Document Type : Research article extracted from thesis and dissertation
Authors
1 Ph.D. Candidate in Political Science, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, Aliabad Katoul, Iran
2 Assistant Professor, Department of Political Science, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, Aliabad Katoul, Iran
Abstract
Keywords
بررسی اندیشههای سیاسی شعرای عصر مشروطه
با تأکید بر اشعار سیاسی ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشّعرای بهار
یعقوب پازنده*
مسعود مهدیان*
ملیحه مهدوی*
در بحبوحهی انقلاب مشروطه، ترویج اندیشههایی همچون آزادی، ظلمستیزی، توجّه به حقوق مردم، پاسخگویی مسئولان و تأسیس مجلس از مهمترین خواستههای گروههای مختلف جامعه تلقّی میگردید. در این میان، شعرای عهد مشروطه با ادبیّات سیاسی خود به یکی از مهمترین آبشخورهای تهییج مردم، بیداری و تظلّمخواهی آنان مبدّل گردیدند. نویسندگان در این مقاله تلاش کردهاند تا با بهرهگیری از روش تحلیلی - توصیفی، اندیشههای سیاسی اشعار ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشّعرای بهار را بررسی و تحلیل نمایند. فرضیّهای که نویسندگان به بوتهی آزمایش گذاردهاند، تأکیدی است بر این مسأله که مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر وحید، وطندوستی است؛ مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر بهار، انتقاد از وضع کلّی اجتماع است و در نهایت این که مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر ادیب، پند و اندرز به حاکمان همراه با انتقاد است. یافتههای مقاله نشان میدهد که کانون اندیشههای سیاسی این سه شاعر حول شش محور وطن، مشروطیّت و مجلس، استبدادستیزی، نفی استعمار، آزادی و عدالت میچرخد.
کلیدواژهها: اشعار سیاسی، اندیشههای سیاسی، عصر مشروطه، ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی، ملکالشّعرای بهار.
1- مقدّمه
جنبش مشروطه علاوه بر تأثیر بر حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در زمینهی ادبی نیز انعکاس گستردهای یافت، به گونهای که بسیاری از شاعران و نویسندگان به صف آزادیخواهی گرویدند و با زبان و قلم خود به نبرد با اوضاع نابسامان زمانه برخاستند. (محسنی و دیگران، 1393: 82) این نبرد زبانی و قلمی به صورت متمرکز و پیوسته در مطبوعات و مجلّات آن دوره، نفوذ چشمگیری یافت. شاعران عصر مشروطه هم به این دلیل که خود جزئی از مردم بودند و در متن جامعه درگیر همان مسائلی بودند که مردم با آنها سروکار داشتند و همچنین از این نظر که در قبال سرنوشت کشور و هموطنانشان احساس وظیفه داشتند، وارد عرصهی تحوّلات عظیم اجتماعی و سیاسی شدند. (محقّق و عبّاسی، 1399: 302) در اهمّیّت شعر عصر مشروطه بایست اذعان داشت که شعر بیش از هر ابزار فرهنگی با نهضت مشروطیّت همراهی و همگامی کرد. در این عصر بسیاری از شاعران با زبان مردم و از خواستههای مردم سخن میگویند. (رضایی بوگی و دیگران، 1399: 193) شعر، ابزار بیان آرمانها و خواستههای مردم میشود. بنابراین میتوان اذعان داشت که شعر مشروطیّت برای ترویج و نشر، بیشتر از همه از مطبوعات و نشریّاتی که در آن دوره منتشر میشد، سود میجست که از طریق چاپ در روزنامهها و جراید در دسترس عموم مردم قرار میگرفت و ازآنجاکه با سرعت بسیار در حوزهای وسیع منتشر میشد، تأثیر آن بسیار ژرف و عمیق و در بین طبقات مختلف مردم چشمگیر بود. (محقّق و عبّاسی، 1400: 155)
ضرورت بررسی این موضوع را میتوان محتوای غالب و رایج ادبیّات و اشعار شعرای مشروطه دانست. با بررسی و تدقیق در متون ادبی این عهد میتوان مضامین سیاسی، فرهنگی و اخلاقی متفاوتی را مشاهده نمود. ادبیّات این دوره، چه از حیث محتوا و چه از لحاظ بیان، ویژگیهایی پیدا کرد که در دوران گذشته، خبری از آن نبود. این نوآوری همراه با مایههای سیاسی و اجتماعی در جلوهای از اندیشههای ملّی و میهنی نمودار گردید و در نتیجه باب نوگرایی، تحت تأثیر سیاست زمان، با مضامین ادبی این دوره درآمیخت. در این دوره، واژههای سیاسی و ملّی به صراحت وارد نظم و نثر میشود و از این طریق در اندیشههای مردم رسوخ پیدا میکند. در نتیجه آرمانها و اندیشههای مردمی در قالب شعر و ادب و نویسندگی در عرصهی سیاست و جامعه، نمودی تازه پیدا کردند. از جمله اندیشمندان، شاعران و نویسندگان این عهد، ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشعرای بهار بودند که با آثارشان باعث پیدایش یا گسترش افکار مشروطهطلبی و آزادیخواهی در بین مردم گردیدند. (وفایی و عارف، 1397: 361)
با این مقدّمات اجمالی، مقالهی کنونی جستاری است در بررسی اندیشههای سیاسی ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشّعرای بهار. به همین سبب، پرسش اصلی مقالهی کنونی عبارت است از: «اندیشههای سیاسی ادیبالممالک، وحید دستگردی و ملکالشعرای بهار نسبت به مسائل سیاسی و اوضاع اجتماعی در اشعارشان، چه نمودی داشته است؟» فرضیّهای که نویسندگان به بوتهی آزمایش گذاردهاند، تأکیدی است بر این مسأله که مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر وحید، وطندوستی است؛ مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر بهار، انتقاد از وضع کلّی اجتماع است و در نهایت این که مهمترین مؤلّفهی سیاسی شعر ادیب، پند و اندرز به حاکمان همراه با انتقاد است.
