نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
کلیدواژهها
تحلیل جهتگیری مبتنی برکلاسیسیسم از هویّتّ در شعر اخوان
نجمه درّی6
چکیده
بازخوانی به خوانشی جهتدار و هدفمند از سوی مفسّر و خواننوده اطلواق میشوود که متن یا پیام را بر اساس یک مفهوم یا نظریهی خواص موورد تحلیول و بازکواوی هرار میدهد. در این جستار با توجوه بوه اینکوه ذهون و زبوان شوعر اخووان ثالو دریچهای روشن به سوی گذشتهی ایوران بوا هموهی فرازهوا و فرودهوای تواریخی ،سیاسی و فرهنگی است، مفهوم هویّّت ملی به عنوان یکی از مؤلفههای گورایش بوه کلاسیسیسم و بازنمود آن در شعر وی مورد بح هرار گرفته است .هویّّت، تعریوف فرد یا گروه از خود و کیستی خود در مقابل "دیگری" اسوت و احسواس تعلّّوا بوه مجموعهای مادی و معنوی است که عناصر آن از هبل شکلگرفتهاند. هویّّت ملی را که فراگیرترین و مشروعترین سطا هویّّت در نظام اجتماعی است، احساس تعهد و وابستگی نسبت به جامعه تعریف کردهانود. باورهوا، ارزشهوا، هنجارهوا و نهادهوای فرهنگی مثل زبان، دین، آدات و رسوم و ادبیّّات در این تعریف جایگاه ویوژه دارنود.
هدف نویسنده از طرح این موضوع بررسی جایگاه بیبدیل اخووان در هووام بخشوی مفهوم هویّّت ملی در شعر معاصر ایران است. از آنجا که شکلگیری شعر اخوان در عصوور پهلوووی اول و دوم هماهنووگ بووا سیاسووتهای رایوو حکومووت و هاطبووهی روشنفکران آن عصر، در عرصهی دلس ردگی به هویّّوت ملوی و ایرانوی و یوا لااهول تظاهر به آن بوده استم لذا هماهنگ با آرمانهای آن سوالها بور مفواهیمی چوون اسطوره، ملیگرایی )ناسیونالیسم( باستانگرایی )آرکاییسم(، نوسوتالژی، صویانت از مرزهای ملی و فرهنگی، توجه به هومیت ایرانی و ستیز با هجووم ویرانگور دشومنان تأکید میکند.
واژههای کلیکدی: اخووان ثالو ، بوازخوانی شوعر ،هویّّوت ملوی، باسوتانگرایوی ،کلاسیسیسم
1- دانشیار گروه زبان و ادبیّاّت فارسی دانشگاه تربیت مدرس )نویسندهی مسؤول(
drdorri_3415@yahoo.com
13
3- مقدّّمه
از دیرباز پرداختن به مسألهی هویّّت امری متداول میان انسوانها چوه در شوکل فردی، چه جمعی بوده و یکوی از دغدغوههوای اصولی زنودگی انسوانی محسووت میشده است. بسیاری از منازعات در تاریو مربوط به نحوهی آشکار کردن هویّّت بوده است کوه بوهنوعی « ابوراز وجوود » مربووط میشوود )رجوایی ،75:6954(. هرچند موضوع هویّّت از آغاز تمدّّن، ذهن آدمی را به خوود مشوغول داشوتهم بوه معنای امروزی حاصل دیالکتیک نظام ذهنی و ساختار اجتماعی فرهنگی جامعوه است و از جمله مهمترین چالشهای انسان معاصر بهحسات میآید.
ردپای موضوع هویّّت را از آن زمان که این آموزهی معروف برسردرِّ معبد دلفوی6 به صورت «خودت را بشناس8» حکشده است تاکنون میتوان به عنوان هستهی بنیادی بسیاری از مطالعات در حووزهی علووم انسوانی در نظور گرفوت )رهبوری ،67:6955(.
وجود مفاهیم مترادف و یا نزدیک و مرتب متعددّ برای هویّّت مانند من فواعلی9، من مفعولی4، ما7، خود1، درک از خود5، تصوّّر از خود5، بازنمایی خود3، آگواهی از خود60، خودانگاره66، هویّّت خود68، اگو69، سوپر اگو64، شخصیت67، نیوز شواید از
■50
اینجا سرچشمه گیرد که مفهوم هویّّت در اکثر علوم زیستی و انسانی موردتوجوهاست )دوران، محسنی:58،6959(. هویّّت6 را در یک تقسیمبندی کلی به هویّّوت فردی و هویّّوت جمعوی بخوش میکننودم امّّوا از نظور جنکینوز هویّّوت فراینودی اجتماعی است )هاینس،8001(. برای هویّّت جمعوی انوواعی چوون هویّّوت ملوی ،هویّّت ایرانی ،هویّّت فرهنگی و هویّّت دینی در نظر میگیرند.
مؤلفههای هویّّت ملی، در بسترها و زمینههای گوناگونی چون رفتارهای فوردی و اجتماعی ،ادبیّاّت هنر و میرا فرهنگی به منصّهی ظهور میرسد. بدیهی است با جستجو و کنکاش در ادبیّاّت کلاسیک ،ادبیّّوات معاصور ،ادبیّّوات عامّّوه و ادبیّّوات داستانی و نمایشی ،«آرمان و آرزو»، «بایدها و نبایدها» ، «شایسوت و نشایسوت» و « پرسشها و تردیودهای» ایرانیوان هویودا میشوود و از ایون میوان بوه یقوین جلوههای این اصول و عناصر در شاعران و نویسندگانی که از دنیای غیر واهعوی و ذهنی و سوبژکتیویته فاصله میگیرند و بر بنیانهای واه گرایانه اتّکا دارند، بهتور و روشنتر هابلتحلیل و بررسی است.
نگارنده در این جستار در نظور دارد مؤلفوهها و ابعواد هویّّوت ملوی را در یکوی از میهنیترین و ملیترین شاعران معاصر ایرانی یعنی مهدی اخوان ثال بوه دور از داوریها و نقدهای مطلاگرایانه و جانبدارانوه و صورفاً مبتنوی بور واهعیتهوای بازتات یافته در آثار این شاعر تأثیرگذار مورد بررسی و کاوش هرار دهد. مفوروض اساسی در مقالهی پیش رو آن است که مفهوم هویّّت ملی در شعر اخوان ثال بر اساس تمایل به آرکاییسم و التزام به کلاسیسیسم در شوعر و اندیشوهی اخووان ،شکل و هوام گرفته است.
1 Identity
56
الف( .مهمترین مؤلفّهها و عناصر هویّّت ملی در آثار منظوم اخوان ثال کداماند؟ ت(. چگونه میتوان توجه به هویّّت ملی در شوعر اخووان را بوا توجوه بوه عناصور کلاسیک موجود در شعر او تحلیل کرد؟ 3-0-پیشینهی پژوهش
اگرچه آثار فراوانی در حوزهی اخوان پژوهی در هالب مقاله و کتوات تحریور شوده استم بازخوانی مبانی هویّّت ملی در آثار وی تاکنون در پژوهشوی مسوتقل ارائوه نشده است.
برخی از مقالاتی که در زمینههای مشابه وجود دارد عبارتند از مقالهای با عنووان ایران و هویّّت ملی در اندیشهی اخوان از یوسوف عوالی عبواس آبواد )6953( در مجلهی مطالعات ملی که این مقاله برخی اصطلاحات مربوط بوه هویّّوت در شوعر اخوان را بررسی کرده و به مؤلفّههای مربوط به مکتب کلاسیسیسم و آرکاییسوم در شعر اخوان از منظر مقالهی حاضور ن رداختوه اسوت. مقالوات دیگوری نیوز در زمینهی روایتشناسی یا نشانهشناسی برخی از اشعار مشهور اخوان و یوا بررسوی ادبیّاّت متعهد در آثار اخوان در دسترس است که برای انجام پوژوهش حاضور بوه آنها مراجعه شده است.
