Document Type : Original Article
Authors
1 Associate Professor of Persian Language and Literature, University of Mazandaran
2 Ph.D. Student of Persian Language and Literature, University of Mazandaran
Abstract
Keywords
683
بررسی رویکردهای اسطورهپردازی در غزلیّات حسین منزوی با تکیه براندیشهی رمانتیک
غلامرضا پیروز[1]
هدی کجوری[2] چکیده
اگرچه دنیای کنونی به ظاهر عاری از اسطورههاست، آنها در ذهن انسان مدرن نیز جایگاه خود را یافتهاند. هنرمندان و به ویژه شعرای هر دوره در طرح و برجستهسهازی اسطورهها، نقش پررنگتری نسبت به سهایرین دارنهد. از میهان مکاتهب ادبهی، مکتهب رمانتیسیسم ،اهمّیتّ بیشهتری بهه اسهطورهها میدههد. ههدف ایهن پهژوهش تبیهین چگونگی اسطورهپردازی، بر محور اندیشهی رمانتیک و نحوهی بهکارگیری مبتکرانههی آنها در غزلیات منزوی است. همچنین برای تحلیل د ییتر، در انتهای جستار، چنهد نمودار بسامدی ارائه شده است. دستاورد پژوهش ناظر بر این است که حسین منزوی ،شاعر رمانتیک معاصر، در غزلیاتش از گونههای اسطورهای بهرهی زیهادی بهرده اسهتق چنانکه اسطورهها به سه شکل «تکرار»، «تغییر» و «بازآفرینی» در اشهعار وی نمهود یافته است.
واژههای کلیدی: اسطوره، رمانتیسیسم، غزل معاصر، حسین منزوی، اسطورهپردازی.
6ه بیان مسأله
از نظهر زیگمونهد فرویهد9 اسهطوره برآمهده از تجربهمنهدیهای شخصهی اسهت )شایگان ،6979: 805 (ق امّا اکثر ریب به اتّفاق اسطورهپردازان پیهرو نظریّّههی یونگ[3][4]، ناخودآگاهِّ ومی )جمعی( را منشأ خلی اساطیر میدانند )یونگ ،6955:
655(. با این نگاه، اسطوره پل ارتباطی ما با تخیّلات، تفکّرات و رؤیاهای انسهان
690
هردوره از تاریخ استق دورههایی که در آنها اساطیر بخش جداییناپذیر زندگیافراد و شرهای جوامع بوده است. در عصر مدرن که عصر غلبهی عقلانیت، علم و منطی بر نیروی احساس و تخیل است، شاید حضهور اسهاطیر در عرصهههایی کمرنهگتر شهده باشهدق امّها اسطورهشناسهان بها همههی خردهبینیهها و انکهار ورزیهای دنیای علمزدهی کنونی همچنان بر ادامهی کارکرد اسطوره در عصهر ما بهاور دارنهد )سهتاری ،6955: 861(. در میهان عرصهههای گونهاگون، هنهر و ادبیّّات، به علت ابلیت بیان چندلایهی مفاهیم، مناسبترین ظرف برای تجلی و تداوم اسطورهها هستند )کو ، 6954: 4(. پیوند اسطوره و ادبیّّات به ویژه شعر ،به سبب شباهتهایی است کهه در ماهیهت آنهها وجهود دارد. ایهن شهباهتها عبارتند از:
6ه خیالپردازانه بودن: اسطورهها زمان تهاریخی )اسهماعیلپور ،6955: 89( یها مکان جغرافیایی مشخصی ندارند. به همین علت است که در آنها به کمهک عقل ممکن نیست و تنها با نیروی خیال میتوان آنها را دریافت )ولک ،6953:
.)37
8-ظرفیت سمبلیک و تأویل پذیر: اسطوره نیز مانند ادبیّّات، بهه ویهژه شهعر، بها ایجاد دوگانگی به بس معنی و بیان چند چیز در آنِّ واحد میپهردازد )دیچهز ،6955: 875(. شلینگ6 نمادپردازی را هنر راسهتین مهیدانهد و از نظهر او ایهن وحدت در اساطیر )6( محقی میشود )همان:31(.
9- زبهان غیهر اسهتدلالی )فتهوحی،6939: 853(: زبهان اسهتدلالی بهرای بیهان گزارههای منطقی استفاده میشود، حال آنکه اسطورهها ماهیتی خیالی دارنهد و برای توصیف آنها باید از زبانی غیر استدلالی و غیر منطقی بهره جست .
8- Friedrich Joseph Schelling
696
4- تصویری بودن: اساطیر با وا عیّّت فاصله دارندق از این رو برای توصیف آنههاباید تا حد ممکن از عناصر تصویرساز استفاده کرد تا در ذهن مخاطب، موجهود و باورپذیر شوند.
7- زمینهی روایی: اغلب اساطیر بر پایهی افسانهها و داستانهای ومی یا ملهی ایجاد میشود. همین زمینهی روایی است کهه بهه تهداوم آنهها در میهان تمهام شرهای جامعه کمک میکند.
1- بیان نمادین: برای روایهت اسهطورهها کهه دارای مفهاهیم گسهترده هسهتند نمیتوان از زبان عادی بهره جست و به همین سبب زبان سمبلیک یها نمهادین که ابلیت بس معنایی بیشتری دارد جهایگزین آن میشهود. از دیهدگاه فهروم اسطوره زبانی سمبلیک دارد و حضور آن در ادبیّّات نیازمند همین زبان نمادین است و بدین جهت اگر نتوانیم زبان اسهطوره را دریهابیم هادر بهه در مفههوم وا عی آن نخواهیم بود )فروم ،6941: 877(.
اسطورهها چون عین ثابت، پیوسته تکرار میشوند )ستاری ،6951: 66( امها نهه بههه شههکل کامههل و سههنتی آنق آنههها برشههی از وا عیّّتانههد )الگههورین و دیگران،6950: 659( که با شهرای فکهری و اجتمهاعی تهازه انطبهاق مییابنهد )بهار،6978: 41(. شاعر یا نویسندهی متفکر معاصر، که برآمده از اجتماع اسهت و دنیا را از دریچهای متفاوت مینگرد، اساطیر را در خدمت خویش میگیهرد و در صورت لزوم تغییر میدهد. بهه هول آلهن رت گریهه6 )8(: «مهن اسهطورهی تمهدنی را دوبهاره میسهازم کهه در آن زنهدگی مهیکنم» )نقهل از اسهداللهّی و دیگران،6954: 60(.
رمانتیسیسم مکتبی است که در ربع آخر رن هجدهم و سهی سهال اول هرن نوزدهم در ادبیّّات غرت به وجود آمد. این مکتب، تنها یک جنهبش ادبهی نبهود بلکه جنبشی در هنر و حاکم بر تمام حوزههای فکری بهود )وارنهت ،8067: 9(.
8- Alain Robbe- Grille
698
پیدایش این مکتب بیانکنندهی مرحلهی گذارِّ جامعههی اروپهایی از سهنت بههمدرنیسم و رار گرفتن در آستانهی تمدن صنعتی بهود )زندیهه ،6930: 685(. ادبیّّات رمانتیک در غرت و ایران دارای شاخصهای تعیین شهدهای بهود کهه از جملهی آنها میتوان به حضور پررنگ اسطورهها اشاره کرد. از نگاه رمانتیکها هرچند «اسطوره معرّّف یک طب از آفرینش شعر است» )هوف ،6917: 675(ق فق در صورتی میتواند وارد لمرو شعر شهود کهه زنهده و برسهاختهی ضهمیر ناهشیار بشر باشد )ولک،6953: 16(.
