Document Type : Research article extracted from thesis and dissertation
Authors
1 Assistant Professor of Persian Language and Literature, University of Tehran
2 Ph.D. student of Persian language and literature, University of Tehran - Kish International Campus
Abstract
Keywords
Main Subjects
جهان(های) ممکن در زبان سعدی
علی دانشورکیان[1]
گوهرشاد بوذرجمهر[2]
تاریخ دریافت: 16/3/1403 تاریخ پذیرش: 23/4/1403
10.22080/rjls.2024.27238.1477
چکیده
ما در این جهان از چیزهایی میگوییم که هستند یا بودهاند مانند «کهکشان»، «اقیانوس»، «کریمخان» و با خود میگوییم، چیزهایی که میشناسیم لیکن در اطرافمان نیستند یا نبودهاند چه میشود. مانند «رستم»، «سوپرمن»، «کوه قاف» و نیز باورهایی که روزگاری درست (صادق) پنداشته میشده مانند «خشم خدایان» و «گردش زمین به گرد خورشید» و امروز نادرست (کاذب) است.
از جهان مُثُل افلاطون تا کنون که بیست و شش سده میگذرد، انسان اندیشمند همواره درگیر جهان (های)ممکن بوده و هست. شکل امروزی جهان ممکن، بسته به آرای لایپ نیتس فیلسوف آلمانی و سول کریپکی فیلسوف آمریکایی است که میگویند میتوان از راه جهان واقع پیرامونی، جهان ممکنی پدید آورد که درونمایهاش گریز از جهان واقع باشد. آنچه در قرن هفدهام با رویکردی جدید از سوی لایب نیتس مطرح شد و مورد توجّه فلاسفه پس از او چون سول کریپکی و دیگران قرارگرفته است اندک اندک به صورت نظریّهای بینارشتهای در علوم مختلف در آمد.
در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر بسیاری از اندیشمندان کوشیدهاند برای دستیابی به یک جامعهی آرمانی و مطلوب راهکارهایی را در قالب بایدها و نبایدها و شاخصهای والای انسانی ارائه دهند. در میان این اندیشمندان که به جهان ممکن برای پرورش انسان و ساختن جامعهای مطلوب میاندیشیدهاند، نام سعدی شیرازی میدرخشد. او با زبانی استوار و ساده و بیانی جذاب و تأثیرگذار در گلستان و بوستان، چشمانداز زندگی شایستهی مردمان و راه نیکبختی ایشان را در سطحی ممتاز از شعر و حکایت روایت کرده است.
این مقاله بر مبنای آرای فلسفی و زبانی یادشده میکوشد با تحلیل متن و کاوش جهان واقع اندیشهی سعدی در بوستان و گلستان به جهان(های) ممکن نهفته در فرا متن راه جوید. جهان (های) ممکنی که به باور رساندن و هدایت جامعه به آن هدف و آرمان خردگرایان و اندیشهورزان و حکیمان در مسیر تاریخ بوده و هست. این پژوهش، حاصل تحقیق بر جهان ممکن در زبان سعدی در دو اثر او گلستان و بوستان است که با روش توصیفی تحلیلی و مطالعهی کتابخانهای در این فرآیند پیکربندی شده است.
کلیدواژهها: جهان ممکن، جهان واقع، دنیای موازی، سعدی، بوستان، گلستان.
1- مقدمّه
نورتابی از جهان واقع به جهان ممکن قدمتی ژرفدارد. از زمانی که افلاطون در رسالههایش به جهان مُثُل اشاره میکند تا امروز نزدیک به بیست و شش قرن است که انسان اندیشمند همواره درگیر کاوش جهانهای ممکن بوده و هست.» (صفوی، ۱۳۹۱:۴۰۱)؛ اندیشهی جهان ممکن از زمان افلاطون تاکنون معانی و تعابیر مختلف پذیرفته است. او نخست از کلمهی یونانی ایده idea به معنای دیدن استفاده کرده و زمانی هم که از اصطلاح مُثُل استفاده کرد بر این عقیده بود که محسوسات وجود دارند، اما چون فانی هستند، واقعی نیستند. تنها چیزی که ماندگار است و دچار تغییر و دگرگونی نمیشود، مُثُل است و بر این باور بود که تمام اشیای مادی ذاتی مجرد و حقیقتی متعالی دارند که هرگز این حقیقت زوال نمیپذیرد و دگرگونی پیدا نمیکند. (طباطبائی، 1360: 43)؛ از قرن هفدهم نیز موضوع جهانهای ممکن با اهدافی جدید مورد نظر نظریّهپردازان قرارگرفته است. جان لاینز John Lyons زبانشناس انگلیسی میگوید: «انگار معنیشناسی صوری قرار است الگوهای بازنمود ذهن انسانی را نسبت به جهان خارج معلوم کند.» (لاینز، 332:1391)
باری، این پژوهش جهان ممکن را بر اساس نظریّههای ادبی و ابزارهای زبانشناسی در متن و فرامتن گلستان و بوستان بررسی میکند. هرچند در پارهای از موارد با آرمانشهر همپوشانی دارد اما هدفاش بررسی آرمانشهر در زبان سعدی نیست زیرا آرمانشهر و مدینهی فاضله که همواره آرزوی بشر بوده و در طول تاریخ نویسندگان بزرگی آن را به تصویر کشیدهاند کمتر به تحقّق رسیده است. در نگاه سعدی که بازتاب درست فرهنگ ایرانی است رسیدن به جهان ممکن، ممکن است. جهان ممکنی که به آرمانشهر نزدیک است، اما آرزوی بیهوده و دور از واقعیّت نیست. سعدی جامعهی جهان واقع زمان خود را درک کرده و از آن الهام گرفته تا جهان ممکن را در اندیشهی ایشان بپروراند. زبان و اندیشۀ او در پی تحقّق جهانی است که کمال انسان و حقوق فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم در آن گرامی داشته میشود. جهان ممکن سعدی بستر توسعهی انسانی است.
