روایت برساخته جامعۀ ایران در گفتمان رمان‌های نیمۀ اول دهۀ 80‌‌

نوع مقاله : مقاله‌ی پژوهشی استخراج از رساله و پایان‌‌‌‌نامه

نویسندگان

1 دانشگاه بیرجند

2 گروه زبان و ادبیات فارسی -دانشکده علوم انسانی - دانشگاه بیرجند

3 'گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند

چکیده

از دوران مشروطه، نویسندگان رمان‌های واقع‌گرا، به میزان تعلق خاطر به این مکتب، به برساخت واقعیت‌های اجتماعی در رمان‌های خود پرداختند. در این مقاله نگارندگان روایت چهار نویسندۀ واقع‌گرا از واقعیت‌های اجتماعی دهۀ هفتاد و هشتاد خورشیدی را که یکی از مهم‌ترین ادوار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر است، بررسی خواهند نمود. در این دوران که روند تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیار شدید است، مشکلات و معضلات اجتماعی جدیدی در جامعه ایران در حال رخ دادن است؛ در این مقاله سوالهای محوری حول واقعیت‌های اجتماعی و عوامل موثر بر برساخت آن‌ها در رمان و در نهایت شکل‌گیری روایت برساختۀ جامعۀ ایران در این دهه طراحی شده است. برای پاسخ به پرسش‌های پژوهش از مبانی نظری دو حوزۀ اندیشگانی بهره برده‌ایم: نخست نگرش معرفت‌شناختی به واقعیت اجتماعی در مکتب برساخت‌گرایی و دوم نگرش جامعه‌شناختی به واقعیت و تقسیم آن به واقعیت‌های عینی و ذهنی. پس از تحلیل داده‌ها این نتایج در پیکرۀ مورد بررسی به دست آمد: واقعیت‌های اجتماعی در ساحت اجتماعی با اختلافِ بسیار، بیش از ساحت‌های دیگر مورد توجه نویسندگان بوده است. در مرتبۀ دوم ساحت اقتصادی قرار دارد که از نظر بسامد واقعیت‌های برساخته اندکی بیش از واقعیت‌های فرهنگی دیده می‌شود. در هیچ یک از آثار مورد بررسی روایتی از ساحت سیاسی برساخته نشده، به جز رمان ویران می‌آیی از سناپور. از سوی دیگر توجه اغلب نویسندگان به برساخت پدیده‌های عینی بوده است. به طوری که از بین 395 واقعیت اجتماعی برساخته تنها 40 واقعیت، ذهنی و مابقی آن عینی بوده‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


روایت برساخته­ی جامعه‌ی ایران در گفتمان رمان­های نیمه‌ی اول دهه‌ی 80­­

حامد نوروزی[1]

کلثوم قربانی جویباری[2]

افسانه یعقوبی گزیک[3]

تاریخ دریافت: 10/8/1402                                                    تاریخ پذیرش: 13/9/1402

DOI: 10.22080/RJLS.2023.26218.1440

چکیده

نگارش رمان­های اجتماعی واقع­گرا در ایران از دوران مشروطه و پس از آشنایی نویسندگان ایرانی با آثار غربی آغاز شد. از این دوره، نویسندگان رمان­های واقع­گرا، به روایت واقعیّت­های اجتماعی در رمان­های خود پرداختند. در این مقاله، نگارندگان، روایت چهار نویسنده­ی واقع­گرا از واقعیّت­های اجتماعیِ دهه­ی هفتاد و هشتاد خورشیدی را بررسی خواهند نمود. در این دوران، روند تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیار شدید است و معضلات اجتماعی جدیدی نیز در حال سر برآوردن است؛ داده­های پژوهش از چهار رمان واقع‌گرای اجتماعی که در نیمه­ی اول دهه‌ی 80 منتشر شده­اند، استخراج و تحلیل خواهند شد: «عادت می‌کنیم» (پیرزاد، 1383)، «پرنده‌ی‌ من» (وفی، 1381)، « استخوان خوک» و «دست­های جذامی» (مستور، 1383) و «ویران می­آیی» (سناپور، 1380). در این مقاله سوالهای محوری حول واقعیّت­های اجتماعی و عوامل موثر بر برساخت آن­ها در رمان و در نهایت شکل­گیری روایت برساخته­ی جامعه­ی ایران در این دهه طراحی شده است. برای پاسخ به پرسش­های پژوهش از مبانی نظری دو حوزه­ی اندیشگانی بهره برده­ایم: نخست: نگرش معرفت­شناختی به واقعیّت اجتماعی در مکتب برساخت­گرایی و دوم: نگرش جامعه­شناختی به واقعیّت و تقسیم آن به واقعیّت­های عینی و ذهنی. پس از تحلیل داده­ها این نتایج در پیکره­ی مورد بررسی به دست آمد: میزان توجّه نویسندگان به برساخت روایت در ساحت‌های چهارگانه اجتماع به شرح زیر است: واقعیّت­های اجتماعی در ساحت اجتماعی با اختلافِ بسیار، بیش از ساحت‌های دیگر مورد توجّه نویسندگان بوده است. در مرتبه­ی دوم، ساحت اقتصادی قرار دارد که از نظر بسامد واقعیّت­های برساخته، اندکی بیش از واقعیّت­های فرهنگی دیده می­شود. در هیچ یک از آثار مورد بررسی روایتی از ساحت سیاسی برساخته نشده، به جز رمان «ویران می­آیی» از سناپور. در ساحت اجتماعی، بیشترین توجّه نویسندگان به برساخت واقعیّت­ها در موضوع ازدواج و طلاق بوده است. در مرتبه بعد روایت­های برساخته در مسائل فرهنگی که شامل خرافات، آداب دینی و آداب و رسوم عامه و ... بوده، قرار می­گیرد. مسائل جنسی از قبیل روسپیگری و تجاوز در مقایسه با واقعیّت­های دیگر، بازتاب کمتری در رمان­ها داشته است. از سوی دیگر توجّه اغلب نویسندگان به برساخت پدیده­های عینی بوده است. به طوری که از بین 395 واقعیّت اجتماعیِ برساخته، تنها 40 واقعیّت، ذهنی و مابقی آن عینی بوده­اند. این امر نشان­دهنده‌ی توجّه نویسندگان به برساخت واقعیّت­هایی است که آشکارا در سطح عینی جامعه قابل مشاهده است، بدون نیاز به تفسیر و تعبیرهای ذهنی از یک سو و اولویت برساختِ واقعیّت­های بیرونی و جمعی نسبت به واقعیّت­های ذهنی که بیشتر جنبه­ی فردی و درونی دارد.

کلیدواژه‌‌ها: رمان واقع­گرا، روایت، برساخت­گرایی، واقعیّت اجتماعی. 

1- مقدّمه

نوشتن رمان­های واقع­گرا در ادبیّات فارسی با انقلاب مشروطه آغاز شد. از سال 1300 شمسی رمان­های فارسی، رویکردی اجتماعی به خود گرفتند و رمان­نویسی با دگرگونی­های اجتماعی به سمت واقعیّت­های اجتماعی جامعه سوق پیدا کرد. رمان واقع­گرا، اغلب به بیان معضلات و مشکلات اجتماعی می­پردازد و از همین روی در رمان واقع­گرای فارسی نیز شاهد بیان معضلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستیم. در اولین رمان­هایی که از سال 1300 نوشته‌شده است، ما شاهد بازتاب واقعیّت­هایی همچون فحشا، فساد سیاسی و اداری، ناامنی­های اجتماعی سال­های پس از مشروطیّت و یأس عمومی ناشی از شکست در انقلاب مشروطه هستیم. (فتوحی،10:1392)؛ در رمان­های اجتماعی بعدی نیز واقعیّت­هایی از همین دست و نیز گونه­های دیگری از وقایع اجتماعی بازتاب یافته و روایت شده است. هرچه نویسندگان رمان­ها به مکتب ادبی واقع­گرایی نزدیک­تر بوده باشند، واقعیّت­های اجتماعی رخ داده در ساحت‌های مختلف جامعه در آثار آنان بازتاب بیشتری یافته و تأثیر بیشتری بر جای گذاشته است.

یکی از ادوار تاریخی ایران معاصر که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن به دلیل تغییر در رویکردهای سیاسی حاکمیّت و دگرگونی سبک زندگی مردم با ادوار تاریخی دیگر متفاوت بود و این تحولات، تأثیرات چشم­گیر و بازتاب گسترده­ای در ادبیّات واقع­گرای ایران داشت، دهه­ی 1370 و 1380 خورشیدی بود. این دو دهه یکی از پرتلاطم­ترین و مهم­ترین ادوار تاریخی ایران معاصر است. در این دوران که به دوران سازندگی (دهه 70) و اصلاحات (دهه 80) مشهور است، روند تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیار شدید و جامعه در حال پوست­اندازی است. به تبع آن، مشکلات و معضلات اجتماعی جدیدی نیز در جامعه ایران در حال رخ دادن و سر برآوردن است؛ به ویژه این شرایط در نیمه­ی اول دهه­ی 80 به اوج خود می­رسد. از یک­سو نتایج جراحی­های اقتصادی دوران سازندگی (1368- 1376) و سیاست­های اجتماعی و فرهنگی دوران اول اصلاحات (1376- 1380) به وضوح آشکار شده و از سوی دیگر مردم به دلایل متعدّد، از جمله عملی نشدن بسیاری از شعارهای تبلیغاتی، دچار سرخوردگی سیاسی و اجتماعی شده­اند. آثار این تحولات و دگرگونی­ها را می­توان در همه ساحت‌های جامعه­ی آن روزگار به وضوح مشاهده کرد؛ از متن جامعه و کوچه و خیابان گرفته تا آثار و تولیدات هنری این دوران مانند فیلم­های سینمایی، هنرهای تجسمی و آثار گرافیکی. هرچه این آثار هنری واقع­گرایانه­تر خلق شده باشند، تأثیر بیشتری از شرایط پذیرفته­اند. یکی از حوزه­های هنری که از شرایط دوران مذکور تأثیر شدیدی پذیرفته، ادبیّات و بویژه نوع ادبی رمان واقع­گراست. 

