Reflection of Magical Realist Elements in Abbas Maroufi's The Year of Turmoil

Document Type : Original Article

Author

Ph.D. in Persian language and literature, Lecturer at Islamic Azad University, Iran.

Abstract

Magical realism, as its name implies, is a mixture of reality and fantasy. In Magical realist texts, the structure and basis of reality undergoes changes and transformations, and sometimes reality is so mixed with imagination, dreams, magic, and otherworldly elements that it becomes difficult to distinguish the border between them. The components of Magical realism can be examined on two levels of structure and content. At the content level, components such as imagination, duality (confrontation), code and symbolism, dreams and legends, the inexcusability of some events, the presence of the element of surprise, and ambiguity are noticeable. At the level of structure, components such as surrealist and expressionist descriptions, description of details, perspective and the fluid flow of the mind are located. Due to its special characteristics and closeness to Iranian culture and literature, this style has always been welcomed by Persian writers and singers. Abbas Maroufi is one of the writers who has used this method in writing his fictional and dramatic works. In the present research, using a descriptive-analytical method and library sources, I first intend to elaborate on the history and characteristics of Magical realism and then pinpoint the characteristic features of this style in The Year of Turmoil. Although some examples extracted from this novel are not fully aligned with these characteristics, this research is an effort to shed light on these characteristics in this novel.

Keywords

Main Subjects


بازتاب مؤلفه­های رئالیسم جادویی در رمان سال بلوا اثر عباس معروفی

سولماز رزّاق‌زاده‌ شبستری[1]

تاریخ دریافت: 20/7/1402                                                    تاریخ پذیرش: 21/9/1402

ID: 10.22080/RJLS.2023.26164.1437

چکیده  

رئالیسم جادویی چنانچه از نامش برداشت می­شود، آمیزه­ای از واقعیّت و خیال است. ساختار و اساس واقعیّت در این شیوه دچار تغییر و تحوّل می­شود و گاهی واقعیّت چنان با خیال و رویا و جادو و عناصر ماورایی در هم آمیخته می­شود که تشخیص مرز بین آنها مشکل می­شود. مؤلفه­های رئالیسم جادویی در دو سطح ساختار و محتوا قابل بررسی هستند. در سطح محتوایی مؤلفه­هایی مانند تخیّل، دوگانگی (تقابل)، رمز و نمادپردازی، رویا و افسانه، توجیه­ناپذیری برخی وقایع، وجود عنصر غافلگیری، ابهام و در سطح ساختار مؤلفه­هایی چون توصیفات سوررئالیستی، توصیف جزئیات، زاویه­ی دید و جریان سیّال ذهن، قرار دارند. این سبک به دلیل ویژگی­های خاص خود و نزدیک بودن با فرهنگ و ادبیّات ایران همواره مورد استقبال نویسندگان و خوانندگان فارسی قرار داشته است. عباس معروفی یکی از نویسندگانی است که از این شیوه در نوشتن آثار داستانی و نمایشی خود بهره برده است. در پژوهش حاضر، به شیوه­ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه­ای، پس از تعریف و بیان تاریخچه و ویژگی­های رئالیسم جادویی، به استخراج و چگونگی بازتاب ویژگی­های بارز این سبک در رمان «سال بلوا» پرداخته­ایم. گاهی نمونه­های استخراج شده از این رمان در تطابق کامل و صد در صد با این ویژگی‌ها نیستند و انتساب آنها به این ویژگی­ها به معنای قطعیّت نیست بلکه کوششی است تا این ویژگی‌ها و شدّت و ضعف آنها را در این رمان نشان دهیم. نتایج این بررسی نشان‌ می‌دهد که در رمان «سال بلوا» برخی از ویژگی­های بارز رئالیسم جادویی مانند تخیّل، نماد، دوگانگی، اسطوره و افسانه، حوادث شگفت­انگیز در سطح محتوایی و مؤلفه­هایی چون استفاده از شیوه­ی جریان سیّال ذهن، توصیفات سورئالیستی، توصیف دقیق جزئیات، و زاویه­ی دید جا­به­جا شونده در سطح ساختاری، قابل استخراج و مشاهده است.

کلیدواژه‌‌ها: رمان معاصر، رئالیسم جادویی، عباس معروفی، سال بلوا.

1- مقدّمه

رئالیسم جادویی یکی از شاخه­های مکتب رئالیسم است که در آن ساختار و اساس واقعیّت دچار تغییر و تحوّل می­شود. رئالیسم جادویی درون­مایه­ی خیالی و نامأنوس دارد. در آثاری که به شیوه­­ی رئالیسم جادویی نوشته می­شود، همه چیز طبیعی است؛ اما عاملی غیر طبیعی یا جادویی نیز وجود دارد که باعث می­شود فضا و جهان داستان خلق شده، روابط علی و معلولی ویژه­ی خود را داشته باشد.

آثار داستانی نوشته شده بر مبنای اصول این شیوه، امروزه از پرطرفدارترین آثار در نزد نویسندگان و خوانندگان و منتقدان داستان است، تعدّد آثاری که به این شیوه نوشته شده­اند، این ادّعا را اثبات می­­کند. در ایران نیز با توجّه به پیشینه­ی وجود افسانه­ها و باورهای بومی، رئالیسم جادویی مورد توجّه نویسندگان واقع شده و نویسندگان فارسی نیز از این شیوه­ی داستان­نویسی در آثار خود بهره برده­اند. در ادبیّات فارسی در طی دهه­های گذشته ما شاهد ظهور نویسندگان و رمان­نویسانی بوده­ایم که به این شیوه­ی داستان­نویسی توجّه نشان داده­اند. نشان دادن تقابل سنّت و مدرنیته، بیان نگرش­های سیاسی، اسطوره‌پردازی، بازنمایی فرهنگ اقلیمی، و نمایش بن­مایه­های فمینیستی، باعث روی آوردن نویسندگان ایرانی به رئالیسم جادویی است. (شیروانی، 1399: 60)؛ عباس معروفی از نویسندگانی است که از این شیوه­ی روایی در خلق برخی از آثار خود بهره برده است. او در رمان «سال بلوا» از ابزارها و عناصری چون اسطوره، نماد، خرافه، باورهای بومی، حوادث شگفت­انگیز و توجیه­ناپذیر، سحر و جادو، وهم و ترس، ماورالطبیعه، ابهام، توصیفات سوررئالیستی، جریان سیال ذهن، و زاویه­ی دید متغیّر، کمک می­گیرد و رمانی به سبک رئالیسم جادویی خلق می­کند. پژوهش پیش‌رو، مؤلفه­های یادشده را در این رمان استخراج کرده و سپس به بررسی و تحلیل آن می­پردازد.

1- 1- بیان مسأله

در سبک رئالیسم جادویی واقعیّت و مجاز چنان درهم تنیده شده­اند که گاهی شناختن مرز بین آنها دشوار می­شود. «آمیختگی الگوهای واقع­گرایی با خیال و وهم و عناصر رویاگونه به شکلی است که اثر جدید به هیچ یک از عناصر سازنده­اش شبیه نیست و خصوصیّتی مستقل و جداگانه دارد. در چنین داستان­هایی قصّه در شکل خیال و وهم ارائه می­شود و همین مسأله داستان­های واقع­گرایی جادویی را از داستان­های خیال و وهم جدا می­کند.» (میرصادقی، 1387: 496)

اساس رئالیسم جادویی بر تخیّل نویسنده استوار است و اسطوره و رمز و خرافات و باورهای قدیمی نیز به این تخیّل کمک می­کند. «رئالیسم جادویی طبیعتی دوگانه دارد و معمولاً از آن به عنوان گونه­ای یاد می­شود که دو الگوی متفاوت واقعی و جادویی را به هم می­آمیزد. در این نوع داستان­ها ترتیب توالی زمان به هم می­ریزد و روایت زمانی وقایع استادانه جابه­جا می­شوند. جاذبه­ی داستان و همخوانی واقعیّت با سحر و جادو یادآور قصّه­های کهن است و در عین حال مسائل امروزی را بازتاب می­دهد.» (میرزایی نیا و سالمی، 1396: 168)

صاحب­نظران برای رئالیسم جادویی مؤلفه­هایی را در سطح محتوا و ساختار برمی­شمارند. بارزترین شاخصه­های محتوایی این سبک عبارت است از: خرق عادت، ظهور ناگهانی حوادث فراطبیعی، ظهور ناگهانی موجودات اَبَر انسانی و اسطوره­ای، استفاده­ی وهم­آلود از استعاره­ها و نمادها، دوگانگی، راوی بی­طرف، به کارگیری افسانه­ها، فولکلور، عینیّت­بخشی به پدیده­های جادویی، استفاده از عنصر غافلگیری، عقاید و باورهای شگفت­انگیز ناشی از بومی­گرایی، طبیعت­گرایی و به ویژه اسطوره­گرایی و تجربه­های انسانی به شکل رویا، تصوّر، ادراک، احساسات و ناخودآگاه، خیال­بافی و فانتزی الهام­گرفته از ما به ­ازای اسطوره­ای، سکوت اختیاری، کشمکش، و تقابل جهان خیالی و واقعی؛ در سطح فنی و ساختاری نیز رئالیسم جادویی مؤلفه­هایی مانند پیرنگ پیچیده، استفاده از شیوه­ی روایی جریان سیّال ذهن، توصیفات سوررئالیستی، زاویه­ی دید جابه­جا شونده، و توصیف دقیق جزئیات دارد؛ اما به طور کلی تلفیق واقعیّت و تخیّل رکن اصلی داستان­های رئالیسم جادویی است. (پورنامداریان، 1388: 48؛ همچنینcuddon. 1992: 522))

هدف نویسندگان در استفاده از این شیوه­ی روایی نیز عمدتاً تاختن علیه استعمار داخلی و خارجی، مبارزه با تبعیض­های نژادی و جنسیتی، و احیای فرهنگ­های بومی است که در اثر ورود مدرنیته به فراموشی سپرده شده­اند.

