Possible World(s) in Saadi’s Language

Document Type : Research article extracted from thesis and dissertation

Authors

1 Assistant Professor of Persian Language and Literature, University of Tehran

2 Ph.D. student of Persian language and literature, University of Tehran - Kish International Campus

Abstract

In this world, talking about things that are or have been, such as the galaxy, the ocean, Karim-Khan, etc., we wonder about the things that we know but are not or have not been around us. Rostam, Superman, Mount Qaf and beliefs that were once considered to be true, such as the wrath of the gods and the rotation of the earth around the sun, are now deemed to be false. During the twenty-six centuries since the world of Plato's theory of ideas, the thinking man has always been pondering upon the idea of possible worlds. The current form of the Possible Worlds Theory relies on the opinions of the German philosopher Leibniz in the 17th century and his followers, like the American philosopher Saul Kripke, who posit that a possible world can be created in the periphery of the actual world. This article tries to find a way toward the possible world(s) hidden in the metatext by analyzing the texts and exploring the real world of Saadi's thought in Bustan and Golestan. Indeed, the possible world(s) that rationalists, thinkers, and sages believe in and lead the society to, have been and are on the path of history.

Keywords

Main Subjects


جهان(های) ممکن در زبان سعدی

علی دانشورکیان[1]

گوهرشاد بوذرجمهر[2]

تاریخ دریافت: 16/3/1403                                                    تاریخ پذیرش: 23/4/1403

10.22080/rjls.2024.27238.1477

چکیده

ما در این جهان از چیزهایی می­گوییم که هستند یا بوده­اند مانند «کهکشان»، «اقیانوس»، «کریم­خان» و با خود می­گوییم، چیزهایی که می­شناسیم لیکن در اطراف­مان نیستند یا نبوده­اند چه می‌شود. مانند «رستم»، «سوپرمن»، «کوه قاف» و نیز باورهایی که روزگاری درست (صادق) پنداشته می­شده مانند «خشم خدایان» و «گردش زمین به گرد خورشید» و امروز نادرست (کاذب) است.

 از جهان مُثُل افلاطون تا کنون که بیست و شش سده می­گذرد، انسان اندیشمند همواره درگیر جهان (های)ممکن بوده و هست. شکل امروزی جهان ممکن، بسته به آرای لایپ نیتس فیلسوف آلمانی و سول کریپکی فیلسوف آمریکایی است که می­گویند می­توان از راه جهان واقع پیرامونی، جهان ممکنی پدید آورد که درون­مایه­اش گریز از جهان واقع باشد. آن­چه در قرن هفده‌ام  با رویکردی جدید از سوی لایب نیتس مطرح شد و مورد توجّه فلاسفه پس از او چون سول کریپکی و دیگران قرارگرفته است اندک اندک به صورت نظریّه‌ای بینارشته‌ای در علوم مختلف در آمد.

در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر بسیاری از اندیشمندان کوشیده­اند برای دست­یابی به یک جامعه‌ی آرمانی و مطلوب راهکارهایی را در قالب بایدها و نبایدها و شاخص­های والای انسانی ارائه دهند. در میان این اندیشمندان که به جهان ممکن برای پرورش انسان و ساختن جامعه‌ای مطلوب می­اندیشیده­اند، نام سعدی شیرازی می­درخشد. او با زبانی استوار و ساده و بیانی جذاب و تأثیرگذار در گلستان و بوستان، چشم­انداز زندگی شایسته­ی مردمان و راه نیک­بختی ایشان را در سطحی ممتاز از شعر و حکایت‌ روایت کرده است.

این مقاله بر مبنای آرای فلسفی و زبانی یادشده می­کوشد با تحلیل متن و کاوش جهان واقع اندیشه­ی سعدی در بوستان و گلستان  به جهان(های) ممکن نهفته در فرا متن راه جوید. جهان (های) ممکنی که به باور رساندن و هدایت جامعه به آن هدف و آرمان خردگرایان و اندیشه­ورزان و حکیمان در مسیر تاریخ بوده و هست. این پژوهش، حاصل تحقیق بر جهان‌ ممکن در زبان سعدی در دو اثر او گلستان و بوستان است که با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه‌ی کتابخانه‌ای در این فرآیند پیکربندی شده است.

 کلیدواژه‌‌ها: جهان ممکن، جهان واقع، دنیای موازی، سعدی، بوستان، گلستان.

1- مقدمّه

نورتابی از جهان واقع به جهان ممکن قدمتی ژرفدارد. از زمانی که افلاطون در رساله‌هایش به جهان مُثُل اشاره می‌کند تا امروز نزدیک به بیست ‌و شش قرن است که انسان اندیشمند همواره درگیر کاوش جهان‌های ممکن بوده و هست.» (صفوی، ۱۳۹۱:۴۰۱)؛ اندیشه­ی جهان‌ ممکن از زمان افلاطون تاکنون معانی و تعابیر مختلف پذیرفته است. او نخست از کلمه­ی یونانی ایده idea به معنای دیدن استفاده کرده و زمانی هم که از اصطلاح مُثُل استفاده کرد بر این عقیده بود که محسوسات وجود دارند، اما چون فانی هستند، واقعی نیستند. تنها چیزی که ماندگار است و دچار تغییر و دگرگونی نمی‌شود، مُثُل است و بر این باور بود که تمام اشیای مادی ذاتی مجرد و حقیقتی متعالی دارند که هرگز این حقیقت زوال نمی‌پذیرد و دگرگونی پیدا نمی‌کند. (طباطبائی، 1360: 43)؛ از قرن هفدهم نیز موضوع جهان‌های ممکن با اهدافی جدید مورد نظر نظریّه‌پردازان قرارگرفته است. جان لاینز  John Lyons زبان‌شناس انگلیسی می­گوید: «انگار معنی‌شناسی صوری قرار است الگوهای بازنمود ذهن انسانی را نسبت به جهان خارج معلوم کند.» (لاینز، 332:1391)

باری، این پژوهش جهان‌ ممکن را بر اساس نظریّه‌های ادبی ‌و ابزارهای زبان‌شناسی در متن و فرامتن گلستان و بوستان بررسی می‌کند. هرچند در پاره‌ای از موارد با آرمان‌شهر هم‌پوشانی دارد اما هدف­اش بررسی آرمان‌شهر در زبان سعدی نیست زیرا آرمان‌شهر و مدینه‌­ی فاضله‌ که همواره آرزوی بشر بوده و در طول تاریخ نویسندگان بزرگی آن‌ را به تصویر کشیده‌اند کمتر به تحقّق رسیده است. در نگاه سعدی که بازتاب درست فرهنگ ایرانی است رسیدن به جهان‌ ممکن، ممکن است. جهان ممکنی که به آرمان‌شهر نزدیک است، اما آرزوی بیهوده و دور از واقعیّت نیست. سعدی جامعه‌ی جهان واقع زمان خود را درک کرده و از آن  الهام گرفته تا جهان‌ ممکن را در اندیشه­ی ایشان بپروراند. زبان و اندیشۀ او در پی تحقّق جهانی است که کمال انسان و حقوق فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم در آن گرامی داشته می‌شود. جهان‌ ممکن سعدی بستر توسعه­ی انسانی است.

افلاطون از تحقّق مدینه‌ی فاضله‌ای که به تصویر کشیده است، ناامید است: «جامعه‌ای که ما توصیف کرده‌ایم هرگز نمی‌تواند به واقعیّت درآید و پایانی برای مشکلات دولت‌ها یا خود بشریّت باشد، مگر اینکه فیلسوفان در این جهان پادشاه شوند یا آن‌هایی که اکنون پادشاه یا فرمانروا می‌خوانیم واقعاً و به‌راستی فیلسوف شوند.»(هابز، انجی، ۶۹:۱۳۹۸) امّا کریپکی Saul Aaron Kripke  (فیلسوف و منطق دان آمریکایی که در سال 2001 برنده­ی بخش فلسفه­ی جایزه­ی رولف شاک شد که معادل جایزه نوبل است) می‌گوید: جهان ممکن، وضعیتی دیگر یا شکلی دیگر از جهان است که احتمال رونمایی از آن وجود دارد. جامعه‌ی بشری در صد سال گذشته تغییراتی داشته که با گذشته‌ی آن کاملاً متفاوت است و می­توان گفت جهانی ممکن روی نموده است. او در ترسیم جهان‌ ممکن مثالی می­آورد: اگر دو تاس شش ‌وجهی که درمجموع سی و شش احتمال را با یکدیگر تشکیل می‌دهند بیاندازیم، تنها یک احتمال ممکن است محقق شود. اما یک احتمالی که محقق شده است در کنار سی و پنج احتمال دیگری که ممکن بود روی دهد سی و شش حالت انتزاعی را تشکیل می‌دهد لیکن تنها یکی از آن حالات روی داده است. پس جهان ممکن شیوه و گونه­هایی است که اشیاء می‌توانند به آن­گونه باشند (راغبی/ رضایی، ۱۵:۱۳۹۸) کریپکی می­افزاید: یک جهان ممکن یک سرزمین دور اوفتاده نیست که ما آن را کشف کنیم یا با یک تلسکوپ آن را ببینیم، جهان ممکن فرض می‌شود نه آنکه با تلسکوپ قوی کشف شود. (سعیدی مهر، 87:1383)

از نگاه لایب نیتس Gottfried Wilhelm Leibniz (فیلسوف، منطق­دان، ریاضی‌دان و دیپلمات آلمانی1716–164۶)؛ اما شرط تحقّق جهان‌های ممکن، جهت کافی یا شایستگی‌ای است که آن جهان باید برای تحقّق داشته باشد. (لایب نیتس، 1398 : 153 تا 150)؛ در این رویکرد، جهت کافی برای تحقّق جهان‌ ممکن عدالت­مدار، وجود حاکمی است که برای برپایی عدالت از ریزترین بی‌انصافی‌ها می‌پرهیزد و خود الگوی مردمی می‌شود که بر آنان حکومت می­کند.