0-چارچوب مفهومی پژوهش
هویّّت معادل واژهی identity از ریشهی idem در زبوان انگلیسوی بوه معنوای مشابه و یکسان است، اصل واژهی هویّّت، عربی است. معنای اصطلاحی این کلمه اتّحاد به ذات یا انطباق با ذات اسوت )الطوایی ،99:6958(. معادلهوایی هوم کوه برای ایون واژه اسوتفاده میشووند عبارتنود از: ایون هموانی، هماننودی، انطبواق ،ماهیت، شخصیت، گوهر و ذات )لک ،19:6954(.
موضوع و مفهوم هویّّت، بخش اعظم فکر و ذهن بشور را در گسوترهی تواریو بوه خود معطوف داشته و اساسیترین علامت پرسش در ساختار اندیشوه و احسواس
■58
بشر محسوت میشود. یعنی توجه به این نکتهی مهم کوه «مون یوا خوود » کوههستم و « غیر یوا دیگور» در تقابول بوا «مون» کیسوت و وجووه و ابعواد فوردی ،اجتماعی و فرهنگیِّ این «من» چیست؟ بهبیاندیگر هویّّت بر ایون نکتوه تمرکوز میکند که « من چگونه خودم را میبینم و دیگران چگونه بوه مون مینگرنود؟» )وارد ،5:8004(.
مفهوم هویّّت با پدیدهی «غیریت» پیوند ژرفوی دارد. هنوری تاجفول در تعریوف هویّّت بر «احساس تعلّّا» تأکید میکند یعنی فرد آنهوایی را کوه بوه آن تعلّّوا دارد به عنوان درون گروه و آنهایی را که به آن تعلّّا ندارد غیر و برون گوروه در نظر میگیرد )اوآتی ،8001(. در دیدگاه جنکینز مفهوم تشابه و تموایز مطلوا در مفهوم هویّّت از مفاهیم مهم و کلیدی بهحسات میآید تشابه با خودیها و تموایز با غیرخودیها )جنکینز ،7:6956(.
در شکلگیری هویّّت ملی عناصر پیدا و پنهان بسویاری مؤثّرنودم لوذا مقولوهها و مؤلفوههایی چوون اسوطورهها، تواریو، زبوان، دیون، سورزمین، اهووام و طوایوف ،خاطرههای هوومی مشوترک، سونّتها، آیینهوا ،میرا هوای فکوری و فرهنگوی ،ههرمانان و شخصیتها و دهها عامول دیگور را بایود در نظور گرفوت کوه هریوک میتواند بهنوعی و تا حدودی، در تکوین هویّّت ملی تأثیرگوذار باشود. ایون توأثیر همواره یکسان و به یک اندازه نیست. گواهی یوک مؤلفوه مثول سورزمین چنوان اهمیت مییابد که دیگر مؤلفّهها را تحتالشوعاع خوود هورار میدهود بوه هموین ترتیب هر عامل دیگر میتواند در موهعیت زمانی یا مکانی خاصی اهمیت درجوه-ی اول یا درجهی چندم پیدا کند.
رزازیفر معتقد است هویّّت ملی را به عنوان یکوی از انوواع هویّّوت جمعوی بایود شویوهی مشوترک در نحووهی تفکور )ارزشهوا، اعتقوادات، هنجارهوا، نهادهوا ،رویکردها( احساسات و تمایلات یک گروه که نوعی احساس تعهّد و تکلیف نسبت به آن گروه را برمیانگیزد، تعریف کرد )رزازی فر ،604:6953(.
59
هویّّت اجتماعی بر اساس مراتب همبستگی اجتماعی بوه خوانوادگی، محلّّوهای و منطقهای، هومی، ملی، امّتی و جهانی تقسیم میشود که در این میان بسویاری از متفکوران معتقدنود هویّّووت ملوی در جهوان اموروز فراگیرتورین و درعینحوال مشروعترین سطا هویّّت اجتماعی است.
برخی از پژوهشگران پیوندهای خاکی، پیوندهای خوونی و پیونودهای فرهنگوی را سوه رکون اصولی هویّوت ملوی میداننود )نوادرپور ،446:6959( و برخوی بوا ردّ بنیانهای نژادی و خونی و عدم پذیرش بعد فرهنگی، مدعی شودهاند کوه هویّّوت ملی دارای بعد اهتصادی نیز هست ازاینرو معتقدند هویّّت ملی ترکیبی از عناصور دینی، طبقاتی و تاریخی است )رواسانی ،5:6950(.
سرزمین، دین و آیین، آدات و مناسک، تاریو و زبان و ادبیّّوات، موردم و در یوک اجتماع ملی میزان تعلّا و پایبندی اعضا بهشدتّ احساس و هویّّت ملوی آنهوا را مشخص میسازد )یوسفی،65:6950(.
دربارهی هویّّت سه دیدگاه عمده وجود دارد: 6-دیودگاه جووهرگرایی 8-دیودگاه ساختارگرایی 9-نظریات گفتمانی. در دیدگاه جوهرگرا یوا ماهیوتگورا ،هویّّتهوا مثل جوهرها ثابوت ولایتغیّرنود. سواختارگرایان هویّّوت را برسواختهای اجتمواعی میدانند که از جایی نیامده است .هویّّت ساخته و پرداختوهی شورای اجتمواعی انسانهاست .امّّا در نظریات گفتمانی ،هویّّتها، دستاورد گفتمانها هستند .حتّیّ مقولات اجتماعی هم ساخته و پرداختوهی گفتمانهوا هسوتند )تاجیوک، 6953:
.)65-65
هویّوت ملوی فرآینودی ترکیبوی اسوت کوه از ابعواد و مؤلفوههای چنود سوویه تشکیلشده است. از میان سویههای مختلف، عناصر زبان، نژاد، دیون و فرهنوگ ،در تحلیل هویّّت ملی نقش ویژهای ایفا میکنند تا جایی که رواسانی میگوید در بات هویّّت ملی از سه عنصر زبان، تاریو و دین مشوترک بایود در نخسوتین گوام سخن گفت )رواسانی ،88:6950(.
■54
اگرچه رواسانی از سه عنصر زبان، تاریو و دین مشترک در تحلیل گفتمان هویّّتملی سخن گفت این ارکان اساسی را میتوان به شاخصهای دیگر گسوترش داد .این ابعاد اتّساع یافته را به اجمال در الگوی هفوتگانوهی زیور میتووان مشواهده کرد:
بعد اجتماعی: که عامل اصلی شکلگیری و سوامانیوابی شخصویت افوراد یوک جامعه و انسجام شخصیت اجتماعی شهروندان و درنهایت ملت اسوت )علیخوانی ،941:6959(.
بعد تاریخی: آگاهی مشترک افراد یوک اجتمواع از گذشوتهی تواریخی خوویش اسووت. ایوون بعوود، ذهنیووت مشووترک توواریخی یووک ملووت را پدیوود موویآورد )اسمیت،45:6959م زهیری ،99:6954م آلوت ،8005(.
بعد جغرافیایی: محی جغرافیایی و اهلیمی شاخص عینوی مهموی در شوناخت هویّّت ملی است. عامل اصلی هویّّت و بقای هر ملتی را دلبسوتگی و تعلّّاخواطر به سرزمین تشکیل میدهد )کاستلز ،451:6950(.
بعد سیاسی: وابستگی و تعلّاخاطر به دولت به عنوان یوک واحود سیاسوی کوه منتخب همهی اهوام یک کشور است )ابوالحسنی ،67:6955(.