رئالیسم جادویی، ریشه­ای عمیق در فرهنگ و تمدن کشورهای مختلف دارد. امروزه داستان­ها و رمان­های بسیاری در این قالب نوشته می­شود که هر یک در عین تلاش برای القای مفاهیم مورد نظر و در پی کسب وجهه­ای هنری هستند. نویسندگان از این سبک بیشتر برای بیان حقایق سیاسی، تاریخی و اجتماعی استفاده می­کنند که بیان آن در شرایط موجود برایشان غیرممکن بوده و به مشکلاتی برای آنها منجر می­شده است.

در ادبیّات فارسی غلامحسین ساعدی و رضا براهنی را می­توان نخستین داستان­نویسانی دانست که آثاری به سبک و سیاق رئالیسم جادویی آفریده­اند. (ناظمیان و دیگران، 1393: 158)؛ نویسندگانی چون ساعدی و براهنی احتمالاً بدون آشنایی با این شیوه از آن استفاده کردند. ساعدی مدت­ها قبل از اینکه رئالیسم جادویی به شهرت برسد، با خلق داستان­های «عزاداران بیل» عناصر بارز این سبک را در داستان‌های خود به کار برد. در دهه­های بعد محمود دولت آبادی نیز در این سبک طبع­آزمایی کرد. شهرنوش پارسی­پور و منیرو روانی­پور نیز از پیشگامان این سبک به شمار می­روند. رمان «اهل غرق» از منیرو روانی‌پور از برجسته­ترین رمان­های فارسی در این زمینه است؛ هر چند برخی معتقدند این رمان دارنده­ی بخش اعظمی از ویژگی­های رئالیسم جادویی است و تک تک ویژگی­ها را ندارد. عباس معروفی نیز در دهه‌های متأخر رمان­هایی با این شیوه­ی روایی خلق کرده است؛ یکی از رمان­های او «سال بلوا» است که برخی از شاخصه­های رئالیسم جادویی در آن قابل مشاهده است.

1- 2- پرسش‌های پژوهش

- مهم­ترین مؤلفه­های رئالیسم جادویی چیست؟

- آیا می­توان از رمان سال بلوا به عنوان یکی از آثار رئالیسم جادویی نام برد؟

-گزاره­های رئالیسم جادویی در رمان سال بلوا کدامند و بسامد آنها در این رمان سال بلوا چگونه است؟

1- 3- روش پژوهش

در پژوهش پیش‌رو سعی نگارنده بر آن است که به شیوه­ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه‌ای پس از تعریف و بیان تاریخچه و شاخصه­های رئالیسم جادویی، بازتاب ویژگی­های این سبک را در این رمان نشان دهد.

1- 4- پیشینه‌ی پژوهش

با وجود محبوبیّت و خلق آثار فراوانی که به این شیوه­ی روایی نوشته شده­اند، تا به حال در خصوص رئالیسم جادویی کتاب مستقل و جامعی تألیف یا ترجمه نشده است و اطلاعات موجود در این زمینه به تعداد معدودی مقاله محدود می­شود که تنها به ذکر کلیّات پرداخته­اند. برای مثال:

  • رضا سیّدحسینی (1387) در کتاب «مکتب های ادبی» به اختصار این مکتب را معرفی کرده است.
  • حسن عابدینی (1377) در جلدهای 3 و 4 کتاب «صد سال داستان­نویسی» به نقدی کوتاه بر رمان «اهل غرق» پرداخته و در ضمن این نقد به طور گذرا ویژگی­های این مکتب را برشمرده است.
  • در مقابل، آثار قابل توجّهی به ویژه در سطح مقایسه رمان­ها با یکدیگر در قالب پایان­نامه و مقاله نوشته شده است. برای نمونه:
  • علی خزاعی­فرد (1386) در مقاله­ای با عنوان «رئالیسم جادویی در تذکرةالاولیاء» اذعان می­کند که کتاب حاضر یکی از بهترین نمونه­های رئالیسم جادویی در ادبیّات عرفانی است.
  • ناصر نیکوبخت و مریم رامین­نیا (1385) در مقاله­ی «بررسی رئالیسم جادویی در رمان اهل غرق از منیرو روانی­پور» مؤلفه­های سبک رئالیسم جادویی را از این رمان استخراج کرده­اند.
  • محمدعلی آتش سودا و اعظم تولّلی (1389) نیز در مقاله­ی «بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی و رمان عزاداران بیل ساعدی» شاخصه­های رئالیسم جادویی را در این دو اثر با هم مقایسه می­کنند.

 بررسی‌‌های نگارنده نشان‌ می‌دهد که تاکنون در خصوص موضوع مورد نظر نگارنده، پژوهشی صورت نگرفته است.

2- چارچوب مفهومی و مبانی نظری پژوهش

به طور کلی و در ساده­ترین تعریف، «رئالیسم جادویی روایتی واقع­گراست که بافتی جادویی دارد، یعنی واقعیّتی که رویدادی شگفت­انگیز را باز می­نماید. در این گونه آثار، خواننده با دنیایی واقعی روبه‌روست که ناگهان در آن اتفاقی خارق­العاده و غیر قابل درک روی می­دهد. همین ناهمگونی بازشناخت آن را از دیگر داستان­های وهمی و شگفت­انگیز دشوار می­کند.» (جزینی، 1390: 8)

«نویسندگان آمریکای لاتین با به­کارگیری فضاها و باورهای بومی و اسطوره­ها و افسانه­های محلی آمریکای لاتین که با برخی از اصول پست مدرنیسم مانند بازگشت به سنّت همخوانی داشت و تلفیق آن با شیوه­های مدرن روایت که ریشه در مکتب مدرنیسم اروپا داشت، شیوه­ی تازه­ای در داستان­نویسی آفریدند که رئالیسم جادویی نام گرفت. این اصطلاح، امروزه به عنوان اصطلاح اصلی برای ارجاع به تمام آثار داستانی این شیوه­ی روایی استفاده می­شود؛ آثار داستانی روایی که مجال وقوع حوادث جادویی، بر بستر روایتی واقع نمایانه هستند.» (بوورز، 1393: 8)

رئالیسم جادویی، از یک سو به خاطر بیان واقعیّت­های اجتماع با مکتب رئالیسم پیوند دارد و از سوی دیگر به دلیل ذکر پاره­ای از عناصر غیرطبیعی و باورناپذیر با مکتب سوررئالیسم وجه اشتراک پیدا می‌کند.

دغدغه­های انسان در هر مرحله از رشد مکتب­ها و جریان­های ادبی، همواره عامل مهمی در شکل‌دهی فرم آثار بوده است. انسان در جهان مدرن همواره در تفسیر علت رخداد حوادث و در پی منطقی ورای منطق روزمره و طبیعی بوده است. رئالیسم جادویی در واقع پاسخی به این پرسش­ها و دغدغه­های انسانی بوده و شکل مناسبی برای آمیختگی خیال با واقعیّت ارائه کرده است. بنابراین «رئالیسم جادویی تلاشی بود برای بیان جهان به صورتی نامعقول با این تصور که پیش­فرض­های جامعه بورژوایی غرب را می­توان کنار نهاد و با نگاهی تازه به جهان نگاه کرد.» (اچه وریا، 1392: 37)

با بررسی نمونه­هایی از آثار نگاشته­شده در این شیوه داستان­نویسی می­توان گفت آمیختگی واقعیّت با تخیّل، تقابل و دوگانگی، اسطوره، باورهای خرافی و بومی، نماد و رمزپردازی، اعتقاد به سحر و جادو، وقایع و حوادث عجیب و غریب و توجیه­ناپذیر، وجود جنّ و شبح، ترس و وهم، غافلگیری، ابهام و رازگونگی از مهم­ترین شاخصه­های محتوایی، و توصیفات سوررئالیستی و اکسپرسیونیستی، توصیف دقیق جزئیات، زاویه­ی دید جابه­جا شونده و جریان سیّال ذهن از مهمترین شاخصه­های ساختاری رئالیسم جادویی به شمار می­رود. (ناظمیان و همکاران،1393: 167)

 امروزه رئالیسم جادویی یکی از ژانرهای محبوب در بین مخاطبان ادبیّات داستانی است و نویسندگان بسیاری نیز با تلفیق واقعیّت و جادو که در آن کفه­ی واقعیّت سنگین­تر از کفه­ی جادوست، آثار پرکشش و جذابی را خلق کرده­اند؛ البته آثاری که به این روش در سراسر جهان به رشته­ی تحریر درآمده­اند بر اساس اصول مشترک بنا نشده­اند، بلکه هر کدام ویژگی­های خاص خود را دارا هستند و مطابق با اصول نویسنده­ی خود نوشته شده­اند؛ وجه مشترک بین این آثار آمیختگی واقعیّت و خیال و استفاده از عناصر ماورایی و جادویی است که اصلی­ترین ویژگی این سبک و وجه تمایز آن با انواع دیگر آثار رئالیسم است.