اصول مشترکی که در ماهیت اساطیر و آموزههای مکتب رمانتیسم وجود داشت پیروان این مکتب را به بهره بردن از اساطیر در آثارشان سوق داد. برخی از این اصول عبارتند از: برآمدن از روح و فرهنگ ملی، ابههام، خیهالانگیزی، تصهویری بودن، آرمانگرایی و پیوند با طبیعت.
شعر معاصر رمانتیک در ایران، تحت تأثیر مکتب رمانتیسیسم غربهی از دورهی مشروطه ظهور کرد. اندیشهی رمانتیک فردی و اجتماعی نیما و سهایر شهعرای دورهی مشروطه به آثار شاعران چند دههی بعد نیز انتقال یافت. پس از آن ههر جریان ادبی که بروز کرد، نتوانست خود را از ذهنیت رمانتیک خالی کند .«غزل نو» که از حدود سال 6940 تحت تأثیر شعر نیمایی با اشعار حسهین منهزوی و سیمین بهبهانی متولّد شد، عناصر ارزشمندی به الب سنتی غزل افزودق مانند: واژگان و ترکیبات نو، به کار گرفتن لحن، وزنهای جدیهد، مفهاهیم نهو، شهکل نوشتاری متفاوت، زبان امروزیتر، فرم روایی و... )محمّّهدی و بشهیری ،6936:
59(. اما از نظر مضمون، این گونهی غزل نمونهی بارز تداوم اندیشهی رمانتیهک نیما در دورههای بعد از اوست. منزوی در غزلی خود را از پیروان اندیشهی نیما میداند:
دوباره میکشد سر، آتش ازخاکستر شهعرم که من هم در غزل از جوجه قنوسان نیمهایم
)غزل808(
699
در شعر حسین منزوی بیشترِّ شاخصههای رمانتیسیسم )اغلب فهردی و کمتهراجتماعی( یافته میشود: غلبهی عشی و احساسات، طبیعتگرایی، خیالانگیزی ،نزدیکی زبان به زبان عامه، استفاده از باورهای رایج در میان مردم، آرمانگرایی ،بهره بردن از اساطیر و ... . بها ایهن تفاسهیر میتهوان گفهت انگیهزهی مشهترکی منزوی را واداشته تا مانند همتایان رمانتیک غربی و ایرانهی خهود، درآثهارش از اسطورهها یاد کند و آنها را در خدمت اندیشهی خود بگیرد.
0-روش پژوهش
در این مقاله از روش توصیفی ه تحلیلی استفاده شهده اسهت. در ایهن تحلیهل ،غزلیات حسین منزوی بر مبنهای اندیشههی رمانتیهک وی مهورد بررسهی هرار گرفتهاست. این جستار با واکاوی علل حضور چشمگیر اساطیر در ادبیّّات آغاز، و پس از آن جایگاه اسطوره در مکتب رمانتیسیسم تبیهین میشهود. واحهد ایهن پژوهش، کلیهی غزلیات حسهین منهزوی اسهت. نحهوهی اسهتفادهی منهزوی از اسطورهها که در سایهی درت خلا یت وی رار گرفته و علهت تغییهر آنهها بها توجه به اندیشهی شاعر بخش اصلی مقاله را تشکیل میدههد. در پایهان، بهرای مستندسازی نتایج به دست آمده به ارائهی بسامد پراکندگی اسطورهها از چنهد منظر مبادرت شده است.
6-پیشینهی پژوهش
مهیار علوی مقهدم و مهریم ساسهانی )6951( در مقالههای بها عنهوان «بررسهی تطبیقی بازآفرینی اسطورهها در شعر معاصر» با رویکردی کلی، به ارزیابی تحول روایت اسطورهها در شعر معاصر پرداختهاند. در ایهن پهژوهش بهه دلیهل وسهیع بودن حوزهی کار، اشارهای به روش کار شاعران و گونههای این تحولهات نشهده است .
694
شاهرخ حکمت )6955( مقالهای با عنوان «رمانتیسم در اشعار حسین منزوی» به نگارش درآورده که چارچوت تکراری و از پیش تعیین شدهی این جستار در کنار شواهد شعری محدود، مانع از پهرداختن مؤلهف بهه نوآوریهها و لایهههای زیرین شعر منزوی گشته است.
کریم شاکر )6955( در مقالهی«جلوههای عشی در شهعر حسهین منهزوی» بهه شکلی اجمالی و گذرا به تحلیهل چهرهههای مختلهف عشهی در اشهعار حسهین منزوی پرداخته است. این پژوهش تنها از صفات و اشکالی که شاعر در اشعارش برای عشی ذکر کرده بهره میبرد و اشارهای به اسطورهها نمیکند.
همانطور که ذکر آن رفت نگارندگان مقالات فوق، اغلب نگاهی بسیار کلهی بهر اشعار حسین منزوی افکندهانهد. در زمینههی اسهطورهپردازی در شهعر منهزوی پژوهشی مجزا نگاشته نشده استق لذا در این پژوهش سعی بهر ایهن بهوده کهه رویکردهها و روشههای متنهوع اسهطورهپردازی در غزلیهات وی بها تکیهه بهر اندیشههای رمانتیک، تبیین، تحلیل و بررسی گردد .
4- چارچوب مفهومی
اسطورهها از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. اگرچهه در ههر دورهای فراخور اندیشهی غالب جوامع و ذهنیت فردی ادیبهان شهکل متفهاوتی پذیرفتهق هرگز عرصهی ادبیّّات از آن خالی نگشته و همواره چون ابزار مفههومیِّ درتمند و انعطافپذیری به خدمت گرفته شده اسهت. بیزمهانی اسهطورهها و خیالانگیزی آنها هابلیتی بهرای خلهی هنهر و ادبیّّهات نهوین بهه شهمارمیرود )آتشی،6956: 69(. اسطورهپردازی در مکتب رمانتیسیسم جایگاه ویژهای دارد و «سنتزی است میان جهان پیشین و جهان مدرن» )نیچه ،8003: 17(.
شعر معاصر ایران که متأثر از رمانتیسیسم غربی است پس از انقلهات مشهروطه زاده شد و اساطیر را در البهای نوینی ارائه کرد )شمس لنگرودی ،6956: 6/
697
735(که از آن میان، چهار رویکرد اصلی ابل تمییز است: تکرار روایهت، تغییهر روایت، بازآفرینی روایت و اسطوره سازی )9(.
در رویکرد «تکرار روایت»، اسطورهها بدون هی تغییری در زمانههای مختلهف وارد ادبیّّات میشوند. البته بهازگویی مسهتقیم روایتههای اسهاطیری در شهعر ،سادهترین و سطحیترین گونهی رویکهرد اسهطورهای اسهت )حسهنلی ،6959:
971(ق زیرا دراین روش، شهاعر زیهر سهلطهی اسهطوره هرار میگیهرد )موحهد ،
6953: 669( و اثرش از هرگونه نوآوری تهی میگردد. اما با این اوصاف، شهاعر میتواند با درت خلا یت، از روشهایی چون گریز به داستانهای اسهاطیری در خلال صنایع ادبی چون تشبیه، استعاره و.... برای شاعرانه و ادبیتر کردن اثرش بهره ببرد.