1-1- بیان مسأله

ما در این جهان از چیزهایی می­گوییم که هستند یا بوده­اند، کهکشان راه شیری، بیستون و خلیج فارس بوده و هستند لیکن رخش، سیمرغ و سوپرمن و چیزهای دیگری که بودن و هستن­شان در پرده است چه؟ جهان­ ممکن از دیرباز از افلاطون تا کنون انسان اندیشمند را درگیر خود کرده است و امروزه می­کوشد تا ثابت کند راستی و ناراستی (صدق و کذب) جمله­ها بسته به جهان­های ممکن است. با این وصف انگار قرار است متن ادبی در جهانی غیر از جهان واقع درک شود البته نه بدین معنی که هر چه در جهان ممکنی غیر از جهان اطراف­مان درک می‌شود، متن ادبی به شمار می­رود. اکنون به این پرسش بر می­خوریم که چه­را حکایتی که در گلستان یا بوستان آمده، متن ادبی می­دانیم. جهان­های سعدی کدام­اند؟(صفوی ،405:1399) برای پاسخ به این پرسش از یادآوری این نکته­ی مهم گزیر نیست که زبان، پیکره ی ادبیات است و تنها با سلول های زنده­ی زبان فارسی است که می­توان به بافت بالنده­ و ممکن آن دست یافت و از آن لذت برد و زندگی کرد و تکامل یافت. زبان سعدی، بالنده­ترین بافتی است که می توانیم درباره­ی آن حرف بزنیم. (دانشور کیان و دیگران ،32:1398)

 این پژوهش می­خواهد زبان سعدی را از راه کشف جهان­های ممکن او کاوش کند و این­که رابطه­ی میان متن ادبی و جهان واقع چیست؟ از این­رو به دیدگاه دو دسته از نظریّه‌پردازان (تحقّق‌گرایان و تجرّدگرایان) و برخی فیلسوفان ایرانی در مورد جهان‌ ممکن پرداخته‌ شده است. از سویی دیگر به نظریّه­ی جهان‌ موازی که اشتراکات لفظی (چند جهانی) با بعضی از نظریّه‌ها در مورد جهان‌های ممکن دارد نیم­نگاهی شده است.

2-1- پرسش‌های پژوهش، فرضیه­ها و روش پژوهش

-جهان ممکن چیست و رابطه­اش با جهان واقع چگونه است؟

-پیشینه­ی گفتار درباره­ی جهان ممکن و شکل امروزین آن تا کجا و چگونه است؟

-گذر از جهان واقع به جهان ممکن دور از دسترس چرا و چگونه جذابیّت یافته است؟

-متن -در این­جا گلستان و بوستان- در جهان واقع دست می­دهد یا جهان ممکن؟

- زبان ادب در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّت­های اطراف­مان درک می‌شود.

- شکل بندی و نوع انتخاب و ترکیب نشانه­ها در گذر ما از جهان واقع به جهان ممکن می­توانند دخیل باشند.

-هنجار گریزی می­تواند عاملی برای تشخیص این نکته به حساب آید که درک در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّت­های اطراف­مان تحقّق می یابد. (صفوی ،425:1399)

روش این پژوهش، کتاب­خانه­ای و بر مبنای خواندن و تحلیل متن (گلستان و بوستان) است. در این میان، راهبردهای زبانی و ساختاری و نگاه کاربردی به فرهنگ و تمدن به عنوان زمینه­ی آفرینش ادبی همواره مد نظر است.

3-1- پیشینه‌ی پژوهش

در مطالعات ادبی، پژوهش‌هایی بر معیارهای زبان­شناسی و نظریّه­های ادبی با موضوع جهان­های ممکن در قالب کتاب و مقاله انجام شده است که نمونه­هایی از آن در پی می­آید:

1-3-1- کتاب:

_ جهان مطلوب سعدی در بوستان/ غلام­حسین یوسفی/ 1368، عنوان مقدمّه­ی مفصلی است که غلام­حسین یوسفی بر تصحیح بوستان سعدی نوشته است: پسندها و آرزوهای سعدی در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوه­گر است . بـه عبـارت دیگر، سعدی مدینه­ی فاضله­ای را که می­جسته، در بوستان تصویر کرده است. در این کتاب پرمغز، از دنیای واقعی ـ که آکنده است از زشتی و زیبـایی، تـاریکی و روشـنی و بیشـتر اسیر تباهی و شقاوت است ـ کمتر سخن می رود، بلکه جهانِ بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیّت یعنی عالَم چنانکه باید باشد و به قول مولـوی شـربت انـدر شـربت است. (یوسفی، 17:1384)؛ می­توان گفت ایده­ی جهان ممکن در نقد ادبی نو زبان و ادبیّات فارسی، مرهون نظریّات نانوشته­ی غلام­حسین یوسفی و مُظاهر مصفا است.

_ کتاب آشنایی با زبان­شناسی در مطالعات ادب فارسی / کوروش صفوی/1391 این کتاب همان­گونه که از نام­اش پیدا است، حاوی نخستین و کامل­ترین راه­کارهای هم­افزایی دانش زبان و ادبیّات در زبان فارسی است. سرفصل­هایی چون نظام زبان، کاربردشناسی زبان فارسی، نشانه­شناسی، زبان ادب، تحلیل متن، تخیّل در متن و سبک­شناسی، مباحثی است که خواننده را در درک درست از جهان واقع و ممکن(صفوی، 399:1391)؛ یاری می­رساند.

_ کتاب عمل­کرد نشانه زبان در آفرینش متن ادبی / کورش صفوی/ 1388 نویسنده در این کتاب به چگونگی عمل­کرد نشانه­های زبان در آفرینش ادبی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا به معرفی  نشانه زبان به مثابه واحد نظام زبان توجّه کرده است و سپس برحسب مفروضات بحثی درباره­ی شیوه­ی حضور نشانه­ی زبان در خلقت ادبی پیش کشیده است.

_ کتاب درباره ادبیّات و نقد ادبی / میرخسرو فرشید ورد / 1382 نویسنده شکل­ها و قالب­های آثار زبانی و ادبی مبتنی بر نوآوری و زیبایی و کیفیّت را دریچه­های دست­رسی به جهان(های) ممکن و نقد الهام گرفته از تجربه­ی جهانی فیلسوفان و زبان­شناسان و شاعران و نویسندگان پیشین و پسین جهان را تنها راه دست­یابی به نوآوری و کیفیّت و زیبایی و پرهیز از تکرار آسیب­زا می­داند. در این نگاه نوآوری با حفظ بنیان­های پیشین صورت می­پذیرد و راه توسعه­ی جهان(های) ممکن با استحکام و استمرار و البته اصلاح و روزآمدسازی بنیان­های میراث فکری پیشینیان و پرهیز از نگاه براندازانه، امکان­پذیر است. (فرشیدورد، 158.196:1382)  

_ کتاب سبک­شناسی/ سیروس شمیسا / 1398 مجموعه­ی سه جلدی سبک­شناسی از آثاری است که ابزار کاربردی پژوهش­گران زبان و ادبیّات فارسی در سه دهه­ی گذشته بوده و هست.

_ کتاب نشانه شناسی و ادبیّات/ فرزان سجودی/ 1384  محتوای این کتاب منتخبی از مقاله­هایی است که نویسنده در حوزه‌های نشانه‌شناسی و ادبیّات نوشته و در مجلّات و فصل‌نامه‌های مختلف به چاپ رسانده است. برخی از این مقاله­ها عبارت‌اند از: درآمدی بر نشانه‌شناسی/ نقد گونه‌های ادبی/ نشانه‌شناسی ادبیّات و نگاهی تازه به ترجمه‌ی ادبی/ درآمدی بر نشانه‌شناسی در شعر فارسی/ ادبیّات کلاسیک در آستانه‌ی عصر جدید/ شعر: دیالکتیک نشانه و ضد نشانه/ معنا، نامعنا و کثرت معنا. (سجودی، 1384:پیش­گفتار)

_ کتاب نظریّه و نقد ادبی/ حسین پاینده/ 1397 که از راه شناساندن نظریّه‌های علمی نقد ادبی و نحوه‌ی کاربرد عملی آن‌ها مجموعه‌ای از پُرکاربردترین نظریّه‌های نقادانه را به پژوهشگران این حوزه می‌شناساند. برخی از این نظریّه‌ها عبارت‌اند از: فرمالیسم (نقد نو)، روانکاوی، ساختارگرایی، روایت‌شناسی، نقد اسطوره‌ای‌-کهن‌الگویی، تاریخ‌گرایی نوین، مطالعات زنان، نشانه‌شناسی شعر، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی. (پاینده، 19:1397)

1-3-2- مقاله:

_ اختیار و جهان­های ممکن از دیدگاه لایب­نیتس/ محمدعلی اژه­ای و امرالله معین/ 1385 این مقاله می­کوشد که پس از بیان پیشینه­ی بحث، اصول کلی فلسفه لایب­نیتس را که با این مسأله در ارتباط­اند مطرح و تحلیل کند و با بیان اشکالات مطروحه در اختیار به راه حل­های ارائه شـده از سـوی لایب­نیتس بپردازد سپس راه حل نظریّه­ی جهان­های ممکن را به طور خاص بررسی کنـد و در پایان نشان دهد که او تا چه میزان توانسته است بر این مشکلات چیره شود. (اژه­ای و معین، 25.26:1385)