 نمونه­ی. شاهکار رئالیسم جادویی در جهان، رمان «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز» است. این رمان در سال 1982 به دریافت جایزه نوبل ادبیّات نائل شد.

در ادبیّات معاصر ایران آثار بسیاری به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و محققان و منتقدان نقد و تحلیل­های گوناگونی بر این آثار نوشته­اند. این تحقیقات به ویژه در سطح مقایسه­ی آثار با یکدیگر صورت گرفته است. پژوهشگران بسیاری مؤلفه­های این سبک را از آثار داستانی استخراج کرده و یا اثری را با اثری دیگر مقایسه کرده­اند. نگارنده این پژوهش نیز ضمن استخراج مؤلفه­های رئالیسم جادویی در رمان «سال بلوا» نگاهی نیز به رمان­های «اهل غرق» از منیرو روانی­پور و «طوبی و معنای شب» از شهرنوش پارسی­پور (به عنوان دو رمان­ شاخص این سبک)، داشته و از نظر چگونگی استفاده­ی نویسندگان از مؤلفه­های سبک رئالیسم جادویی، شباهت­ها و تفاوت­هایی نیز در آنها مشاهده کرده است. رضا قاسم­زاده کارکردهای اسطوره و نماد را در آثار داستانی منیرو روانی­پور بررسی کرده و طیّبه سیفی نیز تحقیقی درباره­ی چگونگی بازتاب مؤلفه­های سبک رئالیسم جادویی در این رمان انجام داده و آن را با یک اثر دیگر مقایسه کرده است. (قاسم­زاده، 1395: 18 ؛ سیفی، ۱۴۰۱: ۱۲۱)؛ طبق نظر قاسم­زاده کارکرد اسطوره و نماد در رمان «اهل غرق» بسیار پررنگ است. سیفی نیز معتقد است شهرنوش پارسی­پور با استفاده از شیوه­ی روایی رئالیسم جادویی در رمان خود به نقد استبداد، خفقان اجتماع، وضعیت زنان و ضایع شدن حقوق آنان ­پرداخته و چون راه حلی برای این مشکلات نیافته، به وهم و خیال و آمیختن آن با واقعیّت پناه آورده است. وجه تمایز این تحقیق­ها با تحقیق نگارنده در این است که نگارنده مؤلفه­های بیشتری را از رمان «سال بلوا» استخراج کرده است. از سویی دیگر چون شاخصه­های رئالیسم جادویی در این رمان نسبت به رمان­های شاخص این سبک کمرنگ­ترند، به مقایسه و تطبیق آن با آثار دیگر نپرداخته است. 

رمان سال بلوا یکی از رمان­های عباس معروفی است که به گفته­ی خودش نوشتن آن سه سال و اندی طول کشید. معمولاً بعد از «سمفونی مردگان»، عباس معروفی را به خاطر کتاب سال بلوا می­شناسند. این رمان نخستین بار در سال 1992 منتشر شد. رمان سال بلوا، اثری جذاب و خردمندانه است که موضوعاتی چون عشق ممنوعه، قدرت­طلبی و محدودیت­های تحمیل­شده بر زنان را به زیباترین شکل به تصویر می­کشد. داستان این رمان ارزشمند در قالب خاطراتی در ذهن شخصیّت اصلی، یعنی نوشافرین، روایت می­شود. نوشافرین یا نوشا، دختر مردی پرنفوذ به نام سرهنگ نیلوفری است که به منظور پیشرفت در کار خود، به شهری کوچک به نام سنگسر در حوالی استان سمنان می­رود. سرهنگ معتقد است دخترش آن قدر شایسته است که می­تواند ملکه­ی ایران شود و عزم خود را جزم کرده که بهترین زندگی را برای نوشا بیافریند، اما شرایط به این سادگی­ها که او فکر می­کند، پیش نمی­رود. نوشا در گرداب عشق کوزه­گری اسرارآمیز می­افتد و حاضر است برای معشوق خود دست به هر کاری بزند، اما دست سرنوشت، برای نوشا هم خواب­های دیگری دیده است. او اجازه ندارد درباره­ی آینده خود تصمیم بگیرد و زندگی آینده او به بدترین شکل ممکن پیش می­رود. این رمان در حقیقت داستان زنی است که قربانی فرهنگ مردسالاری می­شود.

3- تحلیل داده‌ها

در ذیل و در دو بخش مجزا به استخراج برخی از مهمترین مؤلفه­های محتوایی و ساختاری این سبک در رمان «سال بلوا» می­پردازیم:

1-3- مؤلفه­های محتوایی:

مهمترین مؤلفه­های محتوایی سبک رئالیسم جادویی شامل مواردی چون: آمیختگی واقعیّت با تخیّل، دوگانگی و تقابل، اسطوره، نماد، سحر و جادو، ترس و وهم، حوادث شگفت­انگیز، خرافه و باورهای بومی، نیروهای فوق­بشری و ابهام می­شود.

1-1-3- آمیختگی واقعیّت با تخیّل:

چنانکه گفته شد آمیختگی واقعیّت با تخیّل یکی از اصلی­ترین مشخصه­های سبک رئالیسم جادویی است. شخصیّت­های این سبک داستانی در هر دو جهان واقعی و غیر واقعی زندگی می­کنند، اما خواننده، زمان انتقال شخصیّت­ها از جهان واقعی به جهان غیر واقعی دچار بهت و حیرت و هیجان نمی­شود. در این سبک، نویسنده می­کوشد حوادث عجیب و غریب و غیرمنتظره را طوری برای خواننده­ی واقعی جلوه دهد که او دچار بهت و تردید نشود. در رمان سال بلوا این ویژگی آن گونه که در رمان­های شاخص این سبک دیده می­شود، بارز نیست. شیوه­ای که معروفی در طول داستان از آن استفاده می­کند، تلفیق داستان رمان با افسانه دختر پادشاه و زرگر است که تأثیر بسزایی در جذاب کردن داستان داشته است. معروفی با آمیختن افسانه معروف زرگر و دختر پادشاه گاهی خواننده را دچار بهت و حیرت می­کند. او با بیان این حکایت گاه مخاطب را به کلی از داستان اصلی دور کرده و دنیای متفاوتی برای او ترسیم می­کند، اما با این همه، مرز بین واقعیّت و خیال تا حدودی برای خواننده مشخص و روشن است و لذا نمی­توان این ویژگی را در تطابق کامل با مؤلفه­ی تلفیق واقعیّت و خیال دانست و نگارنده با کمی اغماض و تساهل از این نمونه به عنوان شاهد مثال این مؤلفه یاد می­کند.

این افسانه از همان صفحات ابتدایی رمان آغاز می­شود و با فاصله تا پایان ادامه پیدا می­کند.

_ «باید برمی­گشتم. به افسانه­ای برمی­گشتم که دختر پادشاه عاشق مرد زرگر شده بود، اما پسر وزیر او را می­خواست و در تب عشق دختر می­سوخت و دختر در غم عشق مرد زرگر می­مرد.» (معروفی، 1382: 11)

_ مادر گفت: «از وقتی دختر پادشاه عاشق مرد زرگر شد، نه خواب داشت نه خوراک.» (همان: 14)

1-2-3- دوگانگی و تقابل:

وجود همزمان عناصر متضاد در بستر داستان از مهم­ترین ویژگی­های رئالیسم جادویی و داستان­هایی است که به این سبک نوشته می­شوند. تقابل محیط شهری با روستایی، تقابل سنّت و مدرنیته، تقابل واقعیّت با خیال، تقابل فقر و ثروت، از جمله دوگانگی­هایی است که در این داستان­ها به وضوح قابل مشاهده است. نویسندگانی که به شیوه­ی رئالیسم جادویی می­نویسند: «صحنه­های ناهمگون را در قالب تقابل صحنه­هایی مانند روستایی و شهری، غربی و بومی، واقعی و خیالی و طبیعی و مافوق طبیعی به طور درهم تنیده و پیوند خورده در آثارشان می­گنجانند.» (نیکوبخت و رامین نیا، 1384: 143)

 این شاخصه به صورت بارزی در رمان سال بلوا نمود دارد. تقابل میان سنّت و مدرنیته در بسیاری از فضاهای شهر و خانه­ها دیده می­شود. هر چند که شهر سنگسر (مکان وقوع حوادث داستان) در راستای مدرن شدن به کندی گام برمی دارد، ولی نشانه­های زندگی مدرن نیز در آن دیده می­شود. اطوی ذغالی، آبگرم­کن، صندلی لهستانی، رادیو، کراوات، استیشن آلمانی و مواردی از این دست چیزهایی هستند که در شهر سنگسر و بافت سنّتی خانواده سرهنگ نیلوفری دیده می­شود. مدرسه و حضور دختران در آن را نیز می­توان از نشانه­ی جامعه­ی مدرن به حساب آورد که زمینه­ی تحوّل و حضور زنان در اجتماع را فراهم می­کند. در رمان سال بلوا این عناصر مدرن در تقابل با عناصری چون اسپند دود کردن، صلوات فرستادن، قرمه سبزی درست کردن، لگن تاجدار مسی و... قرار می­گیرند که نشانه­هایی از بافت سنّتی است.