وجه دینی: دین به منزلهی منب لایزال معنادهی و هویّّتبخشوی بوه انسوان از لحاظ کارکرد اجتماعی، عامل مهمی در اتفاق جمعی محسووت میشوود )صونی اجلال ،666:6954(.
وجه فرهنگی: میرا فرهنگی مشترک در بین اهوام و گروههای شهروندی هور کشور عامل مهمّی در تقویت هویّّت ملی است. برخوی از مهمتورین شواخصهای فرهنگی عبارتاند از سنتها، اعیواد، رسووم و مناسوبتها، اسوطورهها، فولکلوور ،ارزشهای سنتی، طرز پوشش، هنرهای ملی و بومی و... )حیدری ،3:946959(.
وجه زبان و ادبیّّات: زبان یک ملت در دنیای هویّّوت و هویّّتشناسوی، سوازمان معنایی و ساختار چیستی یک ملت را تشکیل میدهد و ابزار مهم بورای حفوظ و
57
انتقال فرهنگ، وسویلهی اندیشویدن، جهوانبینی و کونش اجتمواعی بوه شومار میرود. برخی از نظریهپردازان زبان مشترک را تنها عامول سوازندهی هویّّتهوای ملی معرفی میکنند )مروار ،95:6959م پول ،69:6333(.
آثار ادبی مکتوت شامل مجموعههای داستانی، دیووان اشوعار، آثوار منثوور ادبوی کهن، ترانهها ،تصانیف، امثال و حکم و... موجب غنای احساس و هویّّوت ملوی در یک جامعه میگردد.
بهیقین در تحلیل عناصر و مؤلفههای هویّّوت ملوی در آثوار شواعران نمیتووان از اثرگوذاری عناصوور ملیگرایوی و ناسیونالیسووم کووه گواه نمکوی از آرکاییسووم و باستانگرایی ،رمانتیسیسم وطنگرایانه و نوستالژی عظموت گذشوته و اسوطوره گرایی بر شعرهایشان پاشیده شده است به راحتی گذشتم ولی آنچه بیشوتر در این نوشتار مورد توجه بوده است دیدگاه کلاسیک اخوان در برخورد با مؤلفههای هویّّت بوده است. با این رویکرد مجموعه اشعار اخوان با استفاده از روش تحلیول محتوا و به شیوهی توصیفی تحلیلوی بوازخوانی شوده اسوت و سو س مهمتورین اندیشههای بازتابانده از این منظر در شعر اخوان طبقهبندی و ارائه شدهاند.
در کشور ایران سه آبشخور هویّّتی وجود دارد: هویّّوت ایرانوی ،هویّّوت اسولامی و هویّّت مدرن و غربی )آزادارمکی ،57:6950(.
بدین ترتیب برای هویّّت ملی، الگوی مثلثّی متساویالاضولاع را میتووان در نظور گرفت که هریک از اضلاع نقشآفرینی مویکننود. ضولعی کوه هاعودهی مثلو را تشکیل میدهد بنا بر اوّّلیت و تقدمّ و نوه اولویوت و اهمیوت، عنصور «ایرانیوت» است. دو ضل دیگر را که در رأس به هم میپیوندند و بور عنصور ایرانیوت فورود میآیند، «اسلامیت» )تشیّ ( و «مدرن بودن و عنصر غرت» تشوکیل میدهنود و ازاینرو الگوی مثل هویّّت ملی بدین شکل هابل طرّاحی است:
■51
آزاد ارمکی بر این باور است چنوین الگوویی خصوصواً در دورهی معاصور موجوب تضاد فرهنگی و اجتماعی در ایران شده است )همان:54(. به نظر نگارنوده اضولاع این مثل در دورههای مختلف با اندازهها و زاویههای متفاوت باید ترسیم شود تا گویای واهعی اهمیت و میزان حضور تاب خوود باشود. چنانکوه در تواریو معاصور ایران گروهی از متفکران صرفاً بر عنصور ایوران خصوصواً ایوران باسوتانی تمرکوز کردهاند و دو وجه اسلام و تجددّ )غرت( را انکار کردهانود.گروه دیگور منفورداً بوه عنصر اسلامیت و تشیّ توجه نمودهاند و بدین ترتیوب صورفاً بوه انترناسیولیسوم اسلامی گرایش دارند. گروه سوم بور غورت و اروپوا محووری و تجوددّ مهور تاییود نهادند.
بنا بر مدل موزاییکی فوق برخی از گروهها بر دو ضل تمرکز نمودنود: ایرانیوت + اسلامیتم و ایرانیت + تجددّ و غرتم اسلامیت+تجددّ و غرت.
البته نقدهایی نیز بر نظریهی فوق وارد است از جمله اینکه هویّّت امری منسوجم و یگانه است و متشکّل از اموور متخوالف و حتّّوی هومجهوت نمویتوانود باشود و معتقدند با توجه به تعارضهای موجود در هویّّت ایرانی، اگر بنا بر نظر فووق بوود سالها پیش مضمحل شده بودم بر اساس این نقد هویّّت را باید بر اساس عناصور تشکیل دهندهی آن تعریف کرد و نه بر مبنای دیگری.
55
در این مقاله در نظر است روشن گردد اخوان ثال به عنوان یکی از شاعران مؤثر دورهی پهلووی دوم در آثوار خووود بور کودام ضوول یوا اضوولاع الگووی هووویّّتی تمرکزکردهاست؟
6-3- زبان شعر اخوان
زبان و ادبیّّات عامل مهمی است که با آن میتوان هویّّت ملی و در پی آن هویّّوت فرهنگی را محقا کرد )پول ،69:6333(. زبان، عامل ارتباط افراد یک ملت است. کاربست زبان فارسی در حوزهی بالندهی ادبیّّات نقش بیبدیلی در استقرار عنصر هویّّت ملی دارد. شاید اخوان ثال از معودود شواعرانی باشود کوه در معمواری و مهندسی زبان شعری خود بیشترین بهرهها را از ظرفیتهای سنتی زبان فارسی برده است. اینجاست که میتوان بر نقش برجستهی زبان آرکاییستی اخوان ثال در راستای تبلور هویّّت ملی– ایرانی در شعر معاصر فارسی تأکید کرد.
اخوان در ارغنون به سبک و سیاق مکتب خراسانی و رمانتیسیسم غلیظ و البتوه کلاسیک طب آزمایی کرده است. در زمستان، آخر شاهنامه و از این اََوستا با اتکّوا بر سمبولیسم اجتماعی و رئالیسوم انتقوادی موؤثرترین آثوار خوود را آفریود و در آخرین اثرش با عنوان «ترا ای کهن بووم و بور دوسوت دارم» بور زبوان منسوجم، سونتی، ریشوهدار و هودمایی تأکیود ورزیودم چنانکوه شوعرهای نیموایی و غیور نیماییاش به لحاظ بهکارگیری صرف و نحوو زبوان، واژهگزینوی و عناصور بلواغی سنتی برجستگی خاصی یافته است. برای نمونه:
نفس کز گرمگاه سینه میآید برون ابری شود تاریک/چو دیووار ایسوتد در پویش چشمانت/ نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم/ ز چشوم دور یوا نزدیوک؟ )زمستان،35(
■55
هان کجاست/ پایتخت ایون کو آیوین هورن دیوانوه؟/بوا شوبان روشونش چوون روز/روزهای تنگ و تارش، چون شب اندر هعر افسانه )آخر شاهنامه،50:6950( عقدهی خود را فرومیخورد/ چون خمیر شیشه، سوزان جرعهای از شعله و نشتر/ و به دشخواری فرومیبرد/ لقمهی بغضی که هووت غوالبش آن بوود... )در حیواط کوچک پاییز در زندان،644(
با عنایت بوه نقوش موؤثّر اسوتفاده از زبوان فارسوی بوه عنووان عامول مهموی در همبستگی ملی، تمرکز مثال زدنی اخوان بر زبان پارسی، وی را از نظر بُُعد هویّّت زبانی در میان شاعران ایرانی در نقطهی او هرار میدهد.