افلاطون از تحقّق مدینهی فاضلهای که به تصویر کشیده است، ناامید است: «جامعهای که ما توصیف کردهایم هرگز نمیتواند به واقعیّت درآید و پایانی برای مشکلات دولتها یا خود بشریّت باشد، مگر اینکه فیلسوفان در این جهان پادشاه شوند یا آنهایی که اکنون پادشاه یا فرمانروا میخوانیم واقعاً و بهراستی فیلسوف شوند.»(هابز، انجی، ۶۹:۱۳۹۸) امّا کریپکی Saul Aaron Kripke (فیلسوف و منطق دان آمریکایی که در سال 2001 برندهی بخش فلسفهی جایزهی رولف شاک شد که معادل جایزه نوبل است) میگوید: جهان ممکن، وضعیتی دیگر یا شکلی دیگر از جهان است که احتمال رونمایی از آن وجود دارد. جامعهی بشری در صد سال گذشته تغییراتی داشته که با گذشتهی آن کاملاً متفاوت است و میتوان گفت جهانی ممکن روی نموده است. او در ترسیم جهان ممکن مثالی میآورد: اگر دو تاس شش وجهی که درمجموع سی و شش احتمال را با یکدیگر تشکیل میدهند بیاندازیم، تنها یک احتمال ممکن است محقق شود. اما یک احتمالی که محقق شده است در کنار سی و پنج احتمال دیگری که ممکن بود روی دهد سی و شش حالت انتزاعی را تشکیل میدهد لیکن تنها یکی از آن حالات روی داده است. پس جهان ممکن شیوه و گونههایی است که اشیاء میتوانند به آنگونه باشند (راغبی/ رضایی، ۱۵:۱۳۹۸) کریپکی میافزاید: یک جهان ممکن یک سرزمین دور اوفتاده نیست که ما آن را کشف کنیم یا با یک تلسکوپ آن را ببینیم، جهان ممکن فرض میشود نه آنکه با تلسکوپ قوی کشف شود. (سعیدی مهر، 87:1383)
از نگاه لایب نیتس Gottfried Wilhelm Leibniz (فیلسوف، منطقدان، ریاضیدان و دیپلمات آلمانی1716–164۶)؛ اما شرط تحقّق جهانهای ممکن، جهت کافی یا شایستگیای است که آن جهان باید برای تحقّق داشته باشد. (لایب نیتس، 1398 : 153 تا 150)؛ در این رویکرد، جهت کافی برای تحقّق جهان ممکن عدالتمدار، وجود حاکمی است که برای برپایی عدالت از ریزترین بیانصافیها میپرهیزد و خود الگوی مردمی میشود که بر آنان حکومت میکند.
1-1- بیان مسأله
ما در این جهان از چیزهایی میگوییم که هستند یا بودهاند، کهکشان راه شیری، بیستون و خلیج فارس بوده و هستند لیکن رخش، سیمرغ و سوپرمن و چیزهای دیگری که بودن و هستنشان در پرده است چه؟ جهان ممکن از دیرباز از افلاطون تا کنون انسان اندیشمند را درگیر خود کرده است و امروزه میکوشد تا ثابت کند راستی و ناراستی (صدق و کذب) جملهها بسته به جهانهای ممکن است. با این وصف انگار قرار است متن ادبی در جهانی غیر از جهان واقع درک شود البته نه بدین معنی که هر چه در جهان ممکنی غیر از جهان اطرافمان درک میشود، متن ادبی به شمار میرود. اکنون به این پرسش بر میخوریم که چهرا حکایتی که در گلستان یا بوستان آمده، متن ادبی میدانیم. جهانهای سعدی کداماند؟(صفوی ،405:1399) برای پاسخ به این پرسش از یادآوری این نکتهی مهم گزیر نیست که زبان، پیکره ی ادبیات است و تنها با سلول های زندهی زبان فارسی است که میتوان به بافت بالنده و ممکن آن دست یافت و از آن لذت برد و زندگی کرد و تکامل یافت. زبان سعدی، بالندهترین بافتی است که می توانیم دربارهی آن حرف بزنیم. (دانشور کیان و دیگران ،32:1398)
این پژوهش میخواهد زبان سعدی را از راه کشف جهانهای ممکن او کاوش کند و اینکه رابطهی میان متن ادبی و جهان واقع چیست؟ از اینرو به دیدگاه دو دسته از نظریّهپردازان (تحقّقگرایان و تجرّدگرایان) و برخی فیلسوفان ایرانی در مورد جهان ممکن پرداخته شده است. از سویی دیگر به نظریّهی جهان موازی که اشتراکات لفظی (چند جهانی) با بعضی از نظریّهها در مورد جهانهای ممکن دارد نیمنگاهی شده است.
2-1- پرسشهای پژوهش، فرضیهها و روش پژوهش
-جهان ممکن چیست و رابطهاش با جهان واقع چگونه است؟
-پیشینهی گفتار دربارهی جهان ممکن و شکل امروزین آن تا کجا و چگونه است؟
-گذر از جهان واقع به جهان ممکن دور از دسترس چرا و چگونه جذابیّت یافته است؟
-متن -در اینجا گلستان و بوستان- در جهان واقع دست میدهد یا جهان ممکن؟
- زبان ادب در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّتهای اطرافمان درک میشود.
- شکل بندی و نوع انتخاب و ترکیب نشانهها در گذر ما از جهان واقع به جهان ممکن میتوانند دخیل باشند.
-هنجار گریزی میتواند عاملی برای تشخیص این نکته به حساب آید که درک در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّتهای اطرافمان تحقّق می یابد. (صفوی ،425:1399)
روش این پژوهش، کتابخانهای و بر مبنای خواندن و تحلیل متن (گلستان و بوستان) است. در این میان، راهبردهای زبانی و ساختاری و نگاه کاربردی به فرهنگ و تمدن به عنوان زمینهی آفرینش ادبی همواره مد نظر است.
3-1- پیشینهی پژوهش
در مطالعات ادبی، پژوهشهایی بر معیارهای زبانشناسی و نظریّههای ادبی با موضوع جهانهای ممکن در قالب کتاب و مقاله انجام شده است که نمونههایی از آن در پی میآید:
1-3-1- کتاب:
_ جهان مطلوب سعدی در بوستان/ غلامحسین یوسفی/ 1368، عنوان مقدمّهی مفصلی است که غلامحسین یوسفی بر تصحیح بوستان سعدی نوشته است: پسندها و آرزوهای سعدی در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوهگر است . بـه عبـارت دیگر، سعدی مدینهی فاضلهای را که میجسته، در بوستان تصویر کرده است. در این کتاب پرمغز، از دنیای واقعی ـ که آکنده است از زشتی و زیبـایی، تـاریکی و روشـنی و بیشـتر اسیر تباهی و شقاوت است ـ کمتر سخن می رود، بلکه جهانِ بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیّت یعنی عالَم چنانکه باید باشد و به قول مولـوی شـربت انـدر شـربت است. (یوسفی، 17:1384)؛ میتوان گفت ایدهی جهان ممکن در نقد ادبی نو زبان و ادبیّات فارسی، مرهون نظریّات نانوشتهی غلامحسین یوسفی و مُظاهر مصفا است.
_ کتاب آشنایی با زبانشناسی در مطالعات ادب فارسی / کوروش صفوی/1391 این کتاب همانگونه که از ناماش پیدا است، حاوی نخستین و کاملترین راهکارهای همافزایی دانش زبان و ادبیّات در زبان فارسی است. سرفصلهایی چون نظام زبان، کاربردشناسی زبان فارسی، نشانهشناسی، زبان ادب، تحلیل متن، تخیّل در متن و سبکشناسی، مباحثی است که خواننده را در درک درست از جهان واقع و ممکن(صفوی، 399:1391)؛ یاری میرساند.
_ کتاب عملکرد نشانه زبان در آفرینش متن ادبی / کورش صفوی/ 1388 نویسنده در این کتاب به چگونگی عملکرد نشانههای زبان در آفرینش ادبی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا به معرفی نشانه زبان به مثابه واحد نظام زبان توجّه کرده است و سپس برحسب مفروضات بحثی دربارهی شیوهی حضور نشانهی زبان در خلقت ادبی پیش کشیده است.