_ تک­جهانی یا چندجهانی از نظر برخی اندیشمندان مسلمان متقدم/ علی­رضا سبحانی و مهدی گلشنی/ 1393 این مقاله با بازخوانی مبانی فکری برخی از متفکران اسلامی متقدم به برخی پرسش­ها پاسخ می­دهد: با الکندی ( قرن سوم هجری) از معتقدان به تک­جهانی و حدوث عالم، آغاز کرده در پی آن به بیان عقاید ابونصر فارابی و ابن سینا از طرف­داران تک ­جهانی و قدم عالم و نامتناهی بودن زمان پرداخته سپس از یک­سو نظریّات ابوریحان بیرونی درباره­ی حدوث عالم و تعدّد جهان­ها را از خلال پرسش­ها و پاسخ­های صورت گرفته میان او و ابن سینا بیان و از سوی دیگر عقاید ابوحامد غزالی که از طرف­داران متناهی بودن زمان و حادث بودن عالم است را مطرح می­کند و نظریّه­ی جهان­های ممکن وی را ارائه می­دهد. در پایان هم آرای امام فخر رازی ( متکلم قرن هفتم هجری) درباره­ی حدوث عالم و امکان و وجوب موجودات در ذات خود را بیان کرده و به موضوع چندجهانی در نگاه او می­پردازد. (سبحانی و گلشنی، 112:1393)

_ معنی شناسی روایت، منطق موجّهات و جهان­های ممکن داستانی/ سمیرا بامِشکی/ 1400 / که می­گوید نظریه­ی جهان­های ممکن، الگویی برای معنی شناسی روایـت ارائـه مـی کنـد. ایـن مقالـه بـر کـاربرد نظریـه­ی جهان­های ممکن در معنی شناسی روایت با رویکردی بینارشـته­ای تمرکـز دارد. فهـم روایـت بـر اسـاس دیدگاه جهان­های ممکن هدف و نتیجه­ی عمده­ای است که این مقاله در پی تبیین آن است. در این نظرگـاه، پی­رنگ تنها عبارت از جهان واقعیِ متنی نیست که رویدادهایی در آن رخ می­دهد بلکه شامل جهان­هـای ممکنی است که بدون لحاظ کردن آنها، معنی شناسی روایت ناقص خواهد ماند. چنین دیدگاهی برگرفتـه از دلالت شناسی منطق موجّهات است. بنابراین، برای تبیین ایـن دیـدگاه بایـد بـه منطـق موجّهـات توجّه داشـت. نظریـه­هـای معنـایی معاصـر سـه شـاخه­ی عمـده دارد: معنـی شناسـی فلسـفی، منطقـی و زبـانی. معنی شناسی زبانی از معنی شناسی صوری یا منطقی به مثابه­ی یک منطق معنایی بـرای چگـونگی مطالعـه­ی معنی اسـتفاده مـی کنـد. (بامشِکی، 149:1400)

_ دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی/ زینب حاج ابو کهکی و دیگران 1398/ این مقاله با دیدی زبان­شناختی و سبک­شناختی به بررسی دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی (دژ هوش ربا) می­پردازد و استدلال می­کند که یکی از ابزارهایی که سبک شناسی شناختی برای بررسی این نوع از پیوندها پیشنهاد می­دهد، نظریّه­ی دنیاهای محتمل است و آن را چارچوبی می­داند که ضریب صحّت قضایا را برکنار از اینکه در جهان واقعی صحّت دارند یا نه، تعیین می­کند. این مقاله می­افزاید: نخستین بار لایب نیتس، اصطلاح دنیاهای محتمل را به کار برد و می­گفت خداوند از بی­نهایت دنیاهای محتمل یکی از بهترین آنها را برای دنیای واقعی انتخاب کرده است. پس هر واقعیّتی می­تواند از چندین دنیای محتمل تشکیل شده باشد، این واقعیّت می­تواند شامل همه چیز و همه کس باشد. (حاج ابو کهکی و دیگران، 118:1398)

_ منطق­الطیر و موضوع سفر در زمان یا سفر در جهان­های موازی در فیزیک نوین/ لیلا غلام­پور آهنگرکلایی و دیگران/1397/ یکی از پژوهش‌های متفاوت در این زمینه است و می­گوید: طبق تفسیر مکانیک کوانتومی همه­ی جهان­های ممکن در همین لحظه با ما در حال هم­زیستی­اند. این حقایق کوانتومی در همان اتاقی که در آن زندگی می­کنیم وجود دارند، اما چرا آنها را نمی­بینیم؟ زیرا این امواج دیگر، با امواج ما هم­فاز نیستند؛ از این رو جهان­های موازی اندیشه­ی وجود یک «خودِ دیگر» نظیر «خودِ ما» است که شگفت­انگیز به نظر می­رسد، اما مشاهدات نجومی این اندیشه­ی متافیزیکی را تأیید می­کند و اشاره می­کند که عطار نیشابوری قرن­ها پیش در آثارش به وجود جهان­های بی­شمار دیگری اشاره کرده است:

چه می­گویم که عالم صد هزاران      ورای هر دو عالم می­توان دید (غلام­پور و دیگران/ 119:1397)

_ مقاله: جهان­های موازی و معنی شناسی روایت/ سمیرا بامِشکی 1395 / با این برداشت که ایده­ی چند جهانی و مفهوم واقعیات چندگانه یا اینکه واقعیّت شامل تکثّر جهان­های چندگانه می‌شود، در فیزیک با نام جهان­های موازی و در نظریّه­ی ادبی با نام جهان­های ممکن مطرح است. ارتباط چنین طرح هستی­شناسی­ای با روایت در این است که خواننده با فهم پیشینی از این طرح هستی شناسی چندجهانی و مفهوم واقعیات چندگانه می­تواند تضادهای موجود در پی­رنگ برخی روایات را توجیه و تبیین عقلانی کند. برخی از روایت­ها این مفهوم را که جهان­های موازی به­طور عینی وجود دارند القاء می­کنند که به اتّخاذ طرح هستی شناسی کوانتومی از سوی خواننده می­انجامد. (بامِشکی، 92:1395)

_ مقاله: جهان­های ممکن، بررسی دیدگاه سول کریپکی، الوین پلانتینگا و دیوید لوئیس/ محمد سعیدی مهر 1383/ این مقاله به بررسی فشرده­ی دیدگاه پاره­ای از فیلسوفان تحلیلی معاصر درباره­ی جهان­های ممکن و ویژگی­های آن می­پردازد. از این رو ابتدا به دیدگاه­های متافیزیکی کریپکی، درباره­ی چیستی جهان­های ممکن و آنگاه به طرح دو رویکرد عمده به مسأله­ی جهان­های ممکن با عنوان تحقّق­گرایی و انتزاع­گرایی می­پردازد. نویسنده در این راه، دیدگاه نافذترین نماینده­ی تحقّق­گرایی دیوید لوئیس David Lewis فیلسوف تحلیلی نیمه­ی دوم قرن بیستم آمریکا و نماینده­ی شاخص انتزاع­گرایی الوین پلانتینگا  Alvin Plantingaرا مورد بررسی قرار داده است. (سعیدی مهر، 81:1383)

2- چارچوب مفهومی و مبانی نظری

جهان‌ ممکن جهانی است که انسان در اندیشه، خیال، آرزو و اهداف خود به آن پرداخته است. با توجّه به نظریّه­ی مُثُل افلاطون، به نظر می‌رسد که نظریّه­ی جهان‌ ممکن، ریشه در آرای افلاطون دارد. او تصوّرات ذهنی را جهان واقعی در نظر می‌گرفت و مصداق آن‌ها در جهان واقعیّت و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را سایه‌های آن صور واقعی می‌دانست.

مقصود از عالم مُثُل افلاطون این است که همه­ی موجوداتی که در طبیعت هستند دارای یک مثال در عالم معقول هستند و هر موجودی از هر نوعی، وجود و هستی خود را از مُثُل می‌گیرد، مثلاً هر یک از ما انسان‌ها وجود خود را در نوع انسان معنا می‌کنیم و از آن بهره‌مند می‌شویم. افلاطون، این عالم معقول را عالم ایده‌ها (مُثُل) نامیده است. (صانعی دره بیدی، 1400: 262)؛  ایده idea هم که افلاطون به فلسفه آورد به معنای ذات مجرد یا حقیقت متعالی و فوق طبیعی اشیا است و اینکه همه­ی موجودات از صورتی مجرد برخوردار هستند. (همان، 1400، 54)

جهان‌ ممکن که امروزه در جایگاه یک نظریّه­ی بینارشته‌ای مورد توجّه پژوهشگران است نخستین بار از سوی لایب نیتس Gottfried Wilhelm Leibniz (1646-1716)، فیلسوف آلمانی سده­ی هفدهم مطرح شد و سپس مورد توجّه فیلسوفان قرار گرفت که در این میان، دیدگاه سول کریپکی و پلنتینگا فیلسوف آمریکایی قرن بیستم و ایده پرداز و دکتر در فلسفه­ی دین و همچنین دیوید لوئیس از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار است. البته این نظریّه‌پردازان در مورد جهان‌ ممکن، دیدگاه‌های متفاوتی دارند. بعضی از آن‌ها جهان‌ ممکن را جهان‌ تحقّق‌یافته می‌دانند و بعضی دیگر آن‌ را جهان‌ فرضی می‌دانند که ممکن است، تحقّق پیدا کند و البته جهان واقعی را نیز جهان ممکنی می‌دانند که تحقّق یافته است.