1-1- بیان مسأله

در این پژوهش، نگارندگان برآنند که تصویر برساخته‌ی جامعه‌ی ایران را در آیینه‌ی واقعیّت­های اجتماعی روایت­شده در رمان­های آن روزگار بررسی کنند. داده­های پژوهش از چهار رمان واقع‌گرای اجتماعی که در نیمه‌ی اول دهه‌ی 80 منتشر شده­اند، استخراج و تحلیل خواهند شد: «عادت می‌کنیم» (پیرزاد، 1383) که تقابل سه نسل از زنان را به تصویر می‌کشد؛ «پرنده‌ی‌ من» (وفی، 1381) که تناقضات اجتماع در دل ‌زندگی زنانه را روایت می‌کند؛ « استخوان خوک و دست­های جذامی» (مستور، 1383) که در آن به تضادّ و تقابل سنت و تجدد و تعارض­ها و مشکلات اجتماعی چند نسل در یک منطقه مسکونی می­پردازد؛ «ویران می­آیی» (سناپور، 1380) که در قالب روایت عشق دو انسان، گوشه­ای از سیاست­ها و مصائب و گرفتاری­های اجتماعی این دوران را نقد می‌کند. همه­ی این رمان­ها بین سال­های 80 تا 85 منتشر شده­اند، اما زمان روایت آن­ها مربوط به دهه‌ی قبل است.    

در برخی از این رمان­ها وقایع سیاسی و در برخی وقایع انسانی با ابعاد روانشناختی یا جامعه­شناختی برجسته می­نماید. با توجّه به تاریخ و فرهنگ­های خاص، برداشت­ها از واقعیّت، متکثر است. اما هیچ معیاری وجود ندارد که تعیین کند کدام برداشت نسبت به برداشت­های دیگر معتبرتر است. (شیخه و دیگران، 1399: 48)؛ شاید بتوان گفت دیدگاه هر نویسنده، مانند پالایه­ای عمل می­کند که تصویر جامعه از آن می­گذرد و سپس در رمان بازتاب می­یابد. بدین ترتیب تصویری از یک جامعه شکل می­گیرد که از یک­سو برآمده از تجربیّات زیستی و اندیشگانی نویسنده از آن جامعه است و از سوی دیگر بیان­کننده‌ی دیدگاه­ها و تصوّرات نویسنده درباره‌ی همان جامعه. اما مسأله­ی اصلی و محوری که پژوهش حاضر بر اساس آن شکل گرفته، این است که کدام واقعیّت­های اجتماعی از این پالایه گذشته، در آیینه‌ی رمان بازتاب می­یابد و برساخته می­شود؟ چه عواملی در کیفیّت و کمیّت بازتاب و برساخت وقایع اجتماعی در یک بازه‌ی زمانی مشخص یا یک دوره‌ی خاص، تأثیرگذار است؟ اما پیش از همه اینها دو پرسش بنیادین که باید به آن­ها پرداخت: نخست اینکه واقعیّت، به طور کلّی، و واقعیّت اجتماعی، به طور خاص، چیست؟ دو دیگر آنکه گرچه بسیاری از رمان­ها واقع­گرا هستند، اما آیا می­توان واقعیات بازتاب­یافته در این رمان­ها را واقعیّت­های جامعه دانست؟ به دیگر سخن، نسبت میان واقعیات در جهان خارج و در جهان رمان به صورت کلّی و به صورت خاص در رمان­های مذکور چیست؟ با هدف پاسخ مصداقی به پرسش­های فوق در این مقاله به صورت موردی پرسش­های زیر در مورد رمان­های پیش­گفته مطرح می­شود.

2-1- پرسش‌های پژوهش

_ در آثار مورد پژوهش، بر کدام واقعیّت­های اجتماعی تأکید بیشتری شده است؟

_ این واقعیّت­های اجتماعی، در کدام یک از ساحت‌های جامعه وقوع می­یابد؟

_ عواملی مانند جنسیّت نویسندگان، چه تأثیری بر بازتاب واقعیّت­های اجتماعی در آثار آنان داشته است؟

_ نویسندگان در بازتاب و برساخت وقایع اجتماعی بیشتر به واقعیّت­های عینی جامعه توجّه داشته­اند یا به واقعیّت­های ذهنی خود؟  

3-1- روش پژوهش

برای پاسخ به پرسش­های پیش­گفته، در این پژوهش از مبانی نظری دو حوزه‌ی اندیشگانی بهره می­بریم: نخست: نگرش معرفت­شناختی به واقعیّت اجتماعی در مکتب برساخت­گرایی و دوم: نگرش جامعه­شناختی به واقعیّت و تقسیم آن به واقعیّت­های عینی و ذهنی. داده­های مورد پژوهش از چهار رمان واقع‌گرای اجتماعی، استخراج و تحلیل خواهند شد: «عادت می‌کنیم» (پیرزاد، 1383)، «پرنده‌ی‌ من» (وفی، 1381)، « استخوان خوک و دست­های جذامی» (مستور، 1383)، «ویران می­آیی» (سناپور، 1380). از این نویسندگان، دو نویسنده مرد و دو نویسنده زن هستند. برای یافتن پاسخ پرسش­ها نخست تعریف نسبتاً روشن و جامعی از واقعیّت­های اجتماعی، انواع آن، ساحت‌های جامعه و واقعیّت­های عینی و ذهنی ارائه خواهد شد. گرچه نمی­توان تمامی مصداق­های واقعیّت­های اجتماعی را مشخص نمود، اما حوزه و ساحت کلّی هر کدام نیز تعیین خواهد شد و در نهایت این واقعیّت­ها از رمان­ها استخراج و برای مقایسه­ی بهتر، بسامد وقوع هر یک در رمان­ها مورد بررسی قرار می­گیرد.

4-1- پیشینه‌ی پژوهش

تا کنون پژوهش مستقلی با موضوع این مقاله منتشر نشده است؛ اما برخی از پژوهش­های نسبتاً مرتبط با آن عبارتند از: طاهری (1397) که در آن به مقایسه شخصیت‌پردازی در رمان «جزیره سرگردانی» سیمین دانشور و «پرنده من» فریبا وفی پرداخته است؛ چراغی (1385) که به بررسی و تحلیل شخصیت و شخصیت‌پردازی در آثار زویا پیرزاد و منیره روانی پور پرداخته است؛ هادوی (1389) که در آن به بازتاب واقعیّت در داستان­های صادق هدایت و بر اساس نظریّه‌های جامعه­شناسانی مانند مارکس، انگلس، لوکاچ و گلدمن پرداخته و بر تأثیر ارزش­های اجتماعیِ جامعه و تحوّلات سیاسی بر شکل گیری انگیزه­ی نویسنده تأکید دارد؛ گلبازخانی (1391) که در آن به نقد جامعه شناختی آثار مصطفی مستور و پیوند ادبیّات و جامعه شناسی می­پردازد و بر تفاوت طبقات اجتماعی و تأثیر گفتمان فرهنگی و دینی بر شخصیت­های داستان­های مستور تأکید دارد؛ آزاد ارمکی (1391) که در خصوص دهه 70 و 80 مقاله­ای با موضوع تبار شناسیِ پوشش زنان و بازتاب آن در رسانه­های این دهه به نگارش درآورده است.

2- مبانی نظری پژوهش

از آنجا که در مقاله حاضر به بررسی «واقعیت­های اجتماعی در روایت برساخته» خواهیم پرداخت، لازم است در ابتدا مفاهیمی مانند واقعیت­ اجتماعی و نسبت آن با ادبیات، انواع روایت و در نهایت روایت برساخته را تعریف و تبیین نماییم. 