_ کتاب درباره ادبیّات و نقد ادبی / میرخسرو فرشید ورد / 1382 نویسنده شکلها و قالبهای آثار زبانی و ادبی مبتنی بر نوآوری و زیبایی و کیفیّت را دریچههای دسترسی به جهان(های) ممکن و نقد الهام گرفته از تجربهی جهانی فیلسوفان و زبانشناسان و شاعران و نویسندگان پیشین و پسین جهان را تنها راه دستیابی به نوآوری و کیفیّت و زیبایی و پرهیز از تکرار آسیبزا میداند. در این نگاه نوآوری با حفظ بنیانهای پیشین صورت میپذیرد و راه توسعهی جهان(های) ممکن با استحکام و استمرار و البته اصلاح و روزآمدسازی بنیانهای میراث فکری پیشینیان و پرهیز از نگاه براندازانه، امکانپذیر است. (فرشیدورد، 158.196:1382)
_ کتاب سبکشناسی/ سیروس شمیسا / 1398 مجموعهی سه جلدی سبکشناسی از آثاری است که ابزار کاربردی پژوهشگران زبان و ادبیّات فارسی در سه دههی گذشته بوده و هست.
_ کتاب نشانه شناسی و ادبیّات/ فرزان سجودی/ 1384 محتوای این کتاب منتخبی از مقالههایی است که نویسنده در حوزههای نشانهشناسی و ادبیّات نوشته و در مجلّات و فصلنامههای مختلف به چاپ رسانده است. برخی از این مقالهها عبارتاند از: درآمدی بر نشانهشناسی/ نقد گونههای ادبی/ نشانهشناسی ادبیّات و نگاهی تازه به ترجمهی ادبی/ درآمدی بر نشانهشناسی در شعر فارسی/ ادبیّات کلاسیک در آستانهی عصر جدید/ شعر: دیالکتیک نشانه و ضد نشانه/ معنا، نامعنا و کثرت معنا. (سجودی، 1384:پیشگفتار)
_ کتاب نظریّه و نقد ادبی/ حسین پاینده/ 1397 که از راه شناساندن نظریّههای علمی نقد ادبی و نحوهی کاربرد عملی آنها مجموعهای از پُرکاربردترین نظریّههای نقادانه را به پژوهشگران این حوزه میشناساند. برخی از این نظریّهها عبارتاند از: فرمالیسم (نقد نو)، روانکاوی، ساختارگرایی، روایتشناسی، نقد اسطورهای-کهنالگویی، تاریخگرایی نوین، مطالعات زنان، نشانهشناسی شعر، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی. (پاینده، 19:1397)
1-3-2- مقاله:
_ اختیار و جهانهای ممکن از دیدگاه لایبنیتس/ محمدعلی اژهای و امرالله معین/ 1385 این مقاله میکوشد که پس از بیان پیشینهی بحث، اصول کلی فلسفه لایبنیتس را که با این مسأله در ارتباطاند مطرح و تحلیل کند و با بیان اشکالات مطروحه در اختیار به راه حلهای ارائه شـده از سـوی لایبنیتس بپردازد سپس راه حل نظریّهی جهانهای ممکن را به طور خاص بررسی کنـد و در پایان نشان دهد که او تا چه میزان توانسته است بر این مشکلات چیره شود. (اژهای و معین، 25.26:1385)
_ تکجهانی یا چندجهانی از نظر برخی اندیشمندان مسلمان متقدم/ علیرضا سبحانی و مهدی گلشنی/ 1393 این مقاله با بازخوانی مبانی فکری برخی از متفکران اسلامی متقدم به برخی پرسشها پاسخ میدهد: با الکندی ( قرن سوم هجری) از معتقدان به تکجهانی و حدوث عالم، آغاز کرده در پی آن به بیان عقاید ابونصر فارابی و ابن سینا از طرفداران تک جهانی و قدم عالم و نامتناهی بودن زمان پرداخته سپس از یکسو نظریّات ابوریحان بیرونی دربارهی حدوث عالم و تعدّد جهانها را از خلال پرسشها و پاسخهای صورت گرفته میان او و ابن سینا بیان و از سوی دیگر عقاید ابوحامد غزالی که از طرفداران متناهی بودن زمان و حادث بودن عالم است را مطرح میکند و نظریّهی جهانهای ممکن وی را ارائه میدهد. در پایان هم آرای امام فخر رازی ( متکلم قرن هفتم هجری) دربارهی حدوث عالم و امکان و وجوب موجودات در ذات خود را بیان کرده و به موضوع چندجهانی در نگاه او میپردازد. (سبحانی و گلشنی، 112:1393)
_ معنی شناسی روایت، منطق موجّهات و جهانهای ممکن داستانی/ سمیرا بامِشکی/ 1400 / که میگوید نظریهی جهانهای ممکن، الگویی برای معنی شناسی روایـت ارائـه مـی کنـد. ایـن مقالـه بـر کـاربرد نظریـهی جهانهای ممکن در معنی شناسی روایت با رویکردی بینارشـتهای تمرکـز دارد. فهـم روایـت بـر اسـاس دیدگاه جهانهای ممکن هدف و نتیجهی عمدهای است که این مقاله در پی تبیین آن است. در این نظرگـاه، پیرنگ تنها عبارت از جهان واقعیِ متنی نیست که رویدادهایی در آن رخ میدهد بلکه شامل جهانهـای ممکنی است که بدون لحاظ کردن آنها، معنی شناسی روایت ناقص خواهد ماند. چنین دیدگاهی برگرفتـه از دلالت شناسی منطق موجّهات است. بنابراین، برای تبیین ایـن دیـدگاه بایـد بـه منطـق موجّهـات توجّه داشـت. نظریـههـای معنـایی معاصـر سـه شـاخهی عمـده دارد: معنـی شناسـی فلسـفی، منطقـی و زبـانی. معنی شناسی زبانی از معنی شناسی صوری یا منطقی به مثابهی یک منطق معنایی بـرای چگـونگی مطالعـهی معنی اسـتفاده مـی کنـد. (بامشِکی، 149:1400)
_ دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی/ زینب حاج ابو کهکی و دیگران 1398/ این مقاله با دیدی زبانشناختی و سبکشناختی به بررسی دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی (دژ هوش ربا) میپردازد و استدلال میکند که یکی از ابزارهایی که سبک شناسی شناختی برای بررسی این نوع از پیوندها پیشنهاد میدهد، نظریّهی دنیاهای محتمل است و آن را چارچوبی میداند که ضریب صحّت قضایا را برکنار از اینکه در جهان واقعی صحّت دارند یا نه، تعیین میکند. این مقاله میافزاید: نخستین بار لایب نیتس، اصطلاح دنیاهای محتمل را به کار برد و میگفت خداوند از بینهایت دنیاهای محتمل یکی از بهترین آنها را برای دنیای واقعی انتخاب کرده است. پس هر واقعیّتی میتواند از چندین دنیای محتمل تشکیل شده باشد، این واقعیّت میتواند شامل همه چیز و همه کس باشد. (حاج ابو کهکی و دیگران، 118:1398)
_ منطقالطیر و موضوع سفر در زمان یا سفر در جهانهای موازی در فیزیک نوین/ لیلا غلامپور آهنگرکلایی و دیگران/1397/ یکی از پژوهشهای متفاوت در این زمینه است و میگوید: طبق تفسیر مکانیک کوانتومی همهی جهانهای ممکن در همین لحظه با ما در حال همزیستیاند. این حقایق کوانتومی در همان اتاقی که در آن زندگی میکنیم وجود دارند، اما چرا آنها را نمیبینیم؟ زیرا این امواج دیگر، با امواج ما همفاز نیستند؛ از این رو جهانهای موازی اندیشهی وجود یک «خودِ دیگر» نظیر «خودِ ما» است که شگفتانگیز به نظر میرسد، اما مشاهدات نجومی این اندیشهی متافیزیکی را تأیید میکند و اشاره میکند که عطار نیشابوری قرنها پیش در آثارش به وجود جهانهای بیشمار دیگری اشاره کرده است:
چه میگویم که عالم صد هزاران ورای هر دو عالم میتوان دید (غلامپور و دیگران/ 119:1397)
_ مقاله: جهانهای موازی و معنی شناسی روایت/ سمیرا بامِشکی 1395 / با این برداشت که ایدهی چند جهانی و مفهوم واقعیات چندگانه یا اینکه واقعیّت شامل تکثّر جهانهای چندگانه میشود، در فیزیک با نام جهانهای موازی و در نظریّهی ادبی با نام جهانهای ممکن مطرح است. ارتباط چنین طرح هستیشناسیای با روایت در این است که خواننده با فهم پیشینی از این طرح هستی شناسی چندجهانی و مفهوم واقعیات چندگانه میتواند تضادهای موجود در پیرنگ برخی روایات را توجیه و تبیین عقلانی کند. برخی از روایتها این مفهوم را که جهانهای موازی بهطور عینی وجود دارند القاء میکنند که به اتّخاذ طرح هستی شناسی کوانتومی از سوی خواننده میانجامد. (بامِشکی، 92:1395)
_ مقاله: جهانهای ممکن، بررسی دیدگاه سول کریپکی، الوین پلانتینگا و دیوید لوئیس/ محمد سعیدی مهر 1383/ این مقاله به بررسی فشردهی دیدگاه پارهای از فیلسوفان تحلیلی معاصر دربارهی جهانهای ممکن و ویژگیهای آن میپردازد. از این رو ابتدا به دیدگاههای متافیزیکی کریپکی، دربارهی چیستی جهانهای ممکن و آنگاه به طرح دو رویکرد عمده به مسألهی جهانهای ممکن با عنوان تحقّقگرایی و انتزاعگرایی میپردازد. نویسنده در این راه، دیدگاه نافذترین نمایندهی تحقّقگرایی دیوید لوئیس David Lewis فیلسوف تحلیلی نیمهی دوم قرن بیستم آمریکا و نمایندهی شاخص انتزاعگرایی الوین پلانتینگا Alvin Plantingaرا مورد بررسی قرار داده است. (سعیدی مهر، 81:1383)
2- چارچوب مفهومی و مبانی نظری
جهان ممکن جهانی است که انسان در اندیشه، خیال، آرزو و اهداف خود به آن پرداخته است. با توجّه به نظریّهی مُثُل افلاطون، به نظر میرسد که نظریّهی جهان ممکن، ریشه در آرای افلاطون دارد. او تصوّرات ذهنی را جهان واقعی در نظر میگرفت و مصداق آنها در جهان واقعیّت و جهانی که در آن زندگی میکنیم را سایههای آن صور واقعی میدانست.
مقصود از عالم مُثُل افلاطون این است که همهی موجوداتی که در طبیعت هستند دارای یک مثال در عالم معقول هستند و هر موجودی از هر نوعی، وجود و هستی خود را از مُثُل میگیرد، مثلاً هر یک از ما انسانها وجود خود را در نوع انسان معنا میکنیم و از آن بهرهمند میشویم. افلاطون، این عالم معقول را عالم ایدهها (مُثُل) نامیده است. (صانعی دره بیدی، 1400: 262)؛ ایده idea هم که افلاطون به فلسفه آورد به معنای ذات مجرد یا حقیقت متعالی و فوق طبیعی اشیا است و اینکه همهی موجودات از صورتی مجرد برخوردار هستند. (همان، 1400، 54)
جهان ممکن که امروزه در جایگاه یک نظریّهی بینارشتهای مورد توجّه پژوهشگران است نخستین بار از سوی لایب نیتس Gottfried Wilhelm Leibniz (1646-1716)، فیلسوف آلمانی سدهی هفدهم مطرح شد و سپس مورد توجّه فیلسوفان قرار گرفت که در این میان، دیدگاه سول کریپکی و پلنتینگا فیلسوف آمریکایی قرن بیستم و ایده پرداز و دکتر در فلسفهی دین و همچنین دیوید لوئیس از اهمیّت ویژهای برخوردار است. البته این نظریّهپردازان در مورد جهان ممکن، دیدگاههای متفاوتی دارند. بعضی از آنها جهان ممکن را جهان تحقّقیافته میدانند و بعضی دیگر آن را جهان فرضی میدانند که ممکن است، تحقّق پیدا کند و البته جهان واقعی را نیز جهان ممکنی میدانند که تحقّق یافته است.