لایب نیتس(64:1398) در مقابل عالم مُثُل از موناد monad - جوهرهای بسیطی که اشیاء از ترکیب آنها به وجود می‌آید و اساس این جوهرها آگاهی و ادراک است- نام می‌برد و می‌گوید: جز موناد هیچ‌ چیزی در عالم وجود ندارد و آنچه ما آن را ماده می‌نامیم تصویر یا نمایش‌هایی از موناد است. و تحت تأثیر آرای افلاطون در مورد عالم مُثُل موجودات را به دو دسته‌ی نور و سایه تقسیم می­کند. او خدا و نفوس را از جنس نور می‌داند و اشیاء و اجسام را سایه. او معتقد است که تمام دانش بشر در مورد سایه‌ها است، بشر در دانش تاریخ، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی و... مهارت پیدا می‌کند می‌آموزد و آموزش می‌دهد لیکن این‌ها همه سایه­اند و در این سایه‌ها نور وجود ندارد. اجسام از خود نوری ندارند و مانند نفوس، موجوداتی قائم ‌به ‌ذات نیستند، بلکه تحت تأثیر نور و تابش آن‌ به وجود آمده‌اند. (صانعی دره بیدی، 1400: 73)؛ از نگاه لایب نیتس، شرط تحقّق جهان‌های ممکن، جهت کافی یا شایستگی‌ای است که آن جهان برای تحقّق باید داشته باشد. (لایب نیتس، 1398 : 153 تا 150)

کریپکی، جهان ممکن را وضعیتی دیگر از جهان می‌داند که در آن­جا جهان می‌تواند به‌گونه‌ای دیگر باشد. (کریپکی، 1399: 20-17)؛ سعدی هم درست همان جهان دیگر را طلب می‌کند که جهان حاکمیّت اخلاق است. او برای تبیین اندیشه­ی خود، منشوری از اخلاقیات را در قالب اشعار و حکایات بیان می‌کند. نتیجه‌ی مفاهیمی که از جهان ممکن او درک می‌شود، ترغیب انسان به اندیشه نیک، سخن نیک و پسندیده و رفتاری بشردوستانه و خداپسندانه است. او در پی جهانی است که مردم آن تلاش کنند تا در ابتدا درون خود را از پلیدی­ها و زشتی‌ها پاک کنند و به صفات پسندیده و نیکو بیارایند و سپس در تراکُنش زیستی خود به­کار گیرند. البته گاهی جهان سعدی با آرمان‌شهر هم­پوشانی دارد و هدف این پژوهش نشان دادن اندیشه­ی آرمان‌شهری او نیست، بلکه جهان ممکن را در زبان او جستجو می‌کند. آرمان‌شهر از زمان افلاطون تا امروز بوده و بعضی از آرزوهای بشر در طول زمان و در بعضی از جوامع به نتیجه رسیده است، امّا همه­ی آن‌ها نتوانسته به تحقّق برسد. هرچند افلاطون در کتاب جمهور از زبان سقراط آرمان‌شهرها را زاییده­ی خیال انسان می‌داند و مطمئن نیست که این طرح‌ها عملی شود. (زرین‌کوب، 1362: 242)

      از سویی دیگر دیدگاه‌ها هم در مورد چیستی جهان‌ ممکن متفاوت است. لایب نیتس جهان‌ ممکن را بی‌نهایت می‌داند و جهان فعلی را بهترین جهان ممکن می‌داند که خداوند آفریده است. دیوید لوئیس همه­ی جهان‌های ممکن را محقّق می‌داند و می‌گوید: از نظر نوع با جهان فعلیِ واقعی یکی هستند و تنها از نظر اشیاء و اموری که در آن‌ها می‌گذرد، متفاوت هستند. صفوی(1399: 401)؛ می­گوید: بحث در مورد جهان‌های ممکن به زمان‌های بسیار دور برمی‌گردد. از زمانی که افلاطون به عالم مُثل اشاره می‌کند تا به امروز مورد نظر فلاسفه و دانشمندان بوده است. او می­افزاید: در نگاه لاینز مفهوم جهان‌های ممکن به‌صورت امروزی اولین بار توسط لایب نیتس ارائه شد. به باور او در علم خداوند بی‌نهایت جهان‌ ممکن وجود دارد و خداوند عالم مطلق است و هم از این رو بهترین جهان ممکن را تحقّق بخشیده است. بعد از او این نظریّه به‌دور از خصلت‌های کلامی و غیر متافیزیکی مورد استقبال فلاسفه جدید قرار گرفت. (صفوی،1399: 401)

صفوی همچنین می­گوید: انسان قادر است با الهام از دنیای واقعی خود جهان‌ ممکنی به وجود بیاورد که با جهانی که در آن زندگی می‌کند، کاملاً متفاوت باشد. این جهان‌ برای او جذابیّت دارد و از آن‌ لذّت می‌برد. مثلاً می‌تواند فیلمی بسازد که حیوانات در آن باهم به زبان‌های انگلیسی، فارسی صحبت می‌کنند. (صفوی، 1399: 403) مونتاگیو و پیروانش با استفاده از نظریّه­ی جهان‌های ممکن، راهکارهایی را ارائه داده‌اند که به‌وسیله آن‌ها می‌توان به تحلیل عبارت‌های غیر محقّق پرداخت و جهان‌های ممکن نظیر جهان رؤیاها، امیدها، آرزوها، جهان‌های خیالی و باورها را بررسی کرد. (لاینز، 1391: 330)؛ برخی از جمله نینا نورگارد Nina Norgaard (پژوهشگر و استادیار زبان شناسی کاربردی در دانشگاه دانمارک جنوبی) هم گفته­اند: اصل زیربنایی جهان‌های ممکن این است که متن مجموعه‌ای از جهان‌ها را به ما معرفی می‌کند که با جهان واقعی و جهانی که به آن عادت داریم فرق می‌کند. (نورگارد و همکاران، 1397: 176)؛ و اینکه متن ادبی در جهان ممکنی غیر از جهان واقعیّت‌های ما درک می‌شود و ما برای درک مطالب در متون ادبی باید جهان‌های ممکن آن را بشناسیم و به چگونگی پیدایش آن‌ها دست پیدا کنیم. (صفوی، 1399: 426)؛ و البته، جهان‌های ممکن در متن یعنی جمله‌هایی که همه سازگار هستند و در آن‌ها تناقضی وجود ندارد. درواقع جهان‌های ممکن، راه‌های فرضی هستند که می‌توان آن‌ها را در تصوّر کردن گونه‌های دیگری از جهان واقعی به کار برد. بنابراین جهان‌های واقعی می‌توانند متفاوت از آنچه هستند، باشند. (موحد، 1381: 100-99)

فولادی، عالم مثال را عالم خلاقیّت می‌داند و معتقد است که در ادبیّات، دین و عرفان برای دریافت واقعی معنای کلمات و عبارات به‌ ناچار باید به صورت­های مثالی روی آورد. او هر اثر ادبی‌ را دارای پرده‌هایی از نمایش مثالی می‌داند که برای رساندن مفاهیم و مطالب در نظر گرفته ‌شده‌ از اهمیّت ویژه‌ای برخوردارند و از این طریق خواننده و شنونده از هدف نویسنده آگاه می‌شوند و مفهوم را درک می‌کنند. (فولادی، 1389: 223)

لایب نیتس بی‌نهایت جهان‌های ممکن را در علم خداوند تصوّر می‌کند و جهان واقع را بهترین جهان ممکنی می‌داند که خداوند خلق کرده است و می‌گوید خداوند براساس شایستگی‌ها جهان‌های ممکن را تحقّق می‌بخشد. (لایب نیتس، 1398: 150)

فلاسفه‌ی بعد از او نیز تعابیری دیگر از جهان‌ ممکن دارند. کریپکی از آن به وضعیتی دیگر از جهان نام می‌برد. (سعیدی مهر، 1394: 78)؛ دیوید لوییس بر این باور است که جهان‌های ممکن وجودی واقعی دارند و شبیه به جهان واقعی هستند، و تفاوت آن‌ها مربوط به اموری است که در هر یک می‌گذرد. پلنتیگا تحقّق جهان‌های ممکن را مشروط به داشتن جامعیّت می‌داند. (همان: 101)

فیلسوفان ایرانی چون ملاصدرا (صدرالدین شیرازی، 1387: 676)، فانی شیرازی (فانی شیرازی دهدار، 1375: 326)، و فاضل تونی (فاضل تونی، 1386: 61)، ممکنات را تجلی پروردگار در پدیده‌های عالم می‌دانند. ابن‌سینا (ابن‌سینا، 1380: 137، جلد یک) ممکنات را فیضان نام‌گذاری کرده است و عقیده دارد که آن‌ها از ذات حق سرشار می‌شوند. میرداماد (میرداماد، 1374: 125)، شیخ نصیرالدین طوسی (طوسی، 1372: 56)، و مدرس یزدی (مدرس یزدی، 1372: 18) ممکنات را حادثی می‌دانند که خود وجود ندارند بلکه وجود خود را از واجب‌الوجود می‌دانند. زبان‌شناسانی مانند کوروش صفوی نیز بر این باورند که هنجارگریزی و واقعیّت‌گریزی در متون عامل پیدایش جهان‌های ممکن متن می‌شوند و آن را تأثیرگذار و جذاب می‌کنند. (صفوی، 1399: 425)