6-0- گذشتهگرایی )کلاسی سیسم(
یکی از مهمترین کارکردها در حوزهی مبانی هویّّت ملوی تأکیود بور یک وارچگی ،همبستگی، حفظ اتّحاد و انسجام اجتماعی و تقویت روح ملوی اسوت )کچوییوان ،63:6954(. اخوان در اشعار خود سودای بازگشت عامدانه به گذشوتهی ایوران را در سر میپرورانََد. او گذشته را عامل تحکیم مبانی وحدت و مفاهیم هویّّوت ملوی میداندم گذشتهای که به مثابهی شناسنامهی ملی– ایرانی محسوت میشود.
رستگار فسایی افتخار اخوان را پایبندی به مظاهر باارزش فرهنگ سرزمین ایوران میداند و او را همرأی و هماندیشه با فردوسی میخواند و بر این بواور اسوت کوه وی منشأ خدمات گسوترده و افتخوارآفرین در عرصوهی تکامول ذهنوی و هنوری انسانیت بوده است )رستگار، 6953: 818(. براهنی گذشتهگرایی اخووان ثالو را در دورهی معاصر بینظیر میداند: «بخش عظیمی از هدرت شاعری اخوان متکّوی بر چیزی است که آن را باید روحیهی کلاسیک خواند... اخوان در جمو شواعران نووپرداز بوه اعتبوار داشوتن نووعی کلاسویتهی ادبوی بویرهیوب مانوده اسوت» )براهنی،6913: 59-58(.
کلاسیسیسم اخوان هم در حوزهی فرم و شکل برجستگی دارد و هم در حووزهی محتوا و درونمایهم چنانکه آن وجوه از گذشوتهگرایوی اخووان کوه بیشوتر نظور
53
منتقدان و مخاطبان را به خود جلب میکند در حوزهی شکل و فرم و زبان است.
بهرهگیری غلیظ از هالبهای شعری سونتی حتّّوی در آخورین دفتور شوعر وی و کاربرد ردیفها و هافیهها و وزنها و تکنیکهای بدیعی و بلواغی سونتی در شوعر نشان از دلس ردگی اخوان به میرا های فرهنگی گذشته دارد.
درزمینهی فرم، پورنامداریان بر این باور است که «موه و مقوام اخووان در شوعر معاصر نتیجهی ایستادن وی در برز آت و خاک شعر کهن و شعر نو است. او توا پایان عمر دلش راضی نشد خود را از گِِّّل این برز که ناشی از سواختار ذهنیوت خاص او بود رها سازد. ناتوانی او از رهایی از اسارت در این برز، دهیقاً به سوبب توانووایی توامووان او در دم زدن هووم در آت و هووم در خوواک مایووه میگرفووت» )پورنامداریان ،6953: 653(.
گذشتهگرایی فُُرمال اخوان یکی از عناصر مهم در هویّّتمندی ملیگرایانهی شوعر وی محسوت میشود. اخوان چه از منظر هالب، چه موسیقی و چه زبان و روایوت تحت تأثیر سنّت هدمای شعر خراسانی است.
نویسندهی این مقاله در نقد دیدگاه پورنامداریان بر این باور است که اخوان حتّّی در شعرهای نوگرایانهاش بهشدتّ کلاسیک است و به نظرم واژهی برز در اینجوا محمل مناسبی نیست؟ اگر برز را حدفّاصل دوز و فوردوس بودانیم، آنگواه بوه نظر میرسد محقا ارجمند، گذشته را دوز میداند و دورهی معاصر را فوردوس .با توجه به گذشتهگرایی آشکار اخوان، حتّّوی اگور نگورهی ایشوان، آن باشود کوه اخوان ثال در حدّ فاصل میان سنت و تجدّد توهف کرده است باز نمویتووان بور کاربرد تعبیر دوز صحّه گذاشت. امّّا نکتهای که میخواهم بر آن تأکید کونم آن است که اخوان نه تنها در شعرهای کلاسیک، گذشتهگراستم بلکه در آثار نیمایی و نو هدمایی نیز بر وجه گذشتهگرایی تأکید کرده است:
آینده؟ هوم، حیف، هیهات و امّّا گذشته،
■50
افسوس )از این اََوستا، 11( 6-6- اسطوره گرایی
" اسطوره، نقلکنندهی سرگذشتی هدسی و مینووی اسوت کوه در زموان اولوین ،زمان شگرف بدایت همه چیوز ر داده اسوت )الیواده ،6918: 67(. ویژگویهوای )شالودهای اسطورهها را میتوان دیرینگی و پیشینگی هداسوت مواورایی طبیعوی ،رمزوارگی و حیرتآوری برشمرد. اسطورهها ریشهها و شالودههوای دینوی، ملوی ،شناختی و هویّّتی دارند.
اسطورهها را میتوان در انواعی چون اساطیر رستاخیزی، نجات بخشوی، ایوزدان ،پیامبران و روحانیون، کاهنان وشهریاران، پهلوانان، بواززایی و نوشودگی، مورل و پس از مرل، جاودانگی، جانوران و گیاهان بخش بندی کرد )الیاده ،6918: 56-96م اسماعیلپور ،6955: 59-54(.
در نگرش آرمانگرایانهی هویّّتی ایرانیان، اهوورامزدا و ایوزدان از زموین محافظوت میکردند، اهریمن و کارگزارانش توان مقابلوه بوا نیروهوای اهوورایی را نداشوتند ،اعمال انسانها بیریا، خالصوانه و مینووی بوود، زموین، پواک و مقودس بوود. در سرشت انسانهای عصر اسطورهای فنا ناپذیری، خود انگیختگی، آزادی و دوستی با انسانها و جانوران مؤکّد بود )الیاده،6958: 73(. در شعر معاصر ایوران، اخووان ثال سرآمد بهرهجویی از آبشخور انواع اساطیر کهون ایرانوی اسوتم ازایونرو بوا کاربست این اساطیر نقش مهمی در انعکاس عناصر هویّّت ایرانی– اساطیری ایفوا کرده است. اخوان ثالو بوه نحوو بوارزی بور عناصور، مفواهیم و شخصویتهوای اساطیری در اشعارش تأکیده کرده است. برای نمونه به واژههوای زیور مویتووان اشاره کرد:
اهورا مزدا )از این اوستا،50،56(، میتورا )از ایون اوسوتا، 85(، سوروش )ارغنوون ،610(، ناهید )زمستان ،677(، فرّ و فروهر )ترا ای کهون بووم و بور دوسوت دارم،
877(م
56
شاهان اسطورهای: کیقباد، کیآرمین، کی پشینا، کیقباد، کاووس )ترا ای کهون و بوم و بر دوست دارم 603( و زال )از این اوستا ،88(.
با یک نگاه پیمایشی در آثار منظوم اخوان ثال ، واژهها و عناصر اسطورهای را بوه این ترتیب در آثار وی میتوان برشمرد: شعر نیموایی: صود و چهوار بوار، هطعوه: پنجاه و هفت بار، هصیده: چهل و نه بار، غزل، بیست و یک بار، و مثنووی، شوش بار )باهری هادیکلایی ،6951: 655(.