در عصر مشروطه و بعد از آن با بیداری بسیاری از مردم ازجمله شاعران و نویسندگان مؤلّفههایی همچون حُبّ وطن، انتقاد و مبارزه با حاکمان بیدادگر و اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی کشور، دفاع از حقوق مردم و بیان دردها و آرزوهای آنها، بیگانهستیزی و مبارزه با استعمارگران و مداخلهگران، ترویج اندیشهی آزادی و آزادیخواهی و ... در شعر شاعران به وفور جان میگیرد و شاعران برای آگاهیبخشی مردم با زبانی ساده به بیداری آنها پرداختهاند. در این راستا، ذهنِ آینهسان هنرمندان به خوبی تمام میتواند مسائل و معضلات جامعه را نشان دهد و مخاطب هم در کنار التذاذ هنری از زبان و بیان ادبی با بینش و غور و تعمُّق در این آثار به شناخت کامل موضوعات بازتابیافته در هنر میرسد. انقلاب مشروطیّت در تاریخ ایران بعد از اسلام از مهمترین رویدادهای اجتماعی و سیاسی است که ادبیّات را در گذر تاریخی خود، دستخوش تحوّل نموده است. در این راستا، شعر فارسی به تبعیّت رخدادهای سیاسی - اجتماعی زمانه از مدیحههای مکرّر بازگشت ادبی به شعری تبدیل شد که در خدمت مطالبات اجتماعی قرار گرفت و مضامینی همچون آزادی، ناسیونالیسم (ملّتباوری)، زن و حجاب، تجدّد و مدنیّت غربی و انتقاد از نظام استبدادی و استعماری شالودهی اندیشههای سیاسی - ادبی شاعران شد. بررسی و تحلیل چنین مفاهیمی در دیوان اشعار شاعران مشروطهخواه این دوره و بازتاب درونمایههای متفاوت، هدف این پژوهش بوده است. ادبیّات این دوره چه از حیث محتوا و چه از لحاظ بیان، ویژگیهایی پیدا کرد که در دوران گذشته، خبری از آن نبود. این نوآوری همراه با مایههای سیاسی و اجتماعی در جلوهای از اندیشههای ملّی و میهنی نمودار گردید و در نتیجه باب نوگرایی، تحت تأثیر سیاست زمان با مضامین ادبی این دوره درآمیخت. در این دوره، واژههای سیاسی و ملّی به صراحت وارد نظم و نثر میشوند و از این طریق در اندیشههای مردم رسوخ پیدا میکنند. در نتیجه، آرمانها و اندیشههای مردمی در قالب شعر و ادب و نویسندگی در عرصهی سیاست و جامعه، نمودی تازه پیدا کردند. ازجمله اندیشمندان، شاعران و نویسندگان این عهد، سیّدجمالالدین اسدآبادی، میرزای نائینی، ادیب الممالک فراهانی (متخلّص به امیری)، ملکالشّعرای بهار، فرّخی یزدی (شاعر آزادی و عدالت)، علیاکبر دهخدا با آثارشان باعث پیدایش یا گسترش افکار مشروطهطلبی و آزادیخواهی در بین مردم گردیدند.
2- پرسشهای پژوهش:
3- روش پژوهش:
از آنجا که از مهمترین روشها برای گردآوری اطّلاعات لازم در تحقیقات علوم انسانی، روش کتابخانهای است، در این پژوهش نیز سعی بر آن شده است از روش کتابخانهای برای گردآوری اطّلاعات استفاده شود. برای انجام این کار ابتدا اطّلاعات لازم از کتابها و مقالات مرتبط با موضوع مورد نظر از طریق سوال نمودن از استادان و صاحبنظران و مراجعه به کتابهای فهرست که منابع مورد نیاز هر پژوهشی را معرّفی میکند، جمعآوری شده است. شایان ذکر است در هنگام مطالعه و یادداشتبرداری، چارچوب طرح تحقیق همواره در نظر بوده است و عناوین اصلی و فرعی کار و رئوس مطالبی که قبلاً تهیه شده است، مدّ نظر بوده و با دقّت و نکتهسنجی، تنها مطالبی که با موضوع ارتباط داشته، یادداشت شد. البتّه یادداشتبرداری محدود به نوشتن مطالب منابع نبوده است و گاه بخشی از اندیشهها و دریافتهای نگارندگان نیز در مراحل مختلف کار یادداشت شده است. پس از مطالعه هر کدام آنها، اطّلاعات مفید و لازم را که با موضوع تحقیق مرتبط بودند، استخراج گردید و در فیشهای جداگانهای ثبت شد تا در جمعبندی مطالب به راحتی از آنها استفادهی لازم به عمل آید. برای سهولت کار هر مطلب زیر عنوان خاص و جداگانه گردآوری شده است. تحلیل حاضر دارای سه سطح مفهومی، گزارهای و ساختاری است. در سطح تحلیل مفهومی دربارهی واژهها و اصطلاحات بحث شده است و تلاش شده تا از معنی واژهها و اصطلاحات مربوط به پژوهش ابهامزدایی شود. در سطح گزارهای نیز معنای جمله و کل شعر بحث شده است؛ زیرا در بسیاری از موارد تحلیل مفهومی تکتک واژهها در متن، ما را به معنای آن جمله نمیرساند؛ بلکه عوامل دیگر مثل نحوهی چینش کلمات و متنی که جمله در آن قرار دارد در معنای آن، اثرگذاراست. در تحلیل ساختاری نیز سعی شده است به رابطهی مجموعهی این عناصر محتوایی شکلدهندهی اثر در کنار هم توجّه شود و نظام یا مجموعهی این اندیشههای سیاسی که سخن در آن قرار گرفته است، مورد کاوش قرار گیرد. بدینترتیب سعی شده است در این جستار هرچه از سطح تحلیل مفهومی به سطح تحلیل ساختاری نزدیکتر شویم و به لایههای عمیق اندیشههای سیاسی در خوانش شعر دست یابیم.
1-4- پیشینهی پژوهش:
- رادنیا (1392) در پایاننامهای با عنوان «تأثیر انقلاب مشروطه بر اشعار نسیم شمال و ملکالشّعرای بهار» اذعان داشت که اشعار این دو بازتابدهندهی بسیاری از مفاهیم جدید است که طیّ انقلاب مطرح و به خواستههای عمومی تبدیل شدند. همچنین تاکنون شعر این دو شاعر به شکل تطبیقی بررسی نشده و نقاط اشتراک و افتراق اندیشه و شعرشان تجزیه و تحلیل نشده است. در گردآوری دادههای پژوهش به روش کتابخانهای عمل شده، بسامد آماری آنها مورد توجّه قرار گرفته، سپس این دادهها به محک و سنجش توصیف و تحلیل درآمد.
- آژند (1363) در مقالهای با عنوان «ویژگیهای نوزایی ادبی در دوران مشروطه» معتقد است که برخورد اقتصادی و فرهنگی با غرب که از نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی به شدّت و بهطورگسترده رو به فزونی گذاشت، یکی از عوامل اصلی ممالک مشرقزمین و ازجمله ایران در گذر از حیات سنّتی به حیات نوین خود بود. ادبیّات نیز تحت تأثیر این جریان قرار گرفت. دانش زبان و ادبیّات اروپایی، تعلیم و تربیت غربی و همپای آن ایجاد امکانات در زمینهی فنّاوری، علوم طبیعی و علوم اجتماعی و بازتاب همهی اینها در زندگی روزمرّه، برای ادبیات ایران جریانی بود که در سایهی آن، آوار حقایقی که برای چندین هزار سال پذیرفته شده بود، فرو ریخت و نظم جدید اجتماعی بهصورت آنچه امروز هست، یعنی یک «نظم فیمابین» ظاهر شد. گرایش انتقادی نسبت به واقعیّت ملّی هرچه بیشتر گسترش یافت و نارسایی نوعی هویّت بنیادی را برملا میساخت. این گرایش، علل و عوامل نارساییها را بررسی و روشهای از میان برداشتن آنها را تجربه میکرد. اینها قالبهای جریان اصلی ادبیّات آن دوره بود؛ یعنی ادبیّاتی پرخاشگر و ستیزگر که تودههای وسیعی از مردم را به قصد آموزش و آگاهی از عقبماندگی و بیارادگیشان مخاطب قرار میداد.
شفیعی کدکنی (1392) در مقالهای با عنوان «تحوّلات ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن» معتقد است که شعر فارسی، قرنهای متمادی از زندگی قهر کرده بود و همهی کوششهایی که شاعران عهد صفوی برای ایجاد تحوّل و اصلاح و به تعبییر خودشان برای ایجاد «حالت جدید» در آن انجام میدادند، چیزی جز تحوّلی در ظاهر بیان شعری و صور خیال شعری نبود. ولی شعر مشروطیّت تا آن اندازه محتوا و گسترهی احساسی شعر فارسی را دگرگون کرد که میتوان گفت همه پیوندش را با گذشته گسست. مهمترین این تمایزها در حوزههای تفکر و محتوا، زبان شعر، تخیّل، شکل و ترکیب شعر بود.