2-1- رمان واقع­گرا و واقعیّت­های اجتماعی

رمان واقع­گرا، یکی از مهم­ترین انواع ادبی­ست که به جای تکیه بر تخیّل صرف، بازتاب­دهنده­ی واقعیّت­های اجتماعی است. ویلیام هزلیت؛ منتقد و نویسنده‌ی انگلیسی قرن نوزدهم، رمان را داستانی می­داند که «بر اساس تقلیدی نزدیک به واقعیّت از آدمی نوشته‌شده است و به نحوی از انحا تصویر جامعه را در خود منعکس می­کند.» (میر­صادقی،1383: 118)؛ در واقع «رمان، دربرگیرنده­ی حقیقت و واقعیّتی است که به اصطلاح، مافوق داستان است. یعنی حقیقت و واقعیّتی کاملاً متمایز و فراتر از دنیای داستانی که رمان درآن ارائه می­شود.» (زرافا[4]،۱۳۸۶ :۱۴۱)؛ حتّی منتقدانی که عنصر خیال را در رمان برجسته می­کنند نیز روایت­های تخیّلی آن را در زنجیره‌ی حوادث معمولی در فضای جامعه‌ی جدید معتبر می­دانند. (آلوت[5] ،1380: 51)؛ این رویکرد از نیمه دوم قرن هفدهم که جهان­بینی انسان دچار تحولات عمده­ای شد، شکل گرفت. از این دوران، رمان در جریان این تحولات اندیشگانی، عمیقاً دگرگون و متوجّه واقعیّت­های جامعه و هستی شد. بدین ترتیب مکتبی با عنوان رئالیسم یا واقع­گرایی شکل گرفت تا مغایرتی که بین هنر و واقعیّت وجود داشت، برداشته شود. (شکری، 1386: 277)؛ شامفلوری[6]، منتشرکننده‌ی بیانیه‌ی رئالیسم، به تمام نویسندگانی که تا آن زمان وجود داشتند این نقد را وارد دانست که نسبت به واقعیّات زندگی بی­اعتنا بوده­اند و خود را تسلیم تخیّلاتی بی­پایان و بی­پایه و اساس کرده­اند. (سیدحسینی، 1384: 274)؛ رئالیسم که برای نخستین بار در حوزه‌ی فلسفه مطرح شد، در معنای اعتقاد به واقعیّت اندیشه­ها به‌ کار رفته است. (ولک[7]،1377: ج 4/1:11). اما آیا واقعاً هر آنچه در رمان یا هر نوع هنر دیگری رخ می­دهد، با واقعیّت در جهان خارج انطباق دارد؟ در یک رویکرد، زبان به مثابه­ی آینه­ای­ست که واقعیّت را بازتاب می­دهد. (شیخه و دیگران، 1399: 42-43)؛ اما از دیدگاه برساخت­گرایی[8] حقیقت وجود دارد؛ امّا نه حقیقت مطلق؛ بلکه حقیقتی که محصول زندگی جمعی یک گروه معین است. (گرگن[9] و گرگن، 1394: 10)

2-2- واقعیّت اجتماعی و واقعیّت برساخته

استوارت هال[10] بازنمایی واقعیّت را در سه رهیافت خلاصه می­کند: 1_ بازتابی: معنا در جهان خارج وجود دارد و زبان همانند آیینه­ای آن را بازتاب می­دهد؛ 2_ تعمّدی: مؤلف است که معنای منحصر به فرد خود را از طریق زبان تحمیل می­کند و واژه­ها همان معنای مورد نظر نویسنده را می­دهد؛ 3_ برساخت­گرا: جهان خارج و کاربران زبان هیچ­یک به تنهایی معنا را تثبیت نمی­کنند. (هال، 1387: 356- 359)؛ به طور معمول وقتی از برساخت چیزی سخن می­گوییم به این معناست که آن چیز را نمی­توان صرفاً «یافت» یا «کشف» کرد؛ بلکه آن امری «ساخته شده» است. (شیخه و دیگران، 1399: 41)؛ پس ما از طریق فرایندهای شناخت خود این جهان را می­سازیم. (هنیس و دیگران، 2015: 61). این دیدگاه، آشکارا در تقابل با استعاره سنّتی «نظریّه‌ی تصویری زبان[11]» یا «آینه» است که در آن فرض می شود که ذهن دقیقاً انعکاس دهنده‌ی جهان واقع است. (گرگن، 1999 به نقل از شیخه و دیگران، 1399: 46)؛ برساخت­گرایی تحت تأثیر اندیشمندانی چون ویگوتسکی[12] و ویتگنشتاین[13] این دیدگاه را به چالش کشیده است. در این دیدگاه، تأکید بر این است که برساخت­ها هرچقدر هم واقعی و قابل باور باشند، هرگز عیناً دنیای واقعی را به تصویر نمی­کشند. (برانستون و استافورد، 2003: 9)؛ بلکه محصول و برساخته‌ی فراگردهای اجتماعی مستمر بین افراد است. (بهرامی، 1388: 55)؛ اما باید توجّه داشت که رابطه‌ی فرد و جامعه دو سویه است. بنابراین همه­ی آثار هنری هم ساختار اجتماعی به شمار می­روند و هم ساختار سیاسی. (جیمز و دیگران، 1393: 104)؛ در نظریّه‌ی برساخت­گرایی پدیده­های زبانی دیگر تصویرگر واقعیّت نیستند؛ بلکه سازنده‌ی واقعیّت هستند. از این تغییر کارکرد زبان با عنوان «چرخش زبانی[14]» یاد می­شود. مهم­ترین عامل برساخت واقعیّت، روایت است.

2-3- واقعیّتِ برساخته و روایت

گلدمن در کتاب خود راه هایِ جهان سازی در فصلی با عنوان «ساختن واقعیّات»، در این باره چنین می نویسد: «ما جهان را با پروراندن روایت­ها برمی­سازیم». در نظر گودمن، «روایت[15]» در عمل عبارت است از مجموعه توصیفاتی که از جهان در معنای وسیع کلمه به دست داده می­شود. (بوغوسیان، 1395: 48)؛ هر روایتی، بازنمایی موقعیّت و رخدادی واقعی یا ساختگی در یک توالی زمانی ویژه است. (پرینس[16]، 1982: 197)؛ هنر نیز واقعیّت اجتماعی را منعکس نمی­کند؛ بلکه واقعیّت­های اجتماعی را در قالب ساختارهای روایی آن­ها برساخته و عرضه می­کند. (امیری، 1396: 101)؛ روایت در رشته­های مختلفی نظیر زیباشناسی، تاریخ، روان­شناسی و انسان­شناسی کاربرد دارد. (لوینگستون[17]، 2005: 359 )؛ «روایت در اصل بازنمایی یک رخداد یا سلسله­ای از رخدادهاست». (پورتر[18]، 2002: 12)؛ روایت یک تجربه‌ی زیستی، همان تجربه نیست، بلکه مدیاست که درک و فهم ما را از تجربه­ی زیستی برمی­سازد. (Huisman, 2005: 16). «تمایز بین رویداد و روایت تمایزی­­ست بین آنچه در جهان خارج روی داده و شیوه روایت آن». (Walsh, 2001: 592)؛ از نظر برساخت­گرایان، واقعیّت، توسط روایت­های زبانی ما انسان­ها از آن ساخته می­شود. (برگر و لوکمان، ١٩۶۶ به نقل از شیخه و دیگران، 1399: 46)؛ این نگاه تا حدی پیش می­رود که بسیاری از جامعه­شناسان، مقوله­هایی مانند جنسیّت، نژاد، طبقه و غیره را اصولاً مقوله­هایی در جهان خارج نمی­دانند؛ بلکه این­ها را مقوله­هایی به شمار می­آورند که به طور اجتماعی برساخته شده­اند. (بر، 1394: 22). بنابر آنچه گفته شد پرسش بعدی این است که بر اساس برساخت­گرایی، مصداق­های واقعیّت­های اجتماعی چه هستند و چه انواعی دارند؟

2-4- انواع واقعیّت اجتماعی در روایت برساخته‌ی رمان­ها

با وجود اهمیّت واقعیت­های اجتماعی هنوز تعریف مشترکی از آن در گفتمان­های مختلف، وجود ندارد. برای مثال واقعیّت اجتماعی از نظر شوتس به دو گونه‌ی «واقعیّت بلاواسطه» و «واقعیّت قطعی» قابل مشاهده است. (تنهایی، 1393 :235(؛ از سوی دیگر، واقعیّت اجتماعی در راستای آنچه در بخش قبل گفته شد و با تأکید بر میزان نقش دو عامل جهان خارج و ذهن کنشگر، در تعریف و مصادیق واقعیّت اجتماعی از هم متمایز می­شوند. (افشارکهن،1390: 64-67)؛ در این مقاله واقعیت­های اجتماعی به عینگرا، ذهنگرا و بینابین تقسیم می­شود. در عینی‌گرایی بر عینی‌بودن واقعیّت اجتماعی تأکید کرده و تأثیر ذهنیّت کنش‌گران را در شکل­گیری واقعیّت، نادیده می‌گیرد. (ریترز، 1373: 519)؛ نظریّه‌های ذهن‌گرایانه در کل مکتب تفهیمی- تفسیری را در جامعه‌شناسی شکل می‌دهند و ساختارهای عینی را کاملاً نادیده می‌گیرند. (همان)؛ از منظر ذهن‌گرایان، واقعیّت تنها در ذهن افراد وجود دارد (افروغ، 1379: 11).  نظریّه‌های بینابین (تلفیق ذهن و عین) که به آرای پدیدارشناسی برگر[19] و لاکمن[20] نزدیک است، خصیصه‌ی دوگانه­ی جامعه، یعنی؛ امکانات عینی و معانی ذهنی را به هم متصل می­نماید. (آرون، 1377: 373)؛ بوردیو [21]نیز به رابطه­ی دیالکتیک میان ساختار عینی و ذهنی توجّه دارد: ساختارهای عینی از یک‌ طرف اساس کنشگران را شکل می‌دهند و از طرف دیگر ذهنیّات، کنش‌ها و تعامل با آن‌هاست که ساختارها را شکل می­دهد و حفظ می­کند. (ریترز، 1373: 519)؛ بدین ترتیب آشکار است که این رویکرد در تناظر با برساخت­گرایی قرار می­گیرد. بنابر آنچه تا کنون گفته شد، واقعیّت اجتماعی در این مقاله بر اساس دو رویکرد شناخته می­شود: 1_ واقعیّت اجتماعیِ بازنمایانده شده در رمان­ها، برساخته است؛ 2_ واقعیّت­های اجتماعی، تلفیقی از واقعیّت­های عینی و ذهنی هستند.