لایب نیتس(64:1398) در مقابل عالم مُثُل از موناد monad - جوهرهای بسیطی که اشیاء از ترکیب آنها به وجود میآید و اساس این جوهرها آگاهی و ادراک است- نام میبرد و میگوید: جز موناد هیچ چیزی در عالم وجود ندارد و آنچه ما آن را ماده مینامیم تصویر یا نمایشهایی از موناد است. و تحت تأثیر آرای افلاطون در مورد عالم مُثُل موجودات را به دو دستهی نور و سایه تقسیم میکند. او خدا و نفوس را از جنس نور میداند و اشیاء و اجسام را سایه. او معتقد است که تمام دانش بشر در مورد سایهها است، بشر در دانش تاریخ، جامعهشناسی، زیستشناسی و... مهارت پیدا میکند میآموزد و آموزش میدهد لیکن اینها همه سایهاند و در این سایهها نور وجود ندارد. اجسام از خود نوری ندارند و مانند نفوس، موجوداتی قائم به ذات نیستند، بلکه تحت تأثیر نور و تابش آن به وجود آمدهاند. (صانعی دره بیدی، 1400: 73)؛ از نگاه لایب نیتس، شرط تحقّق جهانهای ممکن، جهت کافی یا شایستگیای است که آن جهان برای تحقّق باید داشته باشد. (لایب نیتس، 1398 : 153 تا 150)
کریپکی، جهان ممکن را وضعیتی دیگر از جهان میداند که در آنجا جهان میتواند بهگونهای دیگر باشد. (کریپکی، 1399: 20-17)؛ سعدی هم درست همان جهان دیگر را طلب میکند که جهان حاکمیّت اخلاق است. او برای تبیین اندیشهی خود، منشوری از اخلاقیات را در قالب اشعار و حکایات بیان میکند. نتیجهی مفاهیمی که از جهان ممکن او درک میشود، ترغیب انسان به اندیشه نیک، سخن نیک و پسندیده و رفتاری بشردوستانه و خداپسندانه است. او در پی جهانی است که مردم آن تلاش کنند تا در ابتدا درون خود را از پلیدیها و زشتیها پاک کنند و به صفات پسندیده و نیکو بیارایند و سپس در تراکُنش زیستی خود بهکار گیرند. البته گاهی جهان سعدی با آرمانشهر همپوشانی دارد و هدف این پژوهش نشان دادن اندیشهی آرمانشهری او نیست، بلکه جهان ممکن را در زبان او جستجو میکند. آرمانشهر از زمان افلاطون تا امروز بوده و بعضی از آرزوهای بشر در طول زمان و در بعضی از جوامع به نتیجه رسیده است، امّا همهی آنها نتوانسته به تحقّق برسد. هرچند افلاطون در کتاب جمهور از زبان سقراط آرمانشهرها را زاییدهی خیال انسان میداند و مطمئن نیست که این طرحها عملی شود. (زرینکوب، 1362: 242)
از سویی دیگر دیدگاهها هم در مورد چیستی جهان ممکن متفاوت است. لایب نیتس جهان ممکن را بینهایت میداند و جهان فعلی را بهترین جهان ممکن میداند که خداوند آفریده است. دیوید لوئیس همهی جهانهای ممکن را محقّق میداند و میگوید: از نظر نوع با جهان فعلیِ واقعی یکی هستند و تنها از نظر اشیاء و اموری که در آنها میگذرد، متفاوت هستند. صفوی(1399: 401)؛ میگوید: بحث در مورد جهانهای ممکن به زمانهای بسیار دور برمیگردد. از زمانی که افلاطون به عالم مُثل اشاره میکند تا به امروز مورد نظر فلاسفه و دانشمندان بوده است. او میافزاید: در نگاه لاینز مفهوم جهانهای ممکن بهصورت امروزی اولین بار توسط لایب نیتس ارائه شد. به باور او در علم خداوند بینهایت جهان ممکن وجود دارد و خداوند عالم مطلق است و هم از این رو بهترین جهان ممکن را تحقّق بخشیده است. بعد از او این نظریّه بهدور از خصلتهای کلامی و غیر متافیزیکی مورد استقبال فلاسفه جدید قرار گرفت. (صفوی،1399: 401)
صفوی همچنین میگوید: انسان قادر است با الهام از دنیای واقعی خود جهان ممکنی به وجود بیاورد که با جهانی که در آن زندگی میکند، کاملاً متفاوت باشد. این جهان برای او جذابیّت دارد و از آن لذّت میبرد. مثلاً میتواند فیلمی بسازد که حیوانات در آن باهم به زبانهای انگلیسی، فارسی صحبت میکنند. (صفوی، 1399: 403) مونتاگیو و پیروانش با استفاده از نظریّهی جهانهای ممکن، راهکارهایی را ارائه دادهاند که بهوسیله آنها میتوان به تحلیل عبارتهای غیر محقّق پرداخت و جهانهای ممکن نظیر جهان رؤیاها، امیدها، آرزوها، جهانهای خیالی و باورها را بررسی کرد. (لاینز، 1391: 330)؛ برخی از جمله نینا نورگارد Nina Norgaard (پژوهشگر و استادیار زبان شناسی کاربردی در دانشگاه دانمارک جنوبی) هم گفتهاند: اصل زیربنایی جهانهای ممکن این است که متن مجموعهای از جهانها را به ما معرفی میکند که با جهان واقعی و جهانی که به آن عادت داریم فرق میکند. (نورگارد و همکاران، 1397: 176)؛ و اینکه متن ادبی در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّتهای ما درک میشود و ما برای درک مطالب در متون ادبی باید جهانهای ممکن آن را بشناسیم و به چگونگی پیدایش آنها دست پیدا کنیم. (صفوی، 1399: 426)؛ و البته، جهانهای ممکن در متن یعنی جملههایی که همه سازگار هستند و در آنها تناقضی وجود ندارد. درواقع جهانهای ممکن، راههای فرضی هستند که میتوان آنها را در تصوّر کردن گونههای دیگری از جهان واقعی به کار برد. بنابراین جهانهای واقعی میتوانند متفاوت از آنچه هستند، باشند. (موحد، 1381: 100-99)
فولادی، عالم مثال را عالم خلاقیّت میداند و معتقد است که در ادبیّات، دین و عرفان برای دریافت واقعی معنای کلمات و عبارات به ناچار باید به صورتهای مثالی روی آورد. او هر اثر ادبی را دارای پردههایی از نمایش مثالی میداند که برای رساندن مفاهیم و مطالب در نظر گرفته شده از اهمیّت ویژهای برخوردارند و از این طریق خواننده و شنونده از هدف نویسنده آگاه میشوند و مفهوم را درک میکنند. (فولادی، 1389: 223)
لایب نیتس بینهایت جهانهای ممکن را در علم خداوند تصوّر میکند و جهان واقع را بهترین جهان ممکنی میداند که خداوند خلق کرده است و میگوید خداوند براساس شایستگیها جهانهای ممکن را تحقّق میبخشد. (لایب نیتس، 1398: 150)
فلاسفهی بعد از او نیز تعابیری دیگر از جهان ممکن دارند. کریپکی از آن به وضعیتی دیگر از جهان نام میبرد. (سعیدی مهر، 1394: 78)؛ دیوید لوییس بر این باور است که جهانهای ممکن وجودی واقعی دارند و شبیه به جهان واقعی هستند، و تفاوت آنها مربوط به اموری است که در هر یک میگذرد. پلنتیگا تحقّق جهانهای ممکن را مشروط به داشتن جامعیّت میداند. (همان: 101)
فیلسوفان ایرانی چون ملاصدرا (صدرالدین شیرازی، 1387: 676)، فانی شیرازی (فانی شیرازی دهدار، 1375: 326)، و فاضل تونی (فاضل تونی، 1386: 61)، ممکنات را تجلی پروردگار در پدیدههای عالم میدانند. ابنسینا (ابنسینا، 1380: 137، جلد یک) ممکنات را فیضان نامگذاری کرده است و عقیده دارد که آنها از ذات حق سرشار میشوند. میرداماد (میرداماد، 1374: 125)، شیخ نصیرالدین طوسی (طوسی، 1372: 56)، و مدرس یزدی (مدرس یزدی، 1372: 18) ممکنات را حادثی میدانند که خود وجود ندارند بلکه وجود خود را از واجبالوجود میدانند. زبانشناسانی مانند کوروش صفوی نیز بر این باورند که هنجارگریزی و واقعیّتگریزی در متون عامل پیدایش جهانهای ممکن متن میشوند و آن را تأثیرگذار و جذاب میکنند. (صفوی، 1399: 425)