«تغییههر روایههت اسههاطیری» از جملههه شههگردهای شههاعران رمانتیههک بههرای آشناییزدایی و به اندیشه واداشتن مخاطب است. این تغییر، گاه به عمد در اثهر ادبی به کار گرفته میشودق بدین مفهوم که شهاعر یها بها تلفیهی اسهاطیر ا هوام مختلف، به تغییر اسطورهها میپهردازد )4( )امهامی،6957: 633( یها بخشهی از داستان را فراخور اندیشه و هدف خویش تغییر میدههد. از عوامهل غیرتعمّهّدی تغییر داسهتانهای اسهطورهای میتهوان بهه گهذر زمهان، آمیهزش فرهنگهها و مهاجرتهای ومی اشاره کرد )باستید،6936: 57(.
یکی دیگر از رویکردهای هنری شاعران رمانتیک معاصر ،«بهازآفرینی اسهاطیر» است. اسطورهها و افسانهها با ظرفیهت شهاعرانه، سهمبلیک و تأویلپهذیری کهه دارند میتوانند در هر دورهای و بهر حسهب شهرای و اوضهاع خها اجتمهاعی )پورنامداریان ،6956: 858(، فکری و مرزهای متفاوت جغرافیایی میان مردمان گوناگون دگرگون شوند و نقش تازهای بپذیرند )سرکاراتی ،6955: 869(. شاعر معاصر در انطبا ی فعال با نیازهای زمان خویش، اسهاطیر جههانی و یها ملّّهی ه میهنی را با ذهنیات خویش بازآفرینی میکند )رشیدیان،6950 :80( و این امر
691
حاکی از تسل شاعر به شرای فکری و اجتماعی دورهی خهود و بهرهمنهدی از درت خلا یت بالاست. شاعر در این الهب، نگهاه و برداشهتی متفهاوت و اغلهب نمادین از اسطوره و معنهای جها افتهادهی آن در اذههان عمهوم ارائهه میدههد .نمونههای این بازآفرینی را میتهوان در آثهار نیمها یوشهیج ) قنهوس(، سهیاوش کسرایی )آرش(، خانلری )عقات(، شفیعی کدکنی )سیاوش و حلهاج( و منهزوی )شیرین و فرهاد( سراغ گرفت.
یکی از گونههای اسطورهپردازی در اثر ادبی ،«اسطوره آفرینهی» اسهت .تصهاویر اساطیری در شعر معاصر، عمی و ژرفای بیشتری نسبت بهه شهعر اسهتعارهگرای رن ششم و هفتم دارد. بنمایههای تجربهههای جمعهی و مشهتر را در شهعر معاصر به وضوح میتوان یافت )فتوحی ،6939: 857(.
در مکتب رمانتیسیسم اسطورهسازی بر اساس اندیشههای سیاسهی و مهذهبی ،بیشتر از مفهوم بیزمهان و مکهان اسهطوره دیهده میشهود )هاردینهگ ،6337:
657(. از نظر رمانتیکها سرچشمهی اساطیر با گذر زمهان میخشهکد و بهدین جهت باید اسطورههای مدرن بیافرینیم )برلین ،6936: 631(. همههی شهاعران بزرا رمانتیک، اسطورهپردازند و میکوشند تفسیری کاملاً اسطورهای از جههان ارائه دهندق جهانی که کلید آن در دست شهاعر اسهت )جعفهری جهزی ،6913:
834(. زمانی که نیما از مرغ آمین سخن میگوید، شاملو از نهازلی و اخهوان بهه توصیف شهر سنگستان میپهردازدق در وا هع اسهطورههای جدیهدی بهر مبنهای شرای فکری و اجتماعی عصر خود به ادبیّّات تقدیم کردهاند.
از میان غزلسرایان رمانتیک دههی هفتاد، مؤلفهههای رمانتیسیسهم در اشهعار حسین منزوی به وضوح مشاهده میشود. بسامد بالای اسهتفاده از اسهاطیر، بهه عنوان یک شاخصهی رمانتیهک ،و نحهوهی متفهاوت بهه کهارگیری و بهازآفرینی خلا انهی آنها در اشعار او محل تأمل است. ناگفته نماند که تسل بر فرهنگ و اساطیر ملی، مذهبی، جهانی و درت تخیل، تصویرپردازی و شاعرانگی منحصر
695
به فرد منزوی نیز نقش پررنگی در استفاده و کارکرد اساطیر در شهعر وی دارد .از میان چهارگونهی معرفی شدهی اسطورهپردازی در شعر معاصهر، منهزوی بهه گونهی سوم که «اسطورهآفرینی» است توجه چندانی نشان نمیدههد. هرچنهد شعر منزوی را «مانیفست شعر عاشقانهی جدیهد» نامیدهانهد )طهاهری ،6939:
74(ق اما ارتباط انسان با جهان معاصر نمهود چشهمگیری در آثهارش نهدارد. در چنهد شهعر اجتمهاعی موجهود ههم بیشهتر رویکهرد سهمبولیک یها اسهتعاری برگزیدهشهده و فهرد یها حادثههی خاصهی در مرکهز توجهه رارنگرفتهه اسهت )نمودارشمارهی 6(.
0- تجزیه و تحلیل
0- 3- اسطورهپردازی در غزلیّات حسین منزوی
از مجموع 9068 بیت موجود در غزلیات منزوی ،783 بیت اشارهی مستقیم یها غیر مستقیم به اساطیر دارد. اسطورههای مورد استفادهی منزوی از هر شاخهی اندیشه و احساس او در آثارش نشستهاند: «اساطیر ملی» مانند: شیرین، فرههاد ،سیمرغ، آرش، قنوس ، تهمتن، اسفندیار )98درصد(ق «اساطیر تاریخی» ماننهد حلاج، مانی، سقراط، وا عهی عاشورا )96درصد(ق «اساطیردینی» ماننهد یوسهف ،موسی، آدم، حوا، خضر، سلیمان، بودا، مسیا، یهودا )91 درصد(ق «اساطیر غیهر ایرانی» )6(مانند سیزیف، سندباد )6 درصد( )نمودار شمارهی 9(.
همان گونه که ذکر آن رفت، از میان چهار روش اسطورهپردازی رایهج در میهان رمانتیکهای معاصر، منزوی در غزلیات خود از سه شیوهی نخسهت بههره بهرده است. اما نکتهی ابل توجهی که مؤلفین این جستار در پهی طهرح آن هسهتند ، البهای متنوّّع و جدیدی است که شاعر، روایات اساطیری را به وسیلهی آنها بازگو میکند:
695
0 – 0 – 3- تکرار روایت
در این روش، شاعر با ذکر نام اسطورهها به بخشی از روایت اصلی آنها که نهزد همگان شناخته شده است اشاره کرده و معنای مورد نظر خود را اراده میکنهد .اگرچه رویارویی با یک روایت تکراری مانع التذاذ ادبی بالا در مخاطب میشهودق شاعر میتوانهد بها اسهتفاده از آریشههای لفظهی و معنهایی توجهه مخاطهب را برانگیخته و وی را به تفکر در لایههای معنایی اشهعار وادارد. از نظهر بسهامدی ،تکرار روایت اسطورهای 99 درصد اسطورهپردازی در غزلیات منزوی را تشهکیل میدهد )نمودار شمارهی 8(:
7-0-3-3- بدون تغییر
من سیاوش نیستم در پهاکی و او نیهز همچنهان سهودابه بهیپرهیهز میآیهد )غزل 659(
بیت فوق به داستان مشهور عشی سودابه و اغواگری او برابهر سهیاوش، پهلهوان ایرانی، و دامن نیالودن وی اشاره دارد که در شاهنامه به تصهویر کشهیده شهده است. در این بیت، سیاوش و سودابه همان اسطورههای مشهور با همهان صهفت غالب هستندق بنابراین تغییری در روایت ایجا نشده است.