2-5- انواع وقایع اجتماعی

هر اتفاقاتی که در یک جامعه رخ می­دهد و هر پدیده­ای که در یک اجتماع مشاهده می­شود، یک واقعیّت اجتماعی است. واقعیّت­های اجتماعی در یکی از ساحت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه رخ می­دهند یا مشاهده می­شوند. واقعیّت­های اجتماعی رخ داده در حوزه­ی سیاست بسیار متعدد و گسترده هستند؛ از جمله انتخابات، جناح گرایی، جنبش­های دانشجویی، اعتراضات سیاسی، جنبش­های مدنی، اعتصابات و جز آن. (برای پدیده­های سیاسی ر.ک.: هرسیج و حسینی، 1388: 364 و نبی زاده موحد خامنه، 1380: 36-40 و افشار کهن: 1390: 297-300)

پدیده­های اجتماعی و فرهنگی، پدیده­هایی را شامل می­شود که یک انسان در گروه‌های اجتماعی تجربه می­کند. برخی از پدیده­های فرهنگی عبارتند از: آداب و رسوم، رسوم اجتماعى، رسوم سنّتی، رسوم اخلاقی، آداب اجتماعی، آموزش و پرورش، ارزش­ها و هنجارها (میری آشتیانی، 1387: 191-193)، آثار هنری و ادبی، باورهای دینی، خرافات (صفایی و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۷۷)، فضای مجازی و اینترنت، آپارتمان نشینی، مسائل مربوط به خانواده از جمله ازدواج و طلاق (مشکلات خانوادگی) (مصلحتّی، 1383: ص۴۲ و موسوی‌چلک سلطانی، 1384: 6-7)، اعتیاد، شغل، بیکاری (سعیدی نیا، 1382: 41)، بزهکاری و ارتکاب جرم، بی­بند و باری و بی مبالاتی­های جنسی (امیراحمدی، نیک‌پور،1369 :50)، تجاوز، تمایز نسلی (میری آشتیانی، 1387: 159-167)، خودکشی، روسپیگری و فحشا (رسول‌زاده‌ی طباطبایی، اللهیاری کامرانی فکور، 1381: 164)، مهاجرت (میری آشتیانی، 1387: 141-142)؛ و جز آن.

جامعه‌شناسی اقتصادی، اطلاعات لازم را درباره­ی محیط فعالیّت اقتصادی به دست می‌دهد و می‌کوشد تا روشن کند قوانین مختلف اقتصادی در چه شرایط تاریخی و ساختاری به مرحله­ی اجرا درمی‌آید. (عثمانی ،1391 : 94)؛ برخی از پدیده­های اقتصادی جامعه­ی ایران عبارتند از: تجمّل­گرایی، فقر و اختلاف طبقاتی (لرنی، 1383: 200 و حق‌جو ،1381: 81)، تورم و گرانی، نظام کوپنی/ کالابرگی/ یارانه‌ای و مواردی از این دست.

واقعیّت­های اجتماعی در هر جامعه، تابعی­ست از شرایط آن جامعه در دوره‌ی تاریخی مشخّص که در ساحت‌های پیش­گفته رخ می­دهند یا مشاهده می­شوند. در این پژوهش، دوره‌ی تاریخی مورد بررسی دهه‌ی 70 و نیمه‌ی اول دهه‌ی 80 ایران است. در دهه 70 فرایند مدرنیته ایرانی بعد از انقلاب و تحوّلات ناشی از آن، آغاز شد. در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 جبران خسارت­های جنگ و پیشرفت کشور، سبب طرح ایده­ی توسعه و تعدیل اقتصادی کشور شد. اجرای این سیاست­ها، ایران را به تدریج به مسیر اقتصاد سرمایه­داری در دهه 70 رهنمون شد. هم زمان با افزایش درآمدهای نفتی، دولت، سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد که در اثر آن حجم واردات کالاهای خارجی به سرعت افزایش یافت و الگویی از توسعه شکل گرفت؛ واردات کالاهای مصرفی، فرهنگ مردم جامعه را به سمت مصرف­گرایی سوق دادند. مردم جویای دموکراسی به شیوه­ی غربی شده بودند تا بتوانند آزادانه بپوشند و مصرف کنند. از سوی دیگر، جنبش­های اجتماعی مختلفی مانند جنبش­های فمینیستی هم در جامعه سربرآوردند. در کنار موارد بالا، پای شبکه­های ماهواره‌ای و بعدها اینترنت نیز به خانواده­های ایرانی باز شد.

رمان­های مورد بررسی این پژوهش در چنین شرایطی نوشته شدند و روایت­های آن­ها، بازتاب­دهنده و برساختی­ست از واقعیّت­های اجتماعی در یکی از ساحت‌های چهارگانه‌ی پیش گفته. در بخش بعدی به تحلیل داده­های این رمان­ها در چارچوب مبانی نظری مذکور خواهیم پرداخت.

3- تحلیل داده‌ها

در این بخش واقعیّت­های اجتماعی برساخته در روایت رمان­های پیش­گفته را که در یکی از ساحت‌های بالا رخ داده یا مشاهده می­شود، به صورت آماری بررسی خواهیم نمود. مبنای این بررسی آماری از یک­سو کلید واژه­های مرتبط با هر واقعیّت اجتماعی (رمزگان آن واقعیّت) و از سوی دیگر کاربرد آن در یک رویداد، تصویر، کنش و به صورت کلّی با  توجّه به تأثیر آن روند روایت بوده است. به دیگر سخن، اگر واقعیّت اجتماعی تأثیری در فرایند روایت اصلی یا روایت­های فرعی نداشته، در زمره‌ی واقعیّت­های اجتماعی به شمار نیامده است. برای بررسی دقیق و شامل­تر، از بیان مصداق­های ریز و موردی پرهیز شده و مصداق­ها زیر یک عنوان کلّی آورده شده­اند؛ برای مثال انواع جرائم اجتماعی مانند سرقت، قاچاق، فحّاشی و جز آن ذیل بزهکار آورده شده است. بدین منظور در ابتدا مهم­ترین و پربسامدترین واقعیّت­های بازتاب­یافته و برساخته در هر رمان به صورت مجزا بررسی و سپس مجموع این آمارها در کنار هم قیاس خواهد شد. در نهایت سعی خواهیم نمود روایت برساخته‌ی این رمان­ها از جامعه‌ی ایران در دوران مورد بررسی را به تصویر کشیده، دورنمای کلّی این جامعه را در آن گونه که در رمان­ها برساخته شده، توصیف نماییم.

1-3- استخوان­های خوک و دستان جزامی

در نمودار زیر مطابق روش پیش­گفته مهم­ترین و پربسامدترین واقعیّت­های اجتماعی را در رمان «استخوان­های خوک ...» بررسی کرده­ایم:

 

در رمان «استخوان خوک و دست­های جذامی» پانزده واقعیّت اجتماعی بسامد بیشتری داشته است. در این رمان، واقعیّت­های اجتماعی ازدواج، طلاق و مشکلات خانوادگی، استعمال دخانیات و شرب مشروبات الکلی، خودکشی، فضای مجازی، آداب دینی، رسانه­های ارتباطات جمعی، نظام کوپنی، تضادّ طبقاتی، پارتی و بی مبالاتی­های جنسی و بزهکاری و ارتکاب جرم بیش از واقعیّت­های اجتماعی دیگر مورد توجّه نویسنده بوده است. بیشترین پدیده­ای که در رمان مستور به نمایش درآمده، بزهکاری است که شامل کلاه­برداری و جعل سند، قتل، دزدی و جز آن است و کمترین اشاره­های وی به پدیده­هایی نظیر خودکشی، نظام کوپنی و تضادّ طبقاتی و فقر است. از سوی دیگر اغلب پدیده­های بازتاب داده­شده در این رمان به صورت عینی به کار رفته­اند و پدیده­های ذهنی پدیده­هایی کمرنگ هستند. نویسنده سعی داشته تا واقعیّت­های اجتماعی را به گونه ای ملموس و قابل درک در رمانش مورد توجّه قرار دهد تا برای مخاطب در هر دوره­ای قابل درک باشد. از نظر چهار گروه واقعیّت­های اجتماعی پیش­گفته، نمودار زیر نشان می­دهد که بیشترین توجّه نویسنده به ساحت اجتماعی واقعیّت­ها بوده است:

 

همانگونه که از نمودار بالا آشکار است، نویسنده در این رمان هیچ اشاره­ای به واقعیّت­های اجتماعی در ساحت­ سیاسی جامعه نداشته است. همین کم­توجّهی در ساحت‌های اقتصادی و فرهنگی هم به وضوح دیده می­شود. اما در مقابل، بیشترین توجّه خود را معطوف به واقعیّت­های اجتماعی در ساحت اجتماعی نموده است.