3- بحث و بررسی
هریک از روشهای منسجم و نظاممند برای مطالعهی متون ادبی یک نظریّهی ادبی است. (صفوی، 428:1399)؛ برای تحلیل متون ادبی از روشهای گوناگونی استفاده میشود. زبانشناسان به شش عامل: پیام، موضوع، گیرنده، فرستنده، مجرای ارتباطی و رمزگان که در ایجاد ارتباط نقش دارند پرداختهاند و بسته به اینکه پیام برکدام یک از این عوامل اثربخش در ایجاد ارتباط معطوف باشد، این نظریّهها را نامگذاری کردهاند. (صفوی ،32:1399)؛ شکلگرایان روس به پیام توجّه داشتهاند و نظریّهی آنها پیاممدار است و چون به فرم ظاهر و صورت پیام توجّه دارند فرمالیست هم خوانده میشوند. گروهی به موضوع پرداختهاند، از این رو نقد آنها را موضوعمدارگویند. بعضی دیگر توجّه خود را به نویسندهی اثر معطوف کردهاند و به ذهن و زندگی نویسندهی اثر و چگونگی شرایط اجتماعی و تاریخی زمانهی خالق اثر پرداختهاند، اینگونه نظریّهها را نویسندهمدار یا تاریخنگر گفته و به رمانتیسم نسبت دادهاند. برخی دیگر به خوانندهی متن ادبی چشم دوختهاند و به برداشتهای او از متن استناد میکنند، این نظریّه را خوانندهمدار یا نقد پدیدار شناختی گویند. بعضی از این نظریّهپردازان تمام توجّه خود را به رمزگان زبان معطوف کرده و به چگونگی کاربرد زبان در القای معنی پرداختهاند که ایشان را رمزگانمدار یا ساختارگرا گویند. از میان این نظریّههای ادبی و روشهای نقد، دو روش یعنی نقد شکل گرا و نقد ساختگرا مستقیما با زبانشناسی در ارتباطاند. (صفوی ،481:1399)
دانشور کیان(101:1400) میگوید: متنهای کلاسیک زبان فارسی شایسته ی ژرفکاوی و بازآفرینی است تا نقش سرنوشت ساز آن در تحولات و توسعهی مدنی و اجتماعی آشکار شود. از این رو است که گفته میشود نقد ادبی و زبانی با تکیه بر دانش جهانی زبان در جهان معاصر، مهمترین کاشف ارزشهای زبان، مولّد فرآوردههای آن و پیشران توسعه در سطح ملی و جهانی است. پژوهش و نگارش این مقاله هم با اصالتدهی به زبان در تحلیل متن و کاووش فرامتن انجام شده و با این نگاه به بررسی جهان ممکن پرداخته است. پژوهش و نگارش این مقاله هم با اصالتدهی به زبان در تحلیل متن و کاوش فرامتن انجام شده و با این نگاه به بررسی جهان ممکن پرداخته است.
زیرساخت اندیشهی سعدی، نیکی پندار و گفتار و رفتار(کردار) و جهان ممکنی که در آثار خود ترسیم میکند، بر سه بنیاد دانایی، نیکویی و زیبایی است. مردمان این جهان، مردمانی نیک در اندیشه و گفتار و کردار و همواره بر مدار آفریدگار و آفرینشاند و چنانچه غفلت کنند، باز میگردند و پوزش میخواهند. جهان ممکن و پسندها و آرزوهای سعدی در بوستان، داد، نیکی، عشق و مهرورزی، فروتنی، خوشنودی، خورسندی، پرورش، سپاس، بازگشت به درستی، نیایش است. در بوستان از دنیای واقعی که آگنده است از زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و بیشتر اسیر تباهی و شقاوت است، کمتر سخن میرود. جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانی و ترسیم عالم چنانکه باید باشد و بهقول مولوی شربت اندر شربت است. (گلستان، 17:1384)
از تحلیل علمی غلامحسین یوسفی، اینگونه برداشت میشود که هر یک از بابهای بوستان و گلستان سعدی حاوی جهانهای واقع، موازی و ممکن است و به عبارتی سادهتر بازخورد هر باب در بوستان و گلستان، رونمایی از یک جهان ممکن است. نینا نورگارد میگوید: «دنیای واقعی متنی(ممکن) از طریق دنیای واقعی قابلدسترسی است. البته اگر زبانی که آن دنیا با آن توصیف میشود در دنیای واقعی قابل فهم باشد.» (نورگارد و همکاران، 179:1397)؛ سعدی هم برای توصیف جهان ممکن ارتباط محوری که پایهاش نیکی است از زبانی استفاده کرده که در جهان واقع قابل درک است و سازگاری زبانی با دنیای واقعی دارد و البته تکنیکهای زبانی و پیامرسان خاص خود را دارد:
همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است همه دانند مزامیر نه همچون داود (بوستان، 745:1384(
اومبرتو اکو میگوید: هرگاهشخصیتی فکر میکند و یا تصمیمی میگیرد، جهانی در جهان روایی جوانه میزند. (اکو، 1984: 246)؛ سعدی از تعبیر زیبای «گره بر سر بند احسان مزن» برای تأکید بر احسان کردن به دیگران نام میبرد. این تعبیر خود درگاهی است که مخاطب را بهسوی احسان به دیگران به جهانی ممکن سوق میدهد. او از بهانه جویانی که از نیکی کردن امتناع میورزند و بر سر راه آن مانع میتراشند و این کارشان را توجیه میکنند، به «تفسیردان» تعبیر میکند. جهان ممکن زبان او در لفظ و معنا شکلگرفته است.
در گلستان با کلامی ساده و با نواز گفتاری و دور از تکلّف از جهانهای ممکن رونمایی شده است. سعدی در این کتاب جهان واقع را به تصویر کشیده است و در فرامتن، جهان ممکن (مطلوب و آرمانی) خود را روایت کرده است. هشت باب گلستان، روش پادشاهان و حکمرانان، اخلاق نیکان و درویشان، بینیازی و قناعت، خاموشی و سکوت، جوانی، پیری، پرورش و تربیت، همزیستی و صحبت در جهان واقع روی میدهد، لیکن در این کتاب عناصر زبانی چنان با مهارت و زیبایی در هم تنیده است که نشان میدهد، متعلق به جهان ممکنی فراتر از برداشتهای عادی از متن است. همانگونه که گفتهاند متن ادبی در جهان ممکن غیر از جهان واقعیّت درک میشود.(صفوی، ۴۰۵:۱۳۹۱) میتوان گفت بوستان و گلستان سعدی فهرستی از بایدها و نبایدهایی است که انسان جستوجوگر دانایی و نیکویی و زیبایی را از جهان واقع به جهان ممکن راهنمایی میکند. نمونههایی از جهانهای ممکن در فرامتن بوستان و گلستان در زیر میآید:
3-1- عدل و دادگری
سعدی از جهانی میگوید که خردمندی و اندیشهورزی در چارهجویی مسائل کشور و البته برپایی عدل و داد از بدیهیات آن است. آن جهان با الهام از کمالات آفرینش و هدایت منشأ خیر و راهبری فطرت نیکخواه انسان اداره میشود:
- نمونه 01
[جهان ممکن» مسؤولیت شناسی مدیران / اصالت آسایش مردمان / کسب مشروعیت حاکمیت از مردم]
به هرمز چنین گفت نوشیروان |
|
شنیدم که در وقت نزع روان |
نمونه02
[جهان ممکن » پایش ثبات / پرهیز از ستم به هر اندازه / آموزش مدیران / ترویج دادگری با رفتار]
آوردهاند که انوشیروان عادل در شکارگاهی صیدی کباب کرده بود و نمک نبود غلامی را به روستا فرستاد تا نمک حاصل کند. گفت زینهار تا نمک به قیمت بستانی تا رسمی نگردد و دیه خراب نشود. گفتند این قدر چه خلل کند؟ گفت بنیاد ظلم در جهان [اوّل] اندکی بوده است و به مزید هر کس بدین درجه رسیده است:.