برخی از مهمترین عناصر و شخصیتهای اسطورهای که اخووان در اشوعارش بوه کار گرفته است عبارتند از:
اهوورامزدا، اهوریمن، امشاسو ندان، دوز ، بهشوت، فورّهی ایوزدی، آتوش )آذر( ،آخرالزّمووان، سووروش، دیووو، مشووی و مشوویانه، زردشووت، مووزدک و بسوویاری از شخصیتهای پهلوانی و پادشاهی دوران پیشواتاریخی. چنوین کواربرد فراگیوری ،تقریباً یک سوم آثار منظومش را به نمایه و جلوهگاه عناصر اساطیری هویّّت ملوی و ایرانی بدل کرده است. خصوصیتی که پس از فردوسی در هیچ یک از شواعران ایرانی مشاهده نمیشود.
«باید امیدا بیخبر/جشن زمینی را دگر/پیدا شود آنجا مگر/بهتر مشی مشیانهای»
)ترا ای کهن...، 965( و «نشانیها که میبیونم در او بهورام را مانََود/همان بهورام ورجاوند/ که پیش از روز رستاخیز خواهد خاست» )از این اوستا ،63(.
9-4- خودی، غیرخودی، ضدخودی
محور حیاتی بح هویّّت، بر بنیان سه مؤلفّه سامان مییابد:« یگانوهی خوودی»، غیر خودی یا «بیگانه» و ضدّ خودی )یا دشمن و نافی خودی( )تاجیوک ،6954:
.)86-88
اخوان در دفاتر شعرش خصوصاً آخر شاهنامه و از این اََوستا آشکارا خطوط مرزی را میان خودی، بیگانه و دشمن ترسیم میکندم کما اینکه ستیزی دیرینه نسبت به فرهنگ و آیین عرت را به نمایش میگذارد )ابراهیمی، 6953: 56(.
■58
البته براهنی معتقد است چنین رفتاری از جانوب اخووان ریشوه در وطندوسوتی دارد تا جایی که بایود گفوت اخووان از آن عاشوقان حرفوهای وطون اسوت. از آن عاشقانی که هر چیز را بخواهند عاشا شوند ابتدا به وطن تبدیلش میکنند بعود عاشقش میشوند... اخوان ثال برای وطن مویه میکند، زار میزنود و بوا صودای بلند گریه میکند. همین نمایانگر عاطفی و احساسی بوودن رابطوهی او بوا وطون است. در هصهی شهر سنگستان شعر اخووان بهسووی ملیگرایوی آشوکاری گوام برمیدارد )براهنی، 6953: 54(، تا جایی که شعر وی رویکوردی آرمانخواهانوه و ضد عربی و ضد غربی را به مخاطب القا میکند.
وجه بارز هویّّت ملیگرایانهی اخوان را علاوه بور عورت سوتیزی بایود در رویکورد غرت گریزانهی وی جستجو کرد. اخوان آن دسته از روشنفکران غورتزده را کوه مجذوت دنیای فریبندهی تکنیوک و مصونوعات و بوه تعبیور کلوی تمودّّن غورت میباشند تسخر میزند )حجازی،6950: 971(.
عدم اتکّای اخوان به تئوریها، نظریهها و مکاتوب و گفتمانهوای غربوی یکوی از شالودههای فکری و ذهنی وی در باورمندی به هویّّت ملی و میهنی بووده اسوتم کما اینکه زریات خویی معتقد است اخووان برخلواف صوادق هودایت و خوانلری چندان وابسته به فرهنگ غربی نبوده و از عما مردم این سرزمین برخاسته بوود )زریات خویی، 6953: 811(.
اخوان در «از این اََوستا» عرت و غرت را بیگانه و ضدّ خودی میخوانود و آشوکارا مشخص میکند که بر کدام ضل از اضلاع هویّّت ملی تکیه دارد:
این اوسوتا حودی خسوتهدلی اسوت راوی هصوووهی شکسوووتهدلی اسوووت
هصوووهی شوووهر شووووم سنگسوووتانایون اوسوتا بوه سواز خشوم آهنوگچاوشووی خوووان ایوون هوافوول غوومایوون اوسووتا بووه پردههووای حووزیننفوووورت آبوووواد بوووووم ننگسووووتانشکوه از تورک و توازی اسوت و فرنوگ موووونم امووووروز انوووودراین عووووالمشوووکوهها میکنووود از آن و از ایووون
59
جوَورَس کوووواروان دربهدری اسووت بازگشوتی به خووانهی پوووودری اسوت )از این اوستا ،883-885(در این مثنوی اخوان خود را چاوشیخوان عالم میخواند و بور موضووع بازگشوت به خانهی پدری پافشاری میکند. اخووان درد ایرانوی بوودن دارد و دلوش بورای ایران و ایرانی میت د )محمدی آملوی، 6957: 640(. بوهیقین ایون ایوران حتّّوی شامل سامانیان هم نمیشود. این ایوران، ایوران ساسوانی، اشوکانی و هخامنشوی است.
در هصهی شهر سنگستان اخوان علایا و دلبستگیهای جانبدارانوهای بوه دوران هبل از اسولام دارد و آن را پواک، زلوال و سرشوار از عوزتّ و شورف و فرهمنودی میداند. دوران پس از اسلام در نظر او عرصهی یغماگری ترکان و اعرات مسولمان و فرنگیان استثمارگر است. این نگرهی ایودئولوژیک اخووان، مهومتورین سووال و نقطهی ابهام در مانیفست سیاسی، اجتماعی، هنری و شعری وی بهحسات موی-آید.
سلوک غرت ستیزانهی اخوان و رجوع بیهید و شرط او به گذشته پیش از اسولام از نظر برخی محققان، هابلاتکّا و شایستهی دفاع نیست. اینکوه او مویخواهود از غرت بگریزد و از جهانی که غرت ساخته است بیزار است و در پناه "خانه پدری" آرام میگیرد امّّا ازآنجاکه غورت را نمیشناسود و در معنوای جهوان اموروز تأمّّول نکرده است، در گمراهی غرتزدگی فرو میرود و آنچه او سلوک معنوی مینامود درواه از چاله به چاه افتادنی بیش نیست )آشوری،6970: 4(.
■54
از روزی که اخوان به تشکیلات چپ حزت توده گرایش یافوت توا زموانی کوه بوه کتاتهوای احمود کسوروی علاهوهمنود شود )محمودی آملوی م 6957: 41(. از غرتگرایی و کاپیتالیسم و اروپا محوری، گریز و پرهیز داشته اسوت. در بواور وی ایرانیانی که به فرهنگ و تفکر پیش از اسلام ایمان دارند «خودی» به شمار موی-آیند و آنهایی که نگاه به غرت و عرت دارند«غیر» محسوت میشوند.
6-0- نخبهگرایی کلاسی
گذشتهگرایی و کلاسیسیسوم اخووان ثالو در حووزهی فعّاّلیتهوای اجتمواعی و فرهنگی به یک نخبهگرایی رمانتیسیستی، سنتی و باستانی منتهی میشود. آنجا که وی در مؤخّرهی دفتر شعر از این اََوستا به شخصتیهای تاریخی ایوران پویش از اسلام پناه برده است. هوشنگ گلشویری در تبیوین دسوتگاه فکوری کلاسویک اخوان ثال معتقد است «در این دستگاه فکری به هول خود شاعر، اجتماعیات از مزدک، و اساطیر از زرتشت به وام گرفتهشده است.» )گلشیری،6913: 95(.
وی در تعلّّاخاطر مفرط اخوان به کیش "مزدشتی" که از اختصار دو نام موزدک و زرتشت حاصل آمده است معتقد است اخوان در پایان اغلب یادداشتهایش بوه نیایش اورمزد و امشاس ندان هلم فرسوده است و به رسم چوپانان هووم کوه ابتودا خانواده را به آیین میخواندند حداهل نام پیامبران این کیش را بر فرزندان خوود نهاده است )همان(.