3-2- ویران می­آیی

در نمودار زیر مطابق روش پیش­گفته مهم­ترین و پربسامدترین واقعیّت­های اجتماعی را در رمان «ویران می­آیی» بررسی کرده­ایم:

­

در این رمان اعتراضات سیاسی بیشترین بسامد و انتخابات کمترین بسامد را دارد. سناپور در این رمان به واقعیّت­هایی نظیر طلاق و ازدواج، مهاجرت، جناح­گرایی، انتخابات، انحراف انجمن­های دانشجویی، اعتیاد، تجاوز، بزهکاری و تضادّ طبقاتی اشاره کرده است. در این رمان، اغلب پدیده­های مورد توجّه نویسنده عینی بوده­اند، اما به طور محدود از واقعیّت­های ذهنی نیز بهره برده است. نکته‌ی جالب توجّه این است که بر خلاف نویسنده‌ی مرد دیگر (مصطفی مستور) حسین سناپور توجّه زیادی به ساحت سیاسی اجتماع داشته است که در نمودار زیر نشان داده می­شود:

 

در نمودار فوق روشن است که پس از واقعیّت­های اجتماعی بیشترین توجّه نویسنده به واقعیّت­های سیاسی جامعه بوده است. در این میان نکته بسیار مهم این است که در ساحت سیاسی و حتّی در مقایسه با واقعیّت­های مطرح شده در ساحت‌های دیگر، اعتراضات سیاسی بیشترین بسامد را داشته است؛ اما در مقابل، کم­ترین بسامد را در میان واقعیّت­های اجتماعی نیز موضوع انتخابات داشته که باز هم واقعیّتی در ساحت سیاسی جامعه است. شاید این امر، نشان­دهنده‌ی رویکرد نویسنده به راه حل مشکلات سیاسی جامعه باشد که از مسیر اعتراضات می­گذرد و نه از مسیر انتخابات.

3-3- پرنده من

در نمودار زیر مطابق روش پیش­گفته مهم­ترین و پربسامدترین واقعیّت­های اجتماعی را در رمان «پرنده‌ی من» بررسی کرده­ایم:

 

در این رمان، نویسنده به 9 واقعیّت اجتماعی بیشترین توجّه را داشته است. در این بین طلاق و مشکلات خانوادگی بیشترین بسامد را داشته و پس از آن، نویسنده به مهاجرت توجّه بسیاری نشان داده است. در مقابل، اعتیاد و استعمال دخانیات در میان واقعیّت­های اجتماعی پایین­ترین بسامد را داشته و نویسنده به صورت بسیار مختصر و گذرا به آن پرداخته است. در این رمان واقعیّت­های اجتماعی تلفیقی از واقعیّت های عینی و ذهنی است که البته ذهنی بودن این پدیده­ها بیشتر مورد توجّه نویسنده قرار گرفته است. بر اساس ساحت‌های اجتماعی، بیشترین توجّه نویسنده به ساحت اجتماعی بوده است که در نمودار زیر نشان داده می­شود:

 همانگونه که از نمودار بالا به وضوح روشن است، بیشترین توجّه نویسنده به ساحت اجتماعی واقعیّت­ها بوده و تقریبا هیچ واقعیّتی در ساحت سیاسی مورد توجّه او نبوده است. ساحت فرهنگ و اقتصاد هم با نسبت بسیار کم­تر به نسبت ساحت اجتماعی وجه نظر نویسنده بوده است.

3-4- عادت می­کنیم

در نمودار زیر مطابق روش پیش­گفته مهم­ترین و پربسامدترین واقعیّت­های اجتماعی را در رمان «عادت می­کنیم» بررسی کرده­ایم:

 

در این رمان، ازدواج و طلاق واقعیّت­هایی هستند که نویسنده بیشترین توجّه را در رمانش به آن­ها داشته است. نکته‌ی جالب توجّه گستردگی حوزه­هایی است که نویسنده به آن توجّه داشته و آن­ها را مطرح نموده است. نکته‌ی دیگر اینکه تمامی واقعیّت­های مورد توجّه نویسنده در این رمان عینی است که از یک­سو نشان از توجّه نویسنده به مسائل و مشکلات عینی جامعه­ است و از سوی دیگر واقع­بینی و واقع­گرایی او که خود را متعهّد به وجهه و صورت بیرونی واقعیّت می­داند. نویسنده در این رمان به ساحت‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی نیز توجّه فراوان داشته که در نمودار زیر آشکار است:

 

آنچه روشن است توجّه بسیار نویسنده به ساحت اجتماعی واقعیّت­ها و سپس ساحت اقتصادی و فرهنگی است. مانند نویسندگان قبلی، به جز سناپور، نویسنده به ساحت سیاسی جامعه هیچ توجّهی نداشته و واقعیّتی را از این ساحت بازتاب نداده است.

3-5- جمع­بندی

به طور کلّی، اهم واقعیّت­های اجتماعی برساخته در رمان­های مورد نظر این پژوهش از حیث آماری به شرح زیر است:

 

همانطور که از نمودار بالا پیداست، بیشترین توجّه نویسندگان پیکره‌ی مورد بررسی به برساخت واقعیّت­ها و شکل­دهی به روایت­ها در موضوع ازدواج و طلاق بوده است. سپس روایت­های برساخته در مسائل فرهنگی که شامل خرافات، آداب دینی، آداب و رسوم، آداب اجتماعی و ... بوده بیشترین نمود را در رمان­ها داشته است. مسائل جنسی از قبیل روسپیگری و تجاوز، گرچه مورد توجّه نویسندگان بوده، اما در مقایسه با واقعیّت­های دیگر بازتاب کمتری در رمان­ها داشته است. با توجّه به آنچه در نمودار فوق نشان داده می­شود، میزان توجّه نویسندگان به برساخت روایت در ساحت‌های چهارگانه اجتماع به شرح زیر است:

 

همانطور که آشکار است واقعیّت­های اجتماعی در ساحت اجتماعی با اختلافِ بسیار، بیش از ساحت‌های دیگر مورد توجّه نویسندگان بوده است. در مرتبه‌ی دوم، ساحت اقتصادی قرار دارد که از نظر بسامد واقعیّت­های برساخته، اندکی بیش از واقعیّت­های فرهنگی دیده می­شود. در هیچ یک از آثار مورد بررسی، روایتی از ساحت سیاسی برساخته نشده، به جز رمان «ویران می­آیی» از سناپور. در این اثر به تنهایی تمام واقعیّت­های سیاسی برساخته‌ی پیکره این پژوهش بازتاب یافته است. این امر احتمالاً از یک­سو به امتناع ورود به این ساحت بازمی­گردد و از سوی دیگر به شرایط سیاسی و اجتماعی آن عصر. در نمودار زیر برای روشنی بیشتر موضوع، ساحت‌های چهارگانه­ای که روایت برساخته‌ی واقعیّت­های اجتماعی در آن­ها شکل گرفته به صورت تطبیقی نشان داده شده است:

 

روشن است که ساحت اجتماعی با اختلاف بسیار، ساحتّی است که اغلب روایت­ها از واقعیّت اجتماعی در آن صورتبندی می­شود. ساحت سیاسی تنها در یک مورد مورد (ویران می­آیی) توجّه قرار گرفته و ساحت‌های اقتصادی و فرهنگی نیز با اختلاف اندکی، به جز یک مورد (استخوان خوک) تقریباً به یک میزان مورد توجّه نویسندگان بوده است.

از سوی دیگر توجّه اغلب نویسندگان به برساخت پدیده­های عینی بوده است. به طوری که از بین 395 واقعیّت اجتماعی برساخته تنها 40 واقعیّت، ذهنی و مابقی آن عینی بوده­اند:

 

این امر نشان­دهنده‌ی توجّه نویسندگان به برساخت واقعیّت­هایی است که آشکارا در سطح عینی جامعه قابل مشاهده است، بدون نیاز به تفسیر و تعبیرهای ذهنی از یک سو و اولویت برساخت واقعیّت­های بیرونی و جمعی نسبت به واقعیّت­های ذهنی که بیشتر جنبه‌ی فردی و درونی دارد. این تقابل خود به این سو رهنمون است که در چنین شرایطی، جامعه احتمالاً دچار بحران­های متعدّد جمعی و عینی است که واقعیّت­های برساخته‌ی آن بیش از آن­که نشان­دهنده‌ی دغدغه­های ذهنی کنشگران باشد، نشان­دهنده‌ی واقعیّت­های بیرونی و عینی برساخته است.