3- بحث و بررسی

هریک از روش­های منسجم و نظام­مند برای مطالعه­ی متون ادبی یک نظریّه­ی ادبی است. (صفوی، 428:1399)؛ برای تحلیل متون ادبی از روش­های گوناگونی استفاده می‌شود. زبان­شناسان به شش عامل: پیام، موضوع، گیرنده، فرستنده، مجرای ارتباطی و رمزگان که در ایجاد ارتباط نقش دارند پرداخته­اند و بسته به اینکه پیام برکدام­ یک از این عوامل اثربخش در ایجاد ارتباط معطوف باشد، این نظریّه­ها را نام­گذاری کرده­اند. (صفوی ،32:1399)؛ شکل­گرایان روس به پیام توجّه داشته­اند و نظریّه­ی آن­ها پیام­مدار است و چون به فرم ظاهر و صورت پیام توجّه دارند فرمالیست هم خوانده می­شوند. گروهی به موضوع پرداخته­اند، از این رو نقد آن­ها را موضوع­مدارگویند. بعضی دیگر توجّه خود را به نویسنده­ی اثر معطوف کرده­اند و به ذهن و زندگی نویسنده­ی اثر و چگونگی شرایط اجتماعی و تاریخی زمانه­ی خالق اثر پرداخته­اند، این­گونه نظریّه­ها را نویسنده­مدار یا تاریخ­نگر گفته و به رمانتیسم نسبت داده­اند. برخی دیگر به خواننده­ی متن ادبی چشم دوخته­اند و به برداشت­های او از متن استناد می­کنند، این­ نظریّه­ را خواننده­مدار یا نقد پدیدار شناختی گویند. بعضی از این نظریّه­پردازان تمام توجّه خود را به رمزگان زبان معطوف کرده­ و به چگونگی کاربرد زبان در القای معنی پرداخته­اند که ایشان را رمزگان­مدار یا ساختار­گرا گویند. از میان این نظریّه­های ادبی و روش­های نقد، دو روش یعنی نقد شکل گرا و نقد ساخت­گرا مستقیما با زبان­شناسی در ارتباط­اند. (صفوی ،481:1399)

دانشور کیان(101:1400) می­گوید: متن­های کلاسیک زبان فارسی شایسته ی ژرف­کاوی و بازآفرینی است تا نقش سرنوشت ساز آن در تحولات و توسعه­ی مدنی و اجتماعی آشکار شود. از این رو است که گفته می‌شود نقد ادبی و زبانی با تکیه بر دانش جهانی زبان در جهان معاصر، مهم­ترین کاشف ارزش­های زبان، مولّد فرآورده­های آن و پیشران توسعه در سطح ملی و جهانی است. پژوهش و نگارش این مقاله هم با اصالت­دهی به زبان در تحلیل متن و کاووش فرامتن انجام شده و با این نگاه به بررسی جهان ممکن پرداخته است. پژوهش و نگارش این مقاله هم با اصالت­دهی به زبان در تحلیل متن و کاوش فرامتن انجام شده و با این نگاه به بررسی جهان ممکن پرداخته است.

زیرساخت اندیشه­ی سعدی، نیکی پندار و گفتار و رفتار(کردار) و جهان ممکنی که در آثار خود ترسیم می‌کند، بر سه بنیاد دانایی، نیکویی و زیبایی است. مردمان این جهان، مردمانی نیک در اندیشه و گفتار و کردار و همواره بر مدار آفریدگار و آفرینش­اند و چنان­چه غفلت کنند، باز می­گردند و پوزش می­خواهند. جهان ممکن و پسندها و آرزوهای سعدی در بوستان، داد، نیکی، عشق و مهرورزی، فروتنی، خوشنودی، خورسندی، پرورش، سپاس، بازگشت به درستی، نیایش است. در بوستان از دنیای واقعی که آگنده است از زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و بیشتر اسیر تباهی و شقاوت است، کمتر سخن می‌رود. جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانی و ترسیم عالم چنان‌که باید باشد و به‌قول مولوی شربت اندر شربت است. (گلستان، 17:1384)

   از تحلیل علمی غلام­حسین یوسفی، این­گونه برداشت می‌شود که هر یک از باب­های بوستان و گلستان سعدی حاوی جهان­های واقع، موازی و ممکن است و به عبارتی ساده­تر بازخورد هر باب در بوستان و گلستان، رونمایی از یک جهان ممکن است. نینا نورگارد می­گوید: «دنیای واقعی متنی(ممکن) از طریق دنیای واقعی قابل‌دسترسی است. البته اگر زبانی که آن دنیا با آن توصیف می‌شود در دنیای واقعی قابل ‌فهم باشد.» (نورگارد و همکاران، 179:1397)؛ سعدی هم برای توصیف جهان ممکن ارتباط محوری که پایه­اش نیکی است از زبانی استفاده کرده که در جهان واقع قابل ‌درک است و سازگاری زبانی با دنیای واقعی دارد و البته تکنیک­های زبانی و پیام­رسان خاص خود را دارد:

همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است     همه دانند مزامیر نه همچون داود (بوستان، 745:1384(

اومبرتو اکو می‌گوید: هرگاهشخصیتی فکر می‌کند و یا تصمیمی می‌گیرد، جهانی در جهان روایی جوانه می‌زند. (اکو، 1984: 246)؛ سعدی از تعبیر زیبای «گره بر سر بند احسان مزن» برای تأکید بر احسان کردن به دیگران نام می‌برد. این تعبیر خود درگاهی است که مخاطب را به‌سوی احسان به دیگران به جهانی ممکن سوق می‌دهد. او از بهانه‌ جویانی که از نیکی کردن امتناع می‌ورزند و بر سر راه آن مانع می­تراشند و این کارشان را توجیه می‌کنند، به «تفسیردان» تعبیر می‌کند. جهان‌ ممکن زبان او در لفظ و معنا شکل‌گرفته است.

در گلستان با کلامی ساده و با نواز گفتاری و دور از تکلّف از جهان­های ممکن رونمایی شده است. سعدی در این کتاب جهان واقع را به تصویر کشیده است و در فرامتن، جهان ممکن (مطلوب و آرمانی) خود را روایت کرده است. هشت­ باب گلستان، روش پادشاهان و حکم­رانان، اخلاق نیکان و درویشان، بی­نیازی و قناعت، خاموشی و سکوت، جوانی، پیری، پرورش و تربیت، هم­زیستی و صحبت در جهان واقع روی می‌دهد، لیکن در این کتاب عناصر زبانی چنان با مهارت و زیبایی در هم تنیده­ است که نشان می­دهد، متعلق به جهان ممکنی فراتر از برداشت‌های عادی از متن است. همان­گونه که گفته­اند متن ادبی در جهان ممکن غیر از جهان واقعیّت درک می‌شود.(صفوی، ۴۰۵:۱۳۹۱) می­توان گفت بوستان و گلستان سعدی فهرستی از بایدها و نبایدهایی است که انسان جست­و­جوگر دانایی و نیکویی و زیبایی را از جهان واقع به جهان ممکن راهنمایی می­کند. نمونه­هایی از جهان­های ممکن در فرامتن بوستان و گلستان در زیر می­آید:

3-1- عدل و دادگری

سعدی از جهانی می­گوید که خردمندی و اندیشه­ورزی در چاره­جویی مسائل کشور و البته برپایی عدل و داد از بدیهیات آن است. آن جهان با الهام از کمالات آفرینش و هدایت منشأ خیر و راهبری فطرت نیک­خواه انسان اداره می‌شود:

-  نمونه 01

 [جهان ممکن» مسؤولیت شناسی مدیران / اصالت آسایش مردمان / کسب مشروعیت حاکمیت از مردم]

به هرمز چنین گفت نوشیروان
نه در بند آسایش خویش باش
چو آسایش خویش جویی و بس
که شاه از رعیت بود تاج دار
                   (بوستان، 42:1384)

 

شنیدم که در وقت نزع روان
که خاطر نگهدار درویش باش
نیاساید اندر دیار تو کس
برو پاس درویش محتاج دار

نمونه02

[جهان ممکن » پایش ثبات / پرهیز از ستم به هر اندازه / آموزش مدیران / ترویج دادگری با رفتار]

آورده‌اند که انوشیروان عادل در شکارگاهی صیدی کباب کرده بود و نمک نبود غلامی را به روستا فرستاد تا نمک حاصل کند. گفت زینهار تا نمک به قیمت بستانی تا رسمی نگردد و دیه خراب نشود. گفتند این قدر چه خلل کند؟ گفت بنیاد ظلم در جهان [اوّل] اندکی بوده‌ است و به مزید هر کس بدین درجه رسیده است:.

بر آورند غلامان او درخت از بیخ
زنند لشکریان­اش هزار مرغ به سیخ
                    (گلستان، 74:1384)

 

اگر ز باغ رعیّت مَلِک خورد سیبی
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد      
 

نمونه 03

 [جهان ممکن » راهبرد اصالت مردم/ توسعه­ی داد و برابری در مدیریّت کشور/ دیرپایی حاکمیت دادگران]

            

- در آن دم که چشم­اش ز دیدن بخفت
- نظر در صلاح رعیت کنی
- که مردم ز دست­ات نپیچند پای
- کند نام زشت­اش به گیتی سمر
- بکند آن که بنهاد بنیاد بد
                             (بوستان، 43:1384)

-        

- شنیدم که خسرو به شیرویه گفت
- بر آن باش تا هرچه نیت کنی
- الا تا نپیچی سر از عدل و رای
- گریزد رعیت ز بیدادگر
- بسی بر نیاید که بنیاد خود

نمونه 04

[جهان ممکن » راهبرد رفاه مردمان/ احترام به پیشینیان/ ادامه­ی راه درست گذشتگان]

اسکندر رومی را پرسیدند که دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و لشکر بیش از این بوده و چنین فتحی میسّر نشد. گفت به عون خدای عزّوجل هر مملکت را که بگرفتم رعیت­اش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم.