هنرمندان بزرل همچون حافظ و خیام در حوزهی الهیات و امور اخروی به شکل زیبایی به تناه روی میآورند و با این تناه های زیباییشناسویک، مانودگاری شعر خود را بیشوتر میکننود. شوفیعی کودکنی معتقود اسوت آفورینش مشورت مزدشتی از جانب اخوان ریشه در همین تناهضوات داشوته اسوت: «اخووان بورای اینکه خودش را بهظاهر از این تناه نجات دهد مزدک و زرتشت را به عقیوده-ی خود آشتی داده و بدین گونوه اجتمواع نقیضوین عجیوب و غریبوی را تصوویر میکند. مزدشت شکل اساطیری این تناه بود. زندیا شوکل تواریخی و حتّّوی
57
فردی تناه )شفیعی کدکنی، 6913: 88(. البته ایشان در ارزیوابیهوای بعودی خود هرگز به این نکته ن رداخته است که اخوان در جغرافیای سیاسی و فرهنگی ایران از آفرینش متناه مشرت مزدشتی چه طرفی بسته است.
سیمین بهبهانی میگوید: «مزدک برای اخوان نمواد «برابوری» و زرتشوت نمواد «نیکی» است و مزدشتی علامت اختصاری این دو اصل )بهبهانی،6913: 73(.
اخوان خود در طرّاحی الگوی مزدشتی میگوید: «من زرتشت و مزدک را آشوتی دادم. اهتصاد و جامعهشناسی و بنیاد زیرین اجتماع مزدکی، اخلّّاهیات و اعتقادات به دنیای زبرین و بنیادهای زیبوای افسوانگی و اسواطیری بورین )و اورموزد دادار آفریودگار، ایووزدان و امشاسو ندان و غیوره( ایوونهوا هوم زردشوتیم زهودیات، پرهیزگاریها و پارهای اخلّّاهیات هم مانوی و بودایی والسلام و نامه تموام. چنوین زندیا شریف و بزرگوار و هوشیاری که من میشناسم در این حدود و حووالی موا دیگر حاجت به بیرون از حریم ایران و حوزهی اوستا ندارد» )از این اََوستا، 677( و در ادامه با خرسندی تمام میگوید: «پس زنده بادنود: زرتشوت، موزدک، بوودا، مانی» )همان(.
بر دََک و پوزِّ بََدان مُشُتم من/ پیرو حضرت مزدشتم من )ترا ای کهن ،... 897( در دفتر شعر از این اوستا در شعر « وندانسوتن» مکالموهای کوتواه، همگرایانوه و همدلانه بین سوه شخصویت دینوی-تواریخی یعنوی موزدک، بوودا و زرتشوت در میگیرد اخوان این سه تن را با یک پرسش معرفتی روبهرو میکند کوه هور سوه پاسخی تقریباً مشابه به آن پرسش میدهند )از این اوسوتا ،56( و بودین ترتیوب شاعر دلس ردگیاش را به این نخبگان نشان میدهد.
اخوان در شعرش از دین کهن و موذهب سواختگی و خودایی کوه از نمواز و روزه فریفته میشود اعراض میکند و بر مزدک و زردشت تکیه میکند:
بهایی نیست پیش من نه آن « مُُس» را نه این «بََه» را که من با نقد مزدشتم بهای دیگری دارم...
■51
خدای ساده لوحان را نماز و روزه بفریبدولیکن من برای خود، خدای دیگری دارم...
بهین آزادگر مزدشت، میوهی مزدک و زردشت
که عالم را ز پیغامش رهای دیگری دارم... )در حیواط کوچوک پواییز، در زنودان ،
)88-86
اگرچه زرتشت و دیگر بزرگان میتوانند از نخبگان سازندهی هویّّت ملی ایرانیوان باشندم این رویکرد اخوان، به ایودهآلیسوم و نخبوهگرایوی رمانتیسیسوتی غلیظوی مبدل میشود و از واهو گرایوی آن چنوان فاصوله میگیورد کوه نوادر ابراهیموی داستاننویس معاصر، اخوان را با یک پرسش جدّی روبهرو میکند اگر چه اخووان هیچگاه تقدیراً و یا آشکار به این پرسش، پاسو نگفت:
«زرتشت پیامبر، خوت است، بزرل است، یادگار است، عکسی است زیبا و نورانی در دفتر خاطرات یک ملت بزرل، امّّا هرگوز آن زرتشوتی نبووده کوه اخووان از او ساخته، هرگز هم پردیس اهورامزدا را بر پهنهی ایرانزمین فرود نیاورد و انودهی از اندوهان این ملت نکاست و ...بسیار آرزومندم که بدانم در چه زمان این موردم همیشه در عذات... در او بودهاند: ساسوانیان در آن عصور زرتشوتی گوری و ...؟( )ابراهیمی، 6953 : 50-53(.
6-3- آرمانشهر باستانی
اخوان ثال در برههای از تاریو ایران به عورت سوتیزی و غورت گریوزی غلیظوی روی آورد و مرامنامه و پلاتفرم روشنگرانهی خود را با طرّاحی ایدهآلیستی نشوان داده است. ازنظر اخوان، رجعتی بیهیدوشرط به ایران پیشااسولامی و نوشویدن از فرهنگ زلال ساسانی و اشکانی و هخامنشی و زرتشتی، موجبات بالندگی جامعوه و انسان ایرانی را فراهم میکنود. وی بورای ایوران پیشااسولامی، نووعی اصوالت و نخستینگی خالص و نات هائل استم غافل از اینکه هویّّت ملی ایرانیان در هبل از اسلام، پس از به آتش کشویده شودن تخوت جمشوید، تحوت لووای دیکتواتوری
55
حکومت سلوکی و هژمونی یونانیوت اسوکندرانی بوه توارا رفتوه اسوت )فوگول ،6955: 6، 647 به بعد(م تا آنجوا کوه بقایوای فرهنوگ یونوانی و هلنوی کوه بوا چکاچاک س اهیان اسکندر مقدونی در ایران حاکم شد، پس از اسولام توا دورهی معاصر به حیات خود ادامه داده است. نکتهی تأمّّلبرانگیز آن است که در تئووری هویّّت باستانی اخوان ثال ، التقاط جبری عنصر غربی– یونانی بوا هویّّوت ایرانوی مغفول مانده است.
اخوان ثال نسبت به حقیقت و ماهیت هویّّت ملی نگرش یکسویه و جانبدارانوه دارد. وی در نظریه پردازیهای خود در مقدّّمه و مؤخّرهی بعضی از آثارش هویّّت را دارای ساختاری ثابت، بسته و ایستا میبیندم درحالیکه هویّّت از ماهیوت پویوا برخوردار است. با توجه به حرکتهای متعدّد و مهوم سیاسوی، نظوامی، دینوی و اعتقادی در تاریو ایران، عنصر هویّّت دائماً در حال تکمیل، تصحیا و ترمیم بوده استم چنانکه هویّّت ملی و ایرانی در مواجهه با آموزههای اسلام در هزار و سیصد سال پیش و تمدّّن غرت در صد و پنجاه سال هبل کاملاً رویکرد تصحیحی-اثباتی داشته است .امّّا هیچگاه نسبت به تهاجمات فرهنگهای غالب و چیورهی مغوول ،ترکان عثمانی، و حکومتهای تزاری روسویه و حتّّوی دسوتدرازیهای حکوموت شوروی سوسیالیستی و ام ریالیسم امریکوا و اروپوای هورون 65و65و63 نگورش تأییدی نداشته است .امّّا اخوان از آن گروه شاعران مصلا است که رویکرد سلبی و انکاری در او با نوعی بدبینی نسبت به جریانات گفتمانی اسلامی-غربوی هموراه است. رویکرد اخوان با غرت به مثابوهی « دگورِّ تمامیوت خوواه» و اسوتثمارگر و غارت کننده استم لذا او در اشعار خود چهرهای استثماری و تارا کننده از غورت به نمایش میگذارد آنجا که میگوید:
«و صیادان دریابارهای دور، و بردنها و بردنها و بردنها / و کشتیها وکشتیهوا وکشتیها/ و گزمهها و گشتیها» )از این اوستا ،86(.