4- نتیجه‌گیری

آنچه در این مقاله بررسی شد، روایت برساخته­ای بود که از طریق بازتاب واقعیّت­های اجتماعی جامعه‌ی ایران در دهه‌ی هفتاد و نیمه‌ی اول دهه هشتاد شکل گرفته و صورتبندی شده بود. گرچه به نسبت موضوع رمان، واقعیّت­های برساخته در نهایت به روایتی متفاوت منتهی می­شود، اما از آنجا که تلاش نویسندگان در این رمان­ها برساخت مهم­ترین واقعیّت­های اجتماعی در آن دوره بوده است، بسیاری از موضوعات و روایت­ها اشتراکات بسیاری با هم دارند. در رمان­های مورد بررسی، واقعیّت­های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از دید نویسندگان پنهان نمانده و در خلال روایت­ها به موارد متعددی از هریک از موارد فوق اشاره شده است. بیشترین واقعیّت­های برساخته در ساحت اجتماعی رمان بازتاب یافته و از میان موضوعات و مصداق­های واقعیّت اجتماعی به پدیده­ی شکل­گیری و فروپاشی خانواده، یعنی ازدواج و طلاق (مشکلات خانوادگی) توجّه ویژه­ای شده است. این امر نشان­دهنده‌ی شرایط بحرانی این نهاد اجتماعی مهم و در معرض خطر قرار گرفتن آن به واسطه‌ی تحول فرهنگی، مشکلات اقتصادی، تهاجم فرهنگی و عواملی مانند آن است. برخی از ساحت‌های جامعه هم به ندرت با موضوعاتی خاصّ مورد توجّه قرار گرفته است، بویژه ساحت سیاسی با موضوعاتی نظیر جناح گرایی، انحراف سازمان­های دانشجویی و جز آن.

عامل تأثیرگذار دیگر در برساخت روایت­هایی خاص از واقعیّت­های اجتماعی، جنسیّت نویسنده است. می­توان گفت جنسیّت نویسنده بر محتوا، زبان و بیش از همه پالایش نوع واقعیّت­های اجتماعی و برساخت روایت آن تأثیرگذار است. در واقع تفاوت جنسیّت به نوعی تفاوت اندیشه و چگونگی ارائه اندیشه را در پی دارد. به طور مثال، نویسنده‌ی رمان «استخوان خوک و دست­های جذامی» با توجّه به جنسیّت خود به واقعیّت­های اجتماعی نظیر بزهکاری توجّه بیشتری نشان داده و نویسنده‌ی رمان «ویران می­آیی» نیز روایت­های برساخته از واقعیّت­های سیاسی را برجسته ساخته است. شاید بتوان گفت جنسیّت مذکر این دو نویسنده سبب شده تا بیشتر تمرکزشان بر برساخت روایت در ساحت سیاست و بزهکاری باشد که مردان بیش از زنان با آن درگیرند؛ اما در رمان «پرنده من» و «عادت می­کنیم» بیشتر تأکید نویسندگان روی برساخت روایت از واقعیّت اجتماعی، طلاق و مشکلات خانوادگی است که اغلب یک زن با آن دست و پنجه نرم می­کند. البته نباید فراموش کرد که این واقعیّت در آثار نویسندگان مرد هم بازتاب گسترده­ای داشته است. افزون بر این، در میان پیکره مورد بررسی رمان «عادت می­کنیم» از حیث توجّه نویسنده به گستره‌ی وسیعی از واقعیّت­های اجتماعی از یک­سو و بسامد برساخت روایت از این واقعیّت­ها از سوی دیگر در صدر فهرست قرار می­گیرد. این گستره که تقریباً همه واقعیّت­های دیگر رمان­ها (به جز ساحت سیاسی) را در برمی­گیرد شامل ازدواج و طلاق، اعتیاد، استعمال دخانیات، بزهکاری، تمایز نسل­ها، مسائل زنان، مهاجرت، تجمّل­گرایی، تضادّ طبقاتی، فقر، نظام کوپنی، مشاغل، آداب و رسوم، فضای مجازی، مدگرایی، گردشگری و بسیاری از واقعیّت­های اجتماعی دیگر را در برمی­گیرد.

در نهایت می­توان گفت روایت برساخته از جامعه ایران در رمان­های فوق، روایتی است که ایران دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد را درگیر واقعیّت طلاق و دیگر مشکلات خانوادگی، اعم از بزهکاری جوانان، خیانت همسران و مواردی مانند این می­داند. این امر با توجّه به پیامدهای جراحی­های اقتصادی دوران سازندگی و اصلاحات فرهنگی دوره‌ی بعد به دور از انتظار نیست؛ چرا که هر دوی این عوامل بر بروز مشکلات اجتماعی در نهاد خانواده تأثیر مستقیم دارند. در مرحله‌ی بعد، روایت برساخته‌ی رمان­ها، ایران را در این دوره درگیر مشکلات اقتصادی به تصویر می­کشد که بی­تردید ناشی از هشت سال جنگ تحمیلی، پیامدهای آن، از بین رفتن زیرساخت­های اقتصادی و عمومی، جرّاحی­های متعدد اقتصادی، حرکت به سوی لیبرالیسم و عواملی از این دست است و همانطور که در بالا اشاره شد، واقعیّت­های اقتصادی بر واقعیّت­های دیگر در ساحت‌های دیگر جامعه نیز تأثیرگذار است. بر نگارندگان روشن نیست که چرا با وجود پشت سر گذاشتن دوره­ای که در آن واقعیّت دولت، مدعی اصلاحات فرهنگی و سیاسی است، نویسندگان به جز یک مورد در ساحت سیاسی به برساخت هیچ روایتی عنایت و اقبال نداشته­اند. این امر می­تواند به امتناع ورود به این حوزه، سرخوردگی­های سیاسی و عواملی دیگر بازمی­گردد که به نظر می­رسد به پژوهش مستقلی نیاز داشته باشد.