_ «گلدان­ها، لامپاهای پایه­بلند، تنگ­های گردن­هما، میز بزرگ وسط با رومیزی قلاب­دوزی و بیست و چهار صندلی مرتب. سرهنگ نیلوفری یک دست جلو سینه و یک دست در امتداد بدن، جلو در می‌ایستاد و به مهمان­ها خوش­آمد می­گفت.» (معروفی؛ همان: 299)

_ «به خانه که برگشتیم، همان شبانه مادر اسپند دود کرد و هی صلوات فرستاد، گفت: «چشم و نظر آهن را کج می­کند، چه رسد به آدم.» (همان: 155)

_ «آن زنی که می­آمد به ما فرانسه یاد می­داد، بن ژور مادام، یا زنی که پشت پیانو بغلم می­کرد و می‌گفت بزن.» (همان: 144)

 تقابل بین فقر و ثروت نیز در شرایط زندگی شخصیّت­های داستان دیده می­شود. به عنوان نمونه نوشا در خانه­باغی وسیع با امکانات ویژه زندگی می­کند و چون تک­فرزند سرهنگ نیلوفری است، در رفاه کامل به سر می­برد، در حالی که در همسایگی آنها رقیه دلال آنقدر فقیر است که برای مایحتاج زندگی، دخترش نازو را به تن­فروشی مجبور می­کند.

_ «رقیه دلال و دخترش نازو، با سه مرد دیگر، روی فرشی نشسته بودند... رقیه دلال سکوت را شکست. چیزی گفت که نازو گریه کرد... نازو گفت جای پدربرزگ من است.» (همان: 152)

در وصف خانه­باغ سرهنگ نیلوفری، پدر نوشا می­خوانیم:

_ «می بینید یک قسمت از کوه هم مال شماست، دیگر چی می­خواهید؟ بخشی از جبال البرز، با سه هزار سال سابقه تاریخی مال شماست.» (همان: 44)

2-2-3- اسطوره:

از دیگر مؤلفه­های رئالیسم جادویی، حضور پررنگ اسطوره­های بومی و ملی است. جایگاه اسطوره در این رویکرد داستان­نویسی چنان است که یکی از پژوهشگران حوزه­ی ادبیّات داستانی، رئالیسم جادویی را متشکل از سه عنصر و مؤلفه وهم و خیال، عناصر ماوراء الطبیعه و اسطوره می­داند. (ابواحمد، 2009، 24)

 رئالیسم جادویی با اسطوره­ها و آداب و رسوم سنّتی پیوندی عمیق دارد. اسطوره­ها را می­توان نوع دیگری از ادبیّات دانست که فقط بیانگر سمبل­ها و نمادهای کهن نیستند، نمادهای جدید هم می­توانند اسطوره باشند و هر اسطوره متعلق به دورۀ زمانی خود باشد. «در هر زمان اسطوره با نمودی دگرگونه خود را می­نمایاند و هر چه پیش می­رویم می­بینیم که اسطوره از متن کهن و مقدس خود به سوی ژانری نو و کاملاً منطبق با شخصیّت­های زمانه ما پیش می­رود.» (موسوی نیا، 1385: 62)

«رویکرد اسطوره از دو جهت قابل توجّه است: نخست از منظر زیبایی­شناسانه و ساختاری، و دوم بازنمایی گفتمان­های اجتماعی و فرهنگی جامعه.» (قاسم­زاده و بیگدلی، 1397: 20)؛ این ویژگی­های اسطوره و شباهت دنیای اسطوره و رئالیسم جادویی، نویسندگان رئالیسم جادویی را بر آن داشته که از اسطوره­ها در آثار خود سود جویند. نویسندگان ایرانی نیز همواره در به­کارگیری از اسطوره مصر بوده و به آن توجّه داشته­اند. معروفی نیز در سال بلوا از اسطوره­های تاریخی ایران استفاده می­کند و از این طریق بخشی از تاریخ و شرایط سیاسی و اجتماعی ایران را در دوره­ی رضاشاه روایت می­کند. اساساً آمیختگی اسطوره با دنیای امروز، شگرد عباس معروفی است.

 معروفی در سال بلوا، مصائب مردم و وقایع اواخر حکومت رضاشاه را با توسل به اسطوره روایت می‌کند. در اسطوره­ها آمده است که هر قومی به یک بلاگردان نیاز دارد که جان خود را فدا کند؛ مشهورترین بلاگردان عیسی مسیح است که به صلیب کشیده می­شود. در اسطوره­های ایرانی سیاوش این نقش را ایفا می­کند. در رمان سال بلوا وقتی سیاوشان که پاک و معصوم است کشته و قربانی می­شود. مردم به جوش می­آیند. او بلاگردان شهر می­شود. حسینا هم به نوعی بلاگردان است. حسینا در سنگسر غریب است و به آنجا آمده تا برادرانش را پیدا کند: سیاوشان و اسماعیل. سیاوشان در پایان داستان، شهید می­شود. او یادآور سیاوش در تاریخ ایران است. در این رمان اسطوره سیاوش دوباره خلق می­شود.

جایی از رمان از زبان نوشا می­خوانیم:

_ «اگر او اثیری نبود و از افسانه­ها درنمی­آمد، آن همه دانایی و هوش را از کجا آورده بود.» (معروفی، همان: 17)

3-2-3- نماد:

نماد و نمادپردازی نیز از دیگر خصایص مهم سبک رئالیسم جادویی به شمار می­رود. سبک رئالیسم جادویی دربردارنده رموز و نمادهای بسیار است. «فلسفه به­کارگیری نماد در این سبک داستان­نویسی را می­توان بیان رمزگونه­ی اندیشه­ها و انتقاد غیرمستقیم از فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه نویسنده دانست.» (ناظمیان و همکاران، 1393: 4)؛ نویسندگان این سبک سخنان خود را در لفافه­ای از نماد و سمبل که دارای مفاهیم قراردادی هستند بر خوانندگان خود عرضه می­کنند تا خوانندگان با کشف این نمادها از خواندن اثر بیشتر لذت برند. در این سبک از نام مکان­ها، نام شخصیّت­ها، اعمال، اشیا، مظاهر طبیعت و غیره به عنوان نماد استفاده می­شود. معروفی در رمان سال بلوا از نمادهای بسیاری استفاده کرده است. این نمادها چنان با منظور و هدفدار استفاده شده­اند که می­توان اذعان کرد که رمان به مثابه یک داستان کوتاه سمبلیک درآمده است. در این رمان گاهی با زبانی رمزگونه و نمادین مواجه هستیم که اگر آنها را رمزگشایی کنیم به اسطوره­ها می­رسیم.

_ «بهره جستن از مضمون­ها و مفاهیم ملی و مذهبی برای تشریح دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده، عینیّت بالایی دارد. مبارزات نمادین حسینا، موضع­گیری ایدئولوژیکی نویسنده را در نسبتی که با افسانه مرد زرگر به عنوان یک قهرمان اسطوره­ای ایرانی و امام حسین(ع) به عنوان یک قهرمان مذهبی اسلامی دارد، نشان می­دهد و در پوشش اندیشه­های ایرانشهری و ناسیونالیسم ایرانی بازنمایی می­شود.» (تیموری و همکاران، 1402: 179)

از واژه­های پربسامد سال بلوا که به عنوان نماد بکار رفته­اند می­توان به واژه­هایی چون شب، مو، دار، خاک و مردم اشاره کرد.

معروف­ترین نماد در این رمان دار است. این نماد در همان صفحه­ی ابتدایی داستان رخ می­نمایاند. توصیف «دار» در این داستان بیش از هر چیز، جامعه خفقان آور و ناامن را برای خواننده تداعی می­کند.

_ «دار سایه درازی داشت، وحشتناک و عجیب. روزها که خورشید برمی­آمد سایه­اش از جلو همه مغازه­ها و خانه­های خیابان خسروی می­گذشت.» (معروفی، همان: 9)

 واژه­ی «دار» در تمام طول داستان، سایه افکنده است. معروفی با این نماد می­خواهد داری به درازای کل تاریخ ایران در داستانش ظاهر کند که تمام قهرمانان و حلاج­ها به آن آویخته شده­اند. «دار» به قصد ترس و وحشت در شهر دایر می­شود، اما در حقیقت نمادی از ظلم و استبداد حکومت است.

 عنصر تکرار­شونده­ی دیگری که در رمان به عنوان نماد به کار می­رود، خاک است. «خاک» در بسیاری از قسمت­های داستان نقش نمادین دارد و یادآور میهن است. «خاک» در سال بلوا بازنمایی یک امر مقدس است و با مفاهیمی چون عشق، دلدادگی و پاکبازی ارتباط معنایی دارد. حسینا کوزه­گر است و با خاک کار می­کند و نوشا این بو را دوست دارد. ارتباط میان خاک و بو در بسیاری از گفته­هایی که از آن استفاده شده است، می­تواند نشان­دهنده­ی ارزش­های فرامادی به عنوان یک توجیه ایدئولوژیکی برای مبارزه و مقاومت، جهت رسیدن به یک هدف والا باشد.