بزرگ­اش نخوانند اهل خرد
    

 

که نام بزرگان به زشتی برد
             (گلستان. 85:1384)

نمونه 05

[جهان ممکن » پاسداری از جان مردمان/ پرهیز از آسیب به شهروندان]

به پیکار خون از مشامی میار
نیرزد که خونی چکد بر زمین
                  (بوستان، 52:1384)

 

چو شاید گرفتن به نرمی دیار
به مردی که ملک سراسرْ زمین

نمونه 06

 [جهان ممکن » پرهیز از تجاوز به سرزمین­ دیگران/ پرهیز از آسیب به مردمان به بهانه­ی پی­گرد دشمنان/ گرامی­داشت آزادی و نکوهش زندان/ پرهیز از حبس بی­گناهان]

و لیکن در اقلیم دشمن مران
رسد کشوری بی گنه را گزند
که ممکن بود بی‌گنه در میان
               (بوستان، 51:1384)

 

تن­ات زورمند است و لشکر گران
که وی بر حصاری گریزد بلند
نظر کن در احوال زندانیان

4-2- نیکی

زندگی و زیبایی­ها و تلاش در پربارسازی و سرشارکردن لحظه­های آن از نیکی، زمینه­ی اندیشه­ی سعدی در کشف جهان ممکن است:

نمونه 01

 [جهان ممکن » جهانی که در آن جلوگیری از نیکی و نیکوکاری غیر ممکن است.]

که این زرق و شید است و آن مکر و فن
که علم و ادب می‌فروشد به نان
                               (بوستان، 81:1384)

 

گره بر سر بند احسان مزن  
زیان می‌کند مرد تفسیر‌دان

نمونه 02

 [جهان ممکن و محیط زیست/ آسایش حیوانات/ محترم شمردن جانداران]

برون از رمق در حیات­اش نیافت
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
سگ ناتوان را دمی آب داد
که داور گناهان از او عفو کرد
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
کجا گم شود خیر با نیک­مرد
                         (بوستان، 85:1384)

 

یکی در بیابان سگی تشنه یافت
کله دلو کرد آن پسندیده کیش
به خدمت میان بست و بازو گشاد
خبر داد پیغمبر از حال مرد
الا گر جفا کردی اندیشه کن
کسی با سگی نیکویی گم نکرد

نمونه 03

 [جهان ممکن » اثربخشی مهربانی/ ناکارآمدی خشونت/ درمان­گری بدی­ها با احترام و بخشش/ دگردیسی دشمنان با رفتار پسندیده و تبدیل ایشان به دوست]

به احسان توان کرد و وحشی به قید
که نتوان بریدن به تیغ این کمند
نیاید دگر خبث از او در وجود
بسی بر نیاید که گردند دوست
                      (بوستان، 87:1384)

 

ببخش ای پسر که­آدمی زاده صید
عدو را به الطاف گردن ببند
چو دشمن کرم بیند و لطف و جود
و گر خواجه با دشمنان نیکخو است
 

4-3- عشق و مهرورزی

نمونه 01

[جهان ممکن » عشق انسانی / فداکاری / وفاداری / زندگی پاکیزه / در این جهان نشان داده می‌شود که روایت پیشینیان از عشق آتشین و آسمانی عاشقان دروغ و فسانه نبوده است.]

که با پاکیزه رویی در کرو بود
به گردابی درافتادند با هم
مبادا کاندر آن حالت بمیرد
مرا بگذار و دست یار من گیر
ز کار افتاده بشنو تا بدانی
چنان داند که در بغداد تازی
دگر چشم از همه عالم فرو بند
حدیث عشق از این دفتر نبشتی
              (گلستان. 148:1384)

 

جوانی پاکباز پاک­رو بود
چنین خواندم که در دریای اعظم
چو ملاح آمدش تا دست گیرد
همی گفت از میان موج و تشویر
چنین کردند یاران زندگانی
که سعدی راه و رسم عشقبازی
دلارامی که داری دل در او بند
اگر مجنون لیلی زنده گشتی
 

نمونه 02

[جهان ممکن » جهان تدبیر و تسلیم / نهادینگی پندار و گفتار و کردار نیک در سرشت مردمان / پرهیز از اتکا به سلیقه و خواست و پسند خویشتن]

اگر راست خواهی دل­آرام­ات اوست
که دوزخ تمنا کنی یا بهشت؟
پسندیدم آنچ او پسندد مرا
                      (بوستان، 107:1384)

 

تو را هر چه مشغول دارد ز دوست
یکی پیش شوریده حالی نبشت
بگفتا مپرس از من این ماجرا
 

نمونه 03

[جهان ممکن » پیوستگی ویران­گر غنا و نیاز / پیوستگی سازنده­ی مهربانی و رستگاری / عینیت و تجلی گوهر مشترک بنی آدم در آفرینش / شرط آدمیت: حساسیت به درد و اندوه و دشواری مردمان]

بر بالین تربت یحیی پیغامبر علیه السلام معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواست،

درویش و غنی بنده این خاک دراند
   

 

و آنان که غنی تراند محتاج تراند

آن­گه مرا گفت از آن جا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان خاطری همراه من کنید که از دشمنی صعب اندیشناک­ام. گفتم­اش بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.

بنی آدم اعضای یک­دیگراند
چو عضوی به درد آورد روزگار
تو که­از محنت دیگران بی غمی
 

 

که در آفرینش ز یک گوهراند
دگر عضوها را نماند قرار
نشاید که نام­ات نهند آدمی
                  (گلستان. 66:1384)

4-4- فروتنی

نمونه 01

[جهان ممکن » جهان گرامی­داشت دیگران / عاری از حرص و برتری­جویی / اصالت خاک و مهجوری آتش/ جهان سربلندی آدم و سرافکندگی شیطان.]

پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
ز خاک آفریدندت آتش مباش
به بیچارگی تن بینداخت خاک
از آن دیو کردند از این آدمی
                      (بوستان، 115:1384)

 

ز خاک آفریدت خداوند پاک
حریص و جهان سوز و سرکش مباش
چو گردن کشید آتش هولناک
چو آن سرفرازی نمود این کمی
     

نمونه 02

[جهان ممکن » جهان انصاف و گذشت / جهان پوشاندن کاستی­ها / جهان بازتعریف گناه.]

به شب در سَرِ پارسایی شکست
برِ سنگ­دل برد یک مشت سیم
تو را و مرا بربط و سر شکست
تو را به نخواهد شد الّا به سیم
که از خلق بسیار بر سر خوراند
                (بوستان، 132:1384)

 

یکی بربطی در بغل داشت مست
چو روز آمد آن نیک‌­مردِ سلیم
که دوشینه معذور بودی و مست
مرا به شد آن زخم و برخاست بیم
از این دوستانِ خدا بر سراند

نمونه 03

[جهان ممکن » جهان بردباری و فرازآوری آستانه­ی تحمل / جهان اصالت نیروی نرم(منطق و انسانیت) و بی اعتنایی به نیروی سخت(زور بازو و گوندگی)]

یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته، گفت: این را چه حالت است. گفتند: فلان دشنام داداش. گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی‌دارد و طاقت سخنی نمی‌آرد.

نه مرد است آن که در وی مردمی نیست
اگر خاکی نباشد آدمی نیست
                           (گلستان. 105:1384)

 

اگر خود بر دَرَد پیشانی پیل
بنی آدم سرشت از خاک دارد

نمونه 04

[جهان ممکن » جهان ارج­گذاری به فروتنی / جهان مراقبت و رشد / جهان هم­افزایی هوشمندی و خردورزی و فروتنی / جهان بازتعریف مفهوم بلندی و پستی و نیستی و هستی.]

خجل شد چو پهنای دریا بدید
گر او هست حقا که من نیستم
صدف در کناراش به جان پرورید
که شد نامور لؤلؤ شاهوار
در نیستی کوفت تا هست شد
نهد شاخ پُرمیوه سر بر زمین
                   (بوستان، 115:1384)

 

یکی قطره باران ز ابری چکید
که جایی که دریا است من کیستم؟      
چو خود را به چشم حقارت بدید
سپهراش به جایی رسانید کار
بلندی از آن یافت که­او پست شد
تواضع کند هوشمند گُزین

4-5- خورسندی و بی­نیازی

نمونه 01

[جهان ممکن » جهان انصاف و بی­نیازی(قناعت) / جهان درهم­تنیدگی قناعت و توانگری / جهان شکیبایی حاصل و دست­آورد جکمت است.]

خواهنده­ی مغربی در صفِ بزّازانِ حلب می‌گفت: ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت، رسمِ سؤال از جهان برخاستی.

ای قناعت توانگرام گردان
کنجِ صبر اختیارِ لقمان است

 

که ورایِ تو هیچ نعمت نیست
هر‌که را صبر نیست حکمت نیست
                   (گلستان. 109:1384)

نمونه 02

[جهان ممکن » جهان خداشناسی و معرفت و بی­نیازی / جهان بی­نیازی و توان­گری / جهان اندازه و اعتدال / جهان قناعت و فرصت کسب معرفت / جهان معنی­گرایی و پرهیز از تن­پروری]

که بر بخت و روزی قناعت نکرد
خبر کن حریص جهان­گرد را
به دست آرد از معرفت توشه‌ای
چنین پر شکم آدمی یا خمی
تو پنداری از بهر نان است و بس
                 (بوستان، 145:1384)

 

خدا را ندانست و طاعت نکرد
قناعت توان­گر کند مرد را
خنک نیک­بختی که در گوشه‌ای
به اندازه خور زاد اگر مردمی
درون جای قوت است و ذکر و نفس

نمونه 03

[جهان ممکن » جهان همت و جوان­مردی / بی اعتنایی مردمان به خداوندان قدرت و ثروت / جهان نان از عمل خویش خوردن / جهان زیر منت غیر خدا نرفتن]

حاتمِ طایی را گفتند: از تو بزرگ‌همّت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟

گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را و خود به گوشه­ی صحرا [به حاجتی] بیرون رفتم، خارکنی را دیدم پُشته فراهم نهاده. گفتم: به مهمانیِ حاتم چرا نَرَوی که خَلقی بر سماطِ او گرد آمده‌اند؟ گفت:    هر‌که نان از عملِ خویش خورَد      منّتِ حاتمِ طایی نبَرَد

من او را به همّت و جوانمردی از خود برتر دیدم. (گلستان. 114:1384)

نمونه 04

[جهان ممکن » جهان اعتماد به نفس / جهان آزادگی از بند تعلق و وام­داری]

امیر ختن داد طاقی حریر
نپوشید و دستش ببوسید و گفت
و از او خوب­تر خرقه­ی خویشتن
مکن بهر قالی زمین بوس کس
                  (بوستان، 145:1384)

 

یکی را ز مردان روشن ضمیر
ز شادی چو گلبرگ خندان شکفت
چه خوب است تشریف میر ختن
گر آزاده‌ای بر زمین خسب و بس

4-6- نیایش/ستایش/ سپاس

نیایش شیوه­ی ارتباط با پروردگار و گفت و گو با او است. نیایش و ستایش و سپاس امتیازهای ویژه­ی انسان برای باریافتن در دنیای ممکن است.