■55
اروپوووا خوکووودانی و خرسوووتان هموووه پیغمبرانوووت آسووویایوی
توو اکنوون کوردهایوش از آسویا بوهاروپوووا یوا که آموووریکا چوووورا به )ترا ای کهن ،... 480(
اخوان ایدئولوژی آرمانگرایانهی خود را نخست در مؤخّرهی از این اََوستا طورح و س س در شعر بلند «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم» ارائه نموده است. الگووی آرمانشهر هویّّتی اخوان، تکامل نایافته و کاستگرا استم تا آنجوا کوه مویتووان گفت این الگوی هویّّتی در مرحلهی نوباوگی خود مانده است. نوامبرده « از پووچ جهان، ایران کهن را دوست میدارد» و میگوید:
هم اُُرموزد و هم ایزدانوت پرسووتم هموان فورّه و فَوروَهَور دوسوت دارم در ادامه از پیامبر مطلوت خود سخن میگوید:
گرانمایه زرتشووت را من فزونتوور ز هر پیوور و پیغامووبر دوسوت دارم و از منش زرتشت:
نهکُُشت و نه دستورکُشُتن بهکسداد از این روش هم معتبور دوسوت دارم و از مزدک:
فری مزدک، آن هوش جاوید اعصووار کِّش از هور نگاه و نظر دوسوت دارم و هم مانی:
سووتایشکنوان مانووی ارجمنوودت چو نقاّش و پیغواموور دوسووت دارم
)ترا ای کهن ....، 675(
و در ادامه از شهیدان ایرانوی و فردوسوی و خیوام و عطوار و مولووی و سوعدی و حافظ و نظامی و شهرستانهای بهنام ایران سخن میگوید توا اینکوه در انتهوای شعر به منتهای الگو و مانیفست خود میرسد و میگوید:
53نه شورهی، نه غربی، نه تازی شدن را برای توو ای بووم و بر دوسووت دارم لازم است بر این نکته تأکید گردد شرق در نگاه اخوان دو مفهوم دارد یکبوار بوه معنای اردوگاه سوسیالیستی-ماتریالیستی است که نماد آن کشور اتحّاد جمواهیر شوروی سابا بود و بار دیگر آن شرق که از منظر فرهنگی و جغرافیوایی آسویا را دربرمیگرفت و در برابر فرهنگ معناباختهی غرت صف آرایی میکرد.
ایهوم کهپروردهیگهووارهی شورهید دلدادهی غرت، این بَتَر از گور چرایید؟برگشت به خانهی پودری راه رهوایی اسوت در وادی بیوگانه گم و گووور چوورایید؟
)ترا ای کهن ،... 651-657(
6-1- شاعر نوآور غیر مدرن
شمس لنگرودی برای شعر اخووان ثالو سوه دوره مشوخص میکنود. نخسوتین مرحله از آثار شعری او شعرهای آغاز تا سال 6996 را در برمیگیرد که برای وی هیچ افتخاری نیافرید. مرده ریگ این دوره، تعدادی غزل و هصیده بود کوه ارزش ادبی چندانی ندارد. دومین دورهی شاعری اخوان از سال 6998 شوروع میشوود که شاعر با اعتماد به نفس و اطمینان کامل، به هول خوود راهوی از خراسوان بوه مازندران میزند و به نیمای مازندرانی نزدیک میشود. بهتورین آثوار ایون دوران ،زمسوتان، آخور شواهنامه و از ایون اََوسوتا اسوت .در دورهی سووم او شوگفت و باورنکردنی اخوان عقیم میماند. اوجی مرگزای بیرون از ظرفیت این دوره کوه از سال 6997 به بعد است در مجموعهی تأسفبار ترا ای کهون بووم و بور دوسوت دارم )لنگرودی،36:6913(.
در بررسی جایگاه سنّت و نوآوری در شعر اخوان بیان این نکته ضرورت دارد کوه وی در زمانهی خود بزرلترین شاعری است که توانسته است با تکیهبر سنّّت بوه نوآوری روی آورد و پیوندی هر چند نا استوار بین سنّّتهای ادبی و شوعر مودرن
■30
برهرار کند. شعر اخوان بهترین تجلیّگاه پیوند مبانی سنّّتی شعر فارسی با بیوان-های شعر نو است )محمدی آملی همان:855(.
بدین ترتیب آرکاییسم و سنّّتگرایی اخوان بدین معنی است که نمیتوان اخووان را شاعر مدرن هلمداد کرد و درحقیقت وی فق پایبنود نووعی مدرنیسوم هنوری است. و همچون نیما در گفتمان مدرنیته هرار نمیگیرد. مدرنیسم هنوری هور دو شاعر، خار از حیطهی مدرنیتهی غربی است. وانگهی اخوان ثال چه در حوزه-ی آفورینش ادبوی و چوه در حووزهی نظریوهپردازی و چوه در عرصوهی زنودگی شخصی هرگز انسان مدرنی نبوده است.« الفبای مدرنیته آن اسوت کوه حقیقوت جزء امور نسبی است .امّّا اخوان در تمام زندگی خود مطلاگرایانه مینگرد، آیین مزدشت که از پیوند زرتشت با مزدک فراهم آمده نشان میدهد که اخوانهم ای تحوّّلات دنیوای مودرن نبووده اسوت، حتّّوی او علیوه مدرنیتوه عصویان میکنود» )همان:819(. اخوان را باید شاعر سنّّتی متمایل به مدرن دانست نه شاعر مودرن گراینده به سنّّت. بدین ترتیب میتوان با توجه به موض گیری اخوان نسوبت بوه مدرنیته خاستگاه غرتستیزی وی را در الگووی مثلثوی هویّّوت ملوی بوه خووبی تحلیل و تفسیر کرد.
4-نتیجهگیری
در چارچوت مفهومی پژوهش مشخص شد تمدّّن ایرانوی سوه سوویهی برجسوته دارد. سوویهی ایرانوی، سوویهی اسولامی و سوویهی تجودّد و مودرن. برخوی از نویسندگان و شاعران و روشنفکران و روشنگران ضمن هرار گرفتن در محاصورهی اوضاع زمانه نتوانستهاند تکلیف خود را با این سوویههای سوهگانوه روشون کننود .اخوان ثال در طراحی سویههای هویّّت ملی در آثارش یکجانبه نگری عریوان و زلالی را ترسیم کرده است تا جایی که نتوانست آمیختگی و ترکیب و امتزا بوه-هنگام و واهعی میان درونمایههای سهگونه و سهگانهی هویّّتی ایرانوی-اسولامی-مدرن بیافریندم لذا فق بر عصر ایرانیت منهوای اسولام و مودرنیت تأکیود کورده
36
است. با توجه به دادهها و یافتههای پژوهش و با تکیه بر شاخصهای هفتگانهی هویّّتی مهمترین نتای این پژوهش را چنین میتوان برشمرد:
-در بعد تاریخی باید گفت در شعر اخوان تکیوه و تأکیود بور تواریو ایوران پویش اسلام و نادیده گرفتن تاریو پس از اسلام نمود و ظهور برجستهای دارد که نهایتواً موجب بروز شکاف هویّّتی و فرهنگی در میان خوانشگران شوعر وی میشوود. بوا توجه به اینکه تشیّ به گوهر انسانی و عقلانی عنصر ایرانیت تأکید ورزیده استم عبور اخوان از تاریو تشیّ ایرانی در تعارض جدّی با اتّحاد و همبسوتگی هوویّّتی ایرانی است.
