چکیده یکی از گرایشها یا جریانهای رماننویسی معاصر که به تقلید از داستاننویسی غرب در ادبیّات داستانی ایران به وجود آمده، رماننویسی پسامدرنیستی است. اگرچه این گرایش به سبب نبودِ بسترهای لازم و کافی آن چنان که در غرب ساری و جاری گشته، در داستاننویسی ایرانی توفیق نیافته است، در این میان، گاه نویسندگانی یافت میشوند که تمایل دارند دیدگاههای انتقادی خود به جامعه و انسان معاصر را از طریق رویکردهای پسامدرنیستها عرضه کنند. ابوتراب خسروی، یکی از این نویسندگان است. استفادهی هنری او از ظرفیتهای داستانپردازی غرب، رمانهای او را به عرصهای برای چندآوایی و ظرفی برای گفتگو و طرح دیدگاههای مختلف و گاه معارض بدل کرده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی تلاش کرده است با توجّه به مؤلّفههای رماننویسی پسامدرن به برجستهترین عنصر آن؛ یعنی، چندآوایی در رمان «ملکان عذاب» بپردازد و از نتایج تحقیق برمیآید که خصیصهی اساسی این رمان، طرح چندآوایی به کمک عناصری چون تکنیکهای روایی، بینامتنیت، فراداستان و... است.