بهههوی پیههراهههنی ایباد! بیهههاور ورنهههه
غههم یوسههف بکشههد عاشهههی کنعهههانی رابا عاشقت پرهیز یوسف نیست، چشهمت را منعههی کههن از آنگونههه اغههوای زلیخههایی
)غزل950(
در این دو بیت، روایت، همان روایت رآنهی داسهتان یوسهف اسهت. گهم شهدن یوسف و اندوه یعقوتِّ عاشی )یوسهف: 4-86 (، اغهوای زلیخها و پرهیهز یوسهف )یوسف: 88-94(. در این ابیات نیز عین روایت و صفات بازگو شده است.
693
خدا امانهت خههود را بهه آدمههی بخشههید که بهار عشهی بهرای فرشهته سهنگین بهود
)غزل611(
این شاهد، داستان مکرّّر امانهت الههی اسهت کهه بهه انسهان ودیعهه داده شهده )احزات:58( و بعدها شهاعران و عارفهان، آن امانهت را عشهی و علّّهت بخشهیده شدنش به انسان را ناتوانی فرشتگان و دیگر مخلو ات در تحمل آن دانستهاند:
«ای درویش! آن امانت که بر جملهی موجودات عرض کردند جمله اِِّّبا کردنهد و بول نکردند و آدمی بول کردق آن امانت عشی است» )نسفی ،6944: 833(.
آسمان بار امانت نتوانسهت کشهید رعهی فال به نهام مههن دیوانهه زدنهد
)حافظ(
0-0-3-0- استعاری، تشبیهی، پوشیده )تلویحی
یکی از مؤلفههای مکتب رمانتیسیسم ترجیا استعاره بر تشبیه است. شهاعران این مکتب از ابلیهت اسهتعاره جههت خیهالانگیزی و ابههام اثهر خهویش بههره میبردند. در شعر منزوی نیز استعاره بسامد بسیار بالاتری نسبت به تشبیه دارد .
با اینحال در این بخش به ذکر شواهدی از هر دو صنعت میپردازیم:
سوار سبز تو هرگز نخواهد آمهد، آه! به خیرهخیره مبر رنج انتظهاران را
)غزل5(
از «سوار سبز» دو برداشت میتوان داشت: اول آنکهه منظهور از «سهوار سهبز» روحانی میتواند همان مهدی موعود باشد که در روایات بدین شکل وصف شده و شاعر در این بیت از آمدن این منجی مأیوس گشته است. معنای دوم به علت وجود ضمیر «تو» به ذهن متبادر میشهودق بهدین معنها کهه «سهوار سهبز تهو» میتواند هر منجی روحانیای باشد که شاعر میشناسد یا انتظهارش را کشهیده است. در هر صورت ما در این بیت با یک استعاره مواجهیم.
640
درود ای آبهی بهودایی ای تمثیهل زیبهایی!
گل نیلوفر باغ سرات مهن! سهلام ای عشهی
)غزل610(
رنگ آبی به بخشی از اندیشهههای متهافیزیکی بودیسهم اشهاره دارد. همچنهین اشاره به گل نیلوفر میتواند با «سورهی نیلوفر آبی» که یکی از مهمترین متهون بودایی در شاخهی بوداگرایی مهایانه است و آموزههای شخص بهودا را در خهود دارد، مرتب باشد. )7( در این بیت، شاعر اسطورهی بودا، رنگ آبی و گل نیلوفر را که مفهومی مهاورایی بها خهویش دارد را بهرای مخاطهب هرار دادن معشهوق خویش وام گرفته است.
این آسمان بیتو گویی سنگی اسهت بهر خانهه
امروز سنگی که راه نفس را بر چاه بیژنگرفته اسهت
)غزل55(
در بیت ذکر شده شهاعر از داسهتان بیهژن، پهلهوان شهاهنامه، بهرای فضاسهازی رمانتیک استفاده کرده و حماسه و تغزل را به هم آمیخته است. درآمیختن این دو گونهی ادبی، چون معمایی ذهن خواننده را به یهافتن پهل ارتبهاطی موجهود سوق میدهد. چاه بیژن در این بیت میتواند استعارهای از خانهی دلگیر شهاعر یا گلوی بغضآلود وی باشد.
به عشی اعتماد کن، کاین تیشهی بیستونکن میتواند هر سهنگی را، ز پهیش پایهت بهردارد
)غزل868(
اشاره به ماجرای فرهاد کوهکن در جایجای دیوان منزوی بهه اشهکال مختلهف دیده میشود. در تشبیهات، معمولاً شخصیّّت شیرین و فرهاد مشبه یا مشهبهبه وا ع میشوند اما آشنایی زدایی موجود در این بیت از این جههت حاصهل شهده که شاعر عشی را مهمترین نقش داستان دانسته است. در وا ع عشهی تیشههای
646
تصور شده است که سهنگلاخهای میهان عاشهی و معشهوق را همهوار میسهازد .
منزوی در غزلی دیگر میگوید:
نهام مههن عشهی اسهت، آیها میشناسیههدم؟ زخمههیام، زخمههی سههراپا میشناسههیدم؟......
در کههف فرهههاد تیههشه مهن نهههادم، مههن
مهن بریههههدم بیستههون را میشنههاسیدم؟
)غزل918( پوشیده )اشارهی تلویحی(
منزوی، گاه به اشارهای مختصر از روایت اسطورهای اکتفا میکندق بهدین معنهی که با ذکر لوازم یا پارههای مختصری از داسهتان، ذههن مخاطهب را بهه سهمت ماجرای مورد نظر هدایت میکند.
ای عاشهههی خورشههید کههه در عشههههی بزرگههت پیههراهن خههونین تههو برهههههههان مبههین اسههت
)غزل 14( نسهیم خهوشخبر از نهور چشهم مهن چهه خبهر؟ همیشههه در سههفر از بههوی پیههرهن چههه خبههر؟
)غزل661(
این دو شاهد، مستقیما به داستان یوسف و خیانت برادرانش اشارهای نمیکند و نامی از شخصیّّتها برده نمیشود اما با آوردن اجزا روایت، بهه یهادآوری آن در ذهن مخاطب میپردازد.
اشاره به یک وا عهی مشهور و شخصیّّتهایش حتی در الب اسهتعاری، وجههی اسطورهای دارد. بیان احساسات مذهبی در چارچوت اندیشههی رمانتیهک هرار میگیرد. در غزلیات منزوی توصیف و تکریم وا عهی عاشورا چند مرتبه به شعر
648
درآمده است که از آن جمله میتوان به غزلیهات 73 و 635 بها مطلعههای زیهر اشاره کرد:
آیهها چهههه دیهههدی آن شههب در تلهههگاه یههاران
چشهههم درشههت خههونین، ای مههاه سههوگوارانشههتک زده سههت بههه خورشههید خههون بسههیاران بههر آسههمان کههه شنیدهسههت از زمههین بههاران؟
)1(
این دو غزل ذکری شاعرانه از مصیبت حواد عاشورا و نکوداشت آن اسهت بهی اینکه نامی از وا عه یا شخصیّّتهای آن برده شود.