نمونه 01

[جهان ممکن » جهانی که عمل به وظیفه طاعت است و سپاس­گزاری موجب افزونی / جهان جریان سپاس و قدرشناسی در موی­رگ­های آدم و لحظه­های حیات.]

منّت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می‌رود مُمِدّ حیات است و چون بر می‌آید مُفَرّح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.

از دست و زبان که بر آید

 

که­از عهده­ی شکراش به در آید
                 (گلستان. 114:1384)

نمونه 02

که شکری ندانم که در خورد اوست
چگونه به هر موی شکری کنم؟
که موجود کرد از عدم بنده را
که اوصاف مستغرق شأن اوست
روان و خرد بخشد و هوش و دل
                      (بوستان، 171:1384)

 

نفس می‌نیارم زد از شکر دوست
عطایی است هر موی از او بر تن­ام      
ستایش خداوند بخشنده را
که را قوت وصف احسان اوست؟
بدیعی که شخص آفریند ز گل

نمونه 03

خدایا به عزّ ات که خوار ام مکن
گر ام بر سر اوفتد ز تو سایه­ای
چراغ یقین­ام فراراه دار

 

به ذُل گنه شرمسار ام مکن
سپهر ام بود که­ترین سایه­ای
ز بدکردن­ام دست کوتاه دار
             (بوستان. 197:1384)

 

به نام خدایی که جان آفرید
خداوند بخشنده دستگیر
عزیزی که هر که از درش سر بتافت

 

سخن گفتن اندر زبان آفرید
کریم خطابخش پوزش پذیر
به هر در که شد هیچ عزت نیافت
                    (بوستان، 33:1375)

نیایش و قدرشناسی، چیستی انسان را به او یادآوری می­کند که هستی او و نیروی اندیشه و سخن او مرهون لطف و عنایت خداوند است.

4- نتیجه

در هر متن ادبی، ما با جهان­های ممکنی سروکار داریم که به­تدریج از جهان­های واقع اطراف­مان فاصله می­گیرند. از این رو فاصله­­ی درک روی­داد (سوژه) میان جهان ممکن تا جهان واقعیّت آن­قدر کم است که ممکن است تصور شود در جهان واقع، روی داده است. در متن باید در جهان ممکنی به درک برسیم و آن جهان ممکن از شرایطی برخوردار باشد که بتواند آن مفاهیم جهان واقع را در بر بگیرد.

هر متن ادبی قرار است ما را به جهان ممکنی ببرد که از جهان واقع فاصله دارد، لیکن این فاصله آن­قدر اندک است که می­توان از همین فاصله­ی اندک بهره گرفت وجهان واقع را تا آستانه­ی جهان ممکن و زیست در جهان ممکن پیش برد. این خود، شگردی در آفرینش متن ادبی است.

نقطه­نظرهای لایب­نیتس، کریپکی و پلانتینگا که از فلسفه­ی عرفانی افلاطون الهام گرفته­اند، به آنچه در نظریّه­های نظریّه­پردازان ایرانی مانند کوروش صفوی درباره­ی جهان­های ممکن می­دانیم نزدیک است. نتیجه­ی این آمیختگی و تقارن این است که ما جهان واقع را فرصت رهیافت به جهان ممکن می­دانیم. رهیافتی که یکی از اصلی­ترین هدف­های آفرینش است.

بوستان و گلستان از برجسته­ترین نمونه­های متن ادبی برای رهیافت جهان ممکن از راه درک درست جهان واقع است.

منابع

  • اژه­ای، محمد علی و معین، امراله، (1387) اختیار و جهان­های ممکن از دیدگاه لایب­نیتس، پژوهش‌های فلسفی نشریه­ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز سال 51 ، پاییز و زمستان 87 شمارة مسلسل 2،
  • اکو، اومبرتو (1357). نقش خواننده در بررسی حالات استعاره‌ی متن، انتشارات دانشگاه ایندیانا.
  • بامِشکی، سمیرا، 1395، جهان­های موازی و معنی­شناسی روایت، فصل­نامه نقد ادبی. سال 9. شماره 34
  • بامِشکی، سمیرا، 1400، معنی­شناسی روایت، منطق موجهات و جهان­های ممکن داستانی، جستارهای زبانی، دوره 12. شماره 1. پیاپی 61
  • پاینده، حسین، 1397،«نظریه و نقد ادبی»، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه­ها(سمت)، تهران
  • حاج ابو کهکی، زینب، شیبانی اقدم و گذشتی، محمدعلی(1398) دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی(داستان دژ هوش ربا)، ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، سال 15، شماره 57، زمستان 1398
  • دانشور کیان، علی، امامی، سهیلا، دانشور کیان، امیرحسین، بیان هنری در ساخت غزل سعدی، فصلنامه علمی پژوهشی کیمیای هنر، سال هشتم، شماره 31، تابستان 1398-
  • دانشور کیان، علی، طرح و تصویر در شعر نیما یوشیج، پژوهش­نامه­ی مکتب­های ادبی، دوره­ی 05، شماره 16، زمستان 1400
  • راغبی، کاظم، محمدرضایی، محمد (1398). بررسی استدلال جهان­شناختی جدید بر مبنای جهان­های ممکن و اصل جهت کافی، دو فصلنامة علمی پژوهشی تأملات فلسفی دانشگاه زنجان، سال نهم، شمارة 23، صص 42ـ11
  • سبحانی، علی­رضا و گلشنی، مهدی، (1393) تک­جهانی یا چندجهانی از نظر برخی اندیشمندان مسلمان متقدم، فلسفة علم، نشریه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شمارة اول، بهار و تابستان 1393
  • سعدی شیرازی، مشرف الدین مصلح (1384)، «بوستان»، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی، چاپ هشتم، تهران، خوارزمی.
  • سعدی شیرازی، مشرف الدین مصلح (1384)، «گلستان»، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی، چاپ هشتم، تهران، خوارزمی.
  • سعیدی­مهر، محمد (1383). جهان­های‌ ممکن‌. بررسی‌ دیدگاه‌ سول‌ کریپکی‌، الوین‌ پلنتینگا و دیوید لوئیس‌. نامه مفید، تیر 1383، دوره 6 شماره پیاپی 41
  • سعیدی­مهر، محمد (1394). «ضرورت، دلالت و جهان­های ممکن». انتشارات علمی فرهنگی.
  • صانعی دره ­بیدی، منوچهر (1387)، «مبانی اندیشه­های فلسفی»، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
  • صانعی دره­ بیدی، منوچهر (1400)، «فلسفۀ لایب نیتس»، تهران: ققنوس، چاپ سوم.
  • صفوی، کورش (1394)، «از زبان­شناسی به ادبیات»، دوره دو جلدی، تهران: سوره مهر.
  • صفوی، کورش (1399)، «آشنایی با زبان­شناسی در مطالعات ادبی»، تهران: علمی، چاپ دوم.
  • طباطبایی، محمدحسین، (1360)، «اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری، ج1، تهران: صدرا.
  • غلام­پور آهنگرکلایی، لیلا، طاووسی، محمود، اوجاق علی­زاده، شهین، منطق الطیر و موضوع سفر در زمان یا سفر در جهان­های موازی در فیزیک نوین، دوفصلنامه علمی پژوهشی ادبیات عرفانی دانشگاه الزهرا، سال 10، شماره 18، بهار و تابستان 1397
  • فولادی، علی­رضا (1389)، «زبان عرفان»، تهران: سخن/ قم: فراگفت.
  • کریپکی، سول (1399)، «نام‌گذاری و ضرورت»، ترجمۀ کاوه لاجوردی، انتشارات :علمی و فرهنگی.
  • لایب نیتس، گوتفرید ویلهم (1398)، «مونادولوژی»، ترجمۀ یحیی مهدوی، تهران: خوارزمی.
  • لاینز، جان (1391)، «درآمدی بر معنی­شناسی زبان»، ترجمۀ کوروش صفوی، تهران: علمی، چاپ اول.
  • موحد، ضیاء (1381)، «منطق موجهات»، تهران: هرمس، چاپ اول
  • نورگارد، نینا و همکاران (1397)، «فرهنگ سبک­شناسی»، ترجمه­ی احمد رضایی جمکرانی و مسعود فرهمند، تهران: مروارید، چاپ دوم.
  • هابز، انجی (1398)، «جمهور افلاطون»، ترجمه ابوالفضل حقیری قزوینی، چاپ اول، تهران: نشر علم.