بر آورند غلامان او درخت از بیخ |
|
اگر ز باغ رعیّت مَلِک خورد سیبی |
نمونه 03
[جهان ممکن » راهبرد اصالت مردم/ توسعهی داد و برابری در مدیریّت کشور/ دیرپایی حاکمیت دادگران]
- در آن دم که چشماش ز دیدن بخفت |
- |
- شنیدم که خسرو به شیرویه گفت |
نمونه 04
[جهان ممکن » راهبرد رفاه مردمان/ احترام به پیشینیان/ ادامهی راه درست گذشتگان]
اسکندر رومی را پرسیدند که دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و لشکر بیش از این بوده و چنین فتحی میسّر نشد. گفت به عون خدای عزّوجل هر مملکت را که بگرفتم رعیتاش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم.
بزرگاش نخوانند اهل خرد |
|
که نام بزرگان به زشتی برد |
نمونه 05
[جهان ممکن » پاسداری از جان مردمان/ پرهیز از آسیب به شهروندان]
به پیکار خون از مشامی میار |
|
چو شاید گرفتن به نرمی دیار |
نمونه 06
[جهان ممکن » پرهیز از تجاوز به سرزمین دیگران/ پرهیز از آسیب به مردمان به بهانهی پیگرد دشمنان/ گرامیداشت آزادی و نکوهش زندان/ پرهیز از حبس بیگناهان]
و لیکن در اقلیم دشمن مران |
|
تنات زورمند است و لشکر گران |
4-2- نیکی
زندگی و زیباییها و تلاش در پربارسازی و سرشارکردن لحظههای آن از نیکی، زمینهی اندیشهی سعدی در کشف جهان ممکن است:
نمونه 01
[جهان ممکن » جهانی که در آن جلوگیری از نیکی و نیکوکاری غیر ممکن است.]
که این زرق و شید است و آن مکر و فن |
|
گره بر سر بند احسان مزن |
نمونه 02
[جهان ممکن و محیط زیست/ آسایش حیوانات/ محترم شمردن جانداران]
برون از رمق در حیاتاش نیافت |
|
یکی در بیابان سگی تشنه یافت |
نمونه 03
[جهان ممکن » اثربخشی مهربانی/ ناکارآمدی خشونت/ درمانگری بدیها با احترام و بخشش/ دگردیسی دشمنان با رفتار پسندیده و تبدیل ایشان به دوست]
به احسان توان کرد و وحشی به قید |
|
ببخش ای پسر کهآدمی زاده صید |
4-3- عشق و مهرورزی
نمونه 01
[جهان ممکن » عشق انسانی / فداکاری / وفاداری / زندگی پاکیزه / در این جهان نشان داده میشود که روایت پیشینیان از عشق آتشین و آسمانی عاشقان دروغ و فسانه نبوده است.]
که با پاکیزه رویی در کرو بود |
|
جوانی پاکباز پاکرو بود |
نمونه 02
[جهان ممکن » جهان تدبیر و تسلیم / نهادینگی پندار و گفتار و کردار نیک در سرشت مردمان / پرهیز از اتکا به سلیقه و خواست و پسند خویشتن]
اگر راست خواهی دلآرامات اوست |
|
تو را هر چه مشغول دارد ز دوست |
نمونه 03
[جهان ممکن » پیوستگی ویرانگر غنا و نیاز / پیوستگی سازندهی مهربانی و رستگاری / عینیت و تجلی گوهر مشترک بنی آدم در آفرینش / شرط آدمیت: حساسیت به درد و اندوه و دشواری مردمان]
بر بالین تربت یحیی پیغامبر علیه السلام معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست،
درویش و غنی بنده این خاک دراند |
|
و آنان که غنی تراند محتاج تراند |
آنگه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناکام. گفتماش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.
بنی آدم اعضای یکدیگراند |
|
که در آفرینش ز یک گوهراند |
4-4- فروتنی
نمونه 01
[جهان ممکن » جهان گرامیداشت دیگران / عاری از حرص و برتریجویی / اصالت خاک و مهجوری آتش/ جهان سربلندی آدم و سرافکندگی شیطان.]
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک |
|
ز خاک آفریدت خداوند پاک |
نمونه 02
[جهان ممکن » جهان انصاف و گذشت / جهان پوشاندن کاستیها / جهان بازتعریف گناه.]
به شب در سَرِ پارسایی شکست |
|
یکی بربطی در بغل داشت مست |
نمونه 03
[جهان ممکن » جهان بردباری و فرازآوری آستانهی تحمل / جهان اصالت نیروی نرم(منطق و انسانیت) و بی اعتنایی به نیروی سخت(زور بازو و گوندگی)]
یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته، گفت: این را چه حالت است. گفتند: فلان دشنام داداش. گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد.
نه مرد است آن که در وی مردمی نیست |
|
اگر خود بر دَرَد پیشانی پیل |
نمونه 04
[جهان ممکن » جهان ارجگذاری به فروتنی / جهان مراقبت و رشد / جهان همافزایی هوشمندی و خردورزی و فروتنی / جهان بازتعریف مفهوم بلندی و پستی و نیستی و هستی.]
خجل شد چو پهنای دریا بدید |
|
یکی قطره باران ز ابری چکید |
4-5- خورسندی و بینیازی
نمونه 01
[جهان ممکن » جهان انصاف و بینیازی(قناعت) / جهان درهمتنیدگی قناعت و توانگری / جهان شکیبایی حاصل و دستآورد جکمت است.]
خواهندهی مغربی در صفِ بزّازانِ حلب میگفت: ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسمِ سؤال از جهان برخاستی.
ای قناعت توانگرام گردان |
|
که ورایِ تو هیچ نعمت نیست |
نمونه 02
[جهان ممکن » جهان خداشناسی و معرفت و بینیازی / جهان بینیازی و توانگری / جهان اندازه و اعتدال / جهان قناعت و فرصت کسب معرفت / جهان معنیگرایی و پرهیز از تنپروری]
که بر بخت و روزی قناعت نکرد |
|
خدا را ندانست و طاعت نکرد |
نمونه 03
[جهان ممکن » جهان همت و جوانمردی / بی اعتنایی مردمان به خداوندان قدرت و ثروت / جهان نان از عمل خویش خوردن / جهان زیر منت غیر خدا نرفتن]
حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگهمّتتر در جهان دیدهای یا شنیدهای؟
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را و خود به گوشهی صحرا [به حاجتی] بیرون رفتم، خارکنی را دیدم پُشته فراهم نهاده. گفتم: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سماطِ او گرد آمدهاند؟ گفت: هرکه نان از عملِ خویش خورَد منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد
من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم. (گلستان. 114:1384)
نمونه 04
[جهان ممکن » جهان اعتماد به نفس / جهان آزادگی از بند تعلق و وامداری]
امیر ختن داد طاقی حریر |
|
یکی را ز مردان روشن ضمیر |
4-6- نیایش/ستایش/ سپاس
نیایش شیوهی ارتباط با پروردگار و گفت و گو با او است. نیایش و ستایش و سپاس امتیازهای ویژهی انسان برای باریافتن در دنیای ممکن است.