■38
ابوالحسنی، سید رحیم )6955( «مؤلفههای هویّّت ملی با رویکردی پژوهشی»، فصلنامهی سیاست، دورهی 95، شمارهی 4.
اخوان ثال ، مهدی )6919( ارغنون، تهران: انتشارات مروارید.
................................... )6913( از این اََوستا، تهران: انتشارات مروارید.
................................... )6913( زمستان، تهران: انتشارات مروارید.
................................... )6950( آخر شاهنامه، تهران: انتشارات مروارید.
................................... )6958( در حیاط کوچک پاییز در زندان، تهران: انتشارات بزرگمهر.
................................... )6957( ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم، تهران: نشر زمستان.
اسماعیل پور ابوالقاسم )6955( اسطوره بیان نمادین، تهران:انتشارات سروش.
آزاد ارمکی ،تقی )؟؟؟؟( مدرنیته ی ایرانی، روشنفکران و پارادایم عقب مانودگی در ایوران، تهران: اجتماع.
آشوری، داریوش )6970( «سیری در سلوک معنوی اخوان»، رودکی، شمارهی 8.
39
باهری هادیکلایی، کاظم )6951( تحلیل بن مایه های اسطوره در اشعار اخوان ثال ، پایوان نامه کارشناسی ارشد، به راهنمایی دکتر احمد غنی پور ملکشاه، دانشگاه مازندران
براهنی، رضا )6913( «اخوان شاعر بزرل سرزنشهای جهان»، آدینه، ش 70/76.
بهبهانی، سیمین )6913( «راوی وض زمانه گاه با ناله گاه با فریاد»، دنیای سخن، شوماره
.97
پور نامداریان، تقی )6953( «در برز شعر گذشته و امروز»، باغ بیبرگی، یادنامهی مهدی اخوان ثال، به اهتمام مرتضی کاخی، تهران: نشر زمستان.
تاجیک، محمدرضا )6953( «فرهنگ و هویّّت ایرانی، فرصت ها و چوالش هوا )میزگورد(»، فصلنامه مطالعات ملی، شمارهی 4،ص 16-66.
------------ )6954( روایت غیریت و هوّیّّت در میان ایرانیان، تهران: فرهنگ گفتمان.
جنکینز، ریچارد )6956( هویّت اجتماعی، ترجمه تور یاراحمدی تهران: شیرازه.
حجازی، طه )6950( اخوان شاعر زندگی و جنگ، ناگه غروت کودامین سوتاره، یادناموهی مهدی اخوان ثال ، تهران: انتشارات بزرگمهر.
حیدری، محمد )6959( «هویّّت و امنیت ملی»، مجموعه مقالوات مبوانی نظوری هوّیّّوت و بحران هوّیّّت، به کوشش علی اکبر علیخانی، تهران، پژوهشکدهی علوم انسانی و اجتمواعی جهاد دانشگاهی.
دوران، بهزادم محسنی، منوچهر )6959( «هوّیّّت، رویکردها و نظریهها»، مجموعوه مقالوات مبانی نظری هوّیّّت و بحران هویّت، به کوشش علی اکبور علیخوانی، تهوران، پژوهشوکدهی علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
رجایی، فرهنگ )6950( مشکلهی هوّیّّت ایرانیان امروز، تهران: نشر نی.
رجایی، فرهنگ )6914( معرکهی جهانبینیها در خردورزی سیاسی و هوّیّّت ما ایرانیوان، تهران: هدس.
رزازی فر، افسر )6950( «الگوی جامعهشناختی هویّّت ملی در ایران، همبسوتگی ملوی در ایران»، فصلنامهی مطالعات ملی، سال دوم، شمارهی پنجم.
رستگار فسایی، منصور )6953( «اخوان و فردوسی»، باغ بیبرگی، یادنامهی مهدی اخووان ثال، به اهتمام مرتضی کاخی، تهران: نشر زمستان.
رواسانی، شاپور )6950( زمینههای اجتماعی هوّیّّت ملوی نشور مرکوز بازشناسوی اسولام و ایران، تهران.
رهبری، مهدی )6955( معرفت و هدرت، معمای هوّیّّت، تهران: کویر.
زهیری، علیرضا )6954( «چیستی هویّّت ملی»، فصلنامهی علووم سیاسوی، سوال هشوتم ،شمارهی 6، بهار 6954.
■34
شفیعی کدکنی، محمدرضا )6913( «اخوان ارادهی معطووف بوه آزادی»، آدینوه، شوماره-ی70/76.
صنی اجلال، مریم )6954( درآمدی بر فرهنگ و هوّیّّت ایرانی، تهران: تمدّّن ایرانی.
الطایی، علی )6958( بحران هوّیّّت هومی در ایران، تهران: شادگان.
عالی عباسآباد،یوسف )6953( «ایوران و هویّّوت ملوی در اندیشوه مهودی اخووان ثالو »، فصلنامهی مطالعات ملی،سال یازدهم شمارهی6، ص55-75
علیخانی، علی اکبر )6959( مجموعه مقالوات مبوانی نظوری هوّیّّوت و بحوران هوّیّّوت، بوه کوشش علی اکبر علیخانی، تهران، پژوهشکدهی علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
فوگل، اش یل )6955( تمدّن مغرت زمین، ترجمه محمد حسین آریا، تهران: امیرکبیر.
کاسوتلز ،امّّانوئول )6950( عصور اطلاعوات: اهتصواد، جامعوه و فرهنوگ، ترجموهی حسون چاوشیان، تهران: طرح نو.
کچوییان، حسین )6954( تطورّات گفتمانهای هوّیّّتی در ایران، تهران: نی.
گلشیری، هوشنگ )6913( «رندی از تبار خیام»، مفید، دورهی جدید، شمارهی 7.
لک، منوچهر )6954( «هویّّت ملی در شعر معاصر ایران»، فصلنامهی مطالعات ملی، سوال ششم، شمارهی 64 ص 16-54.
لنگرودی، شمس )6913( «اخوان ثال ملکالشعرای ملت»، آدینه، شمارهی70/76.
لنگرودی، شمس )6956( تاریو تحلیلی شعر نو فارسی، 4جلد، تهران: نشر مرکز.
محمدی آملی، محمدرضا )6957( آواز چگور، تهران: نشر ثال .
مروار، محمد )6959( «هویّّت ایرانی در اندیشه رضا داوری اردکانی»، فصلنامهی مطالعوات ملی، سال پنجم، شمارهی 4، 74-96.
نادر پور، نادر )6959( «ایرانیان یک سوار دوگانگی»، ایران نامه، سال 68، شمارهی 9.
الیاده، میرچا )6918( چشم اندازهای اسطوره، ترجمهی جلال سوتادی، تهوران: انتشوارات طوس.
الیاده، میرچا )6958( اسطوره ،رؤیا، راز، ترجمهی رؤیا منجم، تهران: نشر علم.
یوسفی، علی )6950( «روابو بوین هوومی و توأثیر آن بور هویّّوت ملوی اهووام در ایوران»، فصلنامهی مطالعات ملی، سال 8، شمارهی 5.
Allitt, Robin (2007). Group Identity and National Identity. Conference of European Sociobiological Society. Moscow.
Haynes, Kathryn (2006). Transforming Identities: Accounting
Professionals and the Transition to Motherhood.
Pool, Ross (1999). National and Identity. London and New York:
Routledge.
Spencer-Oatey, Helen (2006). Theory of Identity and the Analysis of Face. University of Cambridge. www.elsevir.com
Woodward, Kath (2004). Questioning Identity: Gender, Class, Ethnicity. London and New York: Routledge.