Analysis of the Different Forms of Complaint in the Works of Simin Behbahani with an Emphasis on Romantic Discourse (Case Study: The Poetry Collection “A Line of Speed and Fire”)

Document Type : Research article extracted from thesis and dissertation

Authors

1 PhD Candidate of Persian language and literature, Gorgan Branch, Islamic Azad University, Gorgan, Iran

2 Associate Professor of Persian Language and Literature, Gorgan Branch, Islamic Azad University, Gorgan, Iran

Abstract

The school of Romanticism is a European literary school which was born as a result of turning away from the logic and wisdom of the school of Classicism and was inspired by passion and excitement. This school has also had considerable influence on the development of various nations, including Iran. One of the important effects of the school of Romanticism on Iranian poets has been the development of their worldview, which has, in turn, broadened the scope of their protests and complaints regarding various social issues. This issue shows its effects in a more tangible way, especially when injustices, challenges, and social and individual disorders in a society are intensified. Simin Behbahani is one of the contemporary poets who has complained in her poems about injustices, deaths, and abandonment, and has protested against the existing situation of the society and her fellow human beings. In this article, authors have tried to use the descriptive-analytical research method to analyze the Romantic discourse of complaints in the works of Simin Behbahani. Findings of the research indicate that personal complaints are more prominent in the above-mentioned poetry collection, the reason for which should be found in her sensitive spirit and femininity; since she has experienced bitter and unfortunate events at some point in her life, her frank talk about pains and failures in her poetry attracts the sympathy of her audience.

Keywords

Main Subjects


شکایت در مجموعه شعر «خطّی ز سرعت و از آتش» سیمین بهبهانی از نگاه رمانتیسم

آزاده طیّبی[1]

کبری‌ نودهی[2]

تقی امینی‌مفرد[3]

تاریخ دریافت: 19/9/1401                                                    تاریخ پذیرش: 1/12/1401

DOI: 10.22080/RJLS.2023.24671.1366

چکیده

یکی از تأثیرات مهم مکتب رمانتیسم بر شاعران ایران، توسعه­ی جهان‌بینی و در ادامه، افزایش دامنه­ی میزان اعتراضات و شکواییه‌های آنان در قبال مسائل مختلف اجتماعی بوده‌ است. این مسأله به­ویژه زمانی که بی‌عدالتی‌ها، چالش‌ها، نابسامانی‌های اجتماعی و فردی در جامعه تشدید گردد، اثرات خود را به طرز کاملاً ملموس‌تری نشان می‌دهد. سیمین بهبهانی یکی از شاعران معاصر است که دوران پهلوی،  انقلاب و پس از آن را درک کرده است. در دوره پهلوی بسیاری از تبعیض ها و بی عدالتی‌ها، مرگ‌ها، نادیده گرفته شدن‌ها، اعتراضات مردم به وضع موجود در جامعه و پس از انقلاب نیز جنگ تحمیلی را شاهد بوده. در این مقاله، نگارندگان سعی دارند تا به روش توصیفی - تحلیلی، گفتمان رمانتیستی شکوائیه را در آثار سیمین بهبهانی تجزیه و تحلیل نمایند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که شکواییه‌های شخصی در مجموعه شعر یادشده برجسته‌تر می‌نماید که این مطلب علاوه بر آنکه شناخت دقیق و بهتری از زمانه، روحیّات و اندیشه­های شاعر را فراهم ساخته، بیانگر روح حساس و زنانگی وی است که در برهه‌ای از زندگی خود، حوادث تلخ و ناگواری را تجربه کرده و با صراحت و بی‌پرده از دردها و ناکامی‌ها در شعرش سخن رانده است. او با این شیوه توانسته مخاطب را با خود همراه سازد و به تفکّر وا دارد که بی تردید این سطح از توجّه به تغییر نگرش مخاطب، دارای ارزش والایی است.

 کلیدواژ‌ها: مکتب رمانتیسم، شکواییه، سیمین بهبهانی، خطّی ز سرعت و از آتش.  

1- مقدّمه

در ادبیّات جهان، آثار ادبی بر اساس موضوع و محتوا به چهار دسته­ی غنایی، حماسی، تعلیمی و نمایشی طبقه­بندی می‌شود که در این میان، ادب غنایی قدمتی دیرین و حوزه ای گسترده تر دارد.  ادب غنایی که دامنه‌دارترین بخش ادبیّات فارسی است، در برگیرنده­ی اشعاری است که احساسات و عواطف شخصی را در هر زمینه‌ای مطرح می‌کند. (حاکمی، 1386: 22)؛ مسأله­ی مهم آنجایی است که در ادبیّات غنایی، عناصر عاطفه و احساس بر سایر عناصر غالب هستند و هرچه شاعر یا نویسنده، عواطف و احساسات ناب‌تری داشته باشد، سخن او دلنشین‌تر خواهد شد. این ادبیّات در مقایسه با سایر انواع ادبی، قدیمی‌تر و ناب‌تر است. (حاجیان، 1401: 50) در شعر غنایی که بیانگر احساسات صمیمی و خودمانی شاعر است، «من» واقعی شاعر بدون هیچ تحریفی نشان ­داده می شود از این رو، شاعر اشعاری می­سراید که بر دل می­نشیند و توان نوازش نمودن گوش جان مخاطب خود را دارد. از طرفی، ادبیّات غنایی شاخص‌های خاصّی دارد که آن را از انواع دیگر جدا می‌کند. وجود بعضی از آن‌ها الزامی و فقدان آن‌ها باعث می‌شود که متن یا شعر از غنایی بودن خارج شود و برخی از این شاخص‌ها فرعی هستند. از شاخص‌های اصلی می‌توان به احساسی بودن، عارفانه و عاشقانه‌ بودن، درون‌گرایی، دید منفی به جهان و ایجاد فضای غم‌آلود اشاره کرد. (ناصری، 1400: 23-26)

1- 1- بیان مسأله

در اکثر آثار ادبیّات رمانتیسم، عواطف و حالات روحی شاعر نقش پررنگی دارد، به نحوی که اساساً موضوعات به نحوی بیان می‌گردند که مطمح نظر نویسنده باشند. (رضازاده، 1400: 106)؛ غم و اندوه بر شادی غلبه دارد و دید شاعر یا نویسنده به جهان منفی است و مهم‌ترین قالب آن، غزل است. (مددی، 1400: 8)؛ از آنجا که شاعر محور اصلی در ادبیّات غنایی است، به غیر از مضامین عاشقانه، موضوعاتی همچون حسب‌حال‌سرایی، اشعار دینی، مرثیه، مدح، شکایت، حبسیات و سایر موضوعات نیز در ادبیّات غنایی وجود دارد و بعد اجتماعی نیز اهمّیّت ویژه‌ای در این نوع ادبیّات دارد. از همین جهت ادبیّات غنایی دارای افق معنایی بسیار وسیعی است. (نجّاریان، 1400: 49)

«شکواییه» یا «بثّ‌الشکوی»، یکی از اقسام ادب غنایی است که در لغت به معنی گله و شکایت و نالیدن است. شعر فارسی همواره علاوه بر کامیابی‌ها و خوشی‌ها، در مواقعی که خدشه‌ای به روح حسّاس و عواطف شاعران وارد شده است، آلام و دردهای آن­ها را نیز بیان کرده و در این میان، شعر شکوایی یا بثّ‌الشکوی، انعکاس‌دهنده­ی ناکامی و شکست، ناامیدی، رنج، بیماری، پیری و ناتوانی و به طور کلّی شرح آلام و دردهای شاعران است. (زرّین‌کوب، 1393:  94 و بنی­فاطمه و دیگران، 1399: 93).

یکی از شاعران معاصر مکتب رمانتیسم، سیمین بهبهانی، مشهور به بانوی غزل می‌باشد. وی دوره‌های پهلوی دوم، انقلاب و پس از آن را درک و بسیاری از مسائل جامعه را از نزدیک رؤیت و از تمامی فراز و نشیب‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران خود به خوبی آگاهی داشته است. لذا در میان شاعران بزرگ معاصر، چهره‌ای خاص دارد. (قنبرعلی باغنی و اوجاقعلی­زاده، 1401: 245)؛ او تنها شاعری است که در شعر به راه نیما نگرویده (با تمام احترامی که برای او قائل است) و همچنان غزل­سرا باقی مانده‌ است.

اهمّیّت شکواییه‌های سیمین بهبهانی را می‌توان از ابعاد و زوایای مختلف نگریست. نخست آنکه بهبهانی، نماینده­ی آن دسته از شاعرانی است که با فاصله گرفتن از نگرش سنّتی، رویکرد اصلاح‌طلبانه‌ای را در پیش‌ گرفته­اند. (رحیمی و دیگران، 1392: 103)؛ دوم، بهبهانی به­گونه‌ای افراطی به ارزش و مقام انسان ارج می‌نهد، زیرا تحت تفکّر اومانیسم به اصالت و محوریت انسان در زندگی معتقد است. انسان در اشعار بهبهانی، جایگاه والایی دارد، زیرا وی به وجود واجب‌الوجود ایمان داشته، به آن به­عنوان مرجع قدرتی فراتر از انسان معتقد است. (قنبرعلی باغنی و اوجاقعلی­زاده، 1401: 235)؛ سوم، شکواییه‌های اجتماعی سیمین با تمسّک به مفاهیمی همچون سلب آزادی‌های اجتماعی، اختناق و... بازتاب یافته که با نوعی رمانتیسم آمیخته گردیده است. (شیرازی و دیگران، 1400: 97)

1- 2- پرسش‌های پژوهش

تاکنون پژوهش مستقلی که به نحوی جامع ابعاد شکواییه‌ای شعر سیمین بهبانی را در مجموعه شعر «خطّی ز سرعت و از آتش» بررسی کرده ‌باشد، موجود نیست. به همین سبب، این مقاله درصدد پاسخ‌گویی به این پرسش اصلی است که مهم­ترین وجوه گفتمان رمانتیستی شکواییه در آثار سیمین بهبهانی کدام‌اند؟

1- 3- روش پژوهش

روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی است که با بررسی مجموعه شعر «خطّی ز سرعت و از آتش»، ابیات مرتبط با انواع شکواییه‌ها استخراج و پس از دسته‌بندی موضوعی، تمامی ابیات با مراجعه به منابع موجود تحلیل می‌شود.