منابع

  • آرون، ریمون، (1377)، «مراحل اساسی اندیشه در جامعه‌شناسی»، ترجمه­ی باقر پرهام، تهران: علمی و فرهنگی.
  • آلوت، میریام، (1380)، «رمان به روایت رمان نویسان»، ترجمه­ی دکتر علی محمد حق شناس، تهران: انتشارات مرکز.
  • افروغ، عماد، (1379)، «فرهنگ‌شناسی و حقوق فرهنگی»، تهران: فرهنگ و دانش.
  • افشارکهن، جواد، (1390)، «جامعه شناسی و مسائل اجتماعی»، تهران: چاپ قدیانی.
  • امیراحمدی، هوشنگ؛ نیکپور، فریدون، (1383)، «رشد جمعیت و توسعه اقتصادی، اجتماعی در ایران» ماهنامه­ی اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال پنجم، شماره1، تهران: مؤسسه­ی مطالعات ملی.
  • امیری، ساره، (1396)، «برساخت معنایی زن روشنفکر خاص در سینمای پس از انقلاب اسلامی»، مطالعات فرهنگ- ارتباطات، زمستان، سال هجدهم، شماره 72، صص. 95- 122.
  • بِر، ویوین، (1394)، «برساخت گرایی اجتماعی»، ترجمه اشکان صالحی، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
  • بوغوسیان، پل، (1395)، «هراس از معرفت»، ترجمه: یاسر میردامادی، چاپ اول، تهران: کرگدن.
  • بهرامی کمیل، نظام، (1388)، «نظریه رسانه­ها»، نهران: کویر.
  • پیرزاد، زویا، (1383)، «عادت می­کنیم»، تهران: نشر مرکز.
  • جیمز، آلیوس، جنکس، کریس، پروت، آلن، (1393)، «جامعه شناسی دوران کودکی»، ترجمه علیرضا کرمانی و علیرضا ابراهیم آبادی، تهران: ثالث.
  • چراغی، شیما، (1395)، «تحلیل و بررسی شخصیّت و شخصیّت‌پردازی در چهار رمان از زویا پیرزاد و منیرو روانی‌پور (عادت می‌کنیم، چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، اهل غرق، کولی کنار آتش»، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام.
-     هرسیج، حسین، حسینی، مطهره، (1388)، «شکل گیری جریان سیاسی چپ در دهه اول پس از انقلاب اسلامی»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 3، مهر، 361- 383.
  • حقجو، ناصر، (1381)، «رفاه اجتماعی در توسعه (مروری بر کارکرد برخی نهاد­های حمایتی)»، فصل­نامه­ رفاه اجتماعی، نشر گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سال دوم، شماره 6، صص 75-96.
  • ریترز، جورج، (1373)، «نظریه‌های جامعه‌شناسی»، ترجمه احمدرضا غروی‌زاد، تهران: جهاد دانشگاهی.
  • زرافا، میشل، (1368)، «جامعه شناسی ادبیّات»، ترجمه نسرین پروینی، تهران: انتشارات سخن.
  • سعیدی نیا، ناصر، (1382)، «روش­های بازپروری معتادین در زندان­ها»، ماهنامه اصلاح و تربیت، ناشر سازمان زندان­ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، سال اول، شماره13-14، صص 41- 45.
  • سناپور، حسین، (1383)، «ویران می­آیی»، چاپ دوم، تهران: نشر چشمه.
  • سیدحسینی، رضا، (1384)، «مکتب­های ادبی»، تهران: انتشارات نگاه.
  • شکری، فدوی، (1386)، «واقع گرایی در ادبیّات داستانی معاصر»، تهران: انتشارات نگاه.
  • شیخه، رضا، صفایی مقدم، مسعود، پاک سرشت، محمد جعفر، مرعشی، منصور، (1399)، «بررسی تحلیلی مبانی رویکرد برساختگرایی اجتماعی»، نشریه روش شناسی علوم انسانی، تابستان، شماره 103، صص40-55.
  • صفایی، صفی­اله، طیبی­نیا، موسی، عرفانی، نصراله، (1389)، «بررسی عوامل جامعه­شناسی مرتبط با خرافات»، مطالعات امنیت اجتماعی، بهار، شماره 21، صص182- 155.
  • طاهری،کبری، (1397)، «مقایسه شخصیت پردازی در رمان جزیره سرگردانی سیمین دانشور و پرنده من فریبا وفی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران.
  • عثمانی، مکیه، (1391)، «بررسی جامعه شناسی سیاسی- اجتماعی رمان سال­های ابری»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
  • فتوحی رودمعجنی، محمود، (1392)، «سبک‌شناسی: نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها»، تهران: سخن.
  • گرگن، کنت، جی.، گرگن، ماری، (1394)، «ساخت اجتماعی: دعوت به گفت و شنود»، ترجمه فاطمه جاودان، چاپ اول، تهران: نشر علوم و فنون.
  • گلبازخانی­پور، مینا، (1391)، «نقد جامعه شناختی آثار مصطفی مستور کتاب های (استخوان خوک و دست های جذامی، روی ماه خداوند را ببوس، حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه، تهران در بعد از ظهر»، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات، زبان­های خارجی و تاریخ، دانشگاه الزهرا.
  • گُلدمن، اَلوین، (1395)، « معرفت شناسی اجتماعی»، ترجمه مهدی رعنائی، چاپ اول، تهران: ققنوس.
  • لرنی، منوچهر، (1383)، «آسیب شناسی امنیت»، تهران: پیام پویا.
  • لوته، یاکوب، (1388)، «مقدمه بر روایت در ادبیّات و سینما»، ترجمه امید نیک­فرجام، تهران: مینوی خرد.
  • لوزیک، دانیلین، (1388)، «نگرشی نو در تحلیل مسائل اجتماعی»، ترجمه معیدفر، سعید، تهران: امیرکبیر.
  • مستور، مصطفی، (1383)، «استخوان خوک و دست­ها جذامی». چاپ سی و ششم، تهران: نشر چشمه.
  • مصلحتی، حسین، ( 1383)، «ازدواج و ازدواج درمانی»، چاپ دوم، تهران: نشر البرز.
  • مظفری، افسانه، نیکروح متین، فرزانه، (1388)، «تحلیل محتوای فیلم دو زن به کارگردانی تهمینه میلانی با رویکرد به زن»، پژوهش­نامه علوم اجتماعی، سال سوم، شماره2، صص 171-198.
  • موسوی چلک، سید حسن، سلطانی، فاطمه، (1384)، «مجموعه تحلیل­های آماری مسائل اجتماعی ایران: ازدواج و طلاق»، تهران: نشر شلاک.
  • میری آشتیانی، الهام، (1382)، «مقدمه­ای بر آسیب شناسی مسائل اجتماعی در ایران»، تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان.
  • میر صادقی، میمنت، (1383)، «رمان­های معاصر فارسی»، چاپ اول، تهران: نیلوفر.
  • میرفخرایی، تژا، صامتی، مرضیه، (1395)، «مطالعه نشانه­شناختی تصویر کودکی در سینمای کودک و نوجوان ایران؛ مطالعه موردی: مفهوم کودکی در فیلم کودک و فرشته»، جامعه، فرهنگ و رسانه، شماره 18، بهار، صص 22-40.
  • نبی زاده موحد خامنه، سیما، (1380)، «بررسی تاثیر حکومت در مشارکت­های سیاسی دانشجویان در سال­های 1368-1376»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
  • وفی، فریبا، (1381)، «پرنده­ی من»، تهران: نشر مرکز.
  • ولک، رنه، (1377)، «تاریخ نقد جدید»، تهران: نیلوفر.
  • هال، استوارت، (1387)، «گزیده­هایی از عمل بازنمایی»، ترجمه احسان شاقاسمی، زیر نظر سعیدرضا - عاملی، نظریه­های ارتباطات: مفاهیم انتقادی در مطالعات رسانه­ای و فرهنگی، جلد سوم، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم.
  • هیکس، استیون، آر. سی.، (1394)، «تبیین پست مدرنیسم: شک گرایی و سوسیالیسم از روسو تا فوکو»، ترجمه حسین پورسفیر، چاپ اول، تهران: ققنوس.

 

 

 

 

The Constructed Narration of Iranian Society in the Discourse of the Novels of the First Half of the 1380s

Hamed Nowrouzi[22]

Kolsoom Qorbani Jouibari[23]

Afsaneh Yaqubi Gazik[24]

DOI: 10.22080/RJLS.2023.26218.1440

Abstract

Since the constitutional era, authors of realist novels have attempted to weave social realities into the structure of their novels. In this article, we examine the narratives of four realist authors to focus on the social realities of the 1370s and 1380s, two of the most important political periods in Iran. As such, we examine social realities and factors affecting the formation of the narratives in these decades. To this purpose, we have used the theoretical foundations of two fields of thought: first, the epistemological approach to social reality in the constructivist school, and second, the sociological approach to reality and its division into objective and mental realities. Findings suggest that social realities in the social field have attracted the attention of the authors more than other fields. In the second place is the economic sphere, which is dealt with a little more than cultural realities in terms of the frequency of constructed realities. In none of the examined works is there a narrative of the political sphere, except for the novel "ویران می­آیی" by Sanapur. On the other hand, most of the authors have focused on the creation of objective phenomena, which is why only 40 out of 395 constructed social facts are subjective.

Keywords: Realist novel, Narrative, Constructivism, Social reality.

Extended Abstract

Introduction

The writing of social realist novels in Iran started from the constitutional era after Iranian writers became familiar with Western works. Ever since then, realist authors have attempted to weave social realities into the structure of their novels. In this article, we examine the narratives of four realist writers to focus on the social realities of the 1370s and 1380s, two of the most important political, social and cultural periods of the contemporary era. In these periods, which are known as the periods of construction (70s) and reforms (80s), the process of economic, political and cultural changes is very intense. As a result, new social problems and dilemmas are also occurring in Iranian society.

Research Questions and Methodology

The research data will be extracted and analyzed from four social realist novels that were published in the first half of the 80's: عادت می­کنیم (Pirzad, 2013), پرنده من (Vafi, 2011), استخوان­ خوک و دست­های جذامی (Mastour, 2013) and ویران می­آیی (Sanapur, 2015). In this article, central questions are designed around social realities and factors influencing their creation in the novel and finally the formation of the narratives created by Iranian society in this decade. To answer the research questions, we have used the theoretical foundations of two fields of thought: first, the epistemological approach to social reality in the constructivist school, and second, the sociological approach to reality and its division into objective and subjective realities.

Conclusion and Findings

Findings suggest that authors have focused on the construction of the narrative in the four spheres of society as follows: there has been great emphasis on depicting social realities in the social sphere more than in other spheres. In the second place is the economic sphere, which is dealt with a little more than cultural realities in terms of the frequency of constructed realities. In none of the examined works is there a narrative of the political sphere, except for the novel ویران می­آیی by Sanapur. In this work alone, all the political realities discussed in this research have been reflected. In the social field, authors have paid the most attention to the construction of facts and the shaping of narratives regarding the issues of marriage and divorce. Following these, narratives depicting cultural issues, including superstitions, religious customs, and popular customs, etc., were most prominent in novels. Although sexual issues such as prostitution and rape have been of interest to writers, they have not been much discussed in these novels, compared to other realities. On the other hand, most of the authors has focused on the creation of objective phenomena. Therefore, only 40 out of 395 constructed social facts are subjective. These results point toward the fact that these authors paid much attention to the creation of realities that are clearly visible on the objective level of society, without the need for subjective interpretations. In other words, they prioritized the creation of external and collective realities over the subjective in a society which was probably suffering from multiple collective and objective crises which reflect the realities of the activists rather than their subjective concerns.

References

Andrew,Dudley, (1984). "Concepts in Film Theory", New York: Oxford University Press.

Ben-Shaun,Nitzan, (2007), "Film: The Key Concepts", London: Berg Publisher.

Branston, Gill, Stafford, Roy (2003), "The Media Student's Book", London: Routledge.

Gergen, Kenneth, (1987), "Introduction: the language of psychological understanding", Washington- Dc: Hemisphere.

Huisman, R., (2005), "Narrative concepts, Narrative and Media", Cambridge: Cambridge University Press.

Livingston, Paisley, (2005), "The Routledge Companion to Aesthetics", London and New York: Taylor & Francis Group.

Porter, Abott, (2002), "A Cambridge Introduction to Narrative", Cambridge: Cambridge University Press

Prince, Gerald, (1982), "Narrative Analysis and Narratology", New Literary History, Vol, 13.

Walsh, R., (2001) "Fabula and Fictionality in Narrative Theory", Pennsylvania: Penn State University Press.