_ «بوی خاک می­داد، بوی خاک همه تاریخ، بوی شمعدانی­های پدر، و آن عزیزترین چیزی بود که در زندگی­ام داشتم.» (همان: 13)

«لب­هاش بوی خاک می­داد، موهاش بوی خاک می­داد، و تنش بوی خاک می­داد. انگار خاک بود و در آن تاریکی احساس می­کردم مرده­ام و خاک مطبوع همه اندامم را پوشانده است... تسلیم آن خاکی شدم که انگار از وجود خودم بود، بارها در آن مرده بودم.» (همان: 198)

نماد دیگر رمان، مو است. مو در ادبیّات فارسی نماد باروری است. مفهوم اسطوره­ای درباره­ی مو نیز       می­گوید که قربانی کردن مو به معنای یاری رساندن به خدای باروری است، اما در این اثر، معروفی از تناقض آن استفاده کرده و خواننده، اثری از باروری و فراوانی در این شهر نفرین­شده نمی­بیند. موهای نوشا تا زمانی باز است که با کوزه­گر رابطه دارد اما وقتی با دکتر معصوم (مرد نابارور) ازدواج می­کند موهایش را می­بندد.

معروفی موهای دو شخصیّت حسینا و معصوم را برای خواننده از زبان نوشا توصیف می­کند. نوشا از همان دیدار اول با هر دو شخصیّت، تحت تأثیر موهای آن­ها قرار می­گیرد و توصیف مفصلی از موهای آن­ها ارائه می­کند.

_ «آن روز باد می­آمد و موهای او را پریشان می­کرد، موهای سیاه و صافی که به نظر می­آمد جلوی        چشم­هاش را گرفته است.» (همان: 16)

_ «مردی بود هیکلمند، سبیلو، با موهای مجعد بلند درهم که به نظر می­آمد سالهاست شانه نشده­اند. کروات سرمه­ای زده بود که با آن موهای آشفته خیلی منظم جلوه می­کرد.» (همان: 157)

«مثل همیشه موهاش را شانه نکرده بود، به نظر می­آمد که یک مشت خزه­ی برّاق روی کله­اش چسبانده­اند.» (همان: 161)

 حسینا نیز یادآور نام امام حسین(ع) است. در جایی از داستان هم نوشا با شنیدن نام امام حسین(ع) در عزاداری محرم یاد حسینا می­افتد و نام حسینا را تکرار می­کند. (معروفی: 170)

نماد دیگر این رمان شب است که به صورت ضمنی با ترس، انفعال توده­ها، تجاوز، پریشانی، قتل، غارت و خفقان همراه است.

 شهر سنگسر هم در داستان نماد کل ایران است و هر اتفاقی که در آن رخ می­دهد گویا در کل ایران رخ داده است.

3-3-3- سحر و جادو:

از اصلی­ترین مؤلفه­های شکل­دهنده­ی داستان­های رئالیسم جادویی به­کارگیری عنصر سحر و جادوست. حضور غیرمستقیم پریان و اجنه و تصرفات آنان در عالم واقع، از مصادیق سحر و جادو در این داستان­هاست. معروفی از این عنصر به طور مستقیم و در دل داستان اصلی استفاده نکرده، ولی گاهی در توصیف وقایع، یا در بین حکایت­ها و افسانه­هایی که از زبان شخصیّت­های داستان بیان می­شود، شاهد حضور اجنه و اعمال آنها هستیم.

_ «همه چیز وهم­آلود شده بود، دیوارها جادویی بودند، قلعه سنگباران امیرارسلان و آن آدمی که نشسته بود، با نگاه همه تفنگ­ها را از کار می­انداخت... اما آنها تکان نمی­خوردند، سنگ شده بودند.» (همان: 313)

در ضمن یک حکایت می­خوانیم:

_ «حتماً اجنه تصرفش کرده­اند. بروید کنار من مداوایش می­کنم. جنش را می­گیرم.... گفت یک دسته لوطی خبر کنید، سربینه بنشینند و بکوبند تا من جنش را بگیرم.» (همان: 240)

_ «جاهای دیگر فقط اسمشان دهن پرکن است، اما این جا نقطه­ی مهمی در دنیاست، گنج­ها زیر این سرزمین خوابیده. ملکوم می­گوید: کوه پیغمبران شما یک کوه معمولی نیست، جادویی است.» (همان: 34)

در ضمن حکایت دیگری می­خوانیم:

_ «آره پسر سوم راهی شد تا به آن شهر عجیب و غریب رسید. دم غروب بود که عجوزه­ای سر راهش سبز شد.» (همان: 122)

_ «معصوم بین زمین و آسمان، بین کفر و ایمان، جایی معلّق بود که نمی­دانست تکلیفش با خودش چیست، و نمی­دانست اولین روز ورود آن مرد کی بوده، انگار صدها سال پیش از مردم به آن جا آمده، بالای ابرها، یا زیر خاک، و یا شاید در وسط یک تخم مرغ جادویی زندگی کرده و هیچ عمری بر او نگذشته است، از آغاز چهل و چهار ساله بوده و تا ابد چهل و چهار ساله خواهد ماند.» (همان: 80)

3-4-3- ترس و وهم:

مؤلفه­های ترس، وهم و خیال نیز از ویژگی­های شاخص سبک رئالیسم جادویی است. این مؤلفه­ها در رمان سال بلوا حضوری پررنگ و چشمگیر دارد. نویسنده در همان سطور اولیه داستان با تصویرسازی روشنی، طرح تقاضا برای برپا کردن دار را نشان می­دهد که در همان ابتدا فضای هولناکی را برای خواننده ایجاد می­کند.

_ «دار سایه درازی داشت، وحشتناک و عجیب. روزها که خورشید برمی­آمد، سایه­اش از جلو همه مغازه­ها و خانه­های خیابان خسروی می­گذشت... شب­ها شکل جانوری می­شد که صورتش را روی ستون یادبود گذاشته و دست­هاش را از دو طرف حمایل کرده است. شکل یک جانور خیس که آویخته­اند تا خشک شود و قطره قطره آبچکان تا صبح به گوش می­رسید.» (همان: 9)

_ «قرار بود که دار را درست وسط فلکه سنگسر برپا کنند، داری بسیار بلند با طناب­های کاری، و ابهتی که حتی بر استخوان­های مردگان لرزه بیندازد.» (همان: 85)

_ «سروان خسروی گفته بود: اگر شبیه خوان­ها برای شما تعریف نکرده­اند که شمر توی صحرای کربلا چه کرد، با دیدن دار می­فهمید.» (همان: 85)

به طور کلی آشنایی­زدایی که در آن واقع انگاری با نوعی وهم­آلودگی به هم می­آمیزند و غالباً اوهام غلبه می­نماید، در رمان به صورت­های مختلف جلوه­گر شده است. صدا، بو و رنگ نیز از ابزارهایی هستند که نویسنده در پررنگ کردن فضای وهم­آلود و ترسناک به کار برده است.

_ «ملکوم گفته بود جهان کوهی است وهم­آلود که به هر صدایی پاسخ می­دهد.» (همان: 33)

_ «بوی باروت مثل مه همه جا پیچید.» (همان: 98)

_ «جاوید گفت: این صدای تیر مال کجا بود؟ مادر گفت تو هم شنیدی؟ جاوید گفت: این سرما عادی نیست، یک جور عجیبی است. آدم وهمش می­گیرد.» (همان: 48)

_ «صدای زوزه­ی گرگ­ها و شغال­ها از دور به گوش می­رسید.» (همان: 48)

_ «بوی عفن شهر را برداشته بود، جنگ فرسایشی ادامه داشت و کارگران پل­سازی ملکوم بی­توجّه به جنگ از کله­ی سحر تا دم غروب در صخره­های کوه پیغمبران پتک می­زدند.» (همان: 33)

3-5-3- حوادث شگفت انگیز:

از دیگر ویژگی­های سبک رئالیسم جادویی، وجود حوادث شگفت­انگیز و توجیه­ناپذیر است. معروفی از این ویژگی نیز، هم در خلال حکایت­ها و هم در ضمن داستان خود بهره گرفته است.

_ «جنگ سختی درگرفت، سرتاسر آن سال جنگ بود. آن همه آدم می­مردند، اما دختر پادشاه نمی‌مرد. شاه گفت اگر زنده است چرا بیدار نمی­شود، اگر مرده است چرا نفس می­کشد؟ بروید جگر مرد زرگر را بیاورید.» (همان: 276)

_ «... عده­ای می­ریخته­اند توی شهر، بچه­ها را از بغل مادرشان می­گرفته­اند و پرت می­کرده­اند، بعد با شمشیر روی هوا نصفشان می­کرده­اند، آن وقت قهقهه می­زده­اند.» (همان: 269)

_ «آن سال، پسری هجده ساله در ییلاق سر پدرش را برید و قدرت را قبضه کرد. بچه­هایی متولد شدند که در صورتشان فقط یک چشم داشتند، آن هم درست وسط پیشانی. زنی بچه دو سر زایید و خودش سر زا رفت. زنی بچه­ای زایید که چهار دست و چهار پا داشت، به اختاپوس شبیه­تر بود تا انسان. پدری دختر ده ساله­اش را حامله کرد... مردم آن سال به اندازۀ ده سال بچه­دار شدند.» (همان: 227)

_ «صبح برفی بر زمین نشسته بود که کسی به یاد نداشت چنان برفی در زمستان باریده باشد. کمر بیشتر درخت­ها شکسته بود و هیچ اثری از برگ­های سبز نبود، از دودکش­ها دود غلیظی بیرون می­ریخت و با مه می­آمیخت، بعد صدای اذان بی­وقت ملا جواد پیچید... مادر گفت انگار خواب می­بینم، برف در تابستان.» (همان: 49)

_ «غروب برف­ها یخ زد، رفت و آمد قطع شد، شهر در ماتم فرو رفت... جاوید گفت آب غسالخانه یخ زده، آتش کرده­اند، دیگ آورده­اند، آب گرم می­کنند و مرده ها را می­شورند.» (همان: 50)

«جاوید گفت: این ساعت­ساز سر کوچه می­گوید یک مرد جوان مجسمه شده.» (همان: 49)

3-6-3- خرافه و باورهای بومی:

چنانکه گفتیم تکیّه­ی اصلی رئالیسم جادویی بر تخیّل است؛ خرافه و باورهای بومی و محلی، قلمرو مناسبی برای پروراندن این تخیّل به شمار می­رود. در رمان سال بلوا، خرافه و اعتقاد به باورهای محلّی بازتاب زیادی دارد و نویسنده در جای­جای داستان خود از آنها بهره گرفته است.