نمونه 01
[جهان ممکن » جهانی که عمل به وظیفه طاعت است و سپاسگزاری موجب افزونی / جهان جریان سپاس و قدرشناسی در مویرگهای آدم و لحظههای حیات.]
منّت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود مُمِدّ حیات است و چون بر میآید مُفَرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که بر آید |
|
کهاز عهدهی شکراش به در آید |
نمونه 02
که شکری ندانم که در خورد اوست |
|
نفس مینیارم زد از شکر دوست |
نمونه 03
خدایا به عزّ ات که خوار ام مکن |
|
به ذُل گنه شرمسار ام مکن |
به نام خدایی که جان آفرید |
|
سخن گفتن اندر زبان آفرید |
نیایش و قدرشناسی، چیستی انسان را به او یادآوری میکند که هستی او و نیروی اندیشه و سخن او مرهون لطف و عنایت خداوند است.
4- نتیجه
در هر متن ادبی، ما با جهانهای ممکنی سروکار داریم که بهتدریج از جهانهای واقع اطرافمان فاصله میگیرند. از این رو فاصلهی درک رویداد (سوژه) میان جهان ممکن تا جهان واقعیّت آنقدر کم است که ممکن است تصور شود در جهان واقع، روی داده است. در متن باید در جهان ممکنی به درک برسیم و آن جهان ممکن از شرایطی برخوردار باشد که بتواند آن مفاهیم جهان واقع را در بر بگیرد.
هر متن ادبی قرار است ما را به جهان ممکنی ببرد که از جهان واقع فاصله دارد، لیکن این فاصله آنقدر اندک است که میتوان از همین فاصلهی اندک بهره گرفت وجهان واقع را تا آستانهی جهان ممکن و زیست در جهان ممکن پیش برد. این خود، شگردی در آفرینش متن ادبی است.
نقطهنظرهای لایبنیتس، کریپکی و پلانتینگا که از فلسفهی عرفانی افلاطون الهام گرفتهاند، به آنچه در نظریّههای نظریّهپردازان ایرانی مانند کوروش صفوی دربارهی جهانهای ممکن میدانیم نزدیک است. نتیجهی این آمیختگی و تقارن این است که ما جهان واقع را فرصت رهیافت به جهان ممکن میدانیم. رهیافتی که یکی از اصلیترین هدفهای آفرینش است.
بوستان و گلستان از برجستهترین نمونههای متن ادبی برای رهیافت جهان ممکن از راه درک درست جهان واقع است.
منابع
Possible World(s) in Saadi’s Language
Ali Daneshvar Kiyan[3]
Goharshad Bouzarjomehr[4]
DOI: 10.22080/rjls.2024.27238.1477
In this world, talking about things that are or have been, such as the galaxy, the ocean, Karim-Khan, etc., we wonder about the things that we know but are not or have not been around us. Rostam, Superman, Mount Qaf and beliefs that were once considered to be true, such as the wrath of the gods and the rotation of the earth around the sun, are now deemed to be false. During the twenty-six centuries since the world of Plato's theory of ideas, the thinking man has always been pondering upon the idea of possible worlds. The current form of the Possible Worlds Theory relies on the opinions of the German philosopher Leibniz in the 17th century and his followers, like the American philosopher Saul Kripke, who posit that a possible world can be created in the periphery of the actual world. This article tries to find a way toward the possible world(s) hidden in the metatext by analyzing the texts and exploring the real world of Saadi's thought in Bustan and Golestan. Indeed, the possible world(s) that rationalists, thinkers, and sages believe in and lead the society to, have been and are on the path of history.
Keywords: Possible worlds, Actual world, Saadi, Bustan, Golestan
Extended Abstract
Introduction
In this world, talking about things that are or have been, such as the galaxy, the ocean, Karim-Khan, etc., we wonder about the things that we know but are not or have not been around us. Rostam, Superman, Mount Qaf and beliefs that were once considered true, such as the wrath of the gods, are now deemed to be false. During the twenty-six centuries since the world of Plato's theory of ideas, the thinking man has always been pondering upon the idea of possible worlds. The current form of the Possible Worlds theory relies on the opinions of the German philosopher Leibniz in the 17th century and his followers like the American philosopher Saul Kripke, who posit that a possible world can be created in the periphery of the actual world. This article tries to find a way toward the possible world(s) hidden in the metatext by analyzing the texts and exploring the real world of Saadi's thought in Bustan and Golestan. Indeed, the possible world(s) that rationalists, thinkers, and sages believe in and lead the society to, have been and are on the path of history. As such, this study intends to explore Saadi’s language through discovering his possible worlds to establish the relationship between the literary text and the actual world. To do so, we examine the ideas of two different groups of scholars as well as the approach of some of Iranian philosophers regarding the theory of the possible worlds. In addition, we briefly present the similarities between their assertions regarding the theory of Possible Worlds.
Research Methodology, Questions, and Theories
In this analytic-descriptive research which uses library and online resources for in-depth textual analysis of Golestan and Bustan, we aim to answer the following questions:
There are also the following theories that form the premises of our discussion:
Conclusion and Findings
In each literary text, we deal with possible worlds that gradually get away from the actual world which surrounds us. Therefore, the interval between understanding the happening (subject) between the possible world and the actual world is so short that we might conclude that the event occurred in the actual world. In the text, we need to reach understanding in a possible world which has the necessary qualifications to accommodate the concepts of the actual world.
In this sense, each literary text is supposed to take us to a possible world placed at a distance from the actual world we inhabit. This distance, however, is so little that one can benefit from it to advance the actual world to the threshold of the possible world and the possibility of existence in it, which is indeed a trick in creating a literary work.
Leibniz’s approach to Possible Worlds Theory, which is inspired by Plato’s philosophy, and Kripke’s and Plantinga’s assertions in this regard are closer to the approaches of Iranian theoreticians like Kourosh Safavi regarding the possible worlds. The result of such blending is that we consider the actual world as an opportunity to access the possible world, which is a main reason for creation of such worlds. Bustan and Golestan are two of the most prominent literary texts to access the possible world through proper understanding of the actual world.
[1]. استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تهران، تهران، ایران. (نویسنده مسئول ) رایانامه: daneshvarkiyan@ut.ac.ir
[2] . دانشجوی دکترای زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه تهران، پردیس بینالمللی کیش، ایران. رایانامه: gbouzarjomehr@gmail.com
[3] Assistant Professor of Persian Language and Literature, University of Tehran. Corresponding author: daneshvarkiyan@ut.ac.ir
[4] Ph.D. student of Persian language and literature, University of Tehran - Kish International Campus.
منابع