0-0- تغییر اساطیر
ذهن انسان مدرن هی گونه چارچوت نفوذ ناپهذیری را بهول نمیکنهد. حهریم اسطورهها که همیشه نمونههایی مثالی و بی نقهص بودهانهد نیهز از ایهن اعهده مستثنی نیست. متنهای رئالیستی مبتنی بر راردادهای عهام بهین نویسهنده و خوانندهاندق امّا نویسندهی مدرن ایهن راردادهها را میشهکند )چایلهدز ،6938:
53(. شاعر معاصر به جای توصیف اسطورهها، آنها را چون ابهزاری در خهدمت اندیشهی خود میگیرد. گاهی روایهت آنهها را دگرگهون میکنهد، گهاه روایهت برتری را خلی میکند و در برخی موارد، شاعر نقش آنها را بر عهده میگیهرد .تغییر در اسطورهها که همیشه حرمت و تقدس ویژهای داشتهاند خود حهاکی از عصیان اندیشهی انسان مدرن برای خلی هنری متفاوت است:
دیگر برای دم زدن از عشی باید زبانی دیگر اندیشهید
باید کلام دیگری پرداخت، باید بیهانی دیگهر اندیشهید
649
تا کی همان عهذرا و وامیهها، آن خسهتهها آن کهنهه
باید بههرای ایهن بیههابان نیهز دیوانگهانی دیگهر اندیشیههد
)غزل974(
در غزلیات حسین منزوی ،93درصد اسطورهپردازی با این روش صورت گرفته و بالاترین بسامد را داراست )ر. . نمودار شماره 8(.
تغییرروایات اسطورهای در اشعار منزوی به چهار طریی صورت گرفته:
تغییر کارکرد، تغییر علتها و تغییر روایت به تناسب اندیشهی رمانتیک تنوع در تغییر روایات اساطیری که در اشعار منزوی مشاهده میشود برخاسته از مطالعه و تفحص وی در فرهنگ و ادبیّّات کهن و نو است. این تعمیی و تفکر ،ذهن خلاق شاعر را آمادهی هرگونه مضمون پردازی متفاوت کرده است:
تار مهههویی نسپهههردی بههه وداعههت بها مهن کش به هنگامههی وصهل تهو در آتهش فکهنم
)غزل 85(
این بیت به داستان شاهنامهایِّ کمک گرفتن رستم از سیمرغ اشهاره میکنهدق رستم در چند داستان از شاهنامه برای رهایی از شرای خطیر بها سهوزاندن پهر سیمرغ، او را احضار میکند تا یاریگرش باشد. شهاعر، ایهن روایهت را صهورتی تغزلی بخشیده و از آنِّ خویش کرده است. وی برای تهار مهوی معشهوق نقشهی نجاتبخش مانند پر سیمرغ ائل شده که کارکردی متفاوت و نوین است.
شاید حسهد به خاطهههر حههههوا دلیهههل بهود
ابلیههس اگهر کهه سهجده بهه آدم روا نداشهت
)غزل 945(
در این بیت علت سجده نکردن ابلیس به آدم که از سر حسادت و تکبر رخ داده بود )بقره:94( تبدیل شده به حسد ورزیدن به آدم به سبب عشقی که میان او و
644
حوا وجود دارد. علت جدیدی که منزوی برای این روایت دینهی ذکهر میکنهد ،یعنی غیرت و حسادت عاشی، برآمده از تفکر رمانتیک اوست.
و کلمههه بههود و جهههان در مسههیر تکههوین بههود و دوسههت داشههههتن آن کلمهههی نخسههتین بههود
)غزل 614( شاهد فوق به عبارت آغازین انجیل یوحنا اشاره دارد:
«در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود» )انجیل یوحنها: 655(. منزوی در این بیت روایت را تغییر داده و دوست داشتن، را کلمهی نخسهتین و مایهی تکوین جهان دانسته است. حضور پررنگ عشی به عنهوان درتمنهدترین مفهوم رمانتیک در این بیت به وضوح دیده میشود.
0-0-3-برتریجویی شاعر بر شخصیّّتهای اسطورهای
در بعضی شواهد خود شاعر با شخصیّّتهای اسهطورهای پهلهو میزنهد یها برابهر آنها د علم کرده و ماجرای خویش را بر آنها مهرجا میدانهد. بهدین ترتیهب اهمّیّّت فردیّّت و زمانهی خود را به عنوان شاعری معاصر به اثبات میرساند:
مجنهون دیگهرم مهن، بها مهن جنهون دیگهر
فرهههاد برتههرم مههن، در بیسههتون دیگههر
)غزل51(
در بیت تغزلی ذکر شده، عاشهی، همسهنگ مجنهون و برتهر از فرههادِّ کهوهکن ،عاشیپیشهی اسطورهای، تلقی شده استق امها بها حفهظ ویژگهی فهردی خهود .فردیت و تعریف هر فهرد در حیطههی خهود، یکهی از اصهول سهازندهی مکتهب رمانتیسیسم است.
سیزیف آموخت از من در طریی امتحهان آری به دوش خسته سنگ سرنوشهت خهویش بهردن را
647
)غزل660(
شاعر در این بیت تحمل رنج خود در راه امتحان را بیش از سیزیف6 میداند. در اساطیر یونانی آمده است که سیزیف به سبب فاش کردن نقشههی خهدایان بهه فرمان زئوس مجازات سختی شد:
«سیزیف را دیدم که دردهای سخت میکشید: با دو بازوی خهود سهنگ بسهیار بزرگی را میراند. دست ها و پاهای خود را از هم جدا می کرد و آن سنگ را به سوی فراز تپهای میراندق اما چون میرفهت از فهراز آن بگهذرد، آن تهوده وی را بازپس میکشیدق دوباره آن سنگ سرکش به سوی دشهت میغلتیهد. نیروههای خود را گرد میآورد، دوباره آن را میراند...» )هومر ،6955: 577( شیرین و ویس و لیلی و عهذرا، خوتانهد و خهوبی
بی نام تو کهه خهوتترینی ایهن صهه اعتبهار نهدارد
)غزل 651(
منزوی نه تنها خود که معشهوق خهویش را نیهز فراتهر از اسهطورهها مینشهاند .معشوق شاعر در این بیت نه تنها از شیرین و ویس و لیلی و عذرا )معشو ههای اساطیری( )5( والاتر است که مایهی اعتبار آنهاسهتق گهویی پهیش از همههی آنها وجود داشته و ازلی بهوده اسهت. منهزوی در ایهن بیهت از محبهوت خهود ،اسطورهای فرای تمام اسطورههای بشری میسهازد و بهه او شخصهیّّتی مهاورایی میدهد.
ای بهار خانگی گل با تو کی همسنگ خواهد شهد؟
حسن یوسف نیز پیش حسن تو کالای بازاری است
)غزل 989(
حسن و زیبایی یوسف در شاهد فوق، مقابل زیبایی معشوق شاعر مانند کالهایی بازاری و کمارزش تلقی شده است. )5(
8- Sisyphus
641
چنانکه ملاحظه میشود شاعر با نزدیک کردن شخصیّّتها بهه فرااسهطورهها و برساختن جهانی ایدهآلتر و شگفتتر از جهان اساطیر«با زبانی نرم و در اهتزاز ،در الب تغزلی درخشان و صمیمی»، )شمس لنگرودی ،6956: 4/ 654( تفکّّهر عمیی رمانتیک خویش را به نمایش میگذارد.