_ «... ستاره­ها در صورت هر کس علامتی می­گذارند که از روی آن علامت به طور یقین می­توان به صفات و اخلاق شخص پی برد. مثلاً کسی که صورت چهارگوش دارد، معمولاً دوستان را از اطراف خویش پراکنده می­کند، مثل ناژداکی شهردار و یا صورت سه­گوش علامت شخص فکور و بذله‌گو است مثل تو...» (همان: 260)

در ضمن حکایت زرگر و پسر وزیر می­خوانیم:

_ «سنگ سیاه روی سنگ سفید بغلتانید، بینش قطره­قطره آب عبور دهید، کف می­کند و حباب می‌شود، آن کف و حباب را به تن او بمالید.» (همان: 276)

_ «زنش گفته شوهرم شب­گز شده، راه افتاده تو کوچه­ها دنبال گه سگ می­گشته بلکه مداواش کند. ای خاک بر سر ملتی که گُه سگ دواشان باشد.» (همان: 169)

_ «... بعد پاش را روی پای من گذاشت. من خندیدم و بعدها فهمیدم که هرکس زودتر این کار را بکند زبانش بر دیگری دراز می­شود، رسم است.» (همان: 168)

_ «برف درشتی می­بارید، خروس­ها هم بی­موقع شروع کرده بودند... خواندن خروس در نیمه شب معنای خوبی نداشت.» (همان: 13)

3-7-3- نیروهای فوق بشری:

یکی از عناصری که به تخیّلی شدن داستان­های سبک رئالیسم جادویی کمک می­کند، استفاده از نیروهای ماورا الطبیعه و فوق بشری است. این عنصر در رمان سال بلوا بسامد بالایی ندارد، فقط در جایی از داستان در توصیف سیاوشان می­خوانیم:

_ «سیاوشان انگار که نیروی فوق بشری داشته باشد، یکباره بلند شد، نعره­زنان دایره­وار شروع کرد به دویدن. سیف­الله خان موزرش را به طرفش گرفت و یک تیر شلیک کرد. افتاد. دقایقی ماند و بعد دوباره بلند شد.» (همان: 313)

3-8-3- ابهام:

«عمدتاً ناشی از تلاش نویسنده برای نزدیکی ذهن و زبان است؛ نزدیک کردن زبان به ساز وکارهای پیشاکلامی ذهن.» (بیات، 1387: 198) رمان سال بلوا مملو از ماجرا و دارای شخصیّت­های متعدد است که نویسنده، گاه مفصل و گاه مختصر به آنها پرداخته است. در بیشتر مواقع تکلیف این شخصیّت­ها روشن است و ابهامی درباره­ی سرنوشت آنها وجود ندارد، اما شک و تردید، عدم اطمینان در نحوه­ی بیان راوی، و عدم به­کار بردن نشانه­های درست نگارشی بجا و مناسب، آشفتگی، ابهام و گنگ بودن در بعضی از قسمت­های داستان خودنمایی می­کند. در رمان سال بلوا از این نوع ابهام­ها و آشفتگی­ها زیاد دیده می‌شود. (پارسی‌فر و همکاران، 1401: 210)

ابهام در زمان و مکان که یکی از ویژگی­های رمان نو محسوب می­شود، از جمله ابهام­هایی است که در رمان دیده می­شود. موارد انگشت­شماری هم در این رمان دیده می­شود که مطلبی کامل بیان نشود، درباره­ی برخی از شخصیّت­ها هم توضیحی داده نشده و در حد یک یا دو جمله به آنها پرداخته شده است. برای مثال عاقبت کار اسماعیل، برادر حسینا و عاقبت مادر نوش­آفرین مشخص نمی­شود، درباره­ی جاوید هم که راوی بارها او را توصیف می­کند، توضیحی نیامده است. مواردی از این دست باعث ایجاد ابهام در داستان می­شود. 

«کاش پرس و جو می­کردید یا سری به مرکز می­زدید. شاید هم نامه­ای فرستاده شده و در راه ...» (همان: 56)

3-9-3- مؤلفه­های ساختاری:

 مهم­ترین مؤلفه­های ساختاری سبک رئالیسم جادویی شامل مواردی چون: توصیفات سوررئالیستی و اکسپرسیونیستی، توصیف دقیق جزئیات، جریان سیال ذهن، و زاویه دید متغیّر و جابه­جاشونده است.

3-10-3- توصیفات سوررئالیستی:

توصیفات سوررئالیستی، خلق تصاویر و پدیده­های ناهمگون است که نه از طریق منطق و تفکر، بلکه با ضمیر ناخودآگاه قابل کشف و دریافت است. در رمان سال بلوا نمونه­هایی از این توصیفات را مشاهده می­کنیم.

_ «چیزی در سینه­ام ترکید و کوه جواب داد. کاروان­ها ایستادند، گردسوزها خاموش شدند و بعد دنیا ایستاد. بوی ازلی مایعی ناشناس در رگ­هام جاری بود... هیچ ذره­ای نبود، هیچ روزنه­ای نبود و هیچ وزنی معنا نداشت. گفتم آب، و ساعت لنگریمان گفت دنگ دنگ دنگ.» (همان: 333- 334)

 نویسنده گاهی در بیان برخی توصیفات، منحصر­به­فرد عمل کرده و به طور مثال میزان گرمای هوا را با بوی میوه­ی پخته­ای که از درختان در فضا پیچیده، ترسیم می­کند.

_ «از درخت­ها بوی میوه پخته می­آمد، حتی از بید.» (همان: 22)

_ «وهم، وهم، وهم تلخی که زبان سنگین می­شود، و دهان مزه پول خرد چرکمالی می­دهد.» (همان: 85)

_ «صدای خنده­های خودم را از راه دوری می­شنیدم.» (همان: 57)

_ «چهره استخوانی و تیر کشیده داشت، انگار مه از زیر پوست او متصاعد می­شود، و یا به نظر می­آمد مه به زیر پوستش خزیده است.» (همان: 32)

3-11-3- توصیف دقیق جزئیات:

 توصیف دقیق جزئیات در اصل یکی از ابزارهای رئالیسم است که از آن جهت شرح رویدادهای واقعی بهره می­گیرند، ولی از آنجا که نویسندگان داستان­های رئالیسم جادویی در پی واقع­نمایی امور جادویی هستند، هنگام توصیف امور فراواقعی از این ابزار رئالیسم استفاده می­کنند تا در خواننده توهم واقعیّت را به وجود آورند. به عبارت دیگر توصیف جزئیات باعث می­شود باورپذیری به خواننده القا شود. توصیف جزئیات از ویژگی­های عمده­ی رمان سال بلواست و معروفی به آن توجّه ویژه­ای دارد. شاید بتوان گفت در تمام صفحات این رمان، توصیف وجود دارد. گاهی توجّه به توصیف جزئیات شخصیّت­ها، مکان­ها، اشیاء، و فضاها، فراواقعی­، جادویی و توهّم زاست و سبب می­شود سرعت روایت داستان کند شود.