 

 

 

 

 

 

 

 

[1] . دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی ، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران. رایانامه:                                           hd_noruzi@birjand.ac.ir

[2] . دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی ، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران. رایانامه:                            kolsoomghorbani@birjand.ac.ir

[3] . کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیّات فارسی ، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران. رایانامه:                afsane.yaghobi73@birjand.ac.ir

[4] . Zeraffa

[5] . Allott

[6] . Champfleury (۱۸۲۱ـ۱۸۸۹)

[7] . Wellek

[8] . social constructionism

[9] . Gergen

[10] . Stuart Hall (1932– 2014)

[11] . The picture theory of language

[12] . Lev Vygotsky (1896-1934)

[13] . Ludwig Josef Johann Wittgenstein (1889-1951)

[14] . Linguistic turn

[15] . Narrative

[16] . Prince

[17] . Livingston

[18] . Porter

[19] Peter Ludwig Berger (1929)

[20] Thomas Luckmann (1927)

[21] Pierre Bourdieu (1930-2002)

[22] Associate Professor of Persian language and literature, University of Birjand, Corresponding author: hd_noruzi@yahoo.com

[23] Associate professor of Persian language and literature, University of Birjand.

[24] M.A. in Persian language and literature, university of Birjand

  • منابع

    • آرون، ریمون، (1377)، «مراحل اساسی اندیشه در جامعه‌شناسی»، ترجمه­ی باقر پرهام، تهران: علمی و فرهنگی.
    • آلوت، میریام، (1380)، «رمان به روایت رمان نویسان»، ترجمه­ی دکتر علی محمد حق شناس، تهران: انتشارات مرکز.
    • افروغ، عماد، (1379)، «فرهنگ‌شناسی و حقوق فرهنگی»، تهران: فرهنگ و دانش.
    • افشارکهن، جواد، (1390)، «جامعه شناسی و مسائل اجتماعی»، تهران: چاپ قدیانی.
    • امیراحمدی، هوشنگ؛ نیکپور، فریدون، (1383)، «رشد جمعیت و توسعه اقتصادی، اجتماعی در ایران» ماهنامه­ی اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال پنجم، شماره1، تهران: مؤسسه­ی مطالعات ملی.
    • امیری، ساره، (1396)، «برساخت معنایی زن روشنفکر خاص در سینمای پس از انقلاب اسلامی»، مطالعات فرهنگ- ارتباطات، زمستان، سال هجدهم، شماره 72، صص. 95- 122.
    • بِر، ویوین، (1394)، «برساخت گرایی اجتماعی»، ترجمه اشکان صالحی، چاپ دوم، تهران: نشر نی.
    • بوغوسیان، پل، (1395)، «هراس از معرفت»، ترجمه: یاسر میردامادی، چاپ اول، تهران: کرگدن.
    • بهرامی کمیل، نظام، (1388)، «نظریه رسانه­ها»، نهران: کویر.
    • پیرزاد، زویا، (1383)، «عادت می­کنیم»، تهران: نشر مرکز.
    • جیمز، آلیوس، جنکس، کریس، پروت، آلن، (1393)، «جامعه شناسی دوران کودکی»، ترجمه علیرضا کرمانی و علیرضا ابراهیم آبادی، تهران: ثالث.
    • چراغی، شیما، (1395)، «تحلیل و بررسی شخصیّت و شخصیّت‌پردازی در چهار رمان از زویا پیرزاد و منیرو روانی‌پور (عادت می‌کنیم، چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، اهل غرق، کولی کنار آتش»، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ایلام.
    -     هرسیج، حسین، حسینی، مطهره، (1388)، «شکل گیری جریان سیاسی چپ در دهه اول پس از انقلاب اسلامی»، فصلنامه سیاست، دوره 39، شماره 3، مهر، 361- 383.
    • حقجو، ناصر، (1381)، «رفاه اجتماعی در توسعه (مروری بر کارکرد برخی نهاد­های حمایتی)»، فصل­نامه­ رفاه اجتماعی، نشر گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سال دوم، شماره 6، صص 75-96.
    • ریترز، جورج، (1373)، «نظریه‌های جامعه‌شناسی»، ترجمه احمدرضا غروی‌زاد، تهران: جهاد دانشگاهی.
    • زرافا، میشل، (1368)، «جامعه شناسی ادبیّات»، ترجمه نسرین پروینی، تهران: انتشارات سخن.
    • سعیدی نیا، ناصر، (1382)، «روش­های بازپروری معتادین در زندان­ها»، ماهنامه اصلاح و تربیت، ناشر سازمان زندان­ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، سال اول، شماره13-14، صص 41- 45.
    • سناپور، حسین، (1383)، «ویران می­آیی»، چاپ دوم، تهران: نشر چشمه.
    • سیدحسینی، رضا، (1384)، «مکتب­های ادبی»، تهران: انتشارات نگاه.
    • شکری، فدوی، (1386)، «واقع گرایی در ادبیّات داستانی معاصر»، تهران: انتشارات نگاه.
    • شیخه، رضا، صفایی مقدم، مسعود، پاک سرشت، محمد جعفر، مرعشی، منصور، (1399)، «بررسی تحلیلی مبانی رویکرد برساختگرایی اجتماعی»، نشریه روش شناسی علوم انسانی، تابستان، شماره 103، صص40-55.
    • صفایی، صفی­اله، طیبی­نیا، موسی، عرفانی، نصراله، (1389)، «بررسی عوامل جامعه­شناسی مرتبط با خرافات»، مطالعات امنیت اجتماعی، بهار، شماره 21، صص182- 155.
    • طاهری،کبری، (1397)، «مقایسه شخصیت پردازی در رمان جزیره سرگردانی سیمین دانشور و پرنده من فریبا وفی»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور استان تهران.
    • عثمانی، مکیه، (1391)، «بررسی جامعه شناسی سیاسی- اجتماعی رمان سال­های ابری»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
    • فتوحی رودمعجنی، محمود، (1392)، «سبک‌شناسی: نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها»، تهران: سخن.
    • گرگن، کنت، جی.، گرگن، ماری، (1394)، «ساخت اجتماعی: دعوت به گفت و شنود»، ترجمه فاطمه جاودان، چاپ اول، تهران: نشر علوم و فنون.
    • گلبازخانی­پور، مینا، (1391)، «نقد جامعه شناختی آثار مصطفی مستور کتاب های (استخوان خوک و دست های جذامی، روی ماه خداوند را ببوس، حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه، تهران در بعد از ظهر»، پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشکده ادبیات، زبان­های خارجی و تاریخ، دانشگاه الزهرا.
    • گُلدمن، اَلوین، (1395)، « معرفت شناسی اجتماعی»، ترجمه مهدی رعنائی، چاپ اول، تهران: ققنوس.
    • لرنی، منوچهر، (1383)، «آسیب شناسی امنیت»، تهران: پیام پویا.
    • لوته، یاکوب، (1388)، «مقدمه بر روایت در ادبیّات و سینما»، ترجمه امید نیک­فرجام، تهران: مینوی خرد.
    • لوزیک، دانیلین، (1388)، «نگرشی نو در تحلیل مسائل اجتماعی»، ترجمه معیدفر، سعید، تهران: امیرکبیر.
    • مستور، مصطفی، (1383)، «استخوان خوک و دست­ها جذامی». چاپ سی و ششم، تهران: نشر چشمه.
    • مصلحتی، حسین، ( 1383)، «ازدواج و ازدواج درمانی»، چاپ دوم، تهران: نشر البرز.
    • مظفری، افسانه، نیکروح متین، فرزانه، (1388)، «تحلیل محتوای فیلم دو زن به کارگردانی تهمینه میلانی با رویکرد به زن»، پژوهش­نامه علوم اجتماعی، سال سوم، شماره2، صص 171-198.
    • موسوی چلک، سید حسن، سلطانی، فاطمه، (1384)، «مجموعه تحلیل­های آماری مسائل اجتماعی ایران: ازدواج و طلاق»، تهران: نشر شلاک.
    • میری آشتیانی، الهام، (1382)، «مقدمه­ای بر آسیب شناسی مسائل اجتماعی در ایران»، تهران: انتشارات فرهنگ گفتمان.
    • میر صادقی، میمنت، (1383)، «رمان­های معاصر فارسی»، چاپ اول، تهران: نیلوفر.
    • میرفخرایی، تژا، صامتی، مرضیه، (1395)، «مطالعه نشانه­شناختی تصویر کودکی در سینمای کودک و نوجوان ایران؛ مطالعه موردی: مفهوم کودکی در فیلم کودک و فرشته»، جامعه، فرهنگ و رسانه، شماره 18، بهار، صص 22-40.
    • نبی زاده موحد خامنه، سیما، (1380)، «بررسی تاثیر حکومت در مشارکت­های سیاسی دانشجویان در سال­های 1368-1376»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
    • وفی، فریبا، (1381)، «پرنده­ی من»، تهران: نشر مرکز.
    • ولک، رنه، (1377)، «تاریخ نقد جدید»، تهران: نیلوفر.
    • هال، استوارت، (1387)، «گزیده­هایی از عمل بازنمایی»، ترجمه احسان شاقاسمی، زیر نظر سعیدرضا - عاملی، نظریه­های ارتباطات: مفاهیم انتقادی در مطالعات رسانه­ای و فرهنگی، جلد سوم، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم.

    هیکس، استیون، آر. سی.، (1394)، «تبیین پست مدرنیسم: شک گرایی و سوسیالیسم از روسو تا فوکو»، ترجمه حسین پورسفیر، چاپ اول، تهران: ققنوس.