 

 

 

Possible World(s) in Saadi’s Language

Ali Daneshvar Kiyan[3]

Goharshad Bouzarjomehr[4]

DOI: 10.22080/rjls.2024.27238.1477

In this world, talking about things that are or have been, such as the galaxy, the ocean, Karim-Khan, etc., we wonder about the things that we know but are not or have not been around us. Rostam, Superman, Mount Qaf and beliefs that were once considered to be true, such as the wrath of the gods and the rotation of the earth around the sun, are now deemed to be false. During the twenty-six centuries since the world of Plato's theory of ideas, the thinking man has always been pondering upon the idea of possible worlds. The current form of the Possible Worlds Theory relies on the opinions of the German philosopher Leibniz in the 17th century and his followers, like the American philosopher Saul Kripke, who posit that a possible world can be created in the periphery of the actual world. This article tries to find a way toward the possible world(s) hidden in the metatext by analyzing the texts and exploring the real world of Saadi's thought in Bustan and Golestan. Indeed, the possible world(s) that rationalists, thinkers, and sages believe in and lead the society to, have been and are on the path of history.

Keywords: Possible worlds, Actual world, Saadi, Bustan, Golestan

Extended Abstract

Introduction

In this world, talking about things that are or have been, such as the galaxy, the ocean, Karim-Khan, etc., we wonder about the things that we know but are not or have not been around us. Rostam, Superman, Mount Qaf and beliefs that were once considered true, such as the wrath of the gods, are now deemed to be false. During the twenty-six centuries since the world of Plato's theory of ideas, the thinking man has always been pondering upon the idea of possible worlds. The current form of the Possible Worlds theory relies on the opinions of the German philosopher Leibniz in the 17th century and his followers like the American philosopher Saul Kripke, who posit that a possible world can be created in the periphery of the actual world. This article tries to find a way toward the possible world(s) hidden in the metatext by analyzing the texts and exploring the real world of Saadi's thought in Bustan and Golestan. Indeed, the possible world(s) that rationalists, thinkers, and sages believe in and lead the society to, have been and are on the path of history. As such, this study intends to explore Saadi’s language through discovering his possible worlds to establish the relationship between the literary text and the actual world. To do so, we examine the ideas of two different groups of scholars as well as the approach of some of Iranian philosophers regarding the theory of the possible worlds. In addition, we briefly present the similarities between their assertions regarding the theory of Possible Worlds.

Research Methodology, Questions, and Theories

In this analytic-descriptive research which uses library and online resources for in-depth textual analysis of Golestan and Bustan, we aim to answer the following questions:

  1. What is a possible world and how is it related to the actual world?
  2. What is the historical background of Possible Worlds Theory? How is its reception now?
  3. How can one be transported from the actual world to an inaccessible possible world and why is this process so captivating?
  4. Is the text – here Bustan or Golestan – an actual world or a possible one?

There are also the following theories that form the premises of our discussion:

  1. Poetic language is understood in a possible world, not the actual world.
  2. Framing and semiotic choices can affect the reader’s transport from the actual world into the possible world.
  3. Semantic deviation is a factor in recognizing the point that understanding happens in a possible world distinct from the actual world surrounding us (Safavi 1399: 425).

Conclusion and Findings

In each literary text, we deal with possible worlds that gradually get away from the actual world which surrounds us. Therefore, the interval between understanding the happening (subject) between the possible world and the actual world is so short that we might conclude that the event occurred in the actual world. In the text, we need to reach understanding in a possible world which has the necessary qualifications to accommodate the concepts of the actual world.

In this sense, each literary text is supposed to take us to a possible world placed at a distance from the actual world we inhabit. This distance, however, is so little that one can benefit from it to advance the actual world to the threshold of the possible world and the possibility of existence in it, which is indeed a trick in creating a literary work.

Leibniz’s approach to Possible Worlds Theory, which is inspired by Plato’s philosophy, and Kripke’s and Plantinga’s assertions in this regard are closer to the approaches of Iranian theoreticians like Kourosh Safavi regarding the possible worlds. The result of such blending is that we consider the actual world as an opportunity to access the possible world, which is a main reason for creation of such worlds. Bustan and Golestan are two of the most prominent literary texts to access the possible world through proper understanding of the actual world.

 

 

 

  [1]. استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تهران، تهران، ایران. (نویسنده مسئول ) رایانامه:                         daneshvarkiyan@ut.ac.ir

  [2] . دانشجوی دکترای زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه تهران، پردیس بین‌المللی کیش، ایران. رایانامه:   gbouzarjomehr@gmail.com

[3] Assistant Professor of Persian Language and Literature, University of Tehran. Corresponding author: daneshvarkiyan@ut.ac.ir

[4] Ph.D. student of Persian language and literature, University of Tehran - Kish International Campus.

  • منابع

    • اژه­ای، محمد علی و معین، امراله، (1387) اختیار و جهان­های ممکن از دیدگاه لایب­نیتس، پژوهش‌های فلسفی نشریه­ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز سال 51 ، پاییز و زمستان 87 شمارة مسلسل 2،
    • اکو، اومبرتو (1357). نقش خواننده در بررسی حالات استعاره‌ی متن، انتشارات دانشگاه ایندیانا.
    • بامِشکی، سمیرا، 1395، جهان­های موازی و معنی­شناسی روایت، فصل­نامه نقد ادبی. سال 9. شماره 34
    • بامِشکی، سمیرا، 1400، معنی­شناسی روایت، منطق موجهات و جهان­های ممکن داستانی، جستارهای زبانی، دوره 12. شماره 1. پیاپی 61
    • پاینده، حسین، 1397،«نظریه و نقد ادبی»، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه­ها(سمت)، تهران
    • حاج ابو کهکی، زینب، شیبانی اقدم و گذشتی، محمدعلی(1398) دنیاهای محتمل در ساختار روایی مثنوی معنوی(داستان دژ هوش ربا)، ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، سال 15، شماره 57، زمستان 1398
    • دانشور کیان، علی، امامی، سهیلا، دانشور کیان، امیرحسین، بیان هنری در ساخت غزل سعدی، فصلنامه علمی پژوهشی کیمیای هنر، سال هشتم، شماره 31، تابستان 1398-
    • دانشور کیان، علی، طرح و تصویر در شعر نیما یوشیج، پژوهش­نامه­ی مکتب­های ادبی، دوره­ی 05، شماره 16، زمستان 1400
    • راغبی، کاظم، محمدرضایی، محمد (1398). بررسی استدلال جهان­شناختی جدید بر مبنای جهان­های ممکن و اصل جهت کافی، دو فصلنامة علمی پژوهشی تأملات فلسفی دانشگاه زنجان، سال نهم، شمارة 23، صص 42ـ11
    • سبحانی، علی­رضا و گلشنی، مهدی، (1393) تک­جهانی یا چندجهانی از نظر برخی اندیشمندان مسلمان متقدم، فلسفة علم، نشریه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شمارة اول، بهار و تابستان 1393
    • سعدی شیرازی، مشرف الدین مصلح (1384)، «بوستان»، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی، چاپ هشتم، تهران، خوارزمی.
    • سعدی شیرازی، مشرف الدین مصلح (1384)، «گلستان»، تصحیح و توضیح: غلامحسین یوسفی، چاپ هشتم، تهران، خوارزمی.
    • سعیدی­مهر، محمد (1383). جهان­های‌ ممکن‌. بررسی‌ دیدگاه‌ سول‌ کریپکی‌، الوین‌ پلنتینگا و دیوید لوئیس‌. نامه مفید، تیر 1383، دوره 6 شماره پیاپی 41
    • سعیدی­مهر، محمد (1394). «ضرورت، دلالت و جهان­های ممکن». انتشارات علمی فرهنگی.
    • صانعی دره ­بیدی، منوچهر (1387)، «مبانی اندیشه­های فلسفی»، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
    • صانعی دره­ بیدی، منوچهر (1400)، «فلسفۀ لایب نیتس»، تهران: ققنوس، چاپ سوم.
    • صفوی، کورش (1394)، «از زبان­شناسی به ادبیات»، دوره دو جلدی، تهران: سوره مهر.
    • صفوی، کورش (1399)، «آشنایی با زبان­شناسی در مطالعات ادبی»، تهران: علمی، چاپ دوم.
    • طباطبایی، محمدحسین، (1360)، «اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری، ج1، تهران: صدرا.
    • غلام­پور آهنگرکلایی، لیلا، طاووسی، محمود، اوجاق علی­زاده، شهین، منطق الطیر و موضوع سفر در زمان یا سفر در جهان­های موازی در فیزیک نوین، دوفصلنامه علمی پژوهشی ادبیات عرفانی دانشگاه الزهرا، سال 10، شماره 18، بهار و تابستان 1397
    • فولادی، علی­رضا (1389)، «زبان عرفان»، تهران: سخن/ قم: فراگفت.
    • کریپکی، سول (1399)، «نام‌گذاری و ضرورت»، ترجمۀ کاوه لاجوردی، انتشارات :علمی و فرهنگی.
    • لایب نیتس، گوتفرید ویلهم (1398)، «مونادولوژی»، ترجمۀ یحیی مهدوی، تهران: خوارزمی.
    • لاینز، جان (1391)، «درآمدی بر معنی­شناسی زبان»، ترجمۀ کوروش صفوی، تهران: علمی، چاپ اول.
    • موحد، ضیاء (1381)، «منطق موجهات»، تهران: هرمس، چاپ اول
    • نورگارد، نینا و همکاران (1397)، «فرهنگ سبک­شناسی»، ترجمه­ی احمد رضایی جمکرانی و مسعود فرهمند، تهران: مروارید، چاپ دوم.
    • هابز، انجی (1398)، «جمهور افلاطون»، ترجمه ابوالفضل حقیری قزوینی، چاپ اول، تهران: نشر علم.