_ «حیاط چهارگوشی بود که دیوارهای سفید بسیار بلندی داشت و بعضی جاهاش گچ­ها در نور چراغ، سرخ می­زد. وسط حیاط، درخت انجیری با برگ­های زرد و سبز، پیچ و تاب خوران، خود را در میان شمشادها و کرچک­ها نشان می­داد، اما انگار نگذاشته بودند قد بکشد، و نکشیده بود، یخ شده بود. یک چراغ زنبوری هم در ایوان فس فس می­کرد.» (همان: 152)

_ «مردی بود پوست به استخوان چسبیده، با چشم­های گودافتاده و نگاهی نافذ که به نظر می­آمد تمام مهارتش در دست­ها و چشم­هاش نهفته است، و مثلاً اگر آن ریش بزی را نداشته باشد کارش پیش نمی‌رود.» (همان: 80)

_ «هر ساختمان هشت باب مغازه داشت، چهار تا این طرف، چهار تا آن طرف، و در وسط یک در چوبی دو لنگه بسیار بلند که بر پیشانی­اش با کاشی آبی­رنگ کتیبه­ای نوشته شده بود و در چهار گوشۀ آن خورشید خانم خندان به همدیگر نگاه می­کردند...» (همان: 75)

3-12-3- جریان سیّال ذهن:

 جریان سیّال ذهن را برخی معادل گفتگوی درونی و تک­گویی درونی گفته­اند. «در داستان روایت‌شده بر اساس جریان سیّال ذهن نویسنده، ذهن را نمی­تواند یله و رها کند، به هر حال لایه­های پیشاذهنی و زبانی که سراسر احساس و عاطفه هستند، برای بیان ­شدن در داستان باید به واژه تبدیل شوند و باز در دام زبان و کلام گرفتار آیند.» (بیات، 1387: 211)؛ در شیوه­ی جریان سیّال ذهن شیوه­های روایت از فرم سنّتی خارج می­شود. شخصیّت­ها در لایه­های تاریک درون و دنیای درونی خویش قدم می­زنند. زمان شکسته می­شود و گذشته و آینده به نفع زمان حال در هم می­ریزد. (پارسی فر و همکاران، 1401: 205)

در رمان سال بلوا، تداعی­های ذهن نوشا به سبک جریان سیّال ذهن است. هر تداعی­ای خواننده را با خود به گذشته می­برد. مفهوم زمان در ذهن راوی بسیار مبهم بوده و میان گذشته و حال و آینده در رفت و آمد است.

«حسینا در ذهنم ساکت بود و من گریه می­کردم. نمی­دانم کجا پنهان شده بود، گمش کرده بودم.» (معروفی، همان: 143)

 «چرا بوی خاک می­دادم؟ شاید اگر از چوب ساخته شده بودم حالا بوی کاج می­دادم و شاید اگر شال به گردنم نبود هیچ بویی نمی­دادم.» (همان:13)

«نمی­خواستم بمیرم، اما آیا خودم به استقبال مرگ رفته بودم؟ لابد بوی خاک می­دادم. گفتم شاید بوی خاک از سالها پیش در تنم یا لای موهام مانده است.» (همان: 57)

3-13-3- زاویه­ دید متغیّر و جابه­­جاشونده:

نویسندگان مدرن با تغییر زاویه دید و چندگانه کردن منظره­ی روایی، خواننده را به سمتی سوق می‌دهند که بتوانند از دل تکثّر تحمیل­شده، داستانی معنادار بیافرینند. یکی از ویژگی­های زاویه دید متغیّر این است که راوی یک موقعیّت را از چند دیدگاه می­تواند ببیند. این ویژگی به خوبی در رمان سال بلوا دیده می­شود. داستان رمان سال بلوا هفت شب را شامل می­شود که راوی در آن مرتب در حال تغییر است.

شب یکم، شب پنجم و شب هفتم، زاویه دید اول شخص (نوشا) است؛ شب چهارم و شب ششم زاویه دید سوم شخص است؛ شب دوم زاویه دید سوم شخص است، این سوم شخص گاهی به اول شخص (نوشا)، تبدیل شده و سپس دوباره به سوم شخص بازمی­گردد؛ داستان زرگر در خلال متن به روایت مادر نوشا، حسینا و دانای کل روایت می­شود. (معروفی، 1382)

4- نتیجه‌گیری

تلفیق واقعیّت با خیال، رکن اصلی در داستان­هایی است که به سبک رئالیسم جادویی نوشته می­شوند. نویسندگان برای ایجاد بهتر این تلفیق، از ابزارها و عناصری چون اسطوره، نماد، خرافه، باورهای بومی، حوادث شگفت­انگیز و توجیه­ناپذیر، سحر و جادو، وهم و ترس، ماوراءالطبیعه، ابهام، توصیفات سوررئالیستی، جریان سیّال ذهن، و زاویه دید متغیّر، کمک می­گیرند تا وقایع و حوادث غیر واقعی را برای خواننده، واقعی جلوه دهند. عباس معروفی از نویسندگانی است که از این شیوه­ی داستان­نویسی در خلق رمان­هایش تأثیر پذیرفته و بهره گرفته است. در رمان سال بلوا نمونه­هایی از این تأثیرپذیری مشاهده می­شود. نتایج جستجو نشان می­دهد بسیاری از مؤلفه­های یاد­شده در رمان سال بلوا وجود دارد. بسامد همه­ی مؤلفه­های سبک رئالیسم جادویی در رمان سال بلوا یکسان نیست. مؤلفه­هایی چون نماد، اسطوره، حوادث شگفت­انگیز، وهم، باورهای بومی و خرافه در این رمان بسامد بالایی دارند؛ در مقابل مؤلفه­هایی چون آمیختگیِ تخیّل با واقعیّت، وجود نیروی­های ماورا الطبیعه، و ابهام در رمان کمتر مشاهده می­شوند. برخی از شاهد مثال­های ذکرشده در تطابق کامل و صد در صد با شاخصه­های مورد نظر نیستند، ولی در مجموع و البته با کمی اغماض می­توان این رمان را در زمره­ی رمان­هایی دانست که به شیوه­ی رئالیسم جادویی نوشته شده­اند. مقایسه­ها نشان می­دهد شاخصه­های رئالیسم جادویی در این رمان نسبت به رمان‌های شاخص این سبک چون رمان «اهل غرق» از منیرو روانی­پور و «طوبی و معنای شب» از شهرنوش پارسی پور ضعیف­تر و کمرنگ­ترند.

 

منابع

  • ابواحمد، حامد،(2009)، «الواقعیه السحریه فی الروایه العربیه»، القاهره: المجلس الاعلی للثقاقه، الطبعه الاولی.
  • اچه وریا، روبرتو گونسالس،(1385)، «داستان­های کوتاه آمریکای لاتین»، ترجمه­ی عبدالله کوثری، چاپ ششم، تهران: نی.
  • بوورز، مگی، آن،(1393)، «رئالیسم جادویی»، ترجمه­ی مؤسسه خط ممتد اندیشه زیر نظر عباس ارض پیما، تهران: نشانه.
  • بیات، حسین،(1387)، «داستان­نویسی»، جریان سیّال ذهن، تهران: علمی فرهنگی.
  • جزینی، محمدجواد،(1391)، «آشنایی با داستان­های رئالیسم جادویی»، تهران: جامی.
  • فرزاد، عبدالحسین،(1392)، «درباره­ی نقد ادبی»، تهران: قطره.
  • قاسم­زاده، سیدعلی و سعید بزرگ بیگدلی، (1397)، «رمان اسطوره­ای»، تهران: چشمه.
  • معروفی، عباس،(1382)، «سال بلوا»، تهران: ققنوس.
  • میرصادقی، جمال و میمنت،(1377)، «واژه­نامه هنر داستان­نویسی»، تهران: کتاب مهناز.
  • میرصادقی، جمال،(1388)، «عناصر داستان»، تهران: سخن.
  • پارسی‌فر، حسین و فرشته میلادی و ندا اسنقی،(1401)، «مطالعه مؤلفه­های مدرنیسم داستانی در سه رمان عباس معروفی سمفونی مردگان، سال بلوا، تماماً مخصوص»، نشریّه­ی متن­پژوهی ادبی، شمارۀ 92، صص222-195.
  • پورنامداریان، تقی و مریم سیدان، (1388)، «بازتاب رئالیسم جادویی در داستان­های غلامحسین ساعدی»، مجله دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، شماره 64.
  • تیموری، طناز و همکاران،(1402)، «تحلیل کارکردهای گفتمانی رمان سال بلوا با رویکرد نورمن فرکلاف»، فصلنامه­ی علمی زبان­پژوهی دانشگاه الزهرا، سال پانزدهم، شماره 47، صص 157-184.
  • خزاعی­فرد، علی،(1386)، «رئالیسم جادویی در تذکره الاولیا»، نامه­ی فرهنگستان، شماره 35، صص 6- 21.
  • سیفی، طیبه، (۱۴۰۱)، «تحلیل تطبیقی رئالیسم جادویی در رمان «الرجع البعید» فؤاد تکرلی و «طوبی و معنای شب» شهرنوش پارسی­پور»، فصلنامه­ی علمی پژوهشی پژوهش­های ادبیّات تطبیقی، شمارة ۲، صص۱۲۱-۱۴۷.
  • قاسم­زاده، رضا، (1395)، کارکرد اسطوره و نماد در آثار داستانی منیرو روانی­پور، کنفرانس بین‌المللی ادبیّات و زبان­شناسی، دوره اول.
  • موسوی نیا، نورا،(1385)، «اسطوره در ادبیّات آمریکای لاتین»، کتاب ماه ادبیّات و فلسفه، شمارۀ 109 و 110 و 111، 103- 130.
  • میرزایی­نیا و بهروز سالمی مغانلو،(1396)، «تحلیل عناصر داستانی و رئالیسم جادویی رمان الفجریه یوسف المخرجی»، مجله علمی پژوهشی انجمن ایرانی زبان و ادبیّات عربی، شماره 45، 173-196.
  • ناظمیان، رضا و علی گنجیان خنازی و همکاران،(1393)، «بررسی گزاره­های رئالیسم جادویی در رمان عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی و شب های هزار شب از نجیب محفوظ»، ادب عربی، شماره 2، 157- 179.
  • نیکوبخت، ناصر و مریم رامین­نیا، (1384)، «بررسی رئالیسم جادویی و تحلیل رمان اهل غرق»، پژوهش­های ادبی، شماره 8، 139-154.
  • شیروانی، مرضیه، (1399)، نقد رئالیسم جادویی در ادبیّات داستانی معاصر فارسی، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه شهید چمران اهواز.