1- 4- پیشینه­ی پژوهش

درباره­ی شکواییه، پژوهش‌هایی در قالب مقاله و پایان‌نامه انجام شده است که از شاخص‌ترین آن­ها باید این موارد را برشمرد:

- اکبری (1394) در پایان‌نامه­ی کارشناسی­ارشد خود با عنوان «بررسی تطبیقی جنبه‌هایی از رمانتیسم در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی» به این نتیجه‌گیری دست یافت که هر دو شاعر هنرمندانه آن را با عشق خویش پیوند داده، در دامانش تسلی می‌یابند. گاه نیز آن چنان غم و اندوه بر دلشان چیره می‌شود که به نوعی یأس و ناامیدی می‌گراید. در زمینه رمانتیسم اجتماعی نیز همدردی با محرومان، وطن‌گرایی و آزادی‌خواهی از جمله موضوعات و مضامینی است که هر دو شاعر به آن پرداخته‌اند. از نظر ساختاری نیز سعاد و سیمین به گونه‌ای این مفاهیم را با عنصر عاطفه و خیال می‌آرایند که در قلب و جان مشتاقان شعر و ادب، تأثیر عمیق و توصیف‌ناپذیری می‌گذارد. زبان شعری­شان نیز ساده و قابل فهم برای همگان است.

- ثریّا محابد (1392) در پایان‌نامه­ی ا­رشد خود با عنوان «نقد و تحلیل رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی و طاهره صفّارزاده» به این نتیجه‌ دست یافت که زندگی، نوع اندیشه و باورهای بهبهانی و صفارزاده، در نوع به­کارگیری مؤلّفه‌های رمانتیسمی آن‌ها مؤثر بوده است. رمانتیسم بارز طاهره صفارزاده، رمانتیسم اجتماعی و انقلابی است که متأثّر از نگرش‌های سیاسی و فعالیت‌های مذهبی او است و سیمین بهبهانی در هر دو نوع رمانتیسم اجتماعی و فردی، اندیشه‌های خود را در شعر بازتاب داده است؛ اما در شعر بهبهانی، احساس­گرایی به­ویژه در حوزه‌ی فمنیسم و اروتیسم، جلوه‌ی پررنگ‌تری دارد. در مجموع طاهره صفارزاده به رمانتیسم اجتماعی و سیمین بهبهانی به رمانتیسم فردی، توجه بیشتری نشان می‌دهد؛ هرچند بهبهانی در مضامین اجتماعی و انقلابی هم فعالیت کرده و یک­بعدی جلوه نکرده است.

- حیاتی و ایزدیار (1400) در مقاله‌ای با عنوان «انواع شکواییه در اشعار نیما یوشیج» به این نتیجه‌ دست یافتند که شکواییه‌های نیما در سروده‌های نخستین، بیشتر جنبه­ی شخصی دارد؛ امّا به­تدریج گله‌های او رنگ اجتماعی به خود می‌گیرد.

- علیزاده و دیگران (1400) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی زیبایی­شناسی و مقایسه شکواییه­های شخصی در اشعار سعدی شیرازی و صائب تبریزی» به این نتیجه‌ دست یافتند که در اشعار سعدی، شکوه از فراق یار، بیشترین بسامد را در میان شکواییه­های شخصی دارد.

- اکرمی ابرقویی و دیگران (1399) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی شکواییه‌ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی» به این نتیجه‌ دست یافتند که لاهوتی بر مبنای اندیشه‌ها و هدف‌های سوسیالیستی و سیاسی خود، به دفاع از منافع کارگران، کشاورزان، رنجبران و محرومان طبقات گوناگون اجتماع می‌پردازد.

- باباصفری و طالب­زاده (1396) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی و تحلیل شکواییه در شعر شهریار» به این نتیجه‌ دست یافتند که بیشترین میزان شکواییه­ها مربوط به شکواییه­های شخصی و کمترین میزان نیز از آن شکواییه­های عرفانی است. شکواییه­های فلسفی، اجتماعی و سیاسی به ترتیب در رده­های دوم تا چهارم قرار می­گیرد.

- حسنی و کاظمی (1395) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی شکوه در دیوان وصال شیرازی» نشان دادند که  اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی روزگار وصال شیرازی، انحطاط هنر و ادب ایرانی، فقر و تنگدستی، بی­توجهی به شاعر و بیماری وی باعث شده است که این شاعر با حسرت و نگاهی شکوه­آمیز از آن روزگاران یاد کنند.

همان­گونه که در بالا نیز تبیین گردید، تاکنون پژوهشی با موضوع شکواییه در مجموعه اشعار سیمین بهبهانی صورت نگرفته است و نگارندگان این مقاله برای نخستین­بار به تحلیل شکواییه در شعر سیمین بهبهانی با تکیه بر دفتر «خطّی ز سرعت و از آتش» می­پردازند.

2- مبانی نظری پژوهش

رمانتیسم، نام جنبش هنری است که در اواخر سده­ی هجده و اوایل سده­ی نوزدهم میلادی شکل گرفت و در معنای عام به دوره‌ای اطلاق می‌شود که در آن کیفیت‌های عاطفی و تخیّلی در هنر و زندگی مورد تأکید قرار می‌گیرد. دوره­ی اوج این جنبش بین سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ و زادگاه این شیوه، انگلستان بود. مضمون‌های شاخص هنر رمانتیک عبارتند از: عشق به منظره‌های بکر طبیعی و امور رمزآمیز غریب در هر هیأت و ظاهری، غم غربت درباره­ی دوران گذشته، اشتیاق پرشور به نیروهای لگام­گسیخته، تمایل شدید به آزادی و... . (کهریزی و بیک‌زاده، 1399: 177-178)؛ واژه­ی رمانتیک در لغت به معنای خیالی، افسانه­وار و واهی است. در همین معنا رمانتیسم، یک روش هنریِ متضاد با کلاسیسیسم و رئالیسم دانسته می‌شود. رمانتیسیسم، اصطلاحی است که در تاریخ هنرهای نوین نمی‌توان آن را کنار گذاشت. این اصطلاح را اواخر قرن هجدهم، ابتدا منتقدان آلمانی برای تفکیک خصوصیّات هنری مدرن از خصوصیّات کلاسیک به کار بردند. رمانتیسیسم به­قدری جلوه‌ها و نمودهای متنوّعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضوع اصلی آن، اعتقاد به ارزش تجربه­ی شخصی و فردی است. در واقع رمانتیسم، واکنشی بود در مقابل خردگرایی عصر روشنگری و نظم سبک کلاسیک. (بساک و دیگران، 1398: 116)

پژوهشگران، چیرگی خودباوری و نگاه سرد دانشمندان سده­های هفدهم و هجدهم به انسان و طبیعت و جامعه، ناامنی‌ها، فقر، استثمار قشرهای وسیعی از مردم در اروپای قرن هجدهم، تباهی‌های اخلاقی، تشریفات کسالت­آور، ریا و تظاهر در روابط اجتماعی، خشونت­ها و انتقام­جویی‌های دوران انقلاب فرانسه، سرخوردگی‌ها و بدگمانی مردم و... را از دلایل اصلی شکل­گیری نهضت رمانتیسم می‌دانند. همدلی و یگانگی با طبیعت، بازگشت به دوران بدوی و معصومیت کودکی، روستاستایی و نفی مظاهر تمدّن جدید، فردیّت، ترجیح احساس و تخیّل بر عقل، نوستالژی و حسرت بر ایّام گذشته، رؤیا، ناامیدی، مرگ­اندیشی، توصیف فضاهای تیره و مبهم و وحشت­زا، کابوس، مضامین گناه‌آلود و شیطانی و ناسیونالیسم از مهم­ترین مشخّصات جنبش رمانتیسم است. (کریمی اصلی و دیگران، 1399: 55)؛ از آنجایی که کشور ما تحوّلات عظیم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی سرزمین‌های غربی را در آن حد وسیع و پردامنه تجربه نکرده است، طبعاً اطلاق چنین نامی بر ادبیّات و شعر جدید فارسی از سر تسامح و ناگزیری خواهد بود. شعر جدید فارسی از دوره­ی مشروطیت به بعد در هر سه شاخه رمانتیسم (یعنی متعادل و متعارف، اجتماعی و افراطی و احساسات­گرا) برای خود نمایندگانی داشته است. (فیروزی، 1393: 29-32)

به طور کلّی رمانتیست‌ها معتقدند که بیان استدلال، تنها راه رسیدن به حقیقت نبوده، برای درک ناگفته‌ها و نادیده‌های زندگی کفایت نمی‌کند. این ناگفته­ها در عین حال در پس احساسات و عواطف و تخیّل آدمی پنهان هستند. رمانتیست‌ها بر زندگی پر از احساسات و مملو از عواطف و ابراز آن­ها به­طور کاملاً آزادانه تأکید داشتند. آن­ها که انقلاب صنعتی را مایه­ی تحقیر انسان می‌انگاشتند، از عواطف و احساسات آدمی به­عنوان سنگری محافظت­کننده در برابر حقارت نام بردند. همچنین پیروان مکتب رمانتیسم، ارزش‌های انسانی را ستوده، از آن به­عنوان نیروهای بالقوّه، بی‌نهایت و خداگونه یاد کردند. ایشان عقل‌گرایی و قانونمندی محض را که نئوکلاسیسم روشنگری را به وجود می آورد، کنار زده، همانند دوره­ی باروک تصمیم داشتند تا پاسخی عاطفی را در بیننده­ی خود به وجود آورند. (فورست، 1395: 44-46)

2-1- شکواییه یا بثّ‌الشکوی از نظر بیان و زبان

از لحاظ بیان و زبان، شکواییه به دو دسته کلی طنزآمیز و صریح تقسیم می شود:

الف) شکوه‌های‌ طنزآمیز: شاعری‌ که‌ به‌ زبان‌ طنز سخن‌ می‌گوید، می‌کوشد تا از طریق‌ گله‌ از روزگار و انتقاد از وضع‌ نامطلوب‌ جامعه‌ای‌ که‌ در آن‌ زندگی‌ می‌کند و حتّی‌ از طریق‌ گله‌ و شکایت‌ از نظام‌ گیتی‌، غم‌ و درد نهفته­ی خود را آشکار سازد و از آنچه‌ در نظر او نامطلوب‌ است‌، شکوه‌ کند. حاصل‌ طنز، نه‌ خنده‌ و شادی‌ از سر بی‌دردی‌، که‌ نیشخند و زهرخندی‌ است‌ از سرِ درد و خنده­ی تلخی‌ که‌ از گریه‌ غم‌انگیزتر است‌ و در ورای‌ این‌ خنده­ی تلخ‌، جهانی‌ درد و رنج‌ و شکوه‌ و شکایت‌ نهان ‌‌است. (واحد و نوری ‌باهری، 1396: 314)؛ برخی‌ از سروده‌ها و نوشته‌های‌ عبید زاکانی‌ مثل‌ منظومه­ی «موش‌ و گربه»‌ و رساله­ی «اخلاق‌ الاشراف‌» و «صد پند»، بیانگر شکوه‌های‌ طنزآمیز و دردآلود این‌ شاعر از نظام‌ اجتماعی‌ِ مورد انتقاد اوست‌. همچنین‌ بخش‌ عظیمی‌ از اشعار رندانه حافظ، شکوه‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ قصد انتقاد از ریاکاری‌ها و سلطه‌جویی­های‌ ارباب‌ زر و زور و تزویر، چون‌ محتسب‌ و صوفی‌ و زاهد، به‌ زبان‌ طنز بیان‌ شده‌ است. به طور کلی از عصر مشروطه‌ تا روزگار ما که‌ مسأله­ی طنز و بیان‌ طنزآمیز مورد توجه‌ خاص‌ قرار گرفته ‌‌است‌، در آثار منظوم‌ و به­ویژه‌ در آثار منثور می‌توان‌ نمونه‌هایی‌ از این­گونه‌ شکوه‌ و شکایت‌ها را یافت‌؛ مثل‌ سروده‌های‌ نسیم‌ شمال‌ و برخی‌ از سروده‌ها و نوشته‌های‌ دهخدا. بنابراین طنز همواره‌ جنبه­ی کلی‌ و اجتماعی‌ دارد و اگر موضوع‌ آن‌، فرد باشد، از آنجا که‌ فرد در حکم‌ نماینده جمع‌ است‌، نتیجه کار کلیّت‌ می‌یابد و رنگ‌ اجتماعی‌ می‌گیرد و این‌ از آن­رو است‌ که‌ معمولاً در طنز، مقاصد اصلاح‌­طلبانه‌ و اهداف‌ اجتماعی‌ مورد نظر است.