- میرعلی حسنزاده و دیگران (1394) در مقالهای با عنوان «تأثیر طبقهی اجتماعی بر شعر شاعران دورهی مشروطه با تمرکز بر اشعار ایرج میرزا و فرّخی یزدی» معتقدند که دیدگاههای ایرج میرزا و فرّخی یزدی در حوزههای نقد سنّتهای دینی و نقد اجتماعی، آزادی، وطنپرستی، استعمارستیزی، استبدادستیزی، دعوت به مبارزه و تجملگرایی با یکدیگر متفاوت است.
- ذبیحنیا عمران (1397) در مقالهای با عنوان «رویکرد اعتراضی سیاسی فرّخی یزدی و تفکّرات انتقادی استبدادستیزانه او در عصر مشروطه» معتقد است که برخلاف سایر ادوار سیاسی ایران، درد غالب و مطرح در دوران مشروطه، درد مردم، سیاستهای غلط حاکم بر جامعه و ظلم حاکمان است و توجّه و اقبال مردم به او و شعرش نیز ریشه در همین دیدگاه اجتماعی وی دارد.
- شفیعی قهفرخی و دیگران (1391) در پژوهشی با عنوان «درونمایههای سیاسی آثار ادیبالممالک فراهانی» معتقدند که ادیبالممالک فراهانی، یکی از ادیبان بزرگ آن دوران بوده و در کنار دیگران و با اثرپذیری از حوادث و افکار زمانهاش، دورهی جدیدی از ادبیّات سیاسی فارسی را رقم زده است. در نهایت نویسندگان در راستای تبیین صبغهی سیاسی افکار ادیب به بررسی مسائلی همچون تجدّدخواهی، عدالت، ناسیونالیسم و وطنپرستی، آزادیخواهی و قانونمداری، وحدت، اخلاق و سیاست و نیز آگاهیبخشی برای پیشرفت در آثار وی پرداختند.
نوآوری مقالهی کنونی را میتوان از اینحیث مورد مداقّه قرار داد که دربارهی این سه شاعر (ادیب، وحید دستگردی و ملکالشعرا) بهگونهای مجزّا با این مؤلّفه یعنی «بازتاب اندیشههای سیاسی در شعر» تحقیقاتی صورت نگرفته است. از اینرو پژوهش حاضر، مقالهای نوین به شمار میرود که با روش توصیف و تحلیل به بررسی اندیشههای سیاسی ادیب، وحید و بهار میپردازد.
2- چارچوب مفهومی
2-1- اندیشههای سیاسی اشعار در عصر مشروطه
جنبش مشروطه، یکی از جنبشهای اثرگذار و مهمّ سیاسی در تاریخ معاصر ایران است که حوزههای بسیاری را تحت تأثیر خود قرار داد. دامنهی این تحوّلات وسیع و عمیق، در حوزههای ادبی نیز مشاهده گردید، به نحوی که طرز تحریر و شیوهی شعر را تغییر داد. (موسیآبادی و فخر اسلام، 1398: 158) دربارهی محتوای مشروطه باید گفت هر آن چیزی که برای طبقهی بورژوازی انقلابی مطرح است، محتوای این ادبیّات را تشکیل میدهد. این محتوا در همهی زمینهها، رنگ بورژوایی دارد؛ از نظامهای حکومتی گرفته تا اخلاق و فلسفههای انسانی و سایر وجوه مناسبتهای اجتماعی، وطن و ناسیونالیسم، ترقّی و دانشپژوهی، مساوات و برابری، قانونخواهی و قیام ضدّ ستم، آزادی و دموکراسی اجتماعی. اینها همه مضامین جاری این ادبیّات بودند. از موضوعات تازهای که وارد اندیشهی مشروطه و مشروطهخواهان شد، افکار آزادیخواهانه و عقاید اجتماعی و سیاسی و فکر تساوی حقوق سیاسی و مسألهی آزادی افکار و حرّیت مطبوعات و احساسهای وطنپرستانه است که در نظم و نثر، جلوهی خاصی نمود و شعرای توانا و نویسندگان قابل ظهوری را به جامعه عرضه کرده است. (فولادی و دیگران، 1398: 94) به طور کلّی، مهمترین مضامین شعر فارسى در عصر مشروطه، «آزادى، وطن، قانونگرایى، تعلیم و تربیت نوین، توجّه به علوم و فنون جدید و توجّه به مردم» است. از طرفی، ویژگىهاى عصر مشروطه نیز شامل موارد زیر است:
1- عمومیّت یافتن اندیشههای سیاسی که بهعنوان زبان بُرنده نهضت در اختیار مطبوعات قرار گرفت.
2- جهانشناسى شاعران: نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به جهان بیرون دگرگون شد.
3- تخیّل و قالب سیاسی در عرصهی بیدارى، کم و بیش بىتغییر باقى مانده است. نمونهی بارز آن، «سه تابلو مریم» (ایدهآل) میرزاده عشقى است.
4- از نظر ساخت فنى، اندیشههای سیاسی عصر مشروطه، دو مسیر مجزّا را در پیش گرفت. گروهى مانند ادیبالممالک فراهانى و محمدتقى بهار (ملکالشعرا) به سبکى سنّتى پایبند بودند و اشعار خود را طبق سنّتهاى ادبى مىسرودند. گروهى دیگر مانند میرزاده عشقى، نسیم شمال و عارف قزوینى که با موازین گذشته انس چندانى نداشتند، زبان کوچه و بازار را برگزیدند.
5- تغییر در مضامین و محتوا: در عصر مشروطه نهتنها روزگار مدیحهسرایى و توصیف پدیدههاى طبیعى سر آمده بود، بلکه اندیشمندان به اشعار سیاسى - اجتماعى روی آوردند، به نحوی که با آغاز جنبش مشروطهخواهى و ظهور اندیشمندانی همچون بهار، ادیب، دهخدا و دیگران و توجّه به مقتضیّات ویژهی آن زمان، آنان را به سوى اندیشههای اجتماعى - سیاسى سوق داد. در نتیجه عشق به وطن، آزادى و... قسمت عمدهی ادبیّات این دوره را در برگرفت و بخش عمدهی اشعار این دوره، اشعار اجتماعى- سیاسى بود که به تبع انقلاب مشروطه شکل گرفت. (افشاری و دیگران، 1398: 61-63)
2-2- شرح مختصری از سه شاعر بزرگ عصر مشروطه (ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشّعرای بهار)
ادیب الممالک فراهانی: میرزا محمّدصادق امیری متخلّص به محیط، برادر ِمیرزا ابوالقاسم قائممقام، وزیر معروف محمّدشاه قاجار، صاحب دیوان و منشآت در سال 1239 شمسی در اراک متولّد شد. ادیب بعد از انقلاب مشروطیّت قدم به سلک روزنامهنگاری نهاده، مردی آزادیخواه و متجدّد است. طلوع انقلاب را میستاید؛ از گشایش مجلس استقبال و از اصول قدیمی انتقاد میکند و میکوشد افکار وطنپرستی را در ملّت رسوخ دهد و با شعور و احساسات از وضع رقّتبار دهقانان ایران سخن گوید. برخی از مهمترین آثار وی عبارتند از دیوان کامل میرزا صادقخان امیری ادیبالممالک فراهانی قائممقامی، پیوسته فرهنگ به اسلوب نصابالصبّیان، مقدمهی گوهر خاوری و دیوان اشعار و فرموده حضرت نظرعلی جناب.
وحید دستگردی: حسن وحیدی دستگردی متخلّص به «وحید» در سال 1258 شمسی در اصفهان به دنیا آمد. در سال 1284 که مشروطیّت آغاز شد، به آزادیخواهان پیوست و تحریر مقالات سیاسی و ادبی و اجتماعی چهار روزنامهی اصفهان یعنی پروانه، زایندهرود، درفش کاویان و مفتّش ایران را به عهده گرفت. وحید بعد از پایان جنگ جهانی اوّل و بیرون رفتن قوای بیگانه از کشور به تهران آمد و دست به فعّالیّتهای ادبی زد و در سال 1299، «انجمن ادبی ایران» و در اواخر سال 1316 شمسی، انجمن دیگری به نام انجمن ادبی «حکیم نظامی» را تأسیس کرد. در همین انجمن بود که برخی از آثار استادان سخن را تصحیح و تحشیه و چاپ کرد و نشر «مجلّهی ارمغان» را سالها ادامه داد.
ملکالشّعرای بهار: میرزا محمّدتقی متخلّص به بهار در سال 1265 در مشهد به دنیا آمد و پس از مرگ پدرش و به فرمان مظفرالدّین شاه، لقب ملکالشّعرایی به او رسید. پس از مرگ مظفرالدّین شاه، وی در ارتباط تنگاتنگی با انجمن «سعادت» که از مبارزان استبداد محمدعلی شاه بودند، قرار گرفت و در دورهای که به نام «استبداد صغیر» شناخته شده، «روزنامهی خراسان» را چاپ کرد و به اسم «رئیس الطّلاب» انتشار داد و نخستین اشعار ملّی خود را در آن منتشر ساخت. بهار در دورهی پانزدهم از تهران انتخاب شد و به مجلس رفت و ریاست فراکسیون دموکرات را به عهده گرفت. وی در اردیبهشت سال 1330 شمسی درگذشت.
3- تحلیل دادهها:
در این پژوهش سعی شده اندیشههای سیاسی در اشعار ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشّعرای بهار ومهم ترین مضامین و مفاهیم مورد بررسی قرار گیرد.
3-1- وطن و وطنخواهی
وطن از مهمترین موضوعات شعر سیاسی - اجتماعی عصر مشروطه است. مفهوم وطن در این دوره بیشتر در دو معنی تجلّی مییابد: 1- در مفهوم جدید که متاثّر از اندیشههای غربی است و در ایران با عنوان میهن و میهنپرستی بازتاب یافته است. 2- در معنی امّت اسلامی که سخن از تمامی مسلمانان جهان است و با عرق اسلامی همراه است.
3-1-1- ادیب، وطنخواهی و نکوهش وطنفروشان
از نظر ادیب، حفظ وطن از واجبات است:
دانی که حفظ دین و وطن بهر مرد حق |
|
فرض است، آنچنان که طهارت صلات را |
او معتقد است که انسان باید عِرق ملّی داشته باشد و وطن را رها نکند:
مرد را گر بُرند بنـد از بند |
|
نتواند دل از وطن برکند |
از طرفی دیگر، ادیب در بین صاحبان قدرت، کسانی را میبیند که موجب بر باد دادن ایران میشوند؛ وطنفروشانی که به جای منافع ملّی به فکر منافع شخصیاند:
آخر ای ایرانیان ای مـردمان باشرف |
|
چه رو دادید اینسان ملک ایران را ز ِکف؟ |
3-1-2- وحید دستگردی، وطنخواهی و نکوهش وطنفروشان
وحید دستگردی به قصد برانگیختن مردم به دفاع از دین و میهن، نه ترکیببند وطنی پیوسته ساخته است. در آغاز نخستین ترکیببند آمده است:
دوستان ناله و افغـان وطن گوش کنید |
|
شــرح احـوال پریشـان وطن گوش کنید |
حس ملّی چه شـد و همّت ایـرانی کو؟ |
|
غیـرت دین به کجا رفت و مسلمانی کو؟ |
وی نیز بسان ادیب در نفی و نقد وطنفروشی از وطنفروشان و از دست دادن خاک ایران مینالد و میگوید:
فروخت یوسفِ ایرانزمین به درهم بَخس |
|
ببین چه داد و چهها این وطنفروش گرفت! |
در غزل «عامل شرّ» از افرادی مینالد که خودی هستند و ظاهری موجّه دارند، امّا در باطن دشمن ایراناند:
اگر به صورتِ ظاهر، وجیه و مقبولاند |
|
بس آدمی که به معنی دغلتر از غولاند |
3-1-3- بهار، وطنخواهی و نکوهش وطنفروشان
از نظر بهار، تلاش در راه وطن و داشتن عرق ملّی، مشکلگشای وطن است. از اینرو وظیفهی خود میداند تا مردم را آگاه کند که وطن در معرض چه خطرات بزرگی است:
خانهات یکسـره ویـران شـده ای ایرانی |
|
مسکن لشـکر بیگـانه شـد ای ایرانی |
بهار هم به شیوهی وحید در ترکیببند نهگانه، از زبان مام وطن سخن میگوید و توقّع دارد که فرزندان ایرانی از وطن دفاع کنند:
پیام مـام جگــرخسته را ز جان بشنـو |
|
که پند موعظهات با صد اهتمام دهد |
بهار رهایی از معضلات سیاسی را در ظهور فردی قدرتمند و تشکیل «حزبی شریف و پاک» میداند:
کجاست مـرد که شمشیـر دادخـواهی را |
|
ز قلب ظالم بیـدادگـر نیـام دهد؟ |
بهار هم همچون دو شاعر یادشده (ادیب و وحید دستگردی) از سیاست وطنفروشان به شدّت ابراز نارضایتی کرده است، این گونه ابراز میدارد که چه شد که وطنخواهان عهد خود شکستند! و به جای این که فکر وطن باشند، به فکر حفظ منافع شخصیاند:
ما نگفتیم در اوّل که نجوییـم نفاق؟ |
|
یا بر آن عهد نبودیم کـه سازیم وفاق؟ |
3-2- مشروطیّت و مجلس شورای ملی
مشروطیّت، مجموعهای از ایدهها، نگرشها و الگوهای رفتاریِ شرح و بسطدهندهی این اصل است که اقتدار حکومت برخاسته از قانون و محدود به مجموعهای از قانونهای بنیادین است. بنابراین سازمانهای سیاسی، مشروطهاند مادامی که دارای سازوکارهای نهادینهشده مهار قدرت برای پاسداری از منافع و آزادیهای شهروندان باشند. جنبش مشروطهخواهی یا جنبش مشروطیّت نیز مجموعهی کوششها و رویدادهایی در نظر و عمل است که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینهسازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون آغاز شد و به تغییر نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر گردید.
3-2-1- ادیبالممالک، مشروطه و مجلس
ادیب در مسمّطی، ویژگیهای مهم مشروطیّت را بدینگونه بیان میکند:
ادیب بر این باور است که تا مجلس برپاست، در این سرزمین هیچکس حتی غُربا، غمی ندارند. با بودن مجلس و قانون، بساط ظلم برچیده میشود و همه از عدالت مظفرالدینشاه برخوردار خواهند شد:
تا تو برپایی در این کشور نرنجد آشنا |
|
تا تو بر جایی در این سامان نفرساید غریب |
3-2-2- وحید دستگردی، مشروطه و مجلس
وحید نیز مانند ادیبالممالک از وزرا و وکلای ناکارآمد مینالد؛ آنهایی که مملکت و ملّت را به ورطهی نابودی و عذاب انداختهاند؛ افراد خیانتپیشهای که موجب شدند کشور زیر سمّ اسبان بیگانه ویران گردد:
از وزیر افزوده شد در مملکت وزر و وبال |
|
وز وکیل افتاد ملّت در عذاب و در نکال... |
3-2-3- ملکالشعرای بهار، مشروطه و مجلس
بهار هم میبیند که به جای وکلای مشهور ادوار گذشته، کسانی بر کرسیهای مجلس تکیه زدند که وجههی ملّی آنان مورد تردید بود. او میدانست که افرادی بیلیاقت را با رشوه و خرید آرا، به مجلس رساندهاند. از «دولت» هم انتقاد میکند. انگار دولت هم با مجلس همدستی میکند تا کشور را به سمت ویرانی ببرد:
همـه پستی و دنـائت، همه نادانی و جهل |
|
همه تزویر و تقلّب، همه تقصیـر و قصـور |
وی در قصیدهی نمادین «غوکنامه» که توصیف برکهای پر از قورباغه است، تمرکز بر «سر و صدای» بیفایده و آزاردهندهی قورباغهها دارد و از آن به شدّت در رنج است. او در این شعر با زبان و بیانی نمادین، حرفهای سیاسی و اجتماعیاش را بیان میکند. مثل شعر دماوندیه که در آن هم از استعارهها و نمادها بهره گرفته و فریاد عدالت و ظلمستیزی را سرداده است:
بس کن از این مکابرهای غوک ژاژخـا |
|
خـامُش، گرت هزار عروسی است وَر عزا... |
این برکه، همان مجلس است که در زبان رمزناک بهار اینگونه معرّفی شده است. در شعر «هرجومرج» هم از نمایندگان نادانی که مجلس را پر کردهاند و خاصیّتی ندارند و از سکوت دانایان عصر مینالد. بهار بر این باور است که جامعه را عدالت و راستی نجات میدهد:
جاهل دانا شده است و دانا جاهل |
|
شیخ مکلا شـده است و میر معمّم |
3-3- استکبارستیزی (بعد داخلی)
استکبار در لغت به معنای خودبرتربینی و کبر و غرور است و در اصطلاح سیاسی، دلالت بر فرد، افراد، حزب و گروههایی دارد که بهلحاظ توان سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و حتی نژادی، خود را برتر از سایر گروههای جامعه میدانند و از اینرو سعی در انقیاد و اعمال زور بر آنان دارند. نکتهی مهم آنکه زوال آزادی فردی و اجتماعی، محرومیّت، فقر و گسترش شکافهای اجتماعی از مهمترین و نخستین پیامدهای حضور و تشدید استکبار در یک نظام سیاسی است. استکبارستیزی نیز بالطّبع اشاره به جنبش و نهضتهای فکری و عملی دارد که تلاش خود را به رهایی از بند مستکبران میداند.
3-3-1- ادیب الممالک و استکبارستیزی
ادیب در این مورد از شخص اوّل مملکت گرفته تا بزرگان و صاحبان قدرت، همه را زیر سلاح انتقاد و «هجو» میبرد و روی زشت استبداد را برملا میکند. ادیب بعد از این که محمدعلیشاه، مجلس را به توپ میبندد، قصیدهای در نکوهش او درآمیخته با پند و اندرز و انذار مینویسد و با تندی تمام نفرینش میکند:
امـروز که حق را پی مشــروطه قیـــام است |
|
بر شـــــاه محمدعلی از عـــــدل پیام است |
وی در قصیدهای با مطلع «در خراسان میرزا صدرای نجدالسّلطنه/ کرده بیدادی که اندر گله، گرگ گرسنه» (همان: 454) در نهایت از استبداد داخلی مملکت سخن میگوید و این ظلم و ستم را در حدّی توصیف میکند که از ستم بیگانگان هم دردناکتر است. (همان: 499)
3-3-2- وحید دستگردی و استکبارستیزی
وحید دستگردی در آغاز مجموعهی «رهآورد» بارها به انتقاد از سیاستها و اقدامات وزرا و مسئولان دولتی مبادرت میکند. برای مثال وی در برابر حکومت استبدادی ظلالسّلطان در اصفهان این گونه واکنش نشان میدهد و میگوید:
کیست گرگ گوسفندان؟ «ظلِّ سلطان» دغل |
|
موش انبـار شرف، روباه گربه در بغل |
وی در ترکیببند «اقبال و معدل» از بیدادگری اقبالالدوله و معدلالممالک سخن میگوید. «اقبالالدوله» در ستمگری، ضحّاک عصر بود و «معدلالممالک شیرازی»، مار روی دوش او که مردم را به نابودی میکشاند. اما در نهایت عدالتخواهان و آزادیخواهان مانند کاوهی داستانهای اساطیری، گرز قیام برافراشتند تا بتوانند افراد لایق برای فرمانروایی را بر سر کار آورند؛ آنگونه که در اساطیر، عدالتخواهان فریدون را بر سر کار آورده بودند:
با صفاهان گر کدورت چند روزی یـار بود |
|
بسته در زنجیر محنت گـردن احـرار بود |
3-3-3- ملکالشّعرای بهار و استکبارستیزی
ملکالشّعرای بهار با شجاعت و بیپروایی نسبت به این مسأله شعر میسرود و اشعارش را در روزنامهها به چاپ میرساند و در این زمینه بیدارگری میکرد. برای نمونه در ترکیببند «آینه عبرت» به محمدعلیشاه اندرز میدهد که از«غفلت» رها شود و مملکت را دریابد، زیرا وطن طعمهی چنگال تیز استعمارگران شده و جای سستی و غفلت نیست! بهار کشور را در وضعیّتی میبیند که فقط خدا باید به داد ملّت برسد:
پاسبانا تا به چند این مستی و خواب گران؟ |
|
پاسبان را نیست خواب، از خواب سر بردار، هان (همان: 64) |
3-4- استعمارستیزی
استعمار عبارت است از به تحت سلطه گرفتن کشوری به بهانه آبادی و به قصد استفاده از منابع ثروت آن. در این راستا، استعمارستیزی اصولاً به جنبشهایی اطلاق میگردد که در قبال استعمارگران، مواضع خصمانهای اتخاذ و برای رهایی جوامع از قید و بند آنان، هم در عرصهی اندیشه و هم در عرصهی عمل اقدام مینمایند. نکتهی مهمّ آنکه اصولاً دو مفهوم استکبار و استعمار ظاهراً به یک معنا و مفهوم واحد (اعمال زور، غارت، سرکوب، نافی آزادی و...) دلالت مینماید، امّا در واقع استکبار عمدتاً دلالت بر بعد داخلی و استعمار عمدتاً بر نیروهای خارجی و بیرونی اطلاق میگردد.
3-4-1- ادیبالممالک و استعمارستیزی
ادیب از وزرای دولت میخواهد تا با ایجاد وفاق در برابر دشمن بایستند و اجازه ندهند تا دشمنان باجها و امتیازهای آنچنانی از ایران بگیرند و امنیّت کشور را به خطر بیندازند:
ای وزیـران گــر اتّفاق کنید |
|
ترک این حیله و نفاق کنید |
وی معتقد است که باید از برخی کشورها و مناطق زیر سلطهی استعمار نظیر هند و قفقاز عبرت بگیریم که چگونه گرفتار استثمار شدهاند. باید پای بیگانگان را از ایران قطع کنیم و تا جان داریم، بر باور بیگانهستیزی باقی بمانیم:
سوی قفقاز و هند دیده گشای |
|
تا ز قفقاز و هند گیری پند |
از دیدگاه ادیب، جنگ امر ناپسندی است، مگر اینکه برای حفظ دین و وطن باشد:
سر بیمغــز، ساز جنگ کند |
|
عـاقل انـدر غـزا درنـگ کند |
3-4-2- وحید دستگردی و استعمارستیزی
یکی از محورهای مهم اشعار وحید، ایستادگی در برابر استبداد خارجی است در ترجیعبند «درویش یورشی» مینویسد:
از دو طــرف میکنند، کشور جــم پایمـــال |
|
روبه زشت از جنوب، خرس دغل از شمال... |
از اینرو فریاد برمیدارد که تا کی باید زیر ستم ماند؟! باید برخاست و دست به تیغ برد، زیرا مرگ با عزّت بهتر از ننگ جاودانی است:
چند ای کاوه نژادان کیـانی دوده |
|
زیر بار ستم اجنبیان فرسوده |
مرده با نام بِه از زندهی جاوید به ننگ (همان: 22)
در ترکیببند «نوریّه» هم بر این است که مردم باید از فرصتهای بهدستآمده در برابر بیگانگان متجاوز همّت کرده، دفع شرّ نمایند:
خصـم ایــران شد به دام نکبت و ذلّت اسیـر |
|
دوست بر دشمن چو شیر نر به روبه گشت چیر... |
وحید دستگردی و استبدادستیزی (ضدّیّت با روس و انگلیس)
در نمونههای زیادی در برابر روس و انگلیس جناح میگیرد و ویرانی مملکت ایران را از چشم این دو کشور بیگانه میبیند:
تا زمین است و زمان با شوکت ایران زنده باد |
|
لشکر ژاندارم با ایران به دوران زنده باد |
3-4-3- ملکالشّعرای و استعمارستیزی
بهار هم همچون بسیاری از شعرا و وطندوستان حقیقی عصر خود میداند که از انگلیس و روسیه، خیری به ایران نمیرسد. این استعمارگران فقط به فکر منافع خودشان هستند و اگر هم با خودشان اختلافاتی بر سر مسائل داشته باشند، برای به دست آوردن منافع مشترک در کشورهای تحت نفوذ یا کشورهای رو به ضعف، با هم به صلح مینشینند و متّحد میشوند:
خرس صحــرا شده همدست نهنگ دریا |
|
کشتی مـا را رانـده است به گرداب بلا... |
بهار در سال 1290 خورشیدی، زمانی که دولت روس تزاری به ایران اولتیماتوم میدهد، خطاب به ایرانیان، مسمّطِ «ایران مال شماست» را میسراید و در آن، ایرانیان را مورد خطاب قرار میدهد و فریاد میزند که ایران در بلا قرار گرفته است. غیرتتان کجاست؟ چرا سهلانگاری؟! ایران متعلّق به ایرانیان است و هیچ کشوری نباید جرأت کند برای به چنگ آوردن این مملکت، دندان طمع تیز کند:
هـان ای ایرانیــان، ایران انـــدر بلاست |
|
مملکت داریــوش، دستخـوش نیکلاست |
شعر «یک صفحه از تاریخ» هم مربوط به همین موضوع است. همچنین بهار، انگلستان را مایهی اختلاف، مانع رشدِ شرق، طمعکار، مکّار، پیمانشکن، مسبّب جنگها، غارتگر، فتنهانگیز و عامل ترور بزرگان و نخبگانی چون امیرکبیر میدانست. (همان: 554-556)
3-5- آزادی
تاکنون بیش از دویست تعریف از مفهوم آزادی در میان اندیشمندان مکاتب مختلف علوم انسانی صورت گرفته است، اما در یک تعریف کلی میتوان آزادی را معادل فقدان اعمال قید و بند برای انسان و زندگی اجتماعی او دانست. از اینرو آزادی انسان در اندیشههای سیاسی قرون متمادی، یکی از اصلیترین و نخستینترین مبانی سیاسی تاریخ بشر قلمداد شده است.
3-5-1- ادیبالممالک و ستایش آزادی و آزادیخواهان
- استفاده از نمادهای اساطیری و تاریخی: ادیبالممالک در قصیده «اولتیماتوم» با بهرهگیری از نمادهای اساطیری و تاریخی به تمجید از آزادیخواهی میپردازد:
کجاست کاوه که بار دگر درفش به دست |
|
به شهر فرّ فریدونی آورد ز جبال |
- مدح گروهها و قومیتهای مبارز: ادیب در مسمّط «چکامهی نادری» به ستایش مجاهدین اصفهان و سپاه بختیاری میپردازد. زمانی که برای میدان جنگ حرکت میکردند:
ای نیاکان شما شیراوژنان روزگار |
|
مرز جم زان شیرمردان هنرور پایدار |
گشت افریدون ِفرخ بر جهان مالک رقاب... (همان: 32) |
ادیب در قصیدهای با مطلع «چو در خواب شد دیدهی پاسبانها/ نوای درای آمد از کاروانها» به ستایش امیر نظام گروسی و توصیف شجاعت و شهامت او میپردازد و میگوید:
نجستم نظیرت به چندین ممالک |
|
ندیدم قرینت به چندین قرانها |
3-5-2- وحید دستگردی و ستایش آزادی و آزادیخواهان
وحید دستگردی با هدف ارج نهادن به نیروهای انقلاب، برانگیختن آزادیخواهان در به دست آوردن سرنوشت مملکت، رسوا کردن غارتگرانِ سرمایهی ملّی و اربابان زر و زور و دشمنان استقلال ایران به مدح آزادیخواهی و آزادیخواهان میپردازد. وی در همین راستا «چکامهی بختیاری» را میسراید و در آن به تمجید و ستایش ضرغامالسّلطنه که پیشاهنگ پیروزی بزرگ آزادیخواهان و غلبه بر استبداد در شهر اصفهان بود میپردازد:
حامی عدل مظفّر داور فتح و ظفر |
|
ماحی بیـداد، عادلپـرور ِظـالمشکار |
وی در ادامه هنگامی که محمّدعلی میرزا مجلس شورای ملّی را به توپ بست، شعر «مرثیّت» را به نام شهدای آزادی سرود:
یوسف به درهمی چند، بفروختند خرسند |
|
داد از شکمپرستان، آه از علوفهخواران |
3-5-3- ملکالشّعرای بهار و ستایش آزادی و آزادیخواهان
بهار هم احساس میکند که ذهن دیکتاتوری، زبان آزادی را درنمییابد و از اینرو میگوید که با پادشاه مستبدی چون محمدعلیشاه قاجار، از آزادی سخن گفتن، خطایی بیش نیست. از اینرو میگوید فقط خدا باید به داد دل این مردم برسد:
با شهِ ایران ز ِآزادی سخن گفتن خطاست/ کار ایران با خداست
مذهب ِشاهنشه ِایران ز ِمذهبها جداست/ کار ایران با خداست (بهار، 1387: 124).
همچنین بهار از شخصیّتهای آزادیخواه و آزادیاندیش و قانونمدار و کسانی که موجب ترقّی کشور و حرکت ایران به سمت مدنیّت میشدند نیز یاد میکند و آنها را میستاید:
خواجه بوالقاسم به کار روس و ایران دست داشت |
|
در منظّم کردن ایران بسی همّت گماشت |
ملکالشّعرا در نهایت در ابیات زیر از مسمّط «تهنیت فتح تهران» از ستّارخان یاد میکند و او را به سبب رشادتها و دلاوریهایش در شکست استبداد میستاید و همّت بلندش را ارج مینهد:
حضرت ستّارخان، سپهبد نامدار |
|
امیر نصرتپژوه؛ هُژَبر دشمنشکار |
3-6- عدالت
عدالت در لغت معادل نظم و ادب است. در ادبیّات پارسی، «داد» معادل عدل و «دادمندی» یا «دادگری» معادل عدالت است. «دادگر» نیز معادل عادل میباشد. بنابراین عدالت یعنی طرّاحی و اجرای نظام حقوقی بهگونهای که هر کس به حق عقلانیاش برسد و در مقابل آن حقوق، وظایفی را انجام دهد یا مسئولیّت و عواقب تخلّف از آن را بپذیرد. با این حال در تعریف عدالت همچون آزادی، تعریف واحدی وجودی ندارد.
3-6- 1- ادیبالممالک و مفهوم عدالت
ادیب در انتقاد از اوضاع و اشخاص عدلیّهی وقت، داد و شکوه سر میدهد. از محیطی که پر از آدمهای بیدین کژمنش است؛ جایی که خیر و شر درهم آمیخته است. کار اصلی این قوم، غارت اموال و ریختن خون بیگناهان است:
قضا و ساحت عدلیه یا رب از چپ و راست |
|
تهی ز مردم دیندار و دینپرست چـــراست؟ |
ادیب در ادامه و با طنز و طعنهای تند و صریح و بیپروا به نقد صریح مجریان عدالت میپردازد:
الف) مگذر از کنار عدلیّه/ که خراب است کار عدلیّه: در این شعر میگوید همه گرفتار عدلیّه هستند. اینجا عدالت در کار نیست؛ هر چیز هست، پارتیبازی است. در اینجا دین، کارهای نیست. افراد باکفایت را در این محیط نمیبینی. افراد پست و دنی در این مکان راه یافتهاند و مقام دارند. (همان: 466-467)
ب) فریاد از این مشاورهی عالی/ کز جاهلان پر از عقلا خالی. در این شعر به نکوهش «شورای عالی عدلیّه» وقت میپردازد و آن را پر از نادان و خالی از خردمند میداند؛ جایی که ظلم و جور و جهل و حماقت در آن حکمفرماست:
شهریست ظلم و جور در آن قاضی |
|
ملکیست جهل و حمق در آن والی |
بنابراین از نظر ادیب، کسی را باید برای عدالت انتخاب کرد که بهترین مردم باشد؛ شایستگی، فضل و دانش او بر همه بیشتر باشد؛ مسلّط بر نفس باشد؛ دچار تأثیر خصومتهای شخصی در قضاوت نگردد؛ محبّت نتواند باعث اخلال در قضاوتش گردد و پرهیزگاری و بردباری داشته باشد:
کسی بر حکم بینالنّـــاس بگـزین |
|
که گوینـدت نیـــابی خوبتر زین |
3-6- 2- وحید دستگردی و مفهوم عدالت
وحید دستگردی، تحقّق عدالت را در نفی اشرافیگری و اعیانیمآبی میداند. به عقیدهی وحید، اشرافیگری و اعیانیگری مایهی بیعدالتی و فشار بر طبقات محروم میشود و موجب میگردد که افراد زیادی با مشقّت و سختی زندگیشان را سپری کنند تا در قبال آن، عدّهای معدود و خاص در رفاه مطلق به سر ببرند! وحید در ابیات زیر به این نکته اشاره میکند:
بلای مملکت اعیان و اشرافاند پنهـانی |
|
عیان گردید این معنی چو روز امتحان آمد... |
باید برای برقراری عدالت تلاش کرد. وحید از آزادیخواهان میخواهد مثل او در راه وطن جانفشانی کنند تا ایران از دست ضحّاک ظلم رها شود و مردم به حکومتی عادلانه برسند:
چـون وحید دستگردی دستیـار اصفهان |
|
ترک جان و سر بگویید ای نژاد کاویان |
3-6- 3- ملکالشّعرای بهار و مفهوم عدالت
بهار در قصیدهی «کار ایران با خداست» معتقد است که آنچه کشتی مملکت را در بحرِحوادث و از خس و خاشاک استبداد میرهاند، «عدالت» است؛ درحالیکه در ایران فرمانروای مملکت، خون جمعی بیگناه را تباه میکند! بهار امید به بهبودی اوضاع ندارد و از نظر او تنها خداست که باید به داد این ملّت برسد:
هر دم از دریـای استبــداد آیـد بر فراز |
|
مــوجهای جــانگداز |
بهار در نمونههای شعری فراوان دیگر هم در لابهلای ابیات، توصیّه به عدالت و پرهیز از ستم میکند. وی خطاب به مظفّرالدین شاه:
دشت و دیار ار ز ِظلم و جور تهی گشت |
|
ملک بمـاند همیشه خرّم و آباد |
بهار در ترکیببند «آیینهی عبرت» نیز میگوید که عدالت موجب آبادی و شادابی است:
چون قلمدان یافت، عدل و داد و احسان میکند |
|
عدل آری ملک را چون باغ رضوان میکند |
بهار میگوید که «عدل» و «دادگستری» موجب خرسندی مردم، رونق و خرّمی مملکت و در نهایت مایهی دوام حکومت میگردد.
4- نتیجهگیری
جنبش مشروطه، تحوّلات وسیعی را در حوزههای سیاست، فرهنگ، اقتصاد، مسائل اجتماعی و حتی ارتباط با خارج برای ایرانیان ایجاد نمود. در این عصر، شعرا همپای گروههای مردمی به مسائل سیاسی حاکم بر کشور با نگاه خاصی مینگریستند. آنها شعر را صرف دفاع از حقوق مردم کردهاند، حتی عدّهای در این راه حبس، تبعید و مرگ را چشیدهاند. این مسؤولیّت اجتماعی موجب تغییر مخاطب از خاص (دربار، شاعران دیگر، دانایان و...) به سمت مردم میشود و آنها میکوشند تا برای ایجاد ارتباط با همهی مردم، زبان و بیانی ساده و مردمی انتخاب کنند و برای ایجاد شور و هیجان و تشویق مردم به دخالت در امور سیاست جهت دفاع از مام وطن و فرهنگ و باورها و اعتقادات ملی و مذهبی، از قالبهایی استفاده کنند که موسیقی شورانگیزی داشته باشد. مخاطب عمدهی سه شاعر مورد پژوهش - ادیبالممالک فراهانی، وحید دستگردی و ملکالشعرای بهار - مردم ایران، امّت اسلامی، حاکمان و صاحبان قدرت داخلی، آزادیخواهان و مشروطهطلبان، بیگانگان مهاجم و بیدادگر هستند. اگر بخواهیم معشوقی در شعر این سه بیابیم، فقط وطن است. زبان آنها، ساده و روان و بهگونهای است که بتوانند بهراحتی معانی و مفاهیم سیاسی و اجتماعی را به مخاطبان - که اغلب مردم هستند - برسانند. زبان ادیب در مواردی نسبت به وحید و بهار از سادگی فاصله میگیرد ،چون از نظر تاریخی به سبک بازگشت نزدیکتر است؛ امّا وحید و بهار - به خاطر نزدیک شدن به دورهی معاصر - زبان سادهتری دارند. در قالبها هم علاوه بر قالبهای مطرح عصر مشروطه یعنی مسمط و مستزاد از ترجیعبند، ترکیببند، قصیده، مثنوی، قطعه و بهندرت غزل بهره میبرند. هرچند این سه شاعر در طول عمر خود با حرکت مشروطه دچار تغییراتی در عقاید خود میشدهاند، هر سه در باور به وطنخواهی، آزادی در برابر استبداد، عدالتخواهی، مشروطهخواهی و شکلگیری مجلس و تصویب قانون و در نهایت تجدّد و ترقّی مشترک بودند. در موضوعات، هر سه شاعر تقریباً دربارهی هفت موضوعِ وطن، وحدت و اتّحاد، مشروطیّت و مجلس، استبداد خارجی و داخلی، آزادی، عدالت و تجدّد سخن گفتهاند، اما نوع نگاه و دیدگاه آنها صد درصد یکسان نیست که در ادامه بدان میپردازیم:
منابع و مآخذ:
A Study of the Poetic Discourses of the Poets of the Constitutional Era with an Emphasis on Adīb-al-Mamālek Farahani, Vahid Dastgerdi, and Malek osh-Sho'arā Bahar
Yaghoub Pazandeh Miari[1]
Masoud Mahdian[2]
Maliheh Mahdavi[3]
DOI: 10.22080/RJLS.2022.23805.1325
In the midst of the Constitutional Revolution, the promotion of ideas such as freedom, oppression, respect for the rights of the people, accountability of officials, and the establishment of parliament was considered to be one of the most important demands of various sections of society. In the meantime, the poets of the constitutional era, with their political literature, became one of the most important sources of people's excitement, awakening, and oppression. In this article, the authors have tried to study and analyze the poems of Adīb-al-Mamālek Farahani, Vahid Dastgerdi, and Malek osh-Sho'arā Bahār by using a descriptive-analytical method. The hypothesis that the authors have examined in their poetry emphasizes that first, the most important political component of Vahid's poetry is patriotism. Second, the most important political component of Bahar's poetry is criticism of the general state of society, and finally, the most important political components of Adīb 's poetry are pieces of advice to rulers accompanied by criticism. Findings of the article show that political thoughts of these three poets revolve around the seven axes of homeland, unity, constitutionalism and parliament, anti-authoritarianism, denial of colonialism, freedom, and justice.
Keywords: Constitutional Poetry, Poetic Discourse, Adīb-al-Mamālek Farahani, Vahid Dastgerdi, Malek osh-Sho'arā
There is no Funding.
Pazandeh Collected the data, Dr Mahdian analyzed the data, and Dr. Mahdavi summarized and compared the literary works of the three poets.
There is no conflict of interest.
Thanks to the professors of the Department of Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch.
-Afshari, K., Ameri Golestani, H., Yousefi, B., Jalalpoor, S. (2019). Constitutional political literature and the issue of national identity. , 7(2), 55-79 (In Persian)
-Arinpour, Y. (2008). From Saba to Nima. 2Ed, Tehran: Agah Publications. (In Persian)
-Arkan, B., Khairkhah, S. (2017). Freedom in Constitutional Poetry. Persian Literature, 13(38), 1-18. (In Persian)
-Fouladi, A., Radfar, A. (2019). The role of poets of multiple poems of constitutional era in the emergence of new poetry (she'r-e nimaa'i). LIRE. 2019; 16 (64), 89-111. (In Persian)
-Jafari, M., Fazeli, M., Faghih Malek Marzban, N. (2022). Conceptualization of “constitutional” in the poetry of two poets of the constitutional period (A study of the syntax and discourse of Aref Qazvini and Mirzadeh Eshghi). Journal of Poetry Studies (boostan Adab), 14(1), 73-100. (In Persian)
-Mahmoudi, A. (2017). Evolution of “Structure” and “Form” of Ghazal from Constitution Era to Post-Islamic Revolution of Iran. Literary Arts, 9(3), 111-128. (In Persian)
-Mahmoudizadeh, M., Hosseinzadeh, Z. (2017). The Book of sustainability literature in constitutional poetry based on poetry. Tehran: Minofar Publications. (In Persian)
-MirAli Hassanzadeh, A., Khatami, A., Nasiri Saloush, Zo. (2015). The Effect of social class on the poetry of the poets of the constitutional period focusing on the poems of "Iraj Mirza" and "Farrokhi Yazdi". Persian Language and Literature Research, 11(34), 45-68. (In Persian)
-Mohaghegh, A., Abbasi, H. (2020). Investigating the effect of legal content on the structure and form of constitutional poetry. Contemporary Persian Literature, 10(1), 299-324. (In Persian)
-Mohseni, M., Rohani, M., Hassanpour, E. (2014). The Analysis of Koranic Verses and Ahadith (quatations) in the Poetry of Constitutionism (Malek- o-shoara Bahar, Nasim Shomal and Mirzadeh Eshghi), 1 (2), 79-101(In Persian)
-Moosabadi, R., Fakhreslam, B. (2019). Reflection of the National Identity and its Components in the Poems of Prominent poets in the Constitutional Revolution. National Studies Journal, 20(77), 39-58. (In Persian)
-Rezaei Bogi, E., Famouri, M., Khaleqzadeh, M. (2020). Study and explanation of the concepts of Wataniat in the poetry of immigrant poets, before and after the constitution. Comparative Literature Studies, 14(56), 189-214. (In Persian)
-Shafiai Ghahfarokhi, O., Fatemi, S., Rahmani, J. (2012). Political contents of Adib-al-Mamalik Farahani's works. Quarterly Journal of Political Research in the Islamic World, 2(2), 96-114. (In Persian)
-Soleimani, A., Mehravaran, M. (2020). Rhetorical Criticism of the Constitutional Poetry with Emphasis on the Poems of Mirzadeh Eshqi and Abulqasim Lahouti. Rhetoric and Grammar Studies, 9(16), 167-205. (In Persian)
-Vafaie, A., Aref, N. (2019). The Effect of Ideology on the View of Homeland in the Poetry of Constitutional Era and Islamic Revolution. Journal of Resistance Literature, 10(19), 355-376. (In Persian)
-Zabihnia, A. (2018). Farrokhi Yazdi's political protest approach and his colonial critical thinking in the constitutional era. Quarterly Journal of Political Research in the Islamic World, 4(8), 197-220. (In Persian)
-Zaeri, G. (2017). How did the notion of "Mardom" (the people) evolve in the predominant discourse of the Iranian intellectuals? A study from the constitutional state to Rezakhan government. Sociological Review, 23(2), 375-404. (In Persian)
-Zolfaghari, M., Mirhashemi, T. (2012). Selecting the audience within the text of constitutional poetry based on socio-political attitudes. Persian Language and Literature Research, 6(24), 55-74. (In Persian)
* دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران. رایانامه:
pazandeh.2023@gmail.com
* استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران. (نویسندهی مسؤول)، رایانامه:
mahdiyan@aliabadiau.ac.ir
* استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایران. رایانامه:
ma.mahdavi2@yahoo.com
[1] Ph.D. Candidate in Political Science, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, Aliabad Katoul, Iran.
[2] Corresponding author: Assistant Professor, Department of Political Science, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, Aliabad Katoul, Iran. Email: mahdian.masood@gmail.com.
[3] Assistant Professor, Department of Political Science, Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, Aliabad Katoul, Iran.