 

 

 

 

Reflection of Magical Realist Elements in Abbas Maroufi's The Year of Turmoil

Solmaz Razzaghzadeh Shabestari[2]

DOI: 10.22080/rjls.2023.26164.1437

Abstract

Magical realism, as its name implies, is a mixture of reality and fantasy. In Magical realist texts, the structure and basis of reality undergoes changes and transformations, and sometimes reality is so mixed with imagination, dreams, magic, and otherworldly elements that it becomes difficult to distinguish the border between them. The components of Magical realism can be examined on two levels of structure and content. At the content level, components such as imagination, duality (confrontation), code and symbolism, dreams and legends, the inexcusability of some events, the presence of the element of surprise, and ambiguity are noticeable. At the level of structure, components such as surrealist and expressionist descriptions, description of details, perspective and the fluid flow of the mind are located. Due to its special characteristics and closeness to Iranian culture and literature, this style has always been welcomed by Persian writers and singers. Abbas Maroufi is one of the writers who has used this method in writing his fictional and dramatic works. In the present research, using a descriptive-analytical method and library sources, I first intend to elaborate on the history and characteristics of Magical realism and then pinpoint the characteristic features of this style in The Year of Turmoil. Although some examples extracted from this novel are not fully aligned with these characteristics, this research is an effort to shed light on these characteristics in this novel.

Keywords: Contemporary novel, Magical realism, Abbas Maroufi, The Year of Turmoil

Extended Abstract

Introduction

Magical realism is a branch of the school of Realism where the structure and foundation of reality undergo change and transformation. Magical realism usually has imaginary and unfamiliar themes. In works written in the style of Magical realism, everything appears natural, but there is also an unnatural or magical element that creates the story's space and world, giving it its own unique cause-and-effect relationships.

Literary works based on the principles of this style are among the most popular with writers, readers, and critics today. The numerous works written in this style prove this claim. In Iran, too, considering the history of legends and native beliefs, Magical realism has attracted the attention of writers. Persian writers have also utilized this storytelling method in their works. Over the past decades in Iran, we have witnessed the emergence of authors and novelists who have shown interest in this style of storytelling. The depiction of the clash between tradition and modernity, the expression of political viewpoints, myth-making, the representation of regional culture, and the display of feminist themes have led Iranian writers to turn to Magical realism (see Shirvani, 2020: 60).

Abbas Maroufi is one of the writers who has used this narrative style in creating some of his works. In The Year of Turmoil, he employs tools and elements such as myth, symbol, superstition, native beliefs, incredible and inexplicable events, magic, illusion and fear, the supernatural, ambiguity, surreal descriptions, stream of consciousness, and variable perspectives to create a novel in the style of Magical realism. This research extracts the mentioned elements from this novel and then examines and analyzes them.

Research Methodology and Questions

In this research, the author aims to use a descriptive-analytical method and library sources to define and describe the history and characteristics of magical realism and to show the reflection of these features in this novel. To this purpose, the following questions will be of use:

- What are the most important elements of Magical realism?

- Can The Year of Turmoil be considered a work of Magical realism?

- What are the propositions of Magical realism in The Year of Turmoil and how frequently do they appear?

Conclusion

The integration of reality with fantasy is the main component in stories written in the style of Magical realism. To better create this integration, writers use tools and elements such as myth, symbol, superstition, native beliefs, incredible and inexplicable events, magic, illusion and fear, the supernatural, ambiguity, surreal descriptions, stream of consciousness, and variable perspectives to make unreal events and happenings appear real to the reader. Abbas Maroufi is one of the writers influenced by this storytelling style. Examples of this influence can be seen in The Year of Turmoil. The research results show that many of the elements of Magical realism – such as myth, symbol, superstition, native beliefs, incredible and inexplicable events, magic, illusion and fear, the supernatural, ambiguity, surreal descriptions, stream of consciousness, and variable perspectives – are present in The Year of Turmoil. Not all of the elements of Magical realism in this novel occur as frequently. Elements such as symbol, myth, incredible events, illusion, native beliefs, and superstition are highly frequent in this novel whereas elements like the blending of imagination with reality, the existence of supernatural forces, and ambiguity are occasionally observed. Some of the mentioned examples do not fully align with the intended characteristics, but overall, with some leniency, this novel can be classified as one which is written in the style of Magical realism. Comparisons show that the characteristics of Magical realism in this novel are less pronounced than in other prominent novels of this style, such as The Drowned by Moniro Ravanipour and Touba and the Meaning of Night by Shahrnush Parsipur.

References

Cuddon. John Anthony. (1992). The Penguin Dictionary of Literaty Terms and Literary Theory. Penguin Books.                                                

[1] . دکترای گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی،  ساوه، ایران. (نویسنده مسؤول) ایران. رایانامه:

razzaghzadehsolmaz@gmail.com

[2]PhD in Persian language and literature, Lecturer at Islamic Azad University, Iran. razzagh.pass@gmail.com.

  • ابواحمد، حامد،(2009)، «الواقعیه السحریه فی الروایه العربیه»، القاهره: المجلس الاعلی للثقاقه، الطبعه الاولی.
  • اچه وریا، روبرتو گونسالس،(1385)، «داستان­های کوتاه آمریکای لاتین»، ترجمه­ی عبدالله کوثری، چاپ ششم، تهران: نی.
  • بوورز، مگی، آن،(1393)، «رئالیسم جادویی»، ترجمه­ی مؤسسه خط ممتد اندیشه زیر نظر عباس ارض پیما، تهران: نشانه.
  • بیات، حسین،(1387)، «داستان­نویسی»، جریان سیّال ذهن، تهران: علمی فرهنگی.
  • جزینی، محمدجواد،(1391)، «آشنایی با داستان­های رئالیسم جادویی»، تهران: جامی.
  • فرزاد، عبدالحسین،(1392)، «درباره­ی نقد ادبی»، تهران: قطره.
  • قاسم­زاده، سیدعلی و سعید بزرگ بیگدلی، (1397)، «رمان اسطوره­ای»، تهران: چشمه.
  • معروفی، عباس،(1382)، «سال بلوا»، تهران: ققنوس.
  • میرصادقی، جمال و میمنت،(1377)، «واژه­نامه هنر داستان­نویسی»، تهران: کتاب مهناز.
  • میرصادقی، جمال،(1388)، «عناصر داستان»، تهران: سخن.
  • پارسی‌فر، حسین و فرشته میلادی و ندا اسنقی،(1401)، «مطالعه مؤلفه­های مدرنیسم داستانی در سه رمان عباس معروفی سمفونی مردگان، سال بلوا، تماماً مخصوص»، نشریّه­ی متن­پژوهی ادبی، شمارۀ 92، صص222-195.
  • پورنامداریان، تقی و مریم سیدان، (1388)، «بازتاب رئالیسم جادویی در داستان­های غلامحسین ساعدی»، مجله دانشکده ادبیّات و علوم انسانی، شماره 64.
  • تیموری، طناز و همکاران،(1402)، «تحلیل کارکردهای گفتمانی رمان سال بلوا با رویکرد نورمن فرکلاف»، فصلنامه­ی علمی زبان­پژوهی دانشگاه الزهرا، سال پانزدهم، شماره 47، صص 157-184.
  • خزاعی­فرد، علی،(1386)، «رئالیسم جادویی در تذکره الاولیا»، نامه­ی فرهنگستان، شماره 35، صص 6- 21.
  • سیفی، طیبه، (۱۴۰۱)، «تحلیل تطبیقی رئالیسم جادویی در رمان «الرجع البعید» فؤاد تکرلی و «طوبی و معنای شب» شهرنوش پارسی­پور»، فصلنامه­ی علمی پژوهشی پژوهش­های ادبیّات تطبیقی، شمارة ۲، صص۱۲۱-۱۴۷.
  • قاسم­زاده، رضا، (1395)، کارکرد اسطوره و نماد در آثار داستانی منیرو روانی­پور، کنفرانس بین‌المللی ادبیّات و زبان­شناسی، دوره اول.
  • موسوی نیا، نورا،(1385)، «اسطوره در ادبیّات آمریکای لاتین»، کتاب ماه ادبیّات و فلسفه، شمارۀ 109 و 110 و 111، 103- 130.
  • میرزایی­نیا و بهروز سالمی مغانلو،(1396)، «تحلیل عناصر داستانی و رئالیسم جادویی رمان الفجریه یوسف المخرجی»، مجله علمی پژوهشی انجمن ایرانی زبان و ادبیّات عربی، شماره 45، 173-196.
  • ناظمیان، رضا و علی گنجیان خنازی و همکاران،(1393)، «بررسی گزاره­های رئالیسم جادویی در رمان عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی و شب های هزار شب از نجیب محفوظ»، ادب عربی، شماره 2، 157- 179.
  • نیکوبخت، ناصر و مریم رامین­نیا، (1384)، «بررسی رئالیسم جادویی و تحلیل رمان اهل غرق»، پژوهش­های ادبی، شماره 8، 139-154.

شیروانی، مرضیه، (1399)، نقد رئالیسم جادویی در ادبیّات داستانی معاصر فارسی، پایان‌نامه دکتری، دانشگاه شهید چمران اهواز.