0-0-0- تکثیر و باززایی اسطورهها در عصر شاعر
« بلاً هنرمند کلاسیک برای توصیف انسانکلّیّ، هرمانی را از میهان افسهانهها و اساطیر برمیگزید امها هنرمنهد رمانتیهک خویشهتن را بهه جهای ایهن هرمهان افسانهای میگذارد و نمونهی همنوعان خهویش هرار میدههد.» )سیدحسهینی ،6957: 650( برخهی پژوهشهگران ایهن نهوع اسهطورهپردازی را زیرمجموعههی استعاره رار دادهاند اما تکثیر و باززایی اسطورهها تفاوت ظریفی با استعاره دارد: در این رویکرد، شاعر نگهاه نمهادین و تشهبیهی بهه اسهاطیر نهدارد بلکهه تمهام شخصیّّتها و داستان را در زمان حال، حاضر میبیند. گهویی تناسهخ و حلهولی اتفاق افتاده است:
لیههههلا دوبههههاره سمههههت ابنالسههههلام شههههد عشهههی بهههزرگم آه چهههه آسهههان حهههرام شهههد
)غزل96(
این بیت به داستان ازدواج اجباری لیلهی بها ابنالسهلام خواسهتگار دیهرینش در منظومهی «لیلی و مجنهون» نظهامی اشهاره دارد )ر. . نظهامی ،6951: 697(. منزوی بر آن است که داستان لیلی و محرومیت مجنون و کامیابی ابن السهلام ،در زمان حال و برای خود او نیز رخ داده است. شاعر این روایهت را بهه صهورت استعاری بیان نمیکنهد بلکهه از نظهر او معشهو ش همهان لیلاسهت و او همهان مجنون گرفتار هجران. پس داستان در زمان حال از نو تکرار شده است.
645
جهان انگار در تسهخیر شهیرین اسهت و تکثیهرش
که از هرسهو صهدای تیشههی فرههاد میآیهد
)غزل 618(
در بیت فوق از تکثیر اسهطورهی شهیرین و فرههاد کهوهکن در همههی زمانهها سخن به میان آمده به گونهای که شاعر در دوران کنونی هم از هر سهو صهدای تیشهی فرهاد را می شنود.
من اگر بهرای سهیبی ز بهشهت رانهده گشهتم به هوای سیبات اکنون به بهشت دیگهر آیهم
)غزل10(
در این بیت از آدم پیامبر سخن گفته نمیشود بلکه خود شهاعر نقهش او را بهر عهده میگیرد و معشو ش نقش حوا را ایفا میکند. اوست که به خاطر سیبی از بهشت رانده شدهق تفاوتی نمیکند این سیب در معنای حقیقی به کار رفتهه یها مجازی.
خههرق عههادت کههردم امهها بههر علیههه خویشههتن تهها بههه گههرد گههردنم پیچههد عصههایم مههار شههد
)غزل699(
در این شاهد، شاعر نقش موسی را میگیرد. عصای او بهرای پیچیهدن بهه گهرد گردنش تبدیل به مار میشود. در اینجا شاهد تغییرکارکرد اسطوره نیز هستیم .
عصای موسی که در رآن برای اثبات حقانیت پیامبری وی به کهار رفتهه )طهه:
65-80( اینک کارکرد جدیدی یافته و آن گرفتن جان خود شاعره پیامبر است.
انزوا و بیان دردمندی، استفادهی رمانتیکی اسهت کهه منهزوی در ایهن بیهت ازاسطورهی دینی موسی نموده است.
645
0-0-6-در هم ریختگی زمان
به گفتهی میرچا الیاده «اسطوره در زمان اولین، زمان شگرف بدایت همه چیهز ،رخ داده است» )الیاده ،6918: 64(. با این تعریف هی زمان مشخصی نمیتوان برای اسطورهها ائل شد. اما اگر این اسطورهها برساخته از شخصیّّتهای وا عی باشند یا در اثری خلی شده باشند که مربوط به دورهی تاریخی مشخصی اسهت میتوان زمان نسبیای برای آنها ائهل شهد. نهوآوری حسهین منهزوی در ایهن زمینه ابل توجه اسهتق وی در مهواردی ،شخصهیّّتهای اسهطورهای زمانههای متفاوت را به زمان حال میآورد و آنها را با شخصیّّت خود یا افراد دیگهری در زمان خود میآمیزد:
چه جهای مهن کهه بهرای فریهب یوسهف نیهز نگههاه وسوسهههپرداز بهها تههو خواهههد بههود
)غزل 34(
در این شاهد، شاعر با یوسف پیامبر همزمان شده اسهت. زمانهها دََرههم شهدهق نگاه معشوق او، برای فریب شاعر و یوسف در یک زمان وسوسهپردازی میکنهد .
این بیت رمانتیسیسم تغزلی را به وضوح به تصویر میکشد.
به جای فرق خود بر ریشهی خسرو زنم تیشه
اگرچههه عاشههی شههیرینم و از نسههل فرهههادم
)غزل684(
مصراع اوّل بیت بالا، ذهن ما را به این سمت سوق میدهد که داسهتان از زبهان فرهاد نقل میشودق تیشه زدن بر فرق خسرو و حضور شهیرین رینهههای ایهن برداشت ذهنی هستند. اما انتهای بیت، زمان میشکندق شاعر یکباره عاشقی «از نسل فرهاد» میشود. پس در یک بیت ما با دو زمهان روبهرو هسهتیم: 6. زمهان اتفاق افتادن ماجرای عاشقانهای میان خسرو، فرهاد، شیرین8. زمهان حهال کهه شاعر خود را از نسل فرهاد معرفی میکند.
643
0-6- بازآفرینی اساطیر
یکی از هنریترین تکنیکهای اسطورهپردازی کهه در شهعر معاصهر بهه چشهم میخورد بازآفرینی یا باززایی اسطورههاست. در این رویکرد، شاعر از نام اساطیر یا حواد مشهور بهره میبردق امّا فراخور اندیشهه و ههدفش، روایتهی جدیهد را منتقل میکند. بهار، راز بقای اساطیر تا عصهر کنهونی را هدرت انطباقپهذیری آنها با شرای اجتماعی و فرهنگی میداند. )بهار،6956: 958( در شعر منزوی از این تکنیک که ابلیت تأویل و تفسیر و بس معنا را به شعر میافزاید ،اغلهب برای بیان مسائل اجتماعی یا بشری و به صورت سمبولیک استفاده شده است:
آنجا که دست موسی و ههارون بهه خهون ههم آغشههته گشههته از یههد بیضهها سههخن مگههو
)غزل657(
در این بیت داستان اصلی کاملا دگرگون شده است. موسی و ههارون، بهرادرش ،که در رآن یاور و پناه یکدیگر معرّفی شدهاند )طه:91-84(، اینک از نگاه راوی جدید )شاعر( دستشان به خون یکدیگر آغشته گشته است. در ایهن غهزل و بهه ویژه این بیت، منزوی وارد حیطهی رمانتیسیسم اجتمهاعی میشهود و نگهاهی منتقدانه به وضعیّّت زمانهی خویش دارد.
در اینجههها بهههرادران، ز یوسهههف گرانترنهههد کهههه پتیهههارگی بسههها بِِّّهههه از پاکهههدامنی
)غزل 985(
منزوی در این بیت با وام گرفتن اجزائی از داستان یوسف از جمله عزیزتر تلقی شدن او نسبت به برادرانش نزد یعقوت )یوسف: 5(، پها دامنی او و بهدکرداریبََدان، جامعهای را تصویر میکند که همه چیز در آن صورتی معکهوس دارد. در این جامعه پتیارگی بر نیکویی ترجیا دارد و خائنان ارزشمندترند.
670
اینبههار رفهههت رسههتم و اسهههفندیار مههها
سههیمرغ نیههز مکههر و فسههونش اثههر نکههرد
و آن تیههر گههز بههه ترکشمههان آخههرین امیههد
ایههن بههار اثهههر بههه دیههدهی آن خیرهسههر نکههرد
)غزل 949(
در شاهد دوم شاعر، ما را با نقیضهای روبرو میسهازد و معنهایی ضهمنی را اراده میکند . داستان نبرد رستم و اسفندیار در شاهنامه، شکست و مرا اسهفندیار رویینتن )فردوسی ،6954: 986- 861( کاملا تغییر میکند. این بار اسهفندیار فاتا است و از دست سیمرغ و تیرگز زهرآلود هم برای رستم کاری بر نمیآیهد .
این بیت از غزلی با این مطلع جدا شده است:
بها مها شهبی نبهود کهه در خهون سهفر نکهرد ایهن خانهه بیههراس، شهبی را سهحر نکهرد
)غزل 949(
غزلی که حکایت از اندوه و یهأس و سهرخوردگی شهاعر از تفر ههی رخ داده در جامعه و شرای نابسامان آن دارد و بدین جههت در حیطههی اشهعار رمانتیهک اجتمهاعی منهزوی میگنجهد. اسهتفاده از نقیضههگویی )پهارودی( در روایهات اسطورهای که به صورتی مشهخص در ذههن همگهان ثبهت شهده اسهت، نهوعی آشناییزدایی حسرتآفرین و دردنا ایجاد میکند و مخاطب را به اندیشهه در معانی ضمنی شهعر وا مهیدارد .85درصهد مهوارد از انهواع اسهطورهپردازیها در غزلیات منزوی از این دست است )ر. . نمودار شمارهی 8(.
3-نتیجهگیری
شاعر معاصر به تناسب شرای اجتماعی و فکری حهاکم بهر جامعهه یها ذهنیهت ویژهی خود، به بازگویی، بازآفرینی یا خلی اسطورهها میپهردازد. نمونههی ایهن
676
اسطورهپردازی به روشهای گوناگون به ویژه در آثار شهعرای رمانتیهک غهرت و ایران دیده میشود.
حضور اسطورهها در جایجای اشعار حسین منهزوی، شهاعر رمانتیهک معاصهر دیده میشود. اسطورههای مورد استفادهی منزوی از تنوّّع بسیاری برخوردارنهد:
«اساطیر ملی» با بسهامد 98درصهد ،«اسهاطیر تهاریخی» بها بسهامد96 درصهد ،
«اساطیر دینی» با بسامد91 درصد و «اساطیرغیر ایرانی» با بسامد 6 درصد. اگر نظری بهر غزلیهات و سهایر اشهعار منهزوی اعهم از ترانههها، شهعرهای سهپید و مثنویهای او بیفکنیم درمییابیم که فرهنگ ایرانهی – اسهلامی بهه وضهوح در اندیشهی شاعر رسوخ کرده است.
56 درصد موارد اسطورهپردازی در غزلیات منزوی جنبهی فردی )تغزلی( و 63 درصد جنبههی اجتمهاعی دارد. فردیهت، انزواطلبهی، سهخنگفهتن بها معشهوق خیالانگیز، به کارگیری اسطورهها و ... همگی ریشه در اندیشهی رمانتیک شاعر دارد .
حسین منزوی به عنوان شهاعر معاصهر، اسهطورههای بهی زمهان و مکهان را بهه خدمت اندیشه و هدف خود میگیردق به آنها رنهگ تغزلهی میدههد و نگهاهی جدید ارائه میکند. این شاعر به سه شکل کلی از اسطورهها بهره میبرد: تکهرار روایت )99 درصد(، تغییر روایت )93 درصد( و باز آفرینی روایت )85 درصد.( «تکرار» روایت در غزلیّات منزوی خالی از وجوه شاعرانه نیسهت. وی از صهنایع لفظی و معنوی بهره میبرد تا ذهن خواننده را به چالشی هنری بکشاند.
منزوی با خلا یت منحصر به فردش به چهار شکل در روایت اسطورهها «تغییر» ایجاد میکند: 6. تغییر کارکرد، تغییر علتها و تغییر روایت به تناسب اندیشهیرمانتیهک .8. برتریجهویی بهر شخصهیّّتهای اسهطورهای 9. تکثیهر و بهاززایی اسطورهها در عصر شاعر 4. در هم ریختگی زمان.
678
شاعر از گونهای هنریتر و خیالانگیزتر برای اسهطورهپردازی در اشهعارش نیهز بهره میبردق در این موارد وی با نقیضهگویی )پارودی( یا نسبت دادن صهفات و روایتی متفاوت به اسطورهها به «بازآفرینی» آنها میپردازد. این روش که ابهام و چندمعنایی را در پهی دارد اغلهب در غزلیهات اجتمهاعی منهزوی بها صهورتی سمبولیک به کار گرفته شده است.
|
|
679
6- در اینجا منظور، اسطورههای غیر ایرانیِّ غیر دینی است.
8-آلنربهههگریه نویسههنده و فیلمسههاز فرانسههوی و از مهههمتههرین چهرههههای جنبش رمان نهو در دهههی 6310 اسهت .فهردریش ویلهلهم یهوزف شهلینگ ، فیلسوف ایدهآلیست آلمانی است که در زمینهی فلسهفهی اسهاطیر مطالعهات و نظریههای ویژهای دارد.
9-نصر الله امامی، انسان نمایی یا جاندارپنداری )personification) در شعر و ادبیّّات را نیز نوعی استفادهی اسطورهای میداند. از نگهاه او ایهن صهنعت ادبهی ریشه در معرفت و دریافتهای اساطیری انسانهای گذشته دارد که همهی اجزا و جنبههای طبیعت را دارای جان و روان می دانستند )امامی ،6957:635(. اما نگارندگان این پژوهش برآنند که برای این ادعا باید حهدود و ثغهوری مشهخص شود. به همین جهت فعلاً به این محدوده ورود نمیکنیم.
4-در این زمینه بیشترین نمونهها را میتوان در آثار سهرات سپهری یافت.
گل نیلوفر آبی در ایران باسهتان و اغلهب کشهورهای آسهیایی بهه عنهوان نمهاد همگانی مطرح گردیده است. این گل که ریشه در خها و سها ه در آت و روی به خورشید دارد، نماد مذهب، پاکی و تهذیب نفس است )برای مطالعهی بیشتر
674
در این باره ر. . کوماره جیوه،6951 سورهی نیلوفر. ترجمههی ع.پاشهایی.چا اول. تهران: فراروان.(
7-این شعر که با تصاویر عاشورایی سروده شده، به همنهواز گلودریهدهی شهاعر ،علیرضا سلطانی تقدیم گشته است. سلطانی از دوستان نزدیک حسهین منهزوی است که هنوز در ید حیات اسهت. بنهابراین میتهوان از گلودریهدگی، معنهایی تلویحی و کنایی استنباط کرد: هشهیاری کهه حصهاری گشهته اسهت و گلوگهاه اندیشهاش را بریدهاند.
1-خسهرو و شهیرین: منظومههی عاشهقانهی نظهامی گنجهویق شهاعر هرن 1.
نسخههایی از این اثر با عنوان شیرین و فرهاد نیز موجود است.
5-ویس و رامین: منظومهی عاشقانهای که فخرالدین اسعد گرگانیق شاعر هرن
7 هه. از متنی پهلوی به شعر پارسی برگردانده است.
لیلی و مجنون: منظومهی عاشقانهی نظامی گنجویق شاعر رن 1 هه. که ریشهه در داستاهای عامیانهی عربی دارد.
وامی و عذرا: مثنوی عاشقانهی عنصریق شاعر رن 7 هه. . این داستان ریشههی یونانی دارد.
5-«حسن یوسف» در این بیت ایهام داردق از سویی نام یک گل و از سوی دیگر به معنای زیبایی یوسف پیامبر است. اشارهی نگارندگان به مورد دوم است.
فهرست منابع:
منابع فارسی:
- رآن مجید.
-اسداللهی، الله شکر و دیگران )6954( اسطوره و ادبیّّات، چا اول، تهران: سمت.
-اسماعیلپور، ابوالقاسم )6955( اسطوره، بیان نمادین، چا اول، تهران: سروش.
677
-الگورین، ویلفرد و دیگران )6950( راهنمای رویکردهای نقد ادبی، ترجمهی زهرا میهنخواه، تهران: انتشارات اطلاعات.
-الیاده، میرچا )6918( چشماندازهای اسـطوره، ترجمههی جلهال سهتاری، تههران:
توس.
-امامی، نصرالله )6957( مبانی و روشهای نقد ادبی، چا سوم، تهران: جامی.
-باستید، روژه )6936( دانش اساطیر، ترجمههی جلهال سهتاری، چها دوم، تههران:
توس.
-برلین، آیزایا )6936( ریشههای رمانتیسم، ترجمهی عبدالله کوثری، چا چههارم ،تهران: ماهی.
-بهار، مهرداد )6978( اساطیر ایرانی، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
-ههههههههههه )6956( پژوهشی در اساطیر ایران، چها چههارم، تههران: انتشهارات آگاه.
-پورنامداریان، تقی )6956( سفر در مه، تهران: نگاه.
-ترجمه اناجیل اربعه )6954( ترجمهه، تعلیقهات و توضهیحات: میرمحمّّهد بها ربن اسماعیل حسینی خاتون آبادی، به کوشش رسول جعفریان، چا دوم، تههران: مرکهز میرا مکتوت .
-جعفری جزی، مسعود )6913( سیر رمانتیسم در اروپا، چا سوم، تهران: مروارید.
-چایلدز، پیتر )6938( مدرنیسم، ترجمهی رضا رضایی، چا چهارم، تهران: ماهی.
-حافظ، شمس الدین محمّّهد) 6954( دیوان حـاف شـیرازی، چها دوم، تههران:
اشرا یه.
-حسنلی، کاووس )6959( گونههای نوآوری در شعر معاصـر ایـران، چها اول .
تهران: ثال .
-دیچهز، دیویهد )6955( شـیوههای نقـد ادبـی، ترجمهه محمّهدتقی صهد یانی و غلامحسین یوسفی، چا ششم، تهران: علمی.
671
-رشیدیان، بهزاد )6950( بینش اسـاطیری در شـعر معاصـر، چها اول، تههران:
گستره.
-ستاری، جلال )6951( اسطوره در جهان امروز، چا اول، تهران: مرکز.
-ههههههههههههه )6955( در روزبازار زمانه )یادداشتهای سیر و سفر ، چها اول ،تهران: میترا.
-سرکاراتی، بهمن )6955( سایههای شکار شده، چا اول، تهران: طره.
-سیدحسینی، رضا )6957( مکتبهای ادبی، چا چهاردهم، تهران: نگاه.
-شایگان، داریوش )6979( بتهای ذهنی و خاطره ازلی، تهران: امیرکبیر.
-شمس لنگرودی ،محمّّد) 6956( تاریخ تحلیلی شعر نو، جلد 6 و 4، تههران: نشهر مرکز.
-طاهری، درتالله )6939( بانگ در بانگ: طبقهبندی، نقد و تحلیل جریانهای شعری معاصر ایران از 3601 تا 3615، چا اول، تهران: علمی.
-فتوحی، محمود )6939( بلاغت تصویر، چا سوم، تهران: سخن.
-فردوسی، ابوالقاسم )6954( شاهنامه، به کوشش و زیر نظهر سهعید حمیهدیان )بهر اساس چا مسکو(، مجلد سوم )جلد 1 و 5(، تهران: دفتر نشر داد.
-فروم، اریک )6941( زبان از یاد رفته،. ترجمهی ابراهیم امانت، تهران: مروارید.
-کو ، لارنس )6954( اسطوره، ترجمهی محمّّد دهقهانی، چها اول، تههران: علمهی فرهنگی.
-کوماره جیوه )6951( سـورهی نیلـوفر، ترجمههی ع.پاشهایی، چها اول،. تههران:
فراروان.
-منزوی، حسین )6953( مجموعه اشعار حسین منزوی، به کوشش محمّّد فتحهی ،چا دوم، تهران: نگاه.
-موحد، ضیا )6953( دیروز، امروز شعر فارسی، چا اول، تهران: هرمس.
-نسفی، عزیز الدین )6944( انسان کامل، تصحیا و مقدمهی فرانسوی ماریژان موله ،تهران: کتابخانه طهوری.
675
-نظامی.الیاسبن یوسف )6951( لیلی و مجنون، با تصحیا و حواشی حسهن وحیهد دستگردی، به کوشش سعید حمیدیان، چا دوم. تهران: طره.
-ولک، رنه )6953( تاریخ نقد جدید، ترجمهی سعید اربات شیرانی، جلهد 8، چها دوم، تهران: انتشارات نیلوفر.
-هوف، گراهام )6917( گفتاری دربارهی نقـد، ترجمههی نسهرین پروینهی، تههران:
امیرکبیر.
-هومر )6955( ایلیاد و ادیسه، ترجمهی سعید نفیسی، چا اول، تههران: انتشهارات هرمس.
-یونگ، کارل گوستاو )6955( انسان و سمبولهایش، ترجمهی محمهود سهلطانیه ،چا اول، تهران: جامی.
مقـالات:
-آتشی، منوچهر ،«شاعر سرودخوان فردیت خهویش اسهت»، کتـاب مـاه ادبیّّـات و فلسفه، شمارهی 19، 6956.
-حکمت، شاهرخ ،«رمانتیسم در اشعار حسین منهزوی»، زبـان و ادبیّّـات فارسـی
)دانشگاه آزاد اسلامی اراک ، شمارهی 65، تابستان 6955.
-زندیه، حسن ،«روح نامریی شعر فارسی: تأثیر عاملههای سیاسهی و اجتمهاعی عصهر پهلوی بر فراز و فرود رمانتیسم فارسی»، پژوهشـگاه علـوم انسـانی و مطالعـات فرهنگی، شمارهی اول، سال دهم، بهار و تابستان 6930.
-شاکر، کریم ،« جلوههای عشی در شهعر حسهین منهزوی»، فصـلنامهی تخصصـی عرفان، شمارهی 86، سال ششم، پاییز 6955.
-علوی مقدم، مهیار و مریم ساسانی ،«بررسی تطبیقی بهازآفرینی اسهطورهها در شهعر معاصر»، مطالعات ادبیّّات تطبیقی، شمارهی9، پاییز 6951.
-محمّّدی، علی و علی اصغر بشیری ،« غزل نو و پیش زمینههای آن»، پژوهشنامهی ادب غنایی دانشگاه سیسـتان و بلوچسـتان، شهمارهی 65، سهال دههم، بههار و تابستان 6936.
675
منابع لاتین:
-Harding, Anthony John. The reception of myth in English Romanticism.
Columbia University of Missuri Press, 6337.
-Encyclopedia of Romanticism: Culture in Britain . Edited by Laura Dabundo, Nietzsche. Myth and Enlightenment, 8003.
-Varnetn, Paul. Historical Dictionary of Romanicism in Literature.
Lanham: Rowman & Littlfield, 8067.
[1] - دانشهههیار گهههروه زبهههان و ادبّیّهّههات فارسهههی دانشهههگاه مازندران)نویسهههندهی مسهههؤول(
pirouz_50@yahoo.com
[2] - دانشجوی دکتری دانشگاه مازندران hkojoori@yahoo.com
تاریخ دریافت: 34/6/3633 تاریخ پذیرش: 6/1/3633
[3] - Carl Gustav Jung
[4] - Sigmund Freud