ب) شکوه‌های‌ صریح: شکوه‌هایی‌ که‌ نه‌ با زبان‌ طنز و استهزا، بلکه‌ به‌ زبان‌ جد بیان‌ می‌شود و برخلاف‌ لحن‌ِ غالباً غیر مستقیم‌ طنز، دارای‌ بیان‌ مستقیم‌ و صریح‌ است. (کاظمی و اعظم‌پور، 1390: 46)‌

2-2- شکواییه از نظر محتوا

از نظر محتوا، شکواییه به چند دسته طبقه‌بندی می‌شود:

الف) شکوه‌های‌ شخصی:‌ شکوه‌هایی‌ است‌ که‌ از دردها و رنج‌های‌ شخصی‌ و فردی‌ به‌ بار می‌آید. می‌توان‌ این‌ دردها و رنج‌ها و در نتیجه‌ شکوه‌ها و شکایت‌ها را به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ کرد و قسمی‌ را طبیعی‌ و مادی‌ و قسمی‌ را معنوی‌ و روحی‌ نامید. شکوه‌های طبیعی‌ و مادی‌، شکوه‌هایی‌ است‌ که‌ از مصائب‌ و آلام‌ مادی‌ و طبیعی‌ سرچشمه‌ می‌گیرد، مثل‌ شکوه‌ و شکایت‌ از بیماری‌، ناتوانی‌ و پیری‌. از نمونه‌های‌ برجسته این­گونه‌ بثّ‌الشکوی‌، قصیده­ی معروف‌ رودکی‌ با عنوان‌ «دندانیّه‌» یا «پیری‌ رودکی‌»، به‌ مطلع‌ «مرا بسود و فروریخت‌ هر چه‌ دندان‌ بود» است‌.

شکوه‌های‌ معنوی‌ و روحی‌، شکوه‌هایی‌ است‌ که‌ از دردها و رنج‌های‌ درونی‌ و روحی‌ به‌ بار می‌آید. این‌ دردها و رنج‌ها از عشق‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و از آنجا که‌ عشق‌ شامل‌ عشق‌ زمینی‌ و انسانی‌ و عشق‌ آسمانی‌ و عرفانی‌ است‌، می‌توان‌ بثّ‌الشکوی‌ را از این‌ دیدگاه‌ به‌ عاشقانه‌ و عارفانه‌ تقسیم‌ کرد. شکوه‌های‌ عاشقانه‌ از عشق‌ زمینی‌ و غم‌ عشق‌ انسانی‌ حاصل‌ می‌شود که‌ به‌ تعبیر سعدی:‌ «غم‌ عشق‌ آمد و غم‌های‌ دگر پاک‌ ببُرد» و عاشق‌ دردمند مسکین‌ از «جور رقیب‌ و سرزنش‌ اهل‌ روزگار»، از درازی‌ شب‌ فراق‌ و کوتاهی‌ شب‌ وصال‌ می‌نالد و از جفا و ناز معشوق‌ شکوه‌ می‌کند که:‌ «من‌ ندانستم‌ از اول‌ که‌ تو بی‌مهر و وفایی‌». (سعدی، 1401: 312)؛ اشعار عاشقانه‌ به‌ طور عام‌ و غزل‌های‌ عاشقانه سعدی‌ به‌ طور خاص‌، جلوه‌گاه‌ لطیف‌ترین‌ بثّ‌الشکوی‌های‌ عاشقانه‌ در شعر فارسی‌ است‌. شکوه‌ها و شکایت‌های‌ برآمده‌ از عشق‌ آسمانی‌ و عرفانی‌ نیز در شمار بثّ‌الشکوی‌های‌ فردی‌ و شخصی‌ است‌؛ زیرا تجربه عرفانی‌، تجربه‌ای‌ است‌ شخصی‌ و سیر و سلوک‌ باطنی‌، تلاشی‌ است‌ که‌ فرد با هدف‌ رهایی‌ خویش‌ در پیش‌ می‌گیرد و به‌ امید آنکه‌ گلیم‌ خویش‌ از امواج‌ گناه‌ به‌ در برد، می‌کوشد و در جریان‌ این‌ کوشش‌ عاشقانه‌، چون‌ از حکایت‌ شور و شوق‌ عشق‌ خود سخن‌ گوید و از قصه فراق‌ جانان‌ با سینه شرحه‌­شرحه‌، شرح‌ درد اشتیاق‌ سر می‌کند، شکوه‌های‌ عارفانه‌ شکل‌ می‌گیرد و بثّ‌الشکوای‌ عرفانی‌ پدید می‌آید. «نی‌‌نامه» مثنوی،‌ نمونه‌ای‌ است‌ برجسته‌ و گویا از بثّ‌الشکوای‌ عرفانی‌ که‌ در شکوه‌ از فراق‌ و شرح‌ درد اشتیاق‌ پرداخته‌ شده ‌‌است‌. بسیاری‌ از غزل‌های‌ عارفانه­ی مولانا و دیگر شاعران‌ عارف‌‌مشرب‌ نیز در شمار بثّ‌الشکوی‌های‌ عرفانی‌ است‌.

ب) شکوه‌های‌ اجتماعی:‌ شکوه‌ و شکایت‌هایی‌ است‌ از دردها و نابسامانی‌های‌ حاکم‌ بر اجتماع‌، مثل‌ شکوه‌ از تبعیض‌ها، تجاوزها و تعدّی‌های‌ ارباب‌ زر و زور و تزویر و به‌ تعبیر فرّخی‌‌ یزدی، ‌شکوه‌ و شکایت‌ است‌ از وضع‌ نامطلوب‌ موجود، به‌ امید دگرگون‌ ساختن‌ آن‌ و حرکت‌ به‌ سوی‌ آرمان‌ها و کمال‌ مطلوب‌ها با دعوت‌ مردم‌ به‌ قدم‌ زدن‌ در طریق‌ عدالت‌ و پا بر سر عوالم‌ جور و ستم‌ نهادن‌. این‌ از آن‌­رو است‌ که‌ شاعر، هنرمند است‌ و هنرمند، کمال‌­طلب‌ و آرمان‌­خواه‌؛ و از منظر کمال‌طلبی‌، وضع‌ موجود را حتّی‌ اگر احیاناً بالنّسبه‌ مطلوب‌ هم‌ باشد، در قیاس‌ با وضع‌ آرمانی‌، نامطلوب‌ می‌بیند و بدان‌ امید که‌ زمینه­ی دگرگونی‌ فراهم‌ آید، شکوه‌ سر می‌دهد و بدین‌سان‌ بثّ‌الشکوای‌ اجتماعی‌ شکل‌ می‌گیرد.

ج) شکوه‌های‌ سیاسی:‌ گونه‌ای‌ از بثّ‌الشکوای‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ در آن‌، ضمن‌ بیان‌ نابسامانی‌های‌ اجتماعی‌، حاکمان‌ بیدادگر نیز مورد اعتراض‌ و انتقاد قرار می‌گیرند و شاعر از ستم‌ و بیداد آنان‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ شکایت‌ می‌کند. شماری‌ از اشعار سیف‌ فرغانی‌، به‌­ویژه‌ قصیده معروف‌ او به‌ مطلع‌ «هم‌ مرگ‌ بر جهان‌ شما نیز بگذرد»، (سیف فرغانی، 1392: 194) شکوه‌ای‌ اعتراض‌آمیز از حاکمان‌ ستمگر مغول‌ و نمونه‌ای‌ از بثّ‌الشکوای‌ سیاسی‌، یا سیاسی‌ - اجتماعی‌ است‌.

د) شکوه‌های‌ فلسفی:‌ شکوه‌ای‌ است‌ شاعرانه‌ که‌ سراینده­ی آن‌ به‌ نظام‌ هستی‌ اعتراض و از چرخ‌ فلک‌ و روزگار شکایت‌ می‌کند. شکوه­ی حکیمانه­ی فردوسی‌ در مقدّمه داستان‌ رستم‌ و سهراب‌ با تعبیر «اگر مرگ‌ دادست‌ بیداد چیست‌؟» (فردوسی، 1388: 403 ) که‌ اعتراضی‌ است‌ به‌ مرگ‌های‌ نابهنگام‌، بثّ‌الشکوایی‌ فلسفی‌ به‌ شمار می‌آید. اساساً بثّ‌الشکوای‌ فلسفی‌ را شعر نگرانی‌ و دلهره‌ می‌دانند و از آن‌ به‌ شعری‌ تعبیر می‌کنند که‌ موضوع‌ و مضمون‌ آن،‌ نگرانی‌ انسان‌ از مسائل‌ زندگی ‌‌است‌. فردوسی‌، خیّام‌ و حافظ را سه نماینده­ی برجسته­ی این ‌گونه‌ شعر معرّفی‌ می‌کنند. از آنجا که‌ فیلسوف‌ در پی‌ تأمّلات‌ شخصی‌ به‌ درد و رنج‌ گرفتار می‌آید و شکوه‌ و شکایت‌ سر می‌کند، می‌توان‌ بثّ‌الشکوای‌ فلسفی‌ را گونه‌ای‌ شکواییه شخصی‌ نیز به‌ شمار آورد. (طالب‌زاده، 1399: 63-69)

3-  معرّفی سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی از جمله شاعرانی است که 22 سال (1306) پس از انقلاب مشروطه به دنیا می‌آید. او در نوجوانی، زمانی که غزل در سایه­ی مشروطیّت پذیرای محتوای سیاسی - اجتماعی شده، به دنبال غزل می‌رود. سپس کار شاعری را با سرودن چهارپاره‌های رمانتیک توأم با مایه‌ها و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی دنبال می‌کند. (جعفری و نصرتی، 1394: 70)؛ بهبهانی یکی از اجتماعیترین شاعران روزگار ماست. او معتقد است که یک شاعر به منزله­ی آیینه­ای است که اوضاع و احوال اجتماع چون اشعه به آن اصابت کرده و مجدّداً این اشعه و انوار، انعکاس خود را به محیط بازمی‌گرداند. سیمین از همان آغاز شاعری، در کنار غزل‌های عاشقانه به مسائل اجتماعی نیز پرداخته است. هرچند اشعار اوّلیه‌اش نسبتاً سطحی و فاقد نوآوری و ابداع است، همین اشعار به­تدریج مسیر کمال می‌پوید و در دهه­ی 60 به پختگی و کمال رسیده و با زبانی صریح و منسجم‌تر به مسائل بیرون از خود می‌پردازد. در واقع ارتباط این زبان مجاری «شعر» را با بیرون، باید تعهّد دانست. بهبهانی در چهار دهه­ی واپسین زندگی‌اش، از آغاز دهه­ی 1350 تا آغاز دهه­ی 1390، دوره­ی پختگی را از نظر ادبی گذراند. شعر او در این دوره­ی طولانی در دو خطّ کنش و واکنش اجتماعی، سیاسی، شیدایی و اشتیاق فردی و حسّی حرکت کرده است. حرکت او در این دو خط، به لحاظ زبان و موسیقی و ساخت شعری با نوآوری‌ها و نواندیشی سبکی خاص و متمایزی همراه بوده است. (عابدی، 1393: 91)

اگر دهه­ی 1340 را دهه­ی گذار شعر بهبهانی بنامیم، دهه­ی بعد را باید دهه­ی دگرگونی در شعر او نام داد. نخستین دفتر از غزل‌های او در این دوره در آذرماه 1360 در دفتری با عنوان «خطّی ز سرعت و از آتش» گردآوری و منتشر می‌شود. بخش نخست، شعرهای گوینده را از بهار 1352 تا آغاز تابستان 1357 در برمی‌گیرد. محتوای این غزل‌ها از منِ فردی تا منِ انسانی در نوسان است؛ گاه این غلبه دارد و گاه آن. مجموعه‌ای از تلاطم‌های فردی، روحی یا اجتماعی در شعرهای این بخش جلوه‌گر است. صرف‌نظر از چند اشاره­ی دور سیاسی، البته از عشق، نشانه‌های آشکاری در شماری از این شعرها دیده می­شود.

3- 1- مجموعه­ شعر «خطّی ز سرعت و از آتش»

مجموعه شعر «خطّی ز سرعت و از آتش»، شصت غزل دارد و یک غزل قصیده. سیمین بهبهانی در این نوع غزل‌ها، ضوابط جدید و کاربرد دیگرگونه‌ای ایجاد کرده و چون هر بیت به چهار نیم مصراع و هر مصراع به دو پاره وزن کوتاه و مساوی سامان­بندی شده است، به خاطر سپردن وزن آن­ها آسان‌یاب­تر است. (رجایی، 1396: 103)؛ ریتم این غزل‌ها به شعرهای سپیدی که از یک نوع وزن درونی برخوردارند، بی­شباهت نیست و درون­مایه‌ی این غزل‌ها هم همان­گونه که از عنوان‌هایش پیداست، «خطّی از سرعت و آتش» در آن نمایان است؛ هرچند وزن‌‌های سنگینی باعث کم­تحرّکی در شعر شده است. این دفتر به دو بخش تقسیم شده است: بخش اوّل «تا جمعه سیاه...» است و بخش دوّم «از جمعه سیاه...» که به جز چند غزل عاشقانه، بقیه غزل‌ها بن‌مایه‌‌های اجتماعی – سیاسی دارد. (جلال­پور، 1393: 66).

سیمین بهبهانی از معدود شاعرانی است که با وجود پایبندی به قوالب کلاسیک، در برابر تحوّلات اجتماعی و سیاسی حساسّیت نشان می‌دهد و در همین قالب‌ها – از جمله غزل – به جذب برخی از سنّت‌‌های سمنت­شده اقدام کرده است و عناصر تازه‌ای بر غزل افزوده است. البتّه سیمین هیچ وقت از ریشه جدا نمی­شود و پیوند خود را با ادبیّات کلاسیک قطع نمی‌کند. او تلمیحاتی از قرآن و داستان‌‌های فردوسی و تصاویر تشبیهی و استعاری از شاعران کهن به دست می‌دهد و در این مجموعه از واژه‌‌های کهن و مذهبی بسیار سود می‌جوید، چون انقلاب 1357 بسیار بر شعرهایش سایه افکنده و گاهی او را ذوق­زده کرده است، مثل: قامت حق، متن سر بیرنگ مشرق دیو رجیم، آیات کفر، تسبیح وقت، تعویذ آیات، نقش فریدون، سیاووش، سرشت گرسیوز، یحیای آفتاب، شام گزمه، نصرُ من الله، کتاب و میزان و آهن، اشارتی آسمان است از شکر «ولاتلقوا...». شاعر گاهی از تشبیه‌ها و استعاره‌هایی که سابقه­ی طولانی در ادبیّات ایران دارد، بهره می‌برد: دست ستم، دست زمانه، تن هر شاخسار، زمام دل، شعله‌‌های فنا، حجله­خانه­ی خورشید و ماه، چشمه­ی باور، آفت بیم، دریاچه­ی نور و صفا، معبر خورشید، دست عشق، دریای عشق، چشم عقل، مجمر تن، لجّه­ی سرگردانی، صحیفه­ی گیتی، دهان پولاد و نای زمانه. (ابوطالبی، 1399: 16)

گاهی واژگان و ترکیبات، بسیار نو و کارسازند، مانند: «قانون سربی، خزان ایستا، خواب مغناطیسی، ریسمان وهن، گلوی چرا، مردابِ چشم، گدازه‌‌های جنون، زینهارِ دو چشم، دو طاقه­ی اطلسی سبز نگاه نرم تو، سیاهی شک، سراب ریا، آبشخور مرداب ننگ، چتر نسترن، سرپوش طوفان، نگاه کهربایی، دل موج­خیز خون، قطره‌‌های ملال، حریر حیا، آبگیر خفته­­ی ذهن، نسیم تفکّر، دختر باور، کلاف تخیّل، حریر شب». هنر سیمین بهبهانی در این نوع غزل‌ها آن است که توانسته ترکیبات کلاسیک و مدرن را ماهرانه در کنار هم قرار دهد. اشعار سیمین در این مجموعه به مفاهیمی اشاره دارد که از واقعیّت‌‌های ملموس و رنج­آور و شادی­­آفرین زندگی مایه­ور شده است. این دفتر، بافتار و ساختاری برون‌گرایانه‌ دارد و مسائل اجتماعی مشخصّی را در مقاطع خاص تاریخی ترسیم کرده است. گذشته از هارمونی و هماهنگی واژه‌‌های کهن و مدرن و ترکیب‌‌های تصویری، سروده‌‌های سیمین، واگویه‌ها و بازتاب حسّ تکامل­یافته­ی رمانتیکی اوست. (کرمانی و رضایی، 1397: 41-44)

2-3- انواع شکواییه در شعر سیمین بهبهانی

در شعر سیمین بهبهانی نمونه های فراوانی از انواع شکواییه شخصی ، اجتماعی، سیاسی و فلسفی را می توان یافت که در این قسمت بدان اشاره می شود:

3- 2- 1- شکواییه‌های شخصی

در شکواییه­ی شخصی به طرح مسائل و مشکلات شخصی مانند غم تنهایی و عشق و بی­وفایی، بیماری، پیری، غم غربت و... پرداخته می‌شود که شاعر با بیانی ساده به آلام روحی خویش در این زمینه‌ها اشاره می‌کند. این مجموعه از شعر سیمین، خالی از شکوه‌های شخصی نیست. شاعر به مقتضای حال خود، دریچه­ی قلب را می‌گشاید و رنج‌های درون و گله‌مندی خود را با مخاطب در میان می‌گذارد. رنجش او از آلام شخصی، نمودار قلبی شکسته است که در شکوه باز نموده و آرام و نجیب اما قوی و استوار به بیان آن می­پردازد.

الف) شکوه از خویشتن

گاه به بیهودگی رسیدن در زندگی، ملالی در دل شاعر پدید می آورد و از این که زندگی­اش با تقلید و تکرار و نومیدی می­گذرد، سخت گله­مند است. مانند ابیات زیر که سرشار از نومیدی و شکایت است:

وای، من بیهوده­ام، بیهوده­ام در کارها
در کویری سخت سوزان، مایه­ی نومیدی است

 

آه من افتاده­ام، افتاده چون بیمارها
استخوانی مانده باقی، از تن مردارها
                (بهبهانی، 1397: 211)

در پاره‌ای از موارد نیز شاهد شکایت شاعر از فروختن روح و روان خویش هستیم. هرچند این سودا را نارواترین معامله می‌داند و به پستی آن واقف است، گویا چاره‌ای از این سوداگری ندارد. از این­رو خود را غیر مستقیم سرزنش می‌کند.

من روح می­فروشم
وز هرچه نارواتر
در شهر خودپرستی
سودا و سود خلقی

 

کالای من همین است
این نارواترین است
در چهارسوق پستی
دیریست کاینچنین است
                      (همان: 548)

ب) شکوه از عشق

شکوه از عشق در شعر سیمین بسامد بالایی دارد وی که در زندگی خود طعم تلخ شکست در عشق را تجربه کرده، در جای­جای سخنش به مقتضای حال از آن سخن گفته است. فقدان عاطفی حاصل از ازدواج نخست سیمین که مدّت زیادی از عمر وی را در بر گرفت، در اشعار شکوائی او نقش مهمی را ایفا می­نماید نظیر این ابیات:

من آن سیّاره­ی صد سال نوری دور از  دستم
مرا آغوش سنگی با تو چندان بی­تفاوت شد
مرا اشک تو شاید دیدگان بر عشق بگشاید

به بال مرغکان سویم چرا میل سفر کردی
که هیچت در نمی­یابد اگر گرمی اگر سردی
بگو باران فرو شوید ز چشم­انداز من گردی
                            (بهبهانی، 1397: 811)

گاه نیز از کوتاه بودن زمان عشق گله‌مند است؛ نظیر این ابیات که به سرزنش عشق می‌پردازد که چرا میدان و عرصه را تنگ نمی‌بیند و دم را غنیمت نمی‌شمارد:

ای عشق بدین مجال کوتاه
برخیز و کمند خود رها کن

 

زین بیش مرا چه اعتبار است
دریاب که آخرین شکار است
                               (همان: 529)

و در جایی دیگر باز از دیر آمدن عشق شکوه می­کند:

عشق، ای مشعل سرخ
یاس خاکسترینم

واپسین تابشت را
بازتاب ضمیر است
              (همان: 623)

ج) شکوه از یار

کدامین عاشق است که یار را مخاطب قرار نداده، از جفای او ننالد و او را تقصیرکار سرنوشت و اعمال خود نداند؟ افتادن نقاب از چهره­ی یار و برملا شدن هویّت او از شکوه‌های سیمین است:

ای پرده برگرفته ز رخ
دیوی که جسته برون

 

می­بینمت به پرده دری
از جامه­ی سپید پری
                      (همان: 532)

گاهی شاعر بی­تاب شده از عشق، از بی­تفاوتی و بی­توجهی معشوق خود گله­مند است. عشق سوزانی که سر تا پای او را فراگرفته، اما یار، فارغ از این سوز و ساز عاشق است و آن را درک نمی­کند:

باور نداشتم که چنین واگذاریم
آمد بهار و عید گذشت و نخواستی
با آن که همچو جام شکستم به بزم تو

در موج خیز حادثه، تنها گذاریم
یک دم قدم به چشم گهرزا گذاریم
باور نداشتم که چنین واگذاریم
                                    (همان: 329)

د) شکوه از پیری و ناتوانی

 شکوه از شتاب عمر رفته­ای که به پیری یا بیماری رسیده است، اندوه بزرگی است که شاعر از آن یاد می­کند.

 

 

از عمر، چون غروب، زمانی نمانده­است
چون شبنم خیال به گلبرگ یاد یار
بودیم یک فغان و خموشی مزار ماست

وز جور شام تیره، امانی نمانده­است
از ما نشان دیر زمانی نمانده­است
جز لحظه­ای طنین، فغانی نمانده­است
                (بهبهانی، 1397: 623)

در جای دیگر باز به پیری و از دست رفتن جوانی اشاره می­کند و از حال خود گله­مند است. او بارها از این که  گذر عمر هیچ دستاوردی برای او نداشته شکوه سر داده:

عمری به سر رسید سراسر رنج
پاشیده­ام به خاک و نمی­دانم

حاصل عمر رفته چه دارم هیچ
شیرین شراب جام چه کس بودم؟
                                (همان: 561)

 

اینک منم به کندی
لغزد به جوی عروقم

 

بیمار و کاهل و سنگین
آن سرخ گونه­ی جاری
                               (همان: 570)

3- 2- 2- شکواییه­های اجتماعی

سیمین، تعهّد اجتماعی را ذاتی شاعر می­دانست. شاعر به گمان او باید سفارش اجتماعی را با دل و جانش لمس کند و آنچه را که جامعه می­خواهد، بپذیرد و بیان کند. یعنی کسی که بیندیشد، چاره­جویی کند و خوب را از بد تشخیص دهد. (عابدی، 1397: 31)؛ او در جایی می­گوید: خیلی­ها هستند که تمام وجودشان جزئی از جامعه است که در آن زندگی می­کنند؛ یعنی خودشان را جدا از جامعه حس نمی‌کنند. اگر کسی جلوشان افتاده و مرده باشد، فکر می­کنند خودشان مرده­اند؛ یعنی آن مرگ را با روح خودشان حس می­کنند و اگر کسی بیمار باشد، این بیماری را در دل خودشان جست­وجو می­کنند. یا اگر کسی در زندان باشد، انگار خودشان زندانی هستند. پس این تعهّد ذاتی شاعر است و باید در خود شاعر هم وجود داشته باشد و پذیرفتنی باشد، وگرنه چیز مسخره­ای می­شود. (مظفری ساوجی،1394: 113)؛ شکوه­های اجتماعی او بیشتر گلایه از قوانین اجتماع، بی­تفاوتی مردم، دغل­کاری و فقدان راستی، گله از زنان و خلق روزگار است.

الف) شکوه  از مردم زمانه:

سیمین، تشنه­ی دیدار یک انسان واقعی است. انسانی ­که بی هیچ چشمداشتی یاریگر همنوع خود و تجسم واقعی انسانیت باشد. او در فقدان انسان راستین شکوه سر می­دهد:

وان غول آدمی­نام، رامم کند به دشنام
گویم به خود که دیدی در آرزوی آدم

 

من خیره در نگاهش، با شرم و بی­گناهی
عمرت گذشت و اینک این است آنچه خواهی!
                            (بهبهانی، 1397: 514)

ب) شکوه از غفلت مردم

گاه شاعر مستقیماً به غفلت انسان­ها اشاره می­کند که دنباله­رو گروهی دیگرند و در نهایت آتش به خانمان خود می­زنند:

آتش گرفته گوشه­ی نیزار و غافلند
این شعله­ها که در دل نیزار می­دوند

 

آن مغزها دستخوش موریانه­اند
ویرانگر هزار هزار آشیانه­اند
                             (همان: 516)

ج) گله از مدّعیان

گاه شاعر، ناخرسندی خود را از مدعیان در قالب گله و شکایت ابراز می کند مانند ابیات زیر که به مدّعیان اشاره می­کند و با زیر سؤال بردن آن­ها از زخم زبانشان شکوه می­کند اما طعنه نیز می­زند و حق را نیز به آن­ها نمی­دهد:

ای مدعیان، مضحکه سازید و از این­روی
ایمان من سوخته باور، نه شگفت است
من سنگ و سخن­های شما میخ پر از زنگ

 

جز قهقهه کس داور دعوای شما نیست
گر شیفته­ی قول فریبای شما نیست
حق با دل تنگم که پذیرای شما نیست
                                     (همان: 578)

د) شکوه از منفعل بودن زنان

در برهه­ای از تاریخ، مردان در کسب علم و دانش بر زن ها برتری داشتند. در عوض، زنان مظهر جنون، ضعف، انفعال و نادانی به شمار می­رفتند. تنها زمانی می­توانستند کار کنند که اسباب فراغت مردان تأمین شود. (لگیت، 1391: 23). سیمین در یکی از اشعار خود با صراحت بیان، زنان را مورد خطاب قرار می‌دهد و بدین ترتیب تلنگری به زنان زده که مسئولیت‌های خطیری چون به دست گرفتن قلم در شأن آن­هاست:

ای کنیزک مطبخ­زاد
این خرابه­ی دودآباد
چند بر این سرا ماندن
رو به خامه و دفتر کن
کز پی تو همین غمگین

 

خواجه را به سلامی شاد
خود مزار تو خواهد شد
گرد خانه برافشاندن
گریه­گون غزلی سر کن
یادگار تو خواهد شد
                     (همان: 539)

3- 2- 3- شکواییه­های سیاسی

سیمین بهبهانی در دوره­ی پهلوی دوم که از نزدیک شاهد بی‌عدالتی‌ها و اختناق سیاسی و فضای ناسالم حاکم بر جامعه بود، در بخشی از اشعارش این حال و هوا را ترسیم کرده و با صراحت به شکوه و گله از آن پرداخته است. برای مثال به کشتار مردم بی­گناه در جنگ و درگیری با مأموران حکومتی و همچنین اعدام­های شاعرانی چون خسرو گلسرخی و کرامت­الله دانشیان در قبل از انقلاب می­پردازد و حکومت را به خاطر این اعدام­ها سرزنش می­کند. او سال 1350 تا 1357 را این­گونه توصیف می‌کند: «روزنامه‌ها و مجلّه‌ها و شعرها یا در لباس استعاره یا در لباس صراحت اعتراض می­کردند. بعضی از نویسندگان را گرفتند که رضا براهنی جزءشان بود و مدتی در زندان ماند. اعدام گلسرخی و دانشیان تأثیر بسیار بدی بر روشن­فکران گذاشت.» (اکبریانی، 1393: 90)؛ گاه سیمین اختناق فضای حاکم بر جامعه را در قالب شکوه به تصویر می کشد چنانکه در ابیات زیر به اعدام آزادگان و آزادی­خواهان اعتراض نموده و جهان را از مرگ بی­هنگام آن­ها سوگوار توصیف می­کند تا با این شعر، نام آن­ها را زنده نگه دارد:

ای جهانی سوگوار از مرگ بی‌هنگامتان
خاک کشتنگاهتان را بوسه زد آزادگی

 

 تا جهان جاری­ست، جاری باد بر لب نامتان
پای­مزدی اینچنین شایسته­ی هر گامتان
                           (بهبهانی، 1397: 517)

تباهی و شومی حکومت پهلوی در کشتار مردم بی‌گناه در جمعة سیاه 17 شهریور از زبان سیمین این گونه روایت می شود، با فغان و نفرین بر حکومت وقت:

 

 

به نسیم کوی شهیدان
که غمین گذشته ز دشتی
همه دیده بسته ز وحشت
نه بشارتی به کلامی
من و بانگ نفرت و نفرین
تو و همنوایی آمین

 

نفرستی از چه درودی؟
نه گلی در او نه گیاهی
همه لب گزیده به حسرت
نه اشارتی به نگاهی
که نمانده چاره به جز این
چو فغان کنم که الهی
                       (همان: 584)

سیمین در موارد متعددی از مرگ مردم و کشتار جوانان بی‌گناه در اعتراضات به حکومت شاه یاد کرده و از مردم می­خواهد که با این ناجوانمردی­ها سازش نکنند تا خون شهیدان پایمال نشود. شاعر در این شعر با نفرینش، به مرگ استاد جوان کامران نجات­اللهی نیز اشاره دارد:

سازش مپسندید
کز خون شهیدان
آن پنجه­ی بیداد
کز سینه­ی استاد
سرخ است از این پس
هر سبزه که روید

 

با هیچ بهانه
رودی­ست روانه
از بند جدا باد
بگرفت نشانه
چون خون جوانان
بر جوی کرانه
     (بهبهانی، 1397: 592)

و در جایی دیگر به کشته شدن مردم در سال 57 اشاره دارد:

نمی­توانم که ببینم
که بر خطوط مهیبش

 

جنازه­ای بر زمین است
گلوله­ها نقطه­چین است
                 (همان: 595)

شکوه از جنگ و بیزاری جستن از آن: در بخشی از مجموعه شعر «خطّی ز سرعت و از آتش» که از شهریور 1357 آغاز می شود، فضای سیاسی ملتهب ایران روایت شده است. در شعرهای این بخش، رنج­های انسان ایرانی در شتاب حادثه­ها و واقعه­های این دوره مؤکد می­شود. شاعر بی­آنکه جانب هیچ­کدام از گروه­های له و یا علیه حکومت نوپا را بگیرد، از دیدگاه انسانی و ملی خاص خود به صحنه­ی جامعه می­نگرد. در همان حال به ستایش رزمندگان میهنش در جبهه­ی جنگ تحمیلی حزب بعث عراق برمی­خیزد. (عابدی، 1397: 72)

آنچه از این ابیات پیداست این است که سیمین، روحیات خود را مخالف جنگ معرفی کرده است و از عواقب آن انتقاد می­کند:

ای کودک امروزین
من کودک دیروزم
بر کرکس و بر کفتار
تا کشته فراوان است

 

دلخواه تو گر جنگ است
کز جنگ مرا ننگ است
خوش می­رود این رفتار
تا مرده فراچنگ است
  (بهبهانی، 1397: 605)

در جایی دیگر به این مطلب اشاره می کند که جنگ بر مردم ایران، ناخواسته تحمیل شد و مردم ناگزیر از دفاع در برابر حمله و تهاجم دشمن اهریمنی بودند و از شرایطی که جنگ پدید آورده گلایه می­کند:

ما نمی­خواستیم اما هست
گفته بودم که «هان مبادا جنگ»
ما نمی­خواستیم جنگ و ستیز

 

جنگ این دوزخ این شررزا هست
دیدم اکنون که آن «مبادا» هست
خواست اهریمن و دریغا هست
                         (همان: 613)

یکی از اشعار تأثیرگذار سیمین، شعری است که در وصف جنگ و مقاومت شجاعانه مردم خرمشهر سروده و آن را به تمام مردم شهرهای غرقه در خون که از بذل جان دریغ نکردند و فاتحانه شهید شدند، تقدیم کرده است. او همواره در این ستایش، گلایه­های خود را نیز از شرایط موجود بیان می­کند: 

بنویس ایثار جان بود
فرزند و زن خان و مان بود
بنویس کانجا عروسک
این، چشم­هایش پر از خاک

 

غوغای پیر و جوان بود
از بیش و کم هرچه داری
چون صاحبش غرق خون بود
آن، شیشه­هایش غباری
          (بهبهانی، 1397: 618)

و در جایی دیگر نیز در وصف خرمشهر و شرایطی که جنگ برای آن به وجود آورد، شکوه می­کند:   

جهان شنیده­ست اینک
بلند واژه تر سر داد
روا مباد آبی خوش
که رفته دوستی بر باد

 

که از خراب «خونین­شهر»
سرود «تل زعتر»، خاک
به کام آتش­افروزان
که خفته آشتی در خاک
                      (همان: 620)

3- 2- 4- شکواییه­های فلسفی

آنچه عواطف و احساسات آدمی را برمی­انگیزد، تنها بیان عشق و سوزوسازهای عاشقانه نیست، بلکه رنج­ها و نامرادی­های زندگی نیز عواطف انسان را برمی­انگیزد. واکنش این عواطف به ­گونه­ی شکوه و شکایت از گردش روزگار و مشکلات آن در غزل مطرح می­گردد. (خان‌محمّدی، 1394: 160)؛ غزل­های سیمین نیز خالی از شکوه و شکایت از دستگاه آفرینش و مقدرات نیست، به طوری که گاه دنیا را به سخره گرفته و از کوچکی دنیای خویش شاکی است:

این کوچک سرد غمین
این است و همین و همین

 

خالی از حضور یقین
دنیای محقّر من
     (بهبهانی، 1397: 537)

یأس شاعر و سرخوردگی از دنیا در ابیات زیر ملموس است:

زمین کروی شکل است
یمین و یسارش نیست
جهان به خط تقسیم
که کرکس و کفتارش

شنیدی و می­دانی
چنین که تو می­خوانی
دو پاره­ی مردار است
نشسته به مهمانی

دنیایی که از نظر سیمین، حاصل آن هیچ­ و پوچ است و بی­مقدار:

گویند از این دنیا
سودای ای کالا
سختا شگفت اما
من نیز از این دنیا
با آنکه می­دانم

 

سودی نجوید کس
در سر مپرور هیچ
کاینان نمی­جویند
هیچم گریزی نیست
دل بسته­ام بر هیچ
     (بهبهانی، 1397: 541)

گاه جبر روزگار، دل شاعر را چنان به درد می­آورد که نمی­تواند از شکوه خودداری کند:

برگ پاییزم ز چشم باغبان افتاده­ام
قطره ای بر خامه ی تقدیر بودم روسیاه

خوار در جولانگه باد خزان افتاده­ام
بر سپیدی های اوراق زمان افتاده­ام
                    (بهبهانی،1397: 243)

 

از این کلام مختصر
که ترّهات خویش را

 

مرا قضا شد این قدر
نثار طرّه­ها کنم
                  (همان:550)

و در پی همه این گلایه­ها، شکوه از گذشت روزگار و کوتاهی عمر را از نظر دور نداشته، اما معتقد است که با توجّه به زودگذر بودن عمر، دم را باید غنیمت ­شمارد:

هر که دم از عمر غنیمت شمرد

 

گفت که آدم همــه آه و دم است

خیره میندیش ز هر دیر و دور

 

کانچه مسلّم بود این یک دم است

 

 

                        (همان: 559)

در جای دیگر از عمری که گذشت و زودگذر بودن عمر می‌گوید:

تیک...تاک، تیک...تاک
ناگزیر سر به زیر
عمر من بمان بمان
بی وداع بی کلام
قطره قطره چشمه­وار
ماه و سال می­شود

 

لحظه آه می­رود
پا به راه می­رود
مهلتی... خدای را
بی نگاه می­رود
لحظه لحظه می­چکد
سال و ماه می­رود
               (همان: 625)

4- نتیجه‌گیری

مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم در انگلستان زاده شد و به عکس کلاسیک که بیشتر به عقل تکیه داشت، عاطفه، احساس و تخیّل را مورد توجّه ویژه قرار داد. این مکتب بر شعر فارسی تأثیر بسیار نهاد؛ به نحوی که شاعران فارسی­زبان بسیاری با تأثیر از مکتب یادشده، در این میدان گام نهادند و متناسب با روحیّه و شخصیت ادبی خویش، مجالی را از این مکتب برگرفته و در آن، شعر سرودند. مواردی چون گرایش به طبیعت و زندگی روستایی، آزادی از قیود متعارف ادبی در شکل و محتوا، بروز قدرتمند شخصیت هنرمند، تجلّی مبالغه­آمیز احساسات و نیز گریز از واقعیت­ها به سوی خیالات آرمانی را می­توان از وجوه مشترک اغلب سرایندگان این مکتب در دو زبان برشمرد. از طرفی شکواییه، یکی از گونه‌های ادب غنایی است که در آن، شاعر نسبت به رویدادهای دردآورِ زندگی که سبب به تنگنا افتادن آدمی می‌شوند، گِله‌مند است. این نوع شعر به­ویژه در ادبیّات فارسی، جایگاه قابل توجهی دارد. شاعران که هنرمندانی تیزبین و صاحبان اندیشه‌های ژرف‌نگر هستند، با دقّت بیشتری اوضاع جامعه را کاوش کرده و نابسامانی‌های آن را در اثر خود جلوه‌گر می‌سازند. بررسی شکواییه‌ها می‌تواند مخاطب را با احوال شخصیِ سخنوران و وضعیت اجتماعی - سیاسی عصر آنان بیشتر آشنا سازد. اساساً شاعران در شکواییه‌های خود، موضوعاتی همچون دردها، ناملایمات و محرومیت‌های موجود را می­آورند که حاکی از اندوه، رنج، یأس، ناکامی، تیره‌روزی و بدبختی گوینده­ی آن است.

در این مقاله، مساعی نویسندگان حول بررسی مستدل انواع شکواییه­های سیمین بهبهانی در دفتر شعر «خطّی ز سرعت و از آتش» بوده است. در این مجموعه شعر که ساختاری برون­گرایانه دارد، شاعر کوشیده است که درددل­های خود را بی­پرده و  بدون جهت­گیری خاصی برای مخاطب بیان کند. شکوه‌های سیمین بهبهانی در این دفتر شعر، بیشتر جنبه شخصی، سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارد. شاعر در این مجموعه به غریب­ترین و واقعی­ترین احساسات خود پرداخته و گلایه­ها را به هم می­ریسد و از آن شعری خلق می­کند که ما را به درد و رنج جامعه و برهه­ی مشخّصی از تاریخ می­کشاند. در این مجموعه، مخاطب قدم به قدم با شاعر پیش می­رود و به روایت­های آمیخته به گلایه­ی شاعر گوش می­سپارد و با او در جنگ، مرگ و کوچه­باغ­های سرنوشت قدم می­گذارد و جان شیرینش لبریز از عاطفه­ی شاعر می­شود. قدر مسلّم تأثیرگذاری این مجموعه شعر به دلیل احساساتی است که با ظرافت به اندوه و ناله آمیخته شده و از دل شاعر برخاسته است.

منابع

  • ابوطالبی، مهناز (1399)، آشنایی با سیمین بهبهانی، تهران: تیرگان.
  • اکبری، سهیلا (1394)، «بررسی تطبیقی جنبه‌هایی از رمانتیسم در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی»، پایان­نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشکده­ی الهیات و معارف اسلامی، سبزوار: دانشگاه حکیم سبزواری.
  • اکبریانی، محمدهاشم (1393)، سیمین بهبهانی، تهران: ثالث.
  • اکرمی ابرقویی، اکبر و دیگران (1399)، «بررسی شکواییه‌ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی»، نشریّه‌ی مطالعات زبان و ادبیّات غنایی، س10، ش 34: 9-22.
  • بساک، حسن و دیگران (1398)، «تحلیل آرمان­گرایی ملی- سیاسی و ناسیونالیسم انقلابی در اشعار سیاوش کسرایی با تأکید بر مؤلّفه­های مکتب رمانتیسم اجتماعی»، نشریّه‌ی پژوهش‌نامه‌ی مکتب‌های ادبی، س3، ش5: 111-128.
  • بنی­فاطمه، نجمه سادات و دیگران (1399)، «دردها و شکواییه­های اجتماعی و فرهنگی در دیوان قصاید و غزلیات عماد فقیه کرمانی»، نشریّه‌ی مطالعات هنر اسلامی، س16، ش 39: 88-111.
  • بهبهانی، سیمین (1397)، مجموعه‌اشعار سیمین بهبهانی، تهران: نگاه.
  • ثریّا محابد، زینب (1392)، «نقد و تحلیل رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی و طاهره صفّارزاده»، پایان­نامه‌ی کارشناسی­ارشد، دانشکده‌ی ادبیّات و علوم انسانی، بیرجند: دانشگاه بیرجند.
  • جعفری، زهره و عبدالله نصرتی (1394)، «مقایسه‌ی ارزش­ها در اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی»، نشریّه‌ی ادبیّات فارسی بهارستان سخن، س7، ش 28: 69-92.
  • جلال­پور، آتوسا (1393)، «خواست تغییر آدریان ویچ و خطّی ز سرعت و از آتش سیمین بهبهانی: بررسی تطبیقی اشعار اجتماعی در پرتو پژوهش­های فلسفی ویتگنشتاین»، پایان­نامه‌ی کارشناسی ارشد، تهران: دانشکده‌ی ادبیّات و علوم انسانی.
  • حاجیان، حیدر (1401)، راهیان عشق: بررسی غناییات در شعر فایز دشتی، مفتون برد‌خونی و محمّد‌خان دشتی، تهران: امتداد حکمت.
  • حاکمی، اسماعیل (1386)، تحقیق درباره‌ی ادبیّات غنایی ایران (و انواع شعر غنایی)، تهران: دانشگاه تهران.
  • حسنی، مهناز و داریوش کاظمی (1395)، «بررسی شکوه در دیوان وصال شیرازی»، نشریّه‌ی کارنامه متون ادبی دوره‌ی عراقی، س1، ش1: 1-22.
  • حیاتی، سیاف و محسن ایزدیار (1400)، «انواع شکواییه در اشعار نیما یوشیج»، نشریّه‌ی کاوش‌نامه زبان و ادبیّات فارسی، س22، ش49: 201-233.
  • خان­محمدی، محمدحسین (1394)، چشم­اندازی بر ادبیّات غنایی ایران، تهران: مهر امیرالمؤمنین.
  • رجایی، حمیدرضا و دیگران(1396) « زن در شعر سیمین بهبهانی»،نشریّه‌ی مطالعات ادبیات، عرفان و فلسفه، س 3، ش1: 99-106
  • رحیمی، سید مهدی و دیگران (1392)، «جلوه­های رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی»، نشریّه‌ی پژوهش‌نامه‌ی ادب غنایی، س11، ش21: 103-124.
  • رضازاده، راضیه (1400)، بررسی بن‌مایه‌های غنایی در مثنوی‌های عطار: اسرارنامه، الهی‌نامه، منطق‌الطیر، مصیبت­‌نامه، تهران: سخن گستر.
  • زرّین‌کوب، عبدالحسین (1393)، سیری در شعر فارسی: بحثی انتقادی در شعر فارسی و تحول آن با نمونه‌هایی از شعر شاعران، و جست­وجویی در اقوال ادبا، تهران: سخن.
  • سعدی، مصلح‌الدّین (1401)، دیوان غزلیّات، به کوشش محمّدعلی فروغی، چاپ شانزدهم، تهران: ققنوس.
  • سیف فرغانی، محمد (1392)، دیوان سیف‌ فرغانی: دوره­ی کامل، به کوشش ذبیح‌الله صفا، چاپ دوم، تهران: فردوس.
  • شیرازی، علی احمد و دیگران (1400)، تحلیل تطبیقی نقد نظام اجتماعی مردسالار در شعر سیمین بهبهانی و فهمیده ریاض، نشریّه‌ی ادبیّات تطبیقی، س13، ش 24: 97-140.
  • طالب­زاده، نوشین (1399)، شکواییه در شعر معاصر، تهران: برازمان.
  • عابدی، کامیار (1397)، سیمین بهبهانی شاعر و تکاپوگر مدنی، تهران: جهان کتاب.
  • ......................... (1393)، مقدّمه­ای بر شعر فارسی در سده­ی بیستم، تهران: جهان کتاب.
  • علیزاده، طیبه و دیگران (1400)، «بررسی زیبایی­شناسی و مقایسه­ی شکواییه­های شخصی در اشعار سعدی شیرازی و صائب تبریزی»، نشریّه‌ی زیبایی‌شناسی ادبی، س12، ش47: 133-156.
  • فردوسی، ابوالقاسم (1388)، شاهنامه فردوسی، تهران: کتاب‌سرای نیک.
  • فورست، لیلیان (1395)، رمانتیسم: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری، ترجمه مسعود جعفری جزی، تهران: مرکز.
  • فیروزی، آزیتا (1393)، آشنایی با مکتب رمانتیسیسم، تهران: وارش وا.
  • قنبرعلی باغنی، زهرا و شهین اوجاقعلی­زاده (1401)، «تعالی شخصیّت انسان در اشعار سیمین بهبهانی بر پایه­ی نظریّه­ی اریک فروم»، نشریّه‌ی متن‌پژوهی ادبی، س26، ش 91: 235-261.
  • کاظمی، داریوش و نجمه اعظم­پور (1390)، «بررسی شکواییه‌ها در دیوان وقار شیرازی»، نشریّه‌ی تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی، س4، ش10: 39-64.
  • کرمانی، مریم و کاووس رضایی (1397)، اندیشه­ی آرمان‌شهر در شعر پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد، تهران: نادریان.
  • کریمی اصلی، بیان و دیگران (1399)، «تحلیل محتوایی شکواییه‌ها‌ در شعر دوره­ی مشروطه با تأکید بر اشعار میرزاده عشقی»، نشریّه‌ی مطالعات زبان و ادبیّات غنایی، س10، ش 34: 49-62.
  • کهریزی، خلیل و خلیل بیک­زاده (1399)، «مؤلّفه‌های مکتب رمانتیسم در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، نشریّه‌ی ادب فارسی، دوره 10، ش1: 171-187.
  • لگیت، مارتین.(1391). زنان در روزگارشان (تاریخ فمنیسم در جامعه غرب). ترجمه نیلوفر مهدیان. چاپ اوّل. تهران: نشر نی
  • مددی، زهرا (1400)، سیر تطّور زبان غنایی در منظومه‌های داستانی: از ابتدا تا آخر دوره تیموریان، تهران: ویراست.
  • مظفری ساوجی، مهدی(1394) «گفتگو با سیمین بهبهانی»، فصلنامه شعر چوک، ش 7: 109-113
  • ناصری، فرشته (1400)، مبانی اصلی ادبیّات غنایی، تهران: تخته سیاه.
  • نجاریان، سکینه (1400)، عاشقانه‌های ادب فارسی و تحلیل شخصیت‌های ده منظومه برتر غنایی، تهران: حبله رود.
  • واحد، اسدالله و محمدعلی نوری باهری (1396)، «نقد و بررسی شکواییه‌های سیاسی در شعر قرن ششم»، نشریّه‌ی زبان و ادب فارسی، س65، ش 225: 143-165.

 

 

 

 

 

 

 

Analysis of the Different Forms of Complaint in the Works of Simin Behbahani with an Emphasis on Romantic Discourse (Case Study: The Poetry Collection “A Line of Speed and Fire”)

Tayyebi, Azadeh[4]

Nodehi, Kobra[5]

Amini Mofrad, Taghi[6]

DOI: 10.22080/RJLS.2023.24671.1366

Abstract

The school of Romanticism is a European literary school which was born as a result of turning away from the logic and wisdom of the school of Classicism and was inspired by passion and excitement. This school has also had considerable influence on the development of various nations, including Iran. One of the important effects of the school of Romanticism on Iranian poets has been the development of their worldview, which has, in turn, broadened the scope of their protests and complaints regarding various social issues. This issue shows its effects in a more tangible way, especially when injustices, challenges, and social and individual disorders in a society are intensified. Simin Behbahani is one of the contemporary poets who has complained in her poems about injustices, deaths, and abandonment, and has protested against the existing situation of the society and her fellow human beings. In this article, authors have tried to use the descriptive-analytical research method to analyze the Romantic discourse of complaints in the works of Simin Behbahani. Findings of the research indicate that personal complaints are more prominent in the above-mentioned poetry collection, the reason for which should be found in her sensitive spirit and femininity; since she has experienced bitter and unfortunate events at some point in her life, her frank talk about pains and failures in her poetry attracts the sympathy of her audience.

Keywords: School of Romanticism, Complaints, Simin Behbahani, A Line of Speed and Fire

  1. Introduction

One of the renowned contemporary poets of the Romantic school is Simin Behbahani, also known as the Lady of Ghazal. As someone who had lived during the second period of Pahlavi as well as the Revolution and its aftermath, she witnessed many of the problems of society closely, and wrote about all the ups and downs of the periods she experienced, which secured for her a special place among the contemporary poets. The importance of Simin Behbahani's complaints can be viewed from different perspectives and angles. First, Behbahani's poems represent her as one of the poets who have taken a reformist approach by distancing themselves from the traditional attitude. Secondly, Behbahani radically assigns importance to the position and value of human beings because she believes in the nobility and centrality of human beings in life. Humanity has a high place in Behbahani's poems, because she believes in being and considers it as a source of power that is beyond humans. Thirdly, Simin's social complaints are reflected by insisting on concepts such as deprivation from social freedoms, suffocation, etc., which are mixed with a form of Romanticism. Through their reading of Behbahani’s poems, authors aim to answer this question: what are the most important aspects of the Romantic discourse of complaint in the works of Simin Behbahani?

  1. Research Method

The research method of this article is descriptive-analytical and is conducted through examining the collection of poems "A Line of Speed and Fire". Verses that are related to different forms of complaints are extracted and analyzed after categorizing all the verses.

  1. Findings: Types of Complaints in Simin Behbahani's Poetry
  2. Personal complaints including complaints about oneself, complaints about love, complaints about friends, and complaints about old age and disability.
  3. Social complaints including complaints about the unfairness of the times, complaints about people's negligence, complaints about pretenders, and complaints about the passivity of women.
  4. Political complaints including complaints about suppression of freedom fighters and complaints about war.
  5. Philosophical complaints including complaints about creation and predestination, complaints about the passing of time and shortness of life.
  6. Conclusion

The complaints of Simin Behbahani in this collection of poetry have personal, political, social and philosophical aspects. In this collection, the poet deals with her strangest and most real feelings and weaves the complaints together to create a poem that brings to her readers the pain and suffering of the society in specific historical moments. In these poems, the audience walks step by step alongside the poet and listens to her narratives which are filled with the poet's complaints. This way, readers walk with her through war, death and the alleys of the gardens of destiny, and their sweet lives are filled with the poet's affection. Undoubtedly, the impact of this collection of poems is due to the emotions that are delicately intermixed with sadness and lamentation arising from the poet's heart.

References

  • Abu Talebi, Mahnaz, (2019), Acquaintance with Simin Behbahani _ Tehran: Tirgan.
  • Akbariani, Mohammad Hashem, (2013), Simin Behbahani, Tehran: Sales.
  • Basak, Hasan; Moradian, Soghra and Hossein Poor, Esmail, (2018), "Analysis of National-Political Idealism, and Revolutionary Nationalism In the poems of Siavash Kasraei With Emphasis on Components of the School of Social Romanticism", Research Journal of Literary Schools, Year 3, Number 5, pp. 111-128.
    • Behbahani, Simin, (2017), " Collected Poems of Simin Behbahani _ Tehran: Negah
  • _ Jafari, Zohreh and Nosrati, Abdollah, (2014), "Comparison of Values in the Poems of Parvin Etesami, Forough Farrokhzad And Simin Behbahani", Journal of Persian Literature of Baharestan Sokhan, 7th year, number 28, pp. 69-92.
  • Jalal Poor, Atusa, (2013), " The Change of Adrian Leftwich and A Line of Speed and Fire by Simin Behbahani: Comparative Review of Social Poems in Light of Wittgenstein’s Philosophical Investigations ", M.A Thesis, Tehran: Faculty of Literature and Human Sciences
  • Hakemi, Esmail, (2007), Research About: The Lyrical Literature of Iran (And Various Styles of Lyric Poetry) _ Tehran: University of Tehran.
  • Hasani, Mahnaz And Kazemi, Dariush, (2015), "Analysis of Complaints in the Divan of Wisal al-Shirazi", Journal of Literary Texts of the Iraqi Period, first year, number 1, pp. 1-22.
  • Khan Mohammadi, Mohammad Hossein, (2014), " A Survey of Lyrical Literature in Iran, Tehran: Mehr Amir-Al-Momenin
  • Rezazadeh, Razieh, (2020), " Analysis of Lyrical Themes in the Masnavis of Attar "Asrar-Nama" "Ilahi-Nama", "Mantiq-ut-Tayr", "Musibat-Nama" _ Tehran: Shokhan Gostar
  • Firoozi, Azita, (2013), "Introduction to the School of Romanticism", Tehran: Varesh-Va.
  • Ghanbar Ali Baghni, Zahra And OjaghAli Zadeh, Shahin, (1401), "Elevation of Humanity in Simin Behbahani's poems based on the theories of Erich Fromm", Journal of Literary Research Texts, Year 26, number 91, pp. 235-261.
  • Kermani, Maryam And Rezaei, Kavous, (2017), " Utopic Ideas in the Poetry of Parvin Etesami, Simin Behbahani And Forough Farrokhzad _ Tehran: Naderian, Journal of Persian Literature, Volume 10, Number 1, pp. 171-187.
  • Naseri, Fereshteh, (2020), " The Main Tenets of Lyrical Literature, Tehran: Takhte Siah

 

 

 

[1] - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران. رایانامه: tayyebi269@gmail.com

[2] - استادیار زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران. (نویسنده‌ی مسؤول) رایانامه:kobranodehi@iau.ac.ir

[3] - استادیار زبان و ادبیّات فارسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران. رایانامه: taghiamini@iau.ac.ir

[4] PhD Candidate of Persian language and Literature, Gorgan Branch, Islamic Azad University, Gorgan, Iran.

[5] Assistant Professor of Persian Language and Literature, Gorgan Branch, Islamic Azad University, Gorgan, Iran. Corresponding author: kobranodehi@iau.ac.ir

[6] Assistant Professor of Persian Language and Literature, Gorgan Branch, Islamic Azad University, Gorgan, Iran

  • منابع

    • ابوطالبی، مهناز (1399)، آشنایی با سیمین بهبهانی، تهران: تیرگان.
    • اکبری، سهیلا (1394)، «بررسی تطبیقی جنبه‌هایی از رمانتیسم در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی»، پایان­نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشکده­ی الهیات و معارف اسلامی، سبزوار: دانشگاه حکیم سبزواری.
    • اکبریانی، محمدهاشم (1393)، سیمین بهبهانی، تهران: ثالث.
    • اکرمی ابرقویی، اکبر و دیگران (1399)، «بررسی شکواییه‌ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی»، نشریّه‌ی مطالعات زبان و ادبیّات غنایی، س10، ش 34: 9-22.
    • بساک، حسن و دیگران (1398)، «تحلیل آرمان­گرایی ملی- سیاسی و ناسیونالیسم انقلابی در اشعار سیاوش کسرایی با تأکید بر مؤلّفه­های مکتب رمانتیسم اجتماعی»، نشریّه‌ی پژوهش‌نامه‌ی مکتب‌های ادبی، س3، ش5: 111-128.
    • بنی­فاطمه، نجمه سادات و دیگران (1399)، «دردها و شکواییه­های اجتماعی و فرهنگی در دیوان قصاید و غزلیات عماد فقیه کرمانی»، نشریّه‌ی مطالعات هنر اسلامی، س16، ش 39: 88-111.
    • بهبهانی، سیمین (1397)، مجموعه‌اشعار سیمین بهبهانی، تهران: نگاه.
    • ثریّا محابد، زینب (1392)، «نقد و تحلیل رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی و طاهره صفّارزاده»، پایان­نامه‌ی کارشناسی­ارشد، دانشکده‌ی ادبیّات و علوم انسانی، بیرجند: دانشگاه بیرجند.
    • جعفری، زهره و عبدالله نصرتی (1394)، «مقایسه‌ی ارزش­ها در اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی»، نشریّه‌ی ادبیّات فارسی بهارستان سخن، س7، ش 28: 69-92.
    • جلال­پور، آتوسا (1393)، «خواست تغییر آدریان ویچ و خطّی ز سرعت و از آتش سیمین بهبهانی: بررسی تطبیقی اشعار اجتماعی در پرتو پژوهش­های فلسفی ویتگنشتاین»، پایان­نامه‌ی کارشناسی ارشد، تهران: دانشکده‌ی ادبیّات و علوم انسانی.
    • حاجیان، حیدر (1401)، راهیان عشق: بررسی غناییات در شعر فایز دشتی، مفتون برد‌خونی و محمّد‌خان دشتی، تهران: امتداد حکمت.
    • حاکمی، اسماعیل (1386)، تحقیق درباره‌ی ادبیّات غنایی ایران (و انواع شعر غنایی)، تهران: دانشگاه تهران.
    • حسنی، مهناز و داریوش کاظمی (1395)، «بررسی شکوه در دیوان وصال شیرازی»، نشریّه‌ی کارنامه متون ادبی دوره‌ی عراقی، س1، ش1: 1-22.
    • حیاتی، سیاف و محسن ایزدیار (1400)، «انواع شکواییه در اشعار نیما یوشیج»، نشریّه‌ی کاوش‌نامه زبان و ادبیّات فارسی، س22، ش49: 201-233.
    • خان­محمدی، محمدحسین (1394)، چشم­اندازی بر ادبیّات غنایی ایران، تهران: مهر امیرالمؤمنین.
    • رجایی، حمیدرضا و دیگران(1396) « زن در شعر سیمین بهبهانی»،نشریّه‌ی مطالعات ادبیات، عرفان و فلسفه، س 3، ش1: 99-106
    • رحیمی، سید مهدی و دیگران (1392)، «جلوه­های رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی»، نشریّه‌ی پژوهش‌نامه‌ی ادب غنایی، س11، ش21: 103-124.
    • رضازاده، راضیه (1400)، بررسی بن‌مایه‌های غنایی در مثنوی‌های عطار: اسرارنامه، الهی‌نامه، منطق‌الطیر، مصیبت­‌نامه، تهران: سخن گستر.
    • زرّین‌کوب، عبدالحسین (1393)، سیری در شعر فارسی: بحثی انتقادی در شعر فارسی و تحول آن با نمونه‌هایی از شعر شاعران، و جست­وجویی در اقوال ادبا، تهران: سخن.
    • سعدی، مصلح‌الدّین (1401)، دیوان غزلیّات، به کوشش محمّدعلی فروغی، چاپ شانزدهم، تهران: ققنوس.
    • سیف فرغانی، محمد (1392)، دیوان سیف‌ فرغانی: دوره­ی کامل، به کوشش ذبیح‌الله صفا، چاپ دوم، تهران: فردوس.
    • شیرازی، علی احمد و دیگران (1400)، تحلیل تطبیقی نقد نظام اجتماعی مردسالار در شعر سیمین بهبهانی و فهمیده ریاض، نشریّه‌ی ادبیّات تطبیقی، س13، ش 24: 97-140.
    • طالب­زاده، نوشین (1399)، شکواییه در شعر معاصر، تهران: برازمان.
    • عابدی، کامیار (1397)، سیمین بهبهانی شاعر و تکاپوگر مدنی، تهران: جهان کتاب.
    • ......................... (1393)، مقدّمه­ای بر شعر فارسی در سده­ی بیستم، تهران: جهان کتاب.
    • علیزاده، طیبه و دیگران (1400)، «بررسی زیبایی­شناسی و مقایسه­ی شکواییه­های شخصی در اشعار سعدی شیرازی و صائب تبریزی»، نشریّه‌ی زیبایی‌شناسی ادبی، س12، ش47: 133-156.
    • فردوسی، ابوالقاسم (1388)، شاهنامه فردوسی، تهران: کتاب‌سرای نیک.
    • فورست، لیلیان (1395)، رمانتیسم: از مجموعه‌ی مکتب‌ها، سبک‌ها و اصطلاح‌های ادبی و هنری، ترجمه مسعود جعفری جزی، تهران: مرکز.
    • فیروزی، آزیتا (1393)، آشنایی با مکتب رمانتیسیسم، تهران: وارش وا.
    • قنبرعلی باغنی، زهرا و شهین اوجاقعلی­زاده (1401)، «تعالی شخصیّت انسان در اشعار سیمین بهبهانی بر پایه­ی نظریّه­ی اریک فروم»، نشریّه‌ی متن‌پژوهی ادبی، س26، ش 91: 235-261.
    • کاظمی، داریوش و نجمه اعظم­پور (1390)، «بررسی شکواییه‌ها در دیوان وقار شیرازی»، نشریّه‌ی تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی، س4، ش10: 39-64.
    • کرمانی، مریم و کاووس رضایی (1397)، اندیشه­ی آرمان‌شهر در شعر پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد، تهران: نادریان.
    • کریمی اصلی، بیان و دیگران (1399)، «تحلیل محتوایی شکواییه‌ها‌ در شعر دوره­ی مشروطه با تأکید بر اشعار میرزاده عشقی»، نشریّه‌ی مطالعات زبان و ادبیّات غنایی، س10، ش 34: 49-62.
    • کهریزی، خلیل و خلیل بیک­زاده (1399)، «مؤلّفه‌های مکتب رمانتیسم در رمان دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»، نشریّه‌ی ادب فارسی، دوره 10، ش1: 171-187.
    • لگیت، مارتین.(1391). زنان در روزگارشان (تاریخ فمنیسم در جامعه غرب). ترجمه نیلوفر مهدیان. چاپ اوّل. تهران: نشر نی
    • مددی، زهرا (1400)، سیر تطّور زبان غنایی در منظومه‌های داستانی: از ابتدا تا آخر دوره تیموریان، تهران: ویراست.
    • مظفری ساوجی، مهدی(1394) «گفتگو با سیمین بهبهانی»، فصلنامه شعر چوک، ش 7: 109-113
    • ناصری، فرشته (1400)، مبانی اصلی ادبیّات غنایی، تهران: تخته سیاه.
    • نجاریان، سکینه (1400)، عاشقانه‌های ادب فارسی و تحلیل شخصیت‌های ده منظومه برتر غنایی، تهران: حبله رود.
    • واحد، اسدالله و محمدعلی نوری باهری (1396)، «نقد و بررسی شکواییه‌های سیاسی در شعر قرن ششم»، نشریّه‌ی زبان و ادب فارسی، س65، ش 225: 143-165.