرهای جوزار /-در انحنای آسفالت/ در گیسوی بلند تو میخواند. ای دوست، ای غافل!/ از من نشسته بیمار، ای یار!/ ایون دسوتهای
605
سوختهی من/ پاداش آفتام تن تست/ و آن شقایا سور ، بور گوردن سو یدت /پاداش بوسهی من. . . )آتشی ،6951، 6: 977(.
سرودههای«فراهی6»، «وهم سنگ»، «در فردای خاکستر»، «دیدار»، «چکامهی کیهانی»، «ترانهی فضایی» و . . . از عاشقانههای برجستهی او به شمار میآینود .
گاهی در عاشقانهها، از موهعیوت جسومانی عاشوا و معشووق سوخن مویرود و کیفیتی ذهنی، از تنکامگی به تصوویر کشویده میشوود. مختواری ،اروتیسوم را «گنجیدن آمیزش جنسی در هماهنگی ذهنی و یگانگی هلبی» میداند )6938:
663(. شعر«وصف گل سوری» نمونهی دیگری از عاشقانههای اوست کوه در آن نشانههایی از اروتیسم مشاهده میشود:
راز از خلال طُرّّهی رهصانت/ روی انار سرخت سُُر میخورد/ و میرود به شوانه/ و شانهی برهنهی مهتابیت/ جغرافیای حسرت و حیرت را/ ترسویم میکنود/ راز از خلال زلفت میتابد/ وهتی زلال گردنوت/ از تیو زار بوسوه پرآشووم گشتهاسوت )آتشی ،6951، 6: 479(.
در عاشقانههای آتشی، معشوق همانند معشوق سبک عراهی، دست نیوافتنی بوه تصویر کشیده میشود. در شعر فوق، تمنای حسورتگونهی شواعر و راز طورهی معشووق، بیوان کننودهی ایون مدّعاسوت. فزونوی ایون رویکورد در سورودههای رمانتیک، باع شدهاست کوه بعضوی از صواحبنظران ادبوی، از جملوه «سوعید نفیسی و حسن هنرمندی، رمانتیسم را به سبک عراهی مانند کننود» )شمیسوا ،6930: 54(.
0-4-مرگ اندیشی
مرلاندیشی از مؤلفههای مکتب رمانتیسیسم استم امّّا تجلّّی آن در ادم کهن فارسی مسبوق و مأخوذ از تحیّّر فلسفی و یا عرفوانی اسوت. در دهوهی 90 ایون موتیف شعری در ادم معاصر سایهگستر میشود. پیشوگام ایون تفکور، فریودون تولّلی است. اصرار و تأکید تولّلی بور روی ایون شواخص، شوعر او را بوه «شوارل
■605
بووودلر» )6586- 6515( و «مووارلو» )6714- 6739( از پیشووگامان مکتووب سمبولسوم نزدیوک میکنود.«جهوانبینی و ایودئولوژی تووللی متوأثر از بوودلر شاعرفرانسوی است. مرل، تمنیّات جسم، اهرمنگرایی، گرایش به گناه و دیگور مؤلفههای شعر بودلر به شعر توللی رمز و راز عجیبی بخشیده است» )باباچاهی، 6950: 805(م به گونهای که میتوان شعر سیاه و تیرهی وی را محصول گرایش وی به سمبولیسوتهای فرانسووی دانسوت. افوزون بوراین، فضوای اجتمواعی و سیاسی پس از کودتای سال 98 نیز در این امر دخیل بودهاست. مرل و یادکرد آن یکی از شاخصهای رمانتیک شعر آتشی است که اغلب متأثّر از رویودادهای شخصی زندگی اوست. سورودههای وی در سوول فرزنودش )موانلی(، بورادرش )محمدباهر( و . . . نمونههایی از این دست هستند که نشان میدهد وی هیچگاه دیدی عارفانه و مثبت به مورل نودارد .«نیموا پوس از نفوی تجربیوات صووفیانه میگوید: جاودانگی در میان نیست، از انسان فقا زبوانی میمانود کوه از عشوا سخن گفتهاست» )تسلیمی ،6931: 646(. آتشی نیز مورل را رویودادی تلوو و غمگین دانسته، بدان اعتراض میکند. در شعر«پرسش» از مجموعه اشوعار«آواز خاک» این رویکرد وجود دارد:
این ابرهای سوختهی سوگوار/ تابوت آفتام را بوه کجوا میبرنود؟/ ایون بادهوای تشنه، هار و حریصوار/ دنبال آبگون سرام کدام باغ/ پای حصارهای افا سوینه میدرند؟/ اکنون درخت لخت کویر/ پایان ناامید/ و آغاز خسوتگی کودام مسوافر است؟/ مرغان رهگذر/ مرل کدام هاصدک گمگشوته را/ از جادههوای پورت/ بوه هریه میآورند )آتشی ،6951، 6: 643(.
به نظر میرسد اندیشیدن به مرل و نیسوتی و تبواه شودن لحظوههای حیوات ،هموواره در ذهون آتشوی بودهاسوت و او را تنهوا نمیگوذارد. ایون ذهنیوت در تصویرهای شعری وی به چشم میآید به گونهای که همواره حوس میکنود درد و رن تازهای به سراغ وی میآید و لحظوههای وی را تبواه میسوازد و آرامشوی
603
بورای وی بواهی نمیگوذارد. سورودههای«حریوا غوروم»، «آنوان کوه مورل را س ری»، «نقشهایی بر سفال»، «بزم» و . . . نمونههای هستند که دلافسردگی و مرلاندیشی شاعر در آنها بیان شدهاست.
0-0.طبیعتگرایی
هنرمند رمانتیک، خود را بیگانهای در میان بیگانگان بسویار میبینود. حوال کوه نمیتواند جهان را بر هوارهی همت یا بهتر بگوییم رؤیای خوود بودوزد، پناهگواه امن خویش را در دوردستها، به دور از شهرنشینی و مظاهر تمدّن میجویدم به دامن طبیعت میگریزد تا خود را بیابد و عرصه را برای شکوفایی نبووغ خوویش فراهم سازد و جولانگاه «ناخودآگاه» را گسترده کند.«توجّّه فراوان به طبیعوت و شیوههای زندگی طبیعی، توجه فراوان به منظره مخصوصاً منواظر و صوحنههای بکر و وحشی، ایجاد رابطه بین رفتارهای بشری بوا رفتارهوای طبیعوت، اهمیّّوت بسیار برای نبوغ ذاتی و استعداد و هدرت تخیّّل، اعتقواد بوه فورد و نیازهوای او، درونگرایی و تکیه بور ضومیر ناآگواه و بیوان احساسوات و عواطوف» )شمیسوا، 6930: 14( از مؤلفههای مکتوب رمانتیوک اسوت. رمانتیکهوا عاشوا طبیعوت هستند و میکوشند تا با دریافتهای شخصوی خوود، راز پدیودههای هسوتی را بیان کنند. «برای این کار به ذهون منطقوی توسول نمیجوینود، بلکوه بوه ذات کمالی و عواطف و احساسوات خوویش پنواه میبرنود» )فتووحی، 6953: 689(.
پرورش آتشی در محیا سرسبز روستا و مأنوس بودن او با طبیعت و مظاهر آن از دوران کودکی در این رویکورد توأثیر بوهسوزایی داشتهاسوت .«طبیعتبواوری هبیلهای و خشونت آفتامسوخته و چهرهی در هم کشیدهی دشتهای جنووبی ،اگرچه رو به ساحل خلی دارد، برهوتی را بوا عناصور موادی و غیرموادیاش، در ذهن و زبوان آتشوی گسوترده کوه تجّسّ ومبخش حماسوهای غمبوار و تلخکوامی گذشتهای از دست رفتهاست که به جایش اکنونِّ امیدبخشوی ننشسوته اسوت» )مختاری ،6955: 76(. بنابراین، صحنههایی که در توصیفات شعری وی وجوود
■660
دارد افزون بر اینکه بیان کنندهی تعلّّا خاطر شواعر بوه زنودگی ایلیواتی اسوت ،نشانهی دلنگرانی شاعر از تباهی و نابودی طبیعت در برابور صونعت و مدرنیتوه نیز است. به عنوان مثال در شعر «حادثه» از مجموعه اشعار«وصف گل سووری» وزش باد، الهامبخش شاعر شدهاست و به واسطهی آن وحشت سوگها و گلّّوه را به تصویر میکشد، تصویری که تنها از عهودهی شواعری برمیآیود کوه محویا روستا و طبیعت پیرامون آن را تجربه کردهباشد:
باد سگها را وحشت زده کرد/ وزش بوی غریبی را از اهصای تواریکی/ در مشوام سگها ریخت/ حس آغاز زمین لرزهی خوف انگیوزی/ چارپایوان را/ بوه خوروش انگیخت/ باد سگها را وحشت زده کرد/ گویی از سقف سیاه ظلمت ماه/ سر و خونین و هراس آور در چاه افتاد/ خوف این حادثه گویی/ بوه سووی صوبحدمی زود آغاز/ هریه را رم داد )آتشی، 6951، 6: 405(.
در این سروده تلفیقی از رئالیسم و رمانتیسم وجوود دارد کوه ایون امور در آثوار هنرمندان دیگر نیز نمود داشتهاست. «نویسندگانی بودنود کوه در طویّ فعّاّلیوت ادبی خود دست به آفورینش در مکتبهوای گونواگونی زدهانود، بوه نحووی کوه آثارشان همزمان در چند مکتب جای میگیرد. این امر نشان میدهد که ادبیّّات در یک حصار نمیگنجد» )زختاره ،6935: 45(. چنانکه«گوتوه )6534-6598( مراحل متفاوتی در زندگی واهعی و ادبی داشت و آثارش از جنبههای کلاسویک ،رمانتیک و رئالیستی برخوردار بود» )تسلیمی ،6931: 697(.
افزون براین، پیوند عاشقانهها و احساسات و عواطف شاعر با عناصور طبیعوت در سرودههای آتشی فراوان است. وی با تکیوه بور نشوانههای طبیعوت، احساسوات خویش را نسبت به معشوق بیان میکند. سرودهی «مواه و شواعر» از مجموعوه اشعار«وصف گل سوری» نمونهی دیگری از این دست است:
در ماه میآویزم/ با ماه میآمیزم/ با ماه میآمیزم از آم/ و ماهیان چشومانم را از هر سو/ سوی سرین و سینهی سیمیناش میتارانم/ و تورهوای سوبز نگواهم را/
666
گردش میتابانم/ من خواستار ماهم/ در ماه میآویزم از خوام/ و با طنام آهوم/ از ارتفاعش میکاهم/ اماّ ماه از من عبور میکنود/ از خوامهوا و خاطرههوایم/ از آمهای خوابم/ در کوه ایهها. . . )آتشی، 6951، 6: 484(.
در این سرودهها، طبیعوت و مظواهر آن نموود برجسوتهای داردم وی در ترسویم فضای شعرش و تصویرسوازیهای آن، در جایگواه یوک شواعر رمانتیوک ظواهر میشود. آتشی برای عناصر طبیعت، حالات و روحیات انسانی را در نظر میگیرد و بدین ترتیب به گونهای غیرمسوتقیم، ویژگیهوای روحوی و ورانوی خوودش را بازتام میدهد. دید وی نسبت به طبیعت و عناصر آن، همانند یک موجود زنده است که هادر هستند با آتشی پیوندی نزدیک داشتهباشند. وی در ایون سوروده به گونهای ماه را توصیف میکند که گویی انسان است و انواع رفتار آدمی را بوه آن نسبت میدهد. سرودههای «رشد»، «صبا»، «مرغ آتش»، «باغهای دیگور»،
«سفر از شقایا» و . . . نمونههای دیگری از این دست هستند.
6- رئالیسم در شعر آتشی
رئالیسم از دیگر مکاتب ادبی و هنری است که ابتودا در هالوب نحلوهای از تفکور اجتماعی در حوزهی فلسفه مطرح شده اسوت و بوا طوی فوراز و فورود بسویار از حیطهی صرف ذهنی به سوی عینیت سوق یافت. ریشههای تاریخی ایون تفکور را در ارسطو میتوان بازجست. او بوا طورح نظریوهی محاکوات )Mimesis( در هنر شاعری )Poetics( میگویود: «حقیقوت نمواییم رابطوهی میوان سوخن و مصداق آن )رابطهای مبتنی بر صدق و کذم نیست( بلکه رابطهای اسوت میوان سخن و آنچه خوانندگان حقیقت میپندارنود» )توودورف، 6953: 64(. بوا ایون تعبیر، حقیقوت مفهوومی مشوترک در ادراک افوراد بشوری اسوت. او همچنوین میگوید: «کار شاعر نقل ماوه نیست بلکه نقل رویدادهای محتمل است یعنوی آنچه به حکم احتمال یا ضرورت امکان وهووعش هسوت» )برسولر، 6951: 45(.
وی در برشومردن ویژگیهوای توراژدی بوه روان پالوایی )Catharsis( اشواره
■668
میکند و توجه به جزئیات را )خلاف استادش افلاطون( بیهوده ندانسته به ویوژهاگر بتواند توهّّم «حقیقتنمایی» کند و وسیلهای برای تزکیوهی عواطوف آدموی گردد. از این رو تفکر ارسطویی به سوی واه گرایی )Realism( سوق مییابود.
در حقیقت ،تحوّّل ادبی و سیر تکوین واه گرایی در هرن نووزدهم بوه واسوطهی تضاد و تعارض با رمانتیسیسم و متأثر از تحوّّلات علموی و فلسوفی بوود. افوراط رمانتیکها در خیالورزی و ذهنیات، پیوند رمانتیسیسوم را بوا موردم و دنیوای واهعی از هم گسست. این وضعیت، ظهور متفکّّران و نویسوندگانی متعهّّود را در پی داشتم کسانی که در آثارشان، اجتماع را با تمام خوبیهوا و بودیهایش بوه تصویر میکشیدند و شکلی از زندگی واهعی را در مقابل دیودگان انسوان مودرن هرار میدادند. «واه گرایی در حقیقت عبارت بود از اینکه نویسنده بکوشد تموام ویژگیهای واهعیت (realite) را آنگونه که هست و بدون توجوه بوه زشوتی و ابتذال آن، با نهایت دهّّت و بدون انحراف و پردهپوشی توصویف و تصوویر کنود و اجازه ندهد که واهعیت از ورای عینوک تخیّّول و احسواس شخصوی او انعکواس یابود.» )زریون کووم ،6916، 8: 471(. امّوا شوعر در نفوس خوود بوا خیوال درآمیختهاست و «نوشتار رئالیستی نه مترادف روی برتوافتن از صوورت خیوالی اسووت و نووه بووه طریووا اولووی، بووه معنووای نفووی خیووالپردازی هنرمندانووه» )برشت،6930: 939(. شعر آتشی، را نمیتوان محدود به یک مکتب کوردم زیورا این نگرش، نگاهی محدودکننده و تقلیلگرایانه بوه آثوار وی اسوت و بوه دیگور سوخن، ایون رویکورد ،«بیشوتر در خودمت صوحه گذاشوتن و تثبیوت مبوانی و نظریههای یک مکتب ادبی خاص است. در این نگواه، اثور در خودمت اصوولی از پیش تعیین شده هرار میگیرد و بیشتر نگرشی واپسگرا و جبرگرا بر اثر حواکم میکند» )زختاره ،6905: 43(. از اینرو، شعر آتشی، گاهی از رویکرد رمانتیوک خود دور شده، رنگ رئالیستی میگیرد. رئالیسم ادبی«بیان برشی هنرمندانوه ازواهعیّّت و گسترش برخی رخدادهاست که نمایانگر واهعیتهای زندگی اجتماعی
669
و طبقاتی زمان خود اسوت» )تسولیمی ،6931: 657(. شوعر آتشوی، بازتوابی اززندگی اجتماعی مردمان پیرامونش میگردد و تمام زوایای زنودگی آنهوا را بوه تصوویر میکشودم شخصویتهای بوومی و محلوی، پوشوش اجتمواعی ،امواکن و مشاغل، باورها و اعتقادات و همدردی با طبقات محروم از واهعیتهای اجتماعی هستند که درشعر آتشی ترسیم شدهاند. بنابراین با توجه بوه ایون مضوامین، بور این باور هستیم که سه نوع رئالیسم در شعر منوچهر آتشی بازتوام یافتهاسوتم رئالیسم توصیفی، رئالیسم اعتراضی و رئالیسم اجتماعی که در ادامه با استناد به سرودههای آتشی به آن پرداخته میشود:
6-3-رئالیسم توصیفی در شعر آتشی
رئالیسم توصیفی به سرودههایی اطلاق میشود که شاعر به مدد تخیّّول بوارور و بهرهگیری از امکانات زبانی و نیز ذکر جزئیات افقی از طبیعت یا جامعهی خوود را در مقابل خوانندگان مجسّّم میکند. مشخصهی برجستهی شعر آتشی، رنوگ بومی و محلی آن است. مفاهیم و مضامین سورودههای آتشوی عمودتاً متوأثر از فضای واهعی و اهلیم خاص جنوم است ،«جنوم نماد تبار و تقدیر شعر آتشوی ،به ویژه در نخستین دوره آن است» )مختاری ،6955: 76(. به عنووان مثوال در شعر «ترجی بندی برای لنگرگاه همیشگیام: بوشهر»، ضمن ایونکوه از سواحل جنوم سخن میگوید، توصیفی واهعی از مردمان جنوم و پوشش خواص آنهوا ارائه میدهد:
بوشهر کار و بازار!/ بازار بووی مواهی/ بوشوهر شوعر و شوروه/ بوشوهر زار زار/ در نوحههای «بخشوی» پیرار/ بوشهر شور و شکوه/ در چلّّوههای شوبنم و شورجی /بوشهر بوی ماهی! .. . )آتشی ،6951، 6: 745(.
وجود این نشانههای در شعر آتشی، موجب میشود که مخاطب ناخودآگاه، ایون سرودهها را به مکتب ادبی رئالیسم توصیفی منتسب کند. شوعر «شوش غوروم
■664
فردا» که پس از مهاجرت به پایتخت سروده شده است، بیان کننودهی ملوال اونسبت به زندگی شهری است:
ساعت شش غروم دیروز است/ و من/ با جیبهای پُُور از گریوه/ از کارخانوه بوه خانه برمیگردم/ تا دستمزد ناچیزم را/-ترصی نورسویدهی دیگور/ در شیشوهی کبود پستانکش بچکانم/ )سخت است روزگار/ و کودکان بدهلا ما هم/ ناآمده/ از شیر خشک«نبدو»- و هر مارک دیگری-/ عقشان میگیرد/ و غیر شیرهی جوان ما، چیزی/ در کامهای کوچکشوان/ شویرین نمینشویند/ ایون کودکوان بودهلا )آتشی ،6951، 8: 6854(.
در شعر «بیسیب- بیسلام» با رویکردی واه گرایانه به توصیف زنودگی شوهری میپردازد: غروم که شود هوا/ عطر ملایم برگشتن پخوش میکنود/ پاهوا بوه راه میافتند/ و کوچه شکل جاری عاطفه دارد/ غروم که میشود/ سویبی در جیوب و سلامی در سینه/ به خانه میرویم تا سلام کووچکی بگیوریم از دهوان کوچوک کودک/ و ستارهها/ نزدیکتر شوند به بام )همان: 6960(.
وی در توصیفات خود در عین وفاداری به واهعیت، از تخیّّول نیوز سوود میبوردم زیرا بوه هوول بلینسوکی «هنور بوازآفرینی واهعیوت اسوت نوه رونوشوت آن . ..» )گیپلانتی و بونژرو ،6930: 855(. آتشی نیز مانند نیما، در راسوتای مبوارزه بوا خیالپردازیهای غیر شهودی، توجه زیادی بوه واهعیوت و پدیودههای پیراموون دارد، ولی تخیّّل را نیز نفی نمیکند و در نوع ارتباط و این همانی عین و ذهون، به تخیّّل مجال بروز و خودنمایی میدهد. شعر«دیدار ساحلی» شاهدی بور ایون مدّعاست که در آن رئالیسم با تخیّّل هابل توجهی، مجوالی بورای بوروز مییابود:
«وهتی کنار اسکله پهلو میگیرد/ کشتی حضور شوکّاکی دارد/ و آمهوای بنودر /زیر تن عظیمش ها میزند/ کشتی کنار اسکله آرام میشود/ یک جفوت مووش فربه/ یوک جفوت کفوش چرموی بوراق/ یوک سامسوونیت تخیّّول مشوکوک/ بواکوچههای خلوت بندر میآمیزند/ یک جفت چشم شیشهای-زیور کلواه شواپو-/
667
)گویی سوت میزنند/ دیدار آشنایی را بوا کوچوههای خیوالی/ تحریور میدهنود
)آتشی ،6951، 6: 493(.
آتشی تصاویر طبیعت جنوم را با اندیشههای خیالانگیز خویش در هم آمیختوه است. سرودههای«و عشا»، «هرن سیلام ناچیزها»، «غزل کوهی»، «چاه کون» نمونههای دیگری از سرودههای آتشی با رویکرد رئالیستی هستند.
6-6-رئالیسم اعتراضی
رئالیسم اعتراضی به آن دسته از اشعاری اطلاق میشود که گوینوده )شواعر( بوا آزردگی از ساز و کار موجود، بوه نفوی و طورد آن برمیخیوزد.«آنچوه میبینود ،نمیخواهد» امّّا جایگزینی هم برای آن متصوّّر نیست و از ایونرو، بوا رمانتیسوم اجتماعی هرابت مییابد. مختواری ضومن نقود نظوام«شوبان-رمگوی» در ایوران رویکردهای گوناگون در ادم کهن فارسی را نسبت به آن بوه سوه نووع تقسویم کردهاست: اثبات، نفی و طریا بینابین که برآیند هر سه گرایش ،«عدم دخالوت اساسی در وض موجود، برای دگرگوون کوردن ریشوهای آن اسوت» )مختواری ،6938: 36(. گاه توصیفهای آتشوی از واهعیتهوای بیرونوی، رنوگ اعتوراض و شکوایه به خود میگیرد، به عنوان مثال در سرودهی زیر وی ضمن بیان زندگی شهری، اعتوراض و گلایوهی خوویش را بیوان میکنود .«هورن سویلام چیزهوا» نمونوهای از ایون دسوت سورودههای اوسوت: کوه بادهوا دیگور/ اردیبهشوت بوار نمیکنند/ که هافله/ بینافه میرود از تبت/ و شعر/ پنهوان مویرود از حوافظ/ در شمشادها/ هرن سکوت پر از هیاهو/ که پیامبران میگریزند از کووه/ و بوو/ اعلوام خطر نمیکند به آهو/ هرن اعلام مرل شب از ویروس روز/ و انحلال روز/ در زهر تابناک شب/ که جا عووض کردهانود/ چوراغ و کوکوب/ هورن خوونریزی شودید فلسفه/ و بند نمیآید به هیچ تدبیر /خون از دماغ اشراق/ و چیزها و اخبارشوان/ -چیزی شبیه زلزله و سیل، در خانمان عاطفه- )همان: 6408-6406(.
■661
در این سروده، نشانههای از رویکردهای مدرنیسوتی دیوده میشوود، آتشوی بوهجای بیان منظم تفکّرات و اندیشههای خویش، تصویرهای پراکنده و مبهم را به مخاطب ارائه میدهد. در شعر«غزل مکالمهی9» به تکنولووژی مودرن اعتوراض کرده، آن را عاملی مهم در فروکش عواطف و احساسات انسانی میشمارد.
«هلو! ها؟/ صدا نمیرسود؟/گفتی هنووز دوسوتت دا... هلوو بیفایدهاسوت/ صودا نمیرسد/ شاید که سیمها سرما خوردهاند/ شواید کوه موریانوههای نوو/ احشوای کام یوترها را جویدهاند/ هلو!هلو! ها/ گفتی که/ . . . صودا نمیرسود و صودا کوه نمیرسد/ حس هم از کار میافتد/ واژه طنین ندارد دیگر که بیاشوبد رلهوا را /ما نیستیم دیگر» )آتشی ،6951، 8: 6813(.
6-4-رئالیسم اجتماعی
در کنار توصیف واهعیتهای زندگی، گونهای دیگر از رئالیسم، به شکل محدودتر نسبت به رئالیسم توصیفی در شعر وی به کار رفتهاست که میتوان آنهوا را در زمرهی رئالیسم اجتماعی یا همان رئالیسم انتقادی دستهبندی کرد. در این نووع رئالیسم، هنرمند از وضعیت موجود انتقاد میکنود و در صودد تغییور برمیآیود.
«رئالیسم انتقادی، با وضوح بویاموان و هنرمنودی و فراسوت بیماننود در بطون تضادهای بورژوایی نفوذ و آنهوا را مجسوم کورد» )سواچکوف، 6918: 665(. از اینرو، رئالیسم اجتماعی ریشه در پیدایش تضادها، تبعی ها، حرص و آزمنودی و رفتارهای غیرانسانی داشت و با نمایش بیپردهی حقوایا، فراتور از یوک روای بیخاصیت، برانگیزاننده بود. شوعر زیور کوه آتشوی آن را بورای«ضویاء موحود» سرودهاست، نشان میدهد که«شعر وی در هر وضعیتی نفس اعتراض است .امّّوا شکل و شیوهی اعتراض در طول زندگی و جریوان رشود، دگرگوونی میپوذیرد» )مختاری ،6955: 95(.
Extentional یا Intensionalیا Intentional/ دوار موده سور خوود را- رفیواشاعر فرزانهام!/ چه فرق میکند: مصداق به معنا منتهی شود یا برعکس/ هنگوام
665
که معنایی در میانه نیست/ اصل معنای گل، عطر بود و رنگ/ حالا کوه گلوی درمیانه نیست/ جنگ بر سور دو مجهوول چوه «معنوا» خواهود داشوت؟ در کوداممعادله/ حسن کچل، شهزاده بود و پوست بر کلوه میکشوید/ توا کچول بنمایود /شعبان بیمو، سر ندارد و تا بر آن میگذارد/ تا / تا بخش خوانده شوود/ حالوا که ده لشکر درو / به اثبات راستی میکوشند/ بر سر معنوای راسوتی جنگیودن که چه؟ )آتشی ،6951، 8: 6519(.
افزون براین، پس از کودتای بیست و هشت مورداد رئالیسوم اجتمواعی کمرنوگ شد و به رئالیسوم توصویفی یوا اعتراضوی محودود گردیود. آتشوی خوود اذعوان داشتهاست: «شکست سیاسی نیز بر روحیهی من تأثیر ویرانگری گذاشوت. چوه جریان اول که بانی سرکوم آن رضاشاه بود و چه جریان دوم که کودتا آن را در هم شکست و بر باد داد» )شریفی ،6936: 65(. بوا آنکوه«رئالیسوتها بیشوتر از رمانتیکها به روشنگری گرایش نشان میدهند و نوستالژی ندارند» )تسولیمی ،6931: 861(م شعر «خلی و خزر» صبغهای نوستالژیک دارد. وی در این شوعر ،گریزی به گذشتهی پرشکوه ایران زمین میزند و با ترسیم عظمت ایران باستان و ارائهی تصویری تاریک از دوران پهلوی، انتقاد خویش را نشان میدهد: در این حوالی روزی/ تاریو مینویسد/ یک گوشه شیر میغرید/ یک گوشه یوز/ آتش به خیزِّ کهره غزالی می زد/ و آهوان به جوشن هربانی/ چون جوع شویر و یووز فورو می ت ید/ آسوده دل اگر نه، ایمن بودند . در ایون حووالی امّّوا/ گرگوی مهیوب مسکن دارد/ که سیری و گرسنگی/ آیینهدار ذات تباهش هستند/ و خشک و تر نمی کند... / وهتی هجوم می آوردم )آتشی ،6951، 8: 6091-6097(.
آتشی خود را تالی و شاگرد نیموا میدانود و بور ایون بواور اسوت کوه «نیموا در نخستین نگاه به هر شعرش به موا میگویود کوه اوّّل مازنودرانی، بعود ایرانوی و س س جهانی» )آتشی ،6958: 43(. شعر آتشی نیوز در طوول حیوات هنوری از افاهای محصور جنووم و سو س شوهر و اجتمواع خوود، بوه فراخنوای جهوان
■665
میرسد. وی در شعر«از دجله به کوفه»در پیونود بوا اندیشوههای واه گرایانوه ،انسوانی و جهانشومول از اوضواع جهوان گلایوه میکنود: آن هموه دانوایی را /میخواهی چه کنی نیچه!/ کولیها در کابلانود و/ مطرمهوا در مدیترانوه/ شوفا پیدا کن زیرا/ در اتیوپی گرسنگی گله گله میبرد )خوشا بوه حوال یوسوف(/ در بیافرا مردم سنگ میخورند/ در کنعان/ کودکان سنگ عا مویزننود/ در عوراق هنوز... / در بادیه تشنگان بمردند/ از دجله به کوفه میرود آم/ و نمورود/ بور بابل را بالاتر پیش برده/ با تانکها از پلهها مویرود بالوا/ توا آسومان ابوری را بوا موشکی بزند/ و آذرخشی برنتابد از آن جا مردم امّّا همچنان/ زبانهوای خوویش را فراموش کردهاند/ این همه دانایی؟!/ برخیز نیچه از لحاف کتام جنوون/ زیورا نمرود نو/ لوسالومه را هم بوا خوود بورده اسوت )آتشوی ، ،6951، 8: 6515 - 6515(.
در ایوون نوووع سوورودههای آتشووی، شوواخصهای مدرنیسووم بوویش از پوویش برجستهاستم در آثار شاعران مدرن که پس از جنوگ جهوانی ارائوه شود، نظوم مستقیم و پایدار اجتماعی که بر آثوار ادبوی سوایه افکنودهبود بوه لورزه درآمود.
شاعران مدرن در پی برهم زدن نظم خیالی معهود بودند و از ایونرو «بوه جوای ترکیب و انشوای منطقوی اندیشوهها، کولواژ )collage( تصوویرهای پراکنوده و ایهامهای پیچیده را نهادند» )کادن، 6950: 841(. تصویرهای پراکنوده و موبهم در شعر«از دجله به کوفه» تأییدی بر این مدعّاست و نشان میدهد شعر وی نیز از تأثیرات مدرنیسم به دور نماندهاست. همچنین، تفکرات جهانوطنی آتشی در این سروده، گریز دیگر وی بر ادم مدرنیته است. «نوشتار مدرنیسوتی، حرکتوی جهان وطنی است و غالباً مفهومی از نابسامانی یا عدم تعیّّن مودنی-فرهنگوی را همراه با تئوریهای جدید مردمشناختی و روانشناختی در بر دارد» )همان(.
6-0-اسطورهگرایی
663
خلا اسطورههای رئالیستی از دیگر مؤلفههای شعر آتشی اسوت. «اسوطورههایرئالیستی در امیدها و آرزوهای هوومی و جمعوی انسوانها ریشوه میدوانود و ازمایههای ملّّی و مذهبی و عوامانوه و مکانهوایی کوه ههرموان زنودگی میکنود ،برمیخیزند و شاعری ملّیّ یا بومی شخصیّّت این اسطورهها را به طُُورق مختلوف متجلّّی میکند» )شریفی ،6936: 74(. آتشی از «میرمهنوا» و «عبودوی جِّوا» ههرمانان باورپذیری خلا میکند و آنان را به اسوطورهی زموان خوویش تبودیل میسازد و با یادکرد«رئویس علوی دلوواری» بوه تجدیود خواطره میپوردازد توا خودباوری را تروی کند. به عنوان مثال در شعر«ظهور» از عبدو که یک شتربان دشتستانی است، تصویر ههرمانی نجاتبخش ارائه میدهد:
عبدوی جا دوباره میآید/-با سینهاش هنوز مدال عقیوا زخوم/ از ت وههای آن سوی گزدان خواهد آمد/ از ت ههای ماسه/ که آنجوا/ ناگواه/ «دهتیور» نارفیقوان گل کرد/ و ده شقایا سر / بر سینة ستبر عبودو/ گول داد )آتشوی ،6951، 6:
.)891
ذکر ایون نکتوه ضوروری اسوت کوه«حماسوهی عبودو بوا واژگوان پیراموونی و ضرباهنگ درونی و بیرونی، دیارگرایانه، حالتی نمایشی و سوینمایی و شونیداری و دیداری تبدیل شدهاست» )شریفی، 6936: 77(. وی در راستای ایجواد تووهّمّ حقیقت یا حقیقتنمایی واژگانی همچون«روستای گوزدان»، «ت وههای ماسوه»، «ده تیر نارفیقان»، «ده شقایا سر » و . . .به کار بردهاست. افزون براین، پایوان تراژیک این اسطوره در شعر آتشی هابل تأمّّل استم به گفتهی شریفی«آتشوی از ترکیب «شیههی شکاک اسب» واهعه را به اسطورهی نامتبدل برمیگرداند و آن مرل رستم به دست شغاد نابرادر است» )همان: 71(.
خون را هنوز عبدو از تنگچینِّ شال/ باور نمیکند /-پس خواهرم ستاره چرا دررکابم عطسه نکرد؟/ آیا عقام پیر خیانت/ تا زندهتر/ از هوش ابلا من بوود/ کوه
■680
پیشتر ز شیههی شکّاکِّ اسب/ بر سینهی تََوذَرو دلوم بنشسوت )آتشوی ،6951، 6: 895(.
همچنین در شعر«خلی و خزر» از «میرمهنا» تصویر ههرمانی دشمنستیز ارائوه میدهد که در برابر استعمارگران هلندی و انگلیسوی رشوادتها از خوود نشوان میدهد: در بادهای شرجی سنگین/ در ظلمتی کوه غلظوت خوود را/ بیمواه، در مهی متراکم میپوشاند/ از چشمهای ساط کیهانی/ یک بوم بادبانی/ زیر شوراع تاریکش/ از «خور» «ریگ» میگسلد/ و ساعتی دیگر-آن سویتر-/ یوک غولنواو بریتانی/ با معدهی پُُرتزویر و سرم از درد میترکد )همان ،8: 6047(.
آتشی از شخصویتهای جدیود و هورار دادن آنهوا در موهعیتهوای توازه، در راستای ستیز و اعتراض به نظم موجود بهره میگیرد. اسطورههای او متعلّّا بوه گذشتهی دور نیست، لذا برآیند آن ایجاد خودبواوری در تغییور سواختار حواکم میگردد.
4-سمبولیسم در شعر آتشی
سمبولیسم واکنشی اسوت در مقابول هنور اجتمواعی کوه در نیموهی دوم هورن نوزدهم ظهور یافت. «در مفهوم سمبل، از سویی فرهنگ و تاریو بومی هنرمنود و از سوی دیگر حالات شخص وی دخالت دارد. از این جهت اسوت کوه سومبل ممکن است عمومی یا خصوصی، جهانی یا بومی باشود» )ثوروت ،6937: 639(. احیای نماد دستاورد رمانتیکها بود امّّا سمبولیستها آن را پیچیدهتر و مبهمتر کردهاند. سمبولیستهای اروپایی«از هموهی روشهوای سیاسوی و اجتمواعی و فکری و هنری که میرا گذشتگان بوود، متنفّّور بودنود، نیوروی نظوامی، نظوم اخلّّاهی و . . . همهی اینها از نظرشان باطول بوود» )سیدحسوینی، 6957، 8:
798(. به گفتهی بودلر یکی از پیشوگامان سمبولیسوم، «ادبیّّوات در عوالیترینشکل خود و خاصه شعر، نباید از نظریهای )سیاسی یا اجتماعی( دفاع کند و نوهبه تهذیب اخلّّاق سرگرم شود نه در مباحثهی فلسفی فرو رود نه بوه آموزنودگی
686
ب ردازد» )هنرمندی ،6970: 600(. امّّا سمبولیستهای ایرانی، چند وجوه ایوننحله را دنبال کردندم به کارگیری نماد، استقبال از شعر آزاد، کانکریت و ترسیمفضاهای مغموم.
مشخصهی برجستهی این مکتب در شعر آتشی به کارگیری نمواد اسوت. نمواد، نشانهی نهاده، در ادبیّّات«به کلمه یا عبارتی اطلاق میشود که بر یوک شو یوا واهعه دلالت داشته باشد و آن هم به نوبهی خود دال بر چیزی باشد، یا فراتور از خود دارای مرج های مختلف باشد» )آبراموز، 6955: 493(. کاربسوت نمواد در شعر وی، همانند دیگور شوعرای معاصور، صوبغهای ایرانوی، اجتمواعی و سونّّتی داشتهاست. او در زمرهی شاعرانی است که از نماد )سمبول( برای بیان مضامین اجتماعی و سیاسی بهره گرفتهاست. وی متأثر از نهضوتهای فکوری و حوواد سیاسی معاصر، کودتای 85 مرداد و آشنایی با آثار اروپایی به جهانبینی نووینی دست یافت و کوشید با تکیه بر ذهنیات و با استعانت از تخیّّول خوویش برخوی پدیدهها مانند رنگها، طبیعت و اسطوره را در معنایی نمادین و رمزآلود به کوار بگیرد. او با تکورار پیوسوتهی ایون نمادهوا در پوی ایجواد فضوایی خواص بووده، میخواهد ذهن مخاطب را به گسترهای فرا تر سوق دهد.
کارکرد نمادین عناصر طبیعت در شعر آتشی عمدتاً تکراری هستند. پدیودههای طبیعی با فاصله گرفتن از مصداق حقیقی خودم در گسوترهی ادبوی بوه ابوزاری برای القوای مفواهیم ذهنوی تبودیل میشووند «طبیعوت بهتورین دسوتمایه و غنیترین منب را برای نمادپردازی در اختیار شاعران و نویسندگان نهاده و هور زمان عناصر تازهای از گنجینهاش به هنرمندان هدیه میکند» )فتوحی، 6953:
630(. این امر در شعر آتشی مصداقهای فراوانی دارد. به عنوان مثوال در شوعرزیر ،«باد» به عنوان یکی از عناصر طبیعوت، نموادی از سوایهی سویاه اسوتعماراست. این رویکرد نمادین برگرفته از باورهای اساطیری نسبت به بواد اسوت کوهبار معنایی مثبتی از آن استنباط نمیشود. «در متون اساطیری از باد به عنووان
■688
یاریگر دیوان یاد شدهاست» )بهار، 6957: 97(. در شعر معاصر« نیوز بوه دلیولمنش اجتماعی، کنشهای سیاسی و نگرش خاص شاعران این دوره، کوارکردی جدید مییابد. باد در شعر معاصر سمبل ویرانگوری، خرابوی، هور و مور و در نهایت دگرگونی است» )پورنامداریان و خسروی شکیب، 6955: 679-678(.
«با بادها همیشه حکایتهاست/ از بادها همیشه خیالی غریوب بوا دل دریاییوان گلاویز است/ و کار بادها همیشه/ آشوم یادهاست/ بر بادهوا همیشوه/ جنهوای بیشمار سوارند و میگذرند» )آتشی ،6951، 8: 6046(.
بارزترین نماد ابداعی در شعر آتشی«اسب سوفید وحشوی» در شوعر «خنجرهوا ،بوسهها و پیمانها» )6993( است. که با نمادهای تکراری شعر معاصور متفواوت است. شعر روایتی از اسب سفید وحشی است که با یادکرد گذشوتهی پرغورور و سرکشیهایش بر ههرمان )راکب( نشسته و شکستهدل خوویش، خشوم گرفتوهم سواری که دیگر نه سلاحی بر کف دارد و نه عزمی برای احیای شکوه پیشین.
اسب سفید وحشی/ بر آخور ایستاده گرانسر/ اندیشناک سینهی مفلووک دشوت هاست/ اندوهناک هلعهی خورشید سوخته است/ بوا سور/ غورورش ، امّّوا دل بوا دری ، ریش/ عطر هصیل تازه نمیگیوردش بوه خوویش/ اسوب سوفید وحشوی، سیلام دره ها/ بسیار از فراز که غلتیده در نشویب/ رم داده پور شوکوه گوزنوان /بسیار در نشیب که بگسسته از فراز/ توا رانوده پور غورور پلنگوان/ اسوب سوفید وحشی/ دشمن کشیده خنجر مسموم نیشخند/ دشمن نهفتوه کینوه بوه پیموان آشتی/ آلوده زهر با شکر بوسههای مهر/ دشمن کمان گرفته به پیکان سوکّههوا /اسب سفید وحشی/ من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم/ ما با کودام مورد درآیوم میان گرد/ من بر کدام تی، س ر سایبان کنم/ من در کدام میدان جولوان دهومتو را/ اسب سفید وحشی ! شمشیر مرده است خالی شده است سنگر زیونهوایآهنین/ هر دوست کو فشوارد دسوت مورا بوه مهور/ موار/ فریوب دارد پنهوان درآستین/...اسب سفید وحشی امّّا گسسته یال/ اندیشناک هلعهی مهتوام سووخته
689
است/ گنجشکهای گرسنه از گرد آخورش/ پرواز کردهاند/ یاد عنان گسویختگیهاش/ در هلعههای سوخته ره باز کردهاند )آتشی ،6951، 6: 81-85(.
سوار از نفس افتادهی آتشی از نووع ههرمانوان سونّّتی و آرکائیوک اسوت. او کوه روزی ههرمان بیابانهای بیکران و جنگهای بیپایوان بووده، اینوک موأیوس و منزوی شدهاست. « ایون اسوب، نمونوهواری اسوت از آن بوومیگری حماسوی و حضور طبیعی و غریزی که در اجزا و ترکیبها و تصوویرها و مضوامینی از ایون دست مکرّر و مؤکّد شوده و فضوای زبوانی او را آکندهاسوت» )مختواری ،6955:
44(. صاحب اسب نماد انسان ایرانی معاصر است .«انسانی کوه تجربوههایش بوه شکست انجامیده و هم خود و هم مرکبش )فکرش، سرزمینش( در تنگنای خوو کردن به آنچه موجود است، هرار گرفتهاند» )عابدی ،6931: 448(.
در شعر«دل بیودار و جهوان مورده» از دفتور «اتفواق آخور» )6950(،«پرنوده»، «هناری»، «هوا»، «باغ» و . . .واژههای نمادین هستند که معوانی خاصوی را القوا میکنند و نشوان از رویکورد سومبولیک وی دارد: اکنوون کوه هناریهوا را سور میبرند/ اکنوون کوه بواز/ سوودازدگانی کبوام جگور چکواوک را خووش دارنود /کودکانمان را چه گونه فرا یاد آریم/ که پرندهای بووده و آوازی/ و هلمروهوایی/ از جنس تارها و طنین؟/ شاخه بوه شواخه چشوم/ گووش را بوه جسوتجوی پوری میکشاند و پروازی/ که ترجمان آوازی باشد/ باغ امّّا- با سوبزائی مورده/ مووزهی خوش صدایان خشکاندهاسوت/ و هووا-هفسوی بوزرل-بیپرسوتوی چالواکی. . .
)آتشی ،6951، 8: 6833(.
4-نتیجهگیری
آتشی از شاعران نسول دوم نیموایی اسوت. رشود فزاینودهی تورجمی آثوار ادماروپایی در دههی 80 و 90 در کنوار تسولا وی بور زبوان انگلیسوی و تحوّّلواتاجتماعی پس از کودتای سال 98 موجب گردیود کوه وی همچوون بسویاری ازشاعران زمان خود، خوشهچین مکاتوب ادبوی غورم گوردد. سورودههای وی در
■684
نخستین دورهی شاعری، آمیختهای از دیودگاههای سوه مکتوب رمانتیسیسوم، رئالیسووم و سمبولیسووم اسووت .تخیّّوول و احساسووات، عشووا طبیعووتگرایی ،مرلاندیشی، غم و اندوه از مضامین رمانتیکی بود کوه بودان پورداختیم. آتشوی تجربههای روحی و عاشقانهی خویش را بوا تخیّّلوی بوارور، احساسواتی عمیوا و صوادهانه بوازگو کورده و در ایون راسوتا از نمادهوای طبیعوی نیوز بسویار بهوره گرفتهاست. در عاشقانههای او ذکری از نام معشوق نیست که این امور میتوانود مولود تربیت ایلیاتی و نگاه سنّّتی وی باشد. اروتیسم )تنکامگی( که گاه در این اشعار نمود یافته، با ظرافت و آزرم هموراه اسوت. طبیعوتگرایی او کوه زاییودی پرورش در محیا روستایی و طبیعی بوده، هم دیدگاههای رمانتیک وی را هوتّ بخشیده هم او را به سوی رئالیسم توصیفی سوق دادهاست. او در نخستین دفاتر شعریاش به تأسّی از نیموا، عناصور اهلیموی زادگواه خوویش را نمایانود. آتشوی همچون دیگر رمانتیکها، طبیعت را پناهگاهی امن و پر آرامش یافته و این امور عاملی برای گریوز از شهرنشوینی و دغدغوههای آن در شوعر اوسوت. توصویفات رئالیستی او از طبیعت بکر و وحشوی زادبوومش بوا مهواجرت بوه پایتخوت، بوه جغرافیای زندگی شهری کشاندهشد ،دورهی دوم آفرینشهوای هنوری او رنوگ غنایی و رمانتیک را در کنار اهلیمگرایی از نوع شهری آن در مقابل مخاطب هرار داد و سرانجام جهان پرکشمکش ،نگرههای او را به افاهای گسوتردهی انسوانی معطوف کردم دلزدگوی او از ویرانوی طبیعوت، گسسوت انسوانها از یکودیگر در جام ی مدرن و گسترش فقر و نابرابری در جهان در شعرهای رئالیستی وی بوا رویکردی اعتراضی نمود یافتهاست.
غم و اندوه در سرودههای وی صبغهای رمانتیک و شخصوی دارد و گواه بوا توألمّشاعر از وضعیت اجتماعی، رئالیستی میگردد. مرلاندیشی در کلوام وی متوأثراز فضای ادبی حاکم، شرایا اجتماعی و نیز رویدادهای تلو زنودگی اوسوت کوهگاه رنگ رمانتیک دارد و گاه رئالیستی. آتشی با آفرینش اسطورههای رئالیسوتی
687
در راستای ایجاد حس خودباوری و شور خیزش برای تغییور سوامان حواکم بور جامعه، گرایش به رئالیسم اجتماعی را در شعرش به شوکل محودود در شوعرش بازتام دادهاست. وی با توسّل به سمبولیسم اجتماعی که پس از سال 98 هووتّ یافته بود، کوشید توا تصوویری از یوأس و دلمردگوی و سوکون جامعوهی زموان خویش را بنمایاند. شعر آتشی، در دورهی سوم، تحت تأثیر جریانهوای شوعری دههی 10 و 50 از رویکرد سمبولیک فاصله گرفت. در پایان باید گفت که شوعر آتشی، امتزاجی از نگرهها و مکاتب غربی را در خود بازتام دادهاست و مخاطوب در شعر آتشی، بهطور پراکنده با وجوه رمانتیک و سمبولیسوتی و رئالیسوتی آن روبهرو است. اگر در دورهی اول شعری او، به دشواری بتوان تفوّّق یک مکتوب را در کلام او دریافت، از دورهی دوم، رویکرد رمانتیکی در سوخن او، وجوه غالوب و فزاینده گرفتهاست.
■681
منابع
-آبرامز، ام. اچ، جفری گالت هرفم )6955( فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی، ترجموهی سوعید سبزیان، تهران: نشر رهنما.
-آتشی، منوچهر )6958( نیما را باز هم بخوانید/ خیال روزهای روشن، تهران: آمیتیس.
----------- )6951( مجموعه اشعار، دو جلد، تهران: نگاه.
-آجودانی، ماشاالله )6956( یا مرل یا تجددّ )دفتوری در شوعر و ادم مشوروطه(، چواپ اوّّل، لندن: فصل کتام.
-باباچاهی، علی )6950( این بانگ دلاویز: زندگی و شعر فریدون توللی. تهران: نشر ثال .
-باوره، موریس )6951( تخّیّّل رمانتیک )مجموعه مقالات رمانتیسیسم(، مترجم: فرشید شیرازیان، چاپ دوم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد.
-برسلر، چارلز )6951( درآمدی بور نظریوه هوا و روش هوای نقود ادبوی، ترجموهی مصوطفی عابدینیفرد، تهران: نیلوفر.
-برشت، برتولت )6930( دربارة نوشتار رئالیستی، درگزیوده و ترجموهی محمودجعفر پوینود ،درآمدی بر جامعهشناسی ادبیّّات، تهران: نقش جهان.
-بهار، مهرداد )6957( ادیان آسیایی، چاپ اوّّل، تهران: نشر چشمه.
-پورنامداریان تقی و محمدخسروی شکیب )6955( «دگردیسوی نمادهوا در شوعر معاصور»، پژوهش زبان و ادّبّیّّات فارسی، شمارهی 66، ص618 - 645.
-تسلیمی، علی )6931( پژوهشی انتقادی، کاربردی در مکتبهوای ادبوی، چواپ اوّّل، تهوران:
آمن.
-تودورف، تزوتان )6953( بوطیقای ساختارگرا، ترجمهی محمّّد نبوی، تهران: آگاه.
-ثروت، منصور )6937( آشنایی با مکتبهای ادبی، چاپ چهارم، تهران: سخن
-جعفری، مسعود )6955( سیر رمانتیسیسم در اروپا، تهران: مرکز.
-خاک ور، محمد و اکرمی، میرجلیل )6953( «رمانتیسیسوم و مضوامین آن در شوعر معاصور فارسی»، فصلنامهی علمی پژوهشی کاوشنامه، سال 66 ، شمارهی 86 ، ص887-845.
-دیچز، دیوید )6913( شویوههای نقود ادبوی، ترجموهی محمّّودتقی صودهیانی و غلامحسوین یوسفی، تهران: علمی.
-زختاره، حسن )6935( «مکتبگرایی در ادبیّّات»، پژوهشنامهی مکتبهای ادبی، سال دوم ،شمارة سوم، ص17-93.
-زرهانی، سیّّد مهدی )6934( چشمانداز شعر معاصر ایران، تهران: پازند.
-زرینکوم، عبدالحسین )6916( نقد ادبی، دو جلد، تهران: امیر کبیر.
-ساچکوف، بوریس )6918( تاریو رئالیسم: پژوهشی در ادبیّات رئالیستی از رنسانس تا امروز، ترجمهی محمّّد تقی فرامرزی، تهران: تندر.
-سید حسینی، رضا )6957( مکتبهای ادبی، جلد دوم، چاپ دهم، تهران: نگاه.
685
-شریفی، فی )6936( شعر زمان ما، منوچهر آتشی، چاپ اوّّل، تهران: نگاه.
-شفیعی کدکنی، محمّّد رضا )6973( ادوار شعر فارسوی از مشوروطیت توا سوقوط سولطنت، تهران: توس.
-شمیسا، سیروس )6930( مکتبهای ادبی، تهران: هطره.
-عابدی، کامیار )6955( برلهایی از تاریو بیقراری ما، تهران: ثال.
--------- )6931( مقدّمهای بر شعر فارسی در سدهی بیستم میلادی، تهران: جهان کتام.
-عالی عباس آباد، یوسف )6955( «غم غربت در شعر معاصر»، گوهر گویوا، دورهی8، شوماه-ی8،ص650-677.
-طحان، احمد و نیکخواه، خلیل )6930( «تأثیر مدرنیسم در شعر منوچهر آتشی»، ادبیّوات و زبان :ها تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادم فارسی، سال 3، شمارهی3، ص678-699.
-فتوحی، محمود )6953( بلاغت تصویر، تهران: سخن.
-فورست، لیلیان )6917( رمانتیسیسم، ترجمهی مسعود جعفری ،چاپ اول، تهران: مرکز.
-کادن، جی. ای )6950( فرهنگ توصیفی ادبیّّات و نقد، ترجمهی کاظم فیروزمند، چاپ اوّّل، تهران: نشر شادگان.
-گرانت، دیمیان )6938( رئالیسم، ترجمهی حسن افشار، تهران: مرکز.
-گیپلانتی و بونژرو )6930( زیباییشناسی بلینسکی و تأثیرپذیر از هگل، درگزیده و ترجمهی محمدجعفر پویند، درآمدی بر جامعهشناسی ادبیّّات، تهران: نقش جهان.
-مختاری، محمّّد )6955( شاعران معاصر6 )منوچهر آتشی(، چاپ اوّّل، تهران: توس.
----------- )6938( انسان در شعر معاصر، تهران: توس.
-مشهدی، محمّّد امیر و همکاران )6938( «رویکردی به مدرنیته در شوعر منووچهر آتشوی»، ادّبّیّّات پارسی معاصر، سال 9، شمارهی 9، ص689-609.
-موسوی، سیّّد کاظم و مردانی، مجید )6936( «بررسوی جامعوه شوناختی هنوری در اشوعار منوچهر آتشی»، جامعهشناسی هنر و ادبیّّات، دورهی 8، شمارهی7، ص 857-873.
-نصراللهی، یدالله و خدادوسوت، کلثووم )6938( «رمانتیسیسوم در شوعر منووچهر آتشوی».
بهارستان سخن، سال 3، شمارهی 86، ص91 – 89.
-هارلند، ریچارد )6955( درآمدی تاریخی بر نظریهی ادبی از افلاتون تا بارت، گروه ترجموهی شیراز زیر نظر شاپورجورکش، چاپ سوم، تهران: چشمه.
-هنرمندی، حسن )6970( بنیاد شعر نو در فرانسه و پیوند آن با شوعر فارسوی، تهوران